شهید #ابراهیم_علےاڪبری قبل از شهادت در عالم خواب میبینن که بسیار تشنه هستن و نا ندارند و امام زمان(عج)ایشان را با اب سیراب میکنند
#شهیدابراهیم_علےاڪبری
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
میگف : تسبیحـــــاٺ حضرٺ زھرا "سَلامُ اللّٰه عَلَیھا" رو بدون تسبیح بگید ، با بند بند ھاۍ انگشت ڪه بگے روز قیامت همینا بھ حرف میاݩ ، شھادت میدن ڪه باهاشون ذڪر گفتے !
#حمیدسیاهکالی_مرادی
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
متعقد بود میزان رفاقت ما با افراد بستگی به ارادت انها به امام دارد
#همت را میگویم حاج #ابراهیم...❤️
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷شهیدی که امام حسین را در عملیات والفجر دید....🌷
دقایقے قبل از عملیات والفجر ۸ ، علےاصغر چهرهاے متفڪرانہ بہ خـود گرفتہ بود. وقتے قایق ها بہ سمت فاو حرڪت ڪردند، در میان تلاطم خروشان ارونـد، علےاصغر ناگهان از جا برخاست و گفت :
« بچهها !بہ خدا سوگند من کربلا را مےبینم... آقا اباعبـدالله را مےبینم... بچهها بلنـد شوید ڪربلا را ببینید »
از حرفهایش بهت مان زده بود. سخنانش کہ تمـام شد، گلولـہاے آمد و درست نشست روی پیشانےاش ،آرام وسط قایق زانو زد، خشڪمان زده بود. بہ صورتش خیره شدم، چون قرص ماه مےدرخشید و خون، موهایش را خضاب کرده بود و با مو و محاسنے خضاب شده رهسپار دیدار معبود و اربابش سیدالشهدا (ع) شد.
✍ راوی : سید حبیب حسینی
( همرزم شهـید)
🔻ولادت : ۱۳۴۱ قائمشهر
🔻شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۰
🔺عملیات والفجر ۸
🔻فرمانده گردان امام محمدباقر(ع)
🔺لشکر ویژه ۲۵ ڪربلا
#شهیدسردارعلےاصغرخنکدار
#سالروزشهـادت
#یادش_باصلوات
شهــ گمنام ــیـد"
متعقد بود میزان رفاقت ما با افراد بستگی به ارادت انها به امام دارد
#همت را میگویم حاج #ابراهیم...❤️
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
امام خمینی:
اين حس شهادت خواهي وفداكاري بودکه ملتي كه هيچ نداشت برطاغوت غلبه پيداكرد
#شهیدمهدےذاکرحسینی
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
#هرروزیک_معجزه
🌷شهیدی که بخاطر لوندادن عملیات سرش را بریدن🌷
حسنعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود،سال 60 به 6 زبان خارجی تسلط داشت
تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد گفت مادر برم جبهه؟ مادرش گفت نه ،گفت مادر امام دستور داده مادرش گفت برو پسرم
اومد جبهه همه میشناختنش گفتن بذارینش پرسنلی یا جایی که بی خطر باشه براش اتفاقی نیوفته اما خودش گفت اسم منو بنویسین میخام برم گردان تخریب فکر میکردن نمیدونست تخریب کجاست بهش گفتند عباس تخریب حساس ترین نقطه جبهه هست کوچیک ترین اشتباه بزرگترین اشتباهه...بالاخره عباس رفت تخریب و چند وقتی اونجا موند یه روز شهید خرازی گفت چند نفرو میخوام برن پل چهل دهنه روی رودخانه دیروویج منفجر کنن پل کلیو مترها پشت سر عراقیا بود 5نفر دواطلب شدن عباسعلی اولین نفربود
