eitaa logo
بغض قلم
619 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
251 ویدیو
30 فایل
هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند! 📄روزنوشت 📒داستانک 📕کتابخوانی 🎧کتاب صوتی ✏️داستان‌نویسی 📡جشنواره‌های ادبی 💡فقط تلاش مستمر در مسیر! 📘کتاب‌های محدثه‌قاسم‌پور _پشت پرچم قرمز _شب آبستن _نمیری دختر @Adminn_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒کتاب چگونه یک داستان کوچک بنویسیم! / قسمت هفتم/ انواع ایجاز ایجاز افقی و عمودی ایجاز افقی: در یک سطر و عبارت ایجاز عمودی: در کل متن یا در خطوط زیر هم پس متن به دو صورت کوتاه‌تر میشه اول با حدف اضافه‌ها در یک جمله (افقی) دوم با حذف جملات اضافه در یک پارگراف(عمودی) نکته: هرگز دیالوگ در دل متن نیاورید. بردن دیالوگ در دل توصیف مانع دیده شدن آن می‌شود. ایجازی که مانع رساندن مطلب و آسیب رساندن به معنا، ایجاز مخل می‌گویند. 👇شیوه‌های موجزسازی: _فشردگی _ادغام _حذف _سپیدگذاری _ساده‌سازی _بدیهی‌سازی _تکه‌برداری _مرتب‌سازی 📒 کتاب چگونه یک داستان کوچک بنویسیم؟! / احسان عباسلو/نشر صاد 🆔 @bibliophil
شاید قیامت که برپا شود، یکی از عذاب‌ها حسرت شب‌های جمعه‌ای باشد که زائر کرب و بلا نبودیم. هر چند که در همین دنیا هم هر شب جمعه کم حسرت، شش‌گوشه را نخوردیم! شب‌های جمعه‌ای که فرشتگان صف به صف به کربلا می‌آیند تا قدوم مادر ارباب را بر دیده بگذارند و نور بگیرند و تا آسمان بالا بروند! جسم زائر نیست! قلب که محدودیتی برای پرواز ندارد! پس به تو از دور سلام سیدالشهدا! 🆔 @bibliophil
🔔 اولین شب جمعه 😭 آخرین شب جمعه سال... چقدر جمعه که کربلا نبودیم 😔
چقدر جمعه که می‌شد آقا بیاریم و نیاوردیم 😔
چقدر جمعه آه از جمعه
شب جمعه آخر سال است خدا بی تابم باز دلتنگ هوای حرم اربآبم کربلا که نشد امسال نجف هم که نشد ای غریب الغربا مرا دریآبم 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴.mp3
4.12M
📖 (تندخوانی)، جزء چهارم 🎤 استاد معتز آقایی 🆔 @bibliophil
جزءچهارم.mp3
7.44M
📖 جزء چهارم 🎙 استاد پرهیزگار 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظهر پشت پنجره بود. آب از ابر سفید صورتت می‌چکید. از رحل نور می‌بارید. قرآن ورق ورق شده را با احتیاط باز می‌کردی‌. با اشاره کاغذی به آیات اشاره می‌کردی. با چشم می‌خواندی و آرام آرام صورتت مثل مهتاب می‌درخشید. حساب و کتاب کلمه به کلمه‌اش را داشتی و کنج کاغذی خط کشیده شده می‌نوشتی. نام موسی را شمرده بودی در هر سوره چندبار خدا صدایت زده. سه شنبه‌ها عطر جمکران می‌دادی و پنج‌شنبه‌ها عطر کمیل از لب‌هایت بیرون می‌ریخت. عیدها لای قرآن منتظر دست‌های تو بود و دل‌های ما منتظر عیدی. وقتی حقوق می‌گرفتی دلت شاد بود و بساط خوراکی ما جور وا جور، جور می‌شد. مهربان بودی و خوش خنده. خوش حرف و مهمان نواز. دلم برای دست‌هایت، صدایت ، آغوشت، نگاهت، تنگ شده بابا تولدت مبارک بابای قشنگم 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📒کتاب چگونه یک داستان کوچک بنویسیم؟! قسمت هشتم/ شیوه‌های موجرسازی ۱) فشردگی شیوه‌ای است که تحت آن چند کلمه می‌توانند جای خود را به کلمه‌ای بدهند که همان معانی و مضامین و حس را حمل کند. بدین ترتیب یک کلمه جایگزین چند کلمه شده و اثر فشردگی بیشتری پیدا می‌کند. این فشردگی در صورت ایجاد می‌شود و نه در معنا. فشرده‌سازی از میزان و حجم معنا نمی‌کاهد. 🆔 @bibliophil
