درسته باختیم ولی چیزی از ارزش های ایرانی بودنمون کم نشد،نمیشه و نخواهد شد:))

بازی رو تو میدون نباختیم! تو مستطیل سبز نباختیم! بازی رو بیرون گود باختیم! وقتی که مردم از پیروزی دشمنشون خوشحال میشن باختیم! وقتی باختیم که به بچه های خودمون گفتیم بی غیرت! ما بازی رو 2 ماهه باختیم

حوصله‌یِ شرح‌ِ قصه نیست.!:)

اگر چه جمعه نشد حاجتم ولی این است سه شنبه های تو در صحن جمکران باشم چون دوســ:)ـــش داشتم !

عشق یعنی ، بنویسی غزلی از چشمش.. درهمان مصراع اول قلمت گریه کند..

‌عاشقى جرم قشنگیست به انکار مکوش!

شب پائیز بلند است اما... نه به اندازه‌ی دلتنگی آن . . . !

دوست ینی کسی که وقتی همه میزارن میرن اون پاشه بیاد...!

وقتی از درسی متنفر باشی و هیچی نخونده باشیو فردا امتحان میان ترمش رو داشته باشی بش چی میگن؟!

مثلا بغض هایی که هر چقدر گریه کنی بازم تموم نمیشن:)))

"_آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه‌ی کار به نامِ منِ دیوانه زدند"

توکه نیستی ؛ احساسِ کودکی را دارم ، که موقع یارکِشی ؛ هیچکس برای بازی انتخابش نکرده ... همانقدر مظلوم ، همانقدر تنها و همانقدر بیچاره

به ندرت در هر صد نفر، یک نفر ارزش اینو داره که باش بحث کنی؛ بذار دیگران هر چی میخوان بگن، چون هر کسی آزاده که احمق باشه:))

"جان را ببر آنجا که دل را برده ایی:))

اینکه دخترا بیشتر توۍمحرم‌ میشکنن‌ وپسرا توی فاطمیه ؛ چون‌دخترابابایی اند وپسراغیرتی . .🚶🏻‍♂

مثلا وقتی داری درس میخونی یه دفه به یه جا خیره میشیو میری تو خاطره ها:)))

"_جنگ هفتاد و دو ملت همه را عُذر بِنِه چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند"

چه روز سمی بود امروز چرا انقدر این انجمنا شلوغ بازی در میارن تا میخوری زمین میخوان زنگ بزنن اورژانس=|

لعنت به هر بغضی که نمیشه شکستش:)

اینڪهـ‌دل‌تنگ‌توام اقـرارمیخـواهدمگر!؟ اینکه‌ازمـن‌دلخـوری انکـٰارمیخواھدمگر(:؟!

https://eitaa.com/mahikocholome/631 هه مگه میشه تو این دور و زمونه آدم بهش ایمان نیارهـ؟!

https://eitaa.com/mahikocholome/640 و هیچیم بدتر از این نیس که بزرگترا به خاطر ساده بودنت حرف بارت کنن که چرا انقدر ساده‌ای یه ذره سیاست داشته باش😂🚶🏻‍♂

امشب یکم زیادی زود نگذشت؟!

گاه ‌بایَد رویید اَز پَسِ آن باران گاه بایَد خَندید بَر غَمی بی‌پایان

باران چشم گواهِ سکوت بی‌حدِ زبان است.

لعنت به سکوتی که نمیشه شکستش:)

یه هفتس مدرسه ها تعطیل واقعنی خسته شدم

"_شُکرِ ایزد که میانِ من و او صلح افتاد صوفیان رقص کنان ساغرِ شکرانه زدند"