موقع رفتن حاج خرازی گفت حق ندارین با عراقی ها درگیر بشین اگرهم درگیر شدین حق اسیر شدن ندارین چون عملیات لو میره
تخریبچی ها رفتن
ماموریتشونو انجام دادند موقع برگشت خوردند ب کمین عراقی ها سه نفرشون جان سالم بدر بردند اما عباس تیر ب پایش اصابت کرد و اسیر شد
فرماندها میگفتن عباس زیر شکنجه طاقت نمیاره و عملیات لو میره پسری عموی عباس اومد گفت درسته سن عباس کمه انا مرده سرش بره زمونش باز نمیشه
عملیات فتح المبینو کردیم و پیروز هم شدیم و رسیدیم ب پل دیروویج یه جنازه دیدم که نه سر داشت نه پلاک پسر عموی عباس امد گفت این عباس گفتم که سرش بره زبونش باز نمیشه
عراقیها دیده بوده حرف نمیزنه سرشو بریده بودن
جنازه رو بردن اصفهان تحویل مادرش دادن گفتن ب مادرش نگین سر نداره
موقع تشیع مادرش گفت یکیدونه منه تا نبینمش نمیذارم دفنش کنید گفتن مادر بیخیال نمیشه مادرش گفت نه گفتن اخه...یهو مادر گفت نکنه سرنداره؟گفتن عراقی ها موقع شکنجه سرشو بریدن مادرش گفت بس میخام عباسمو ببینم
#شهیدعباسعلےفتاحی
#یادش_باصلوات
#هزارالله_اڪبر
"شهــ گمنام ــیـد"
"بیداری مــردم "
#هرروزیک_معجزه
🌷شهیدی که بخاطر لوندادن عملیات سرش را بریدن🌷
حسنعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود،سال 60 به 6 زبان خارجی تسلط داشت
تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد گفت مادر برم جبهه؟ مادرش گفت نه ،گفت مادر امام دستور داده مادرش گفت برو پسرم
اومد جبهه همه میشناختنش گفتن بذارینش پرسنلی یا جایی که بی خطر باشه براش اتفاقی نیوفته اما خودش گفت اسم منو بنویسین میخام برم گردان تخریب فکر میکردن نمیدونست تخریب کجاست بهش گفتند عباس تخریب حساس ترین نقطه جبهه هست کوچیک ترین اشتباه بزرگترین اشتباهه...بالاخره عباس رفت تخریب و چند وقتی اونجا موند یه روز شهید خرازی گفت چند نفرو میخوام برن پل چهل دهنه روی رودخانه دیروویج منفجر کنن پل کلیو مترها پشت سر عراقیا بود 5نفر دواطلب شدن عباسعلی اولین نفربود
موقع رفتن حاج خرازی گفت حق ندارین با عراقی ها درگیر بشین اگرهم درگیر شدین حق اسیر شدن ندارین چون عملیات لو میره
تخریبچی ها رفتن
ماموریتشونو انجام دادند موقع برگشت خوردند ب کمین عراقی ها سه نفرشون جان سالم بدر بردند اما عباس تیر ب پایش اصابت کرد و اسیر شد
فرماندها میگفتن عباس زیر شکنجه طاقت نمیاره و عملیات لو میره پسری عموی عباس اومد گفت درسته سن عباس کمه انا مرده سرش بره زمونش باز نمیشه
عملیات فتح المبینو کردیم و پیروز هم شدیم و رسیدیم ب پل دیروویج یه جنازه دیدم که نه سر داشت نه پلاک پسر عموی عباس امد گفت این عباس گفتم که سرش بره زبونش باز نمیشه
عراقیها دیده بوده حرف نمیزنه سرشو بریده بودن
جنازه رو بردن اصفهان تحویل مادرش دادن گفتن ب مادرش نگین سر نداره
موقع تشیع مادرش گفت یکیدونه منه تا نبینمش نمیذارم دفنش کنید گفتن مادر بیخیال نمیشه مادرش گفت نه گفتن اخه...یهو مادر گفت نکنه سرنداره؟گفتن عراقی ها موقع شکنجه سرشو بریدن مادرش گفت بس میخام عباسمو ببینم
#شهیدعباسعلےفتاحی