۲) ادغام ادغام به معنای درهم نمودن دو یا سه جز متن نظیر عبارت و جمله است. ادغام گاه با حذف و گاه بدون حذف انجام می‌شود. ادغامی که در داستان کوچک یا مینیمال مرسوم است با حذف همراه می‌شود. آن پسر قد بلند است. آن پسر دانشجو است. ادغام= آن پسر قد بلند دانشجو است. 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱داستانک نوروزی (بوی کباب) 🖌محدثه قاسم‌پور سر و صدای به هم خوردن قابلمه‌ها از خواب بیدارم کرد. چشمم را مالیدم و رفتم توی آشپزخانه. کلی قابلمه روحی سیاه و دود گرفته ریخته بود توی سبدهای بزرگ. _مامان چه خبرته؟! یه جمعه مدرسه ندارم! _اُغور بخیر تا شب می‌خوابیدی! قوری را از روی سماور برداشتم و مامان قابلمه‌های توی سبد را زیر بغل گذاشت و از کنارم رفت توی حیاط. استکان چای را داغ داغ سر کشیدم و داد زدم: عید فقط شستن و سابیدنه؟! توی مدرسه و کتاب‌های درسی‌ دیده بودم که یک سفره هفت‌سین پهن می‌کنند به چه بزرگی پر از خوراکی و تنقلات و دخترها با پیراهن‌های رنگی رنگی دورش می‌نشینند. استکان را کوبیدم روی میز سماور. رفتم دم در حیاط و گفتم: لباس و آجیل خریدن جز عید نیست؟! مامان بازوهایش را ماساژ داد و گفت: خوبه خوبه! اون صابون و سیم تمیز بنداز ببینم برا من زبون درآوردی! عیده! عیده! صابون و سیم ظرف‌شویی را داخل تشت آب‌ پرت کردم.‌ آب و کف روی چادر گلداری که مامان به کمرش بسته بود پاشید. چشم غره‌ای رفت و سیم فرو رفته داخل انگشتش را بیرون کشید و گفت: پول‌دار به کباب، فقیر به بوی کباب، عید برا پول‌دارهاست بچه، کی می‌خوای بفهمی؟! بعد بلند شد و رفت کنار سبدی از قابلمه‌هایی که شسته بود. نگاهی به سبد انداخت. کمی چادر دور کمرش را کنار زد و گفت: بیا این پول بگیر برو برا خودت یه لباس قشنگ بخر! دمپایی پوشیدم. بدو بدو سمت مامان رفتم و پول‌های خیس را از دستش که سیاه شده بود گرفتم و خواستم صورتش را ببوسم که گفت: سر راه این قابلمه‌هایی که شستم رو ببر بده معصومه خانم، قابلمه‌های خواهرشوهرش رو هم بگیر بیار بشورم. دوباره افتاد به جان قابلمه‌ها. از جایم تکان نخوردم، سرش را بلند کرد نفسی گرفت و با لبخند گفت: تا عید یه کفش هم برات می‌خرم. 👇دوست داشتید این داستانک نقد کنید. 🆔 @bibliophil_a 🆔 @bibliophil
ختم جمعی قرآن کریم با قرائت فقط یک آیه 🌻خیلی طرح جالبی هست https://eitaa.com/hosein_darabi/20624
از حاج اسماعیل دولابی سوال شد امام زمان (عج) غایب است یعنی چه؟ گفت: غایب؟ کدام غایب؟ بچه دستش را از دست پدر رها کرده و گم شده می گوید: پدرم گم شده است. ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کنند. بچه جلب ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود و وقتی متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است. در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء پدران خلق‌اند و دست خلائق را می‌گیرند تا آنها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق جلب متاع‌های دنیا شده‌اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده‌اند. امام زمان (عج) گم و غایب نشده است ما گم شدیم و محجوب گشته‌ایم. امام غایب نیست، تو نمی بینی آقا را. او حاضر است. چشمت را که اسیر دنیا شده اگر از دنیا دست بردارد، آقا را می بیند. خلاصه نگو آقا غایب است. تو نمی بینی. 📒کتاب امام زمان (عج) در کلام اولیای ربانی/ نویسنده؛ مهدی لک علی آبادی/ ص 30 🆔 @bibliophil
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جزئ+پنجم.mp3
7.25M
📖 جزء پنج - استاد پرهیزگار 🆔 @bibliophil
تندخوانی قرآن کریم جز (5) - کانال قیدار @Qidar.mp3
4.16M
📖 (تندخوانی)، جزء پنجم 🎤 استاد معتز آقایی 🆔 @bibliophil
نقل است که گفت: یک روز دلم گم شده بود. گفتم الهی دل من باز ده. ندایی شنیدم که یا جنید! ما دل بدان ربوده‌ایم تا با ما بمانی. تو باز می‌خواهی که با غیر ما بمانی؟ 📒 🆔 @bibliophil
چه روزهای طاقت‌فرسایی روزهای منتهی به عید یعنی برای عید شدن باید این قدر دوید 😔 پس برای عید کردن دنیا چی؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا