eitaa logo
بی نهایت
69.9هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
792 ویدیو
50 فایل
رویداد مجازی بینهایت (ویژه دهه هشتادیا) : Bn.javanan.org *** ما مسافر سَفَر بی نهایتیم... instagram.com/binahayat_ir t.me/binahayat_ir shad.ir/binahayat_show _____ ارتباط با ما: @binahayat_admin موسسه جوانان آستان قدس رضوی
مشاهده در ایتا
دانلود
بی نهایت
‌‌ ‌‌‌این‌روزها که غم‌زده‌ی غم‌های شماییم، فرصتی برای از شما آموختن هم هست... از شما می‌شود هزار هزا
شاید بشود تصورش کرد؛ روزی مثل همین امروز، مثل همین شـنبه، که عطر این واژه‌ها از کنج بهشت کوچکِ محبوب‌ترین‌های خدا، از گوشه‌ی خانه‌ی شما، لابه‌لای مولکول‌های ذوق‌زده‌ی اکسیژن، راهی هزار گوشه‌ی جهان شده؛ هر گوشه جوانه‌ای با رسیدنش پرامید روییده، غنچه‌ای با بوییدنش از شوق شکوفا شده، کودکی با شنیدنش بی‌اختیار از عمق وجود خندیده، خسته‌ای ناگهان جان گرفته، انار سرخی بی‌تاب در باد رقصیده... نگاه‌تان اگر به من و روزهای هفته‌ام بتابد، بعید نیست که غبار از چهره بگیرند، لبخندی به لب بنشانند و جان بگیرند برای قد کشیدن؛ تا روزِ رسیدنِ قدّشان به آن‌جا که باید، تا روز معطّر شدن... حضرت مادر! نگاهم می‌کنید؟ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌      ‌‌    ‌    ‌        ‌ ‌  ‌  ‌‌🚲 ‌مثلاً در باز شه و جایزه‌ت قدم بذاره به خونه؛ قدم که نه، چرخ! - پیش ثبت نام دوره پنجم بینهایت شروع شده😀 رفقاتون و خبر کنید، نوروز ١۴٠٢ شون رو بسازن 😍 Bn.javanan.org  :ثبت نام @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌سرم اگرچه فـکنده‌ست و شرمسار توام، کمک که خواسته‌ام، دست‌گیر من شده‌ای... ! ♾ @binahayat_ir
بی نهایت
بی نهایت
می‌شود نه فقط این‌روزها و این‌شب‌ها؛ که همیشه و هر روز، یاد شما شبیه پیچکی سبز و شاداب بپیچد دور تمام روزم و تمام کارهام؛ وقتی به یاد بسپارم که از نگاه بلند شما، ارزش کارها به خالص‌بودن‌شان برای حضرت‌دوست است و بخواهم که تک‌تک‌ کارهای من هم روشن شود به نور اخلاص...؛ می‌شود نه فقط این‌روزها و این‌شب‌ها، که هر روز و هر شب، دلم را برق بیندازم با قطره‌ای از چشمه‌ی روشنِ دوست‌داشتن شما؛ که مهر شما برساندم به اجابت این دعا که از شما آموختم، که من هم یکی از کسانی شوم که در تمام عالم خداوند را برای عاشقی برگزیدند... می‌شود، اما به یاری شما. حضرت مادر! یاری‌ام می‌کنید؟ @binahayat_ir
مدام‌حواسم‌پرت‌می‌شه!.mp3
14.5M
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ 📑🤔 فصل امتحاناته و شاید این سوال خیلیامون باشه: چه‌جوری موقع درس‌خوندن تمرکزمون رو بیشتر کنیم؟ ‌ @binahayat_ir
بی نهایت
می‌شود نه فقط این‌روزها و این‌شب‌ها؛ که همیشه و هر روز، یاد شما شبیه پیچکی سبز و شاداب بپیچد دور تما
تصور کردن شما، وقت دعای عاشقانه‌‌تان با تمام وجود، که «مرا به خودت برسان...» ، از ذهن کوچک من برنمی‌آید... امید من به دوست‌داشتن شماست، به دل، به این‌که این محبّت مرا به شما و از شما به خدا برساند... حضرت مادر! راهم را روشن می‌کنید؟ ‌ ♾ @binahayat_ir
‌ ‌‌‌‌‌هـزار سـال گذشت و هـزار بار دگـر، ‌تو ایستاده‌ای آن‌جا در آستانه‌ی در! ‌تو ایسـتاده‌ای آن‌جا و در نگـاهِ تَرت ‌هزار شاپرک است و هزار جاده‌ی تَر ‌هـزار شـاپرکِ گـردِ شمع، حلـقه زده ‌هزار جاده‌ی مشتاقِ قلّه‌های خطر... ‌تو می‌روی و علی از علی غریب‌تر است ‌شـبـیه نـام تـو که از هـمیشه فـاطـمه‌تر! ‌پس از غـروب تو، بی‌چـشـم‌تر نخواهد دید ‌یکی از این دو پسر را یکی از این دو پسر... ‌ ‌کدام حادثه جز کوچ تو حریفِ علی‌ست؟ ‌بـگو کـدامـین غـربـت؟ بـگـو کـدام خـبـر؟ ‌بـگـو که زنـده‌ای و سـوی ما نظـاره‌گری ‌دل مرا به بقیعت نه... تا خودِ «تو» ببر ‌هنوز هم که هنوز است، این قدِ خم توست ‌کـه ایسـتاده هـمان‌جـا... در آسـتـانـه‌ی در... ‌ ‌ ‌ ‌ ‌✍محمدجواد شاهمرادی ‌ ♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌⁦♡‿♡ کوتاه و دلنـشین؛ به لطـافت آب و ابـر و آسـمون...! ‌♾ @binahayat_ir
بی نهایت
تصور کردن شما، وقت دعای عاشقانه‌‌تان با تمام وجود، که «مرا به خودت برسان...» ، از ذهن کوچک من برنمی‌
...من اما نمی‌خواهم امروز پایان باشد. نمی‌خواهم یاد عزیز شما را تنها در چند روز از سال بگنجانم‌... می‌خواهم این بذر محبّت شما را که در دل کاشته‌ام، هر روز و هر شب با یاد و نام‌تان بپرورانم... آفتاب نگاه شما هم که به دلم بتابد، این بذر بی‌بروبرگرد جوانه می‌شود و جوانه، نهال؛ آن‌وقت، همان‌طور که ماه‌ها و سال‌های عمر من می‌گذرند، ریشه‌های جان‌دارِ این درخت، قلبم را محکم نگه می‌دارند؛ که گرما و امید در رگ‌هایش جاری بماند، که نشکند، نلرزد، بی‌جان نشود... حضرت مادر! تمام وجودم مشتاق و محتاج شماست... به من یاد می‌دهید به یاد شما و در راه شما باشم؟ مرا در آغوش می‌گیرید؟ @binahayat_ir
1013810611(1).mp3
766.2K
‌‌ ‌‌مهربانِ صبورِ عاشقِ دوست!   ‌‌مرد میدان! عجیب دلتنگیم... ‌ ‌ 🎙 جزیره گویندگی بی‌نهایت ☺️ @binahayat_ir
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌☁️🌊 این تصـویر قـابلیت نـوازش‌کـردن چشـم‌های شـما رو داره⁦◠‿・     ‌              ‌ ‌ خلـیج فـارس محبوب‌مون💙 @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌   ‌مـواجـهـه‌ی به‌یادموندنیِ برنده‌ی لـپ‌تـاپ چهارمین دوره‌ی بی‌نهایت 🤩 @binahayat_ir
🎙پویش «با حاج قاسم حرف بزن...🍃» از شبی که عزیزِ این‌همه دل، بعد از سال‌ها اشتیاق، آرزوی بلندش را در آغوش کشید،  هزاران قاب از لحظه‌های درخشانش، آرایه‌ی طاقچه‌ها و میزها و دیوارها و پلک‌ها شد... و حالا در روزهایی که برای سومین بار همه‌جا پر از شمیم یاد او شده، این کلمه‌ها، دعوتی‌ست برای دل‌های تنگ. بنـشین به تماشـای این چشـم‌ها، خیال کن که نشسته روبروی تو برای شنیدنت؛ با او حرف بزن، آن‌وقت زمزمه‌هایت را برای ما هم بگو؛ به او چه می‌گویی؟ 🔸منتخبی از صوت های ارسالی تون ، در صفحات مجازی بینهایت منتشر خواهد شد! ⛔️صوت های ارسالی ، خام و بدون موسیقی زیر صدا باشن! 🕓 مهلت ارسال : به اتمام رسیده است.
بچه های جزیره گرافیک و تدوین بی‌نهایت، این ایام، دلسوزانه و مصمم ، به عشقِ عزیزِ دلِ همهٔ ایران❤️ زحمت‌ها کشیدن و اثر ها آفریدند! از طریق لینک زیر ، میتونید ببینید و برا مجازی هاتون استفاده کنید! 👇 @jazireh_binahayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آهای کوه غیرت! صدامون و داری؟ هوامون خرابه...هوامون و داری؟💔 @binahayat_ir
مسیر گلزار شهدای کرمان پر بود از آدم های مختلف. موکب دیگر آماده شده بود ، رکوردر را برداشتم و رفتم پیش حاجی .. پیش عکس حاج قاسم! بچه هاهم بنری که رویش نوشته بود "با حاج قاسم حرف بزن" را سردر موکب زدند. گذر ادم هارا نگاه میکردم و از ذهنم میگذشت که واقعا کسی میاید اینجا با حاجی حرف بزند؟ به همین چیزها فکر میکردم که جوان رشیدی با لباس کردی جلو آمد و بلند سلام کرد با لهجه شیرینش ادامه داد: میخوای برات از حاجی بگم؟ رکوردر را جلو تر بردم و قبل از اینکه جیزی بگویم شروع کرد؛ 《اربیل داشت سقوط می کرد، کابوس اسارت خانواده ام به دست بی رحم های داعشی داشت به حقیقت تبدیل می‌شد تا اینکه شما آمدی، فقط با ۵۰ نفر. خودم از بچه ها شنیدم که داعشی گفته بود چون اسمتو شنیدن ترسیدن ، شما واقعا کی بودی 》 انگار خاطرات ان‌روز ها یادش امده بود حالش منقلب شد .. کمی مکث کرد و بدون حرفی رفت... کمی بعد مردی با دشداشه‌ی عربی جلو آمد، سلام گرمی داد و گفت:《حاجی یادته تمام زندگیمونو داشت آب می برد هیچ کس نیومد کمکمون ولی شما اومدی و نذاشتی آب به خونه هامون برسه خیلی مردی حاجی!》 گفتم: اقا هنوز رکوردر رو روشن نکرده بودم یبار دیگه میگید بلند خندید و جلوی رکوردر امد؛ 《وقتی سیل داشت ما و زندگیمونو میبرد تو اومدی ولی بقیه نه کاش همه مثل تو بودن ... مرد! 》 دوتا پسر بچه با صدای بلند میخواندند؛ قاسم هنوز زنده است ، قاسم هنوز در شهر حواسم پرت بچه ها شد و نفهمیدم مرد عرب کی رفت دنبال بچه ها رفتم و گفتم؛ با قاسم حرف میزنید؟ لبخند شیطنت امیزی زدند: حتما! یکی اشان رکوردر را دست گرفت و گفت؛ ببخشید شما حرفی با حاج قاسم سلیمانی دارید؟ و رو به ان یکی گرفت ان یکی که بعدا فهمیدم اسمش قاسم است صدایش را کلفت کرد و گفت: 《منم مثل شما میشم ، هم قاسم ام هم شجاع ، پس قاسم هنوز زنده است》 ان یکی زد زیر خنده و گفت: اره حتما محکم خواباند پس کله اش و در رفت قاسم هم دنبالش همین که این جمله را گفت یعنی واقعا شجاع بود کاش میتوانستم ده سال دیگر قاسم را ببینم! چند دقیقه بعد زن و شوهری که چهره‌ی اروپایی داشتند و از لباس هایشان می شد حدس زد خبرنگار اند وارد موکب شدند مقابل عکس حاج قاسم ایستادند سریع رکوردر را روشن کردم و نزدیک رفتم به انگلیسی گفتند:《شما مثل شیشه‌ی عطری بودین که راحیه تان همه جا را پر کرده!》 با انگشتشان علامت پیروزی را نشان دادند و رفتند عجیب بود ، هم جمله اشان هم کارشان! مرد جوانی خسته به موکب رسید روی کوله‌اش پر از پیکسل بود از حاج قاسم و پرچم ایران گرفته تا پرچم حزب الله و لبنان. به عربی گفت:《حاج قاسم شما حامی و الگوی تمام مردم مظلوم و شجاع مقاومت بودید و هستید. 》 نمیدانست اما صدایش ضبط شد و ماند یادگادی... نشستم و به عکسش خیره شدم نمیدانم به چه فکر میکردم یکی انگار زد پشت کمرم؛ خداقت جوون و لیوان چایی را دستم داد گفتم: دستتون درد نکنه هوای سرد و چایی داغ یکجا سر کشیدم ، بدون قند آخ که چقدر چسپید! تا آخر شب افراد زیادی آمدند و با حاج قاسم حرف زدند. افرادی که لهجه و زبانشان، تفکر و ملیتشان باهم متفاوت بود اما نوای قلب هایشان حاج قاسم بود. مسیر تقریبا خلوت شد ، همه جمع شده بودند سر مزار برای شروع مراسم .. وسایل را جمع کردم به عنوان آخرین نفر دکمه ضبط را زدم و گفتم:《شما حلقه‌ی وصل تمام این مردمید! الحق که سردار دلهایید!》 ✍ بزرگ نویسندگانِ جزیره نویسندگی❤️، قلم تون پُربرکت... ♾ @binahayat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بی نهایت
💡 فراخوان پویش #بینهایت_ایده 👌ویژه بینهایتی‌های اهل فکر و اندیشه 🎁 با جوایز ارزنده ویژه ایده های ب
🎁 اعلام برگزیدگان پویش اول که یه دمتون گرم حسابی دارین که با مشارکتتون و ارائه ایده، نشون دادید که جزو دهه هشتادیای دغدغه‌مندید برا حل مسائل کشور و ... دوم اینکه بینهایت نظرات شما رو با دقت خوند و همینجا اعلام میکنه که اکثر نظرات، قابل بررسی و تامل بود؛ جوری که از بین قریب به 1000 نفر مشارکت کننده و 5000 داده و ایده، انتخاب 29 نفر خیلی برامون سخت بود. بازهم دمتون گرم... ✌️ (ضمنا به برنده‌ها، طی چند روز آینده تماس گرفته خواهد شد) 💡 تیم @binahayat_ir
وقتی بخـواد روشـن کنه قلبـتو، هر چیزی ممکنه تبدیل به چـراغ راه بشه؛ یه اتـفاق، یه دوسـت، یا یار مهـربانی که قصـه‌ی این شعـر و این تصـویر خوشگـله😉 دم رفـقای جزیره‌ی گرافـیک و جزیره‌ی نقـاشی بی‌نهـایت گـرم✨💛 @binahayat_ir