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
#هرروزیک_معجزه
🌷شهیدی که بخاطر لوندادن عملیات سرش را بریدن🌷
حسنعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود،سال 60 به 6 زبان خارجی تسلط داشت
تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد گفت مادر برم جبهه؟ مادرش گفت نه ،گفت مادر امام دستور داده مادرش گفت برو پسرم
اومد جبهه همه میشناختنش گفتن بذارینش پرسنلی یا جایی که بی خطر باشه براش اتفاقی نیوفته اما خودش گفت اسم منو بنویسین میخام برم گردان تخریب فکر میکردن نمیدونست تخریب کجاست بهش گفتند عباس تخریب حساس ترین نقطه جبهه هست کوچیک ترین اشتباه بزرگترین اشتباهه...بالاخره عباس رفت تخریب و چند وقتی اونجا موند یه روز شهید خرازی گفت چند نفرو میخوام برن پل چهل دهنه روی رودخانه دیروویج منفجر کنن پل کلیو مترها پشت سر عراقیا بود 5نفر دواطلب شدن عباسعلی اولین نفربود
موقع رفتن حاج خرازی گفت حق ندارین با عراقی ها درگیر بشین اگرهم درگیر شدین حق اسیر شدن ندارین چون عملیات لو میره
تخریبچی ها رفتن
ماموریتشونو انجام دادند موقع برگشت خوردند ب کمین عراقی ها سه نفرشون جان سالم بدر بردند اما عباس تیر ب پایش اصابت کرد و اسیر شد
فرماندها میگفتن عباس زیر شکنجه طاقت نمیاره و عملیات لو میره پسری عموی عباس اومد گفت درسته سن عباس کمه انا مرده سرش بره زمونش باز نمیشه
عملیات فتح المبینو کردیم و پیروز هم شدیم و رسیدیم ب پل دیروویج یه جنازه دیدم که نه سر داشت نه پلاک پسر عموی عباس امد گفت این عباس گفتم که سرش بره زبونش باز نمیشه
عراقیها دیده بوده حرف نمیزنه سرشو بریده بودن
جنازه رو بردن اصفهان تحویل مادرش دادن گفتن ب مادرش نگین سر نداره
موقع تشیع مادرش گفت یکیدونه منه تا نبینمش نمیذارم دفنش کنید گفتن مادر بیخیال نمیشه مادرش گفت نه گفتن اخه...یهو مادر گفت نکنه سرنداره؟گفتن عراقی ها موقع شکنجه سرشو بریدن مادرش گفت بس میخام عباسمو ببینم
#شهیدعباسعلےفتاحی
#یادش_باصلوات
#هزارالله_اڪبر
"شهــ گمنام ــیـد"
#روزتوننشهدایی🌷🕊
نگاهت
چیزی از جنس نجات است!
چشمت که به گوشه
این شهر می خورد..
سخت محتاج آن گوشه چشمت هستیم!
کمی نور مهمانمان کن..
#شهید_محسن_حججی
#یادش_باصلوات
🌷اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🌷
"شهــ گمنام ــیـد"
🌷شهیدی که نذر حضرت زهرا بود،در ولادت حضرت زهرا بدنیا و با شهادتش شهیدشد🌷
چندسالی بود ازدواج کرده بودیم اما صاحب فرزند نمیشدیم برای حل مشکل رفتیم دیدار اقای گلپایگانی
پیشنهاد داد به حضرت زهرا(س)متوسل بشیم به حضرت زهرا(س)توسل کردیم و سفره نذری پهن کردیم سال بعد روز ولادت حضرت زهرا(س) پسرم دنیا اومد،باشروع جنگ رفت جبهه و سال 64 در سالروز شهادت حضرت زهرا(س)شهید شد
#شهیدعلےبیطرفان
#یادش_باصلوات
"شهــ گمنام ــیـد"
📩 #کلام_شهید
اگر دلتان گرفت، یاد #عاشورا کنید...
قطعا" #مصیبت شما از مصیبت بی بی
ام المصائب کوچکتر است...😔
#شهید_محمدرضا_دهقان
#یادش_باصلوات
☘☘☘─
"شهــ گمنام ــیـد"