eitaa logo
بـےرودرواسـے
15هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
9 فایل
•{﷽}• "هذا مِن فَضلِ رَبّی" تبلیغات پربازده👇🏻 @tab_ch
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹❤️ ‌‌ده سال پیش وقتی من عقد کردم ۱۴ سالم بود شدیدا بچه بودم بعد بعد از ظهر عقد کردیم تومحضر شبش اومدیم خونه مادربزرگ شوهرم ک شام بود همه بزرگترای فامیلشونم بودن..... خلاصههههه همه شام خوردن دیگه میخاستن برن اومدن با من دست میدادن منم بجای اینکه بلند بشم مثلا احترام کنم اینجوری  نشسته بودم🙋‍♀🙋‍♀....😂😂😂 اینجوری به فامیلاشون نگاه میکردم🙄🙄و دست میدادم😂از آخر دختر داییم اومد گفت خاک توسرت خوب پاشو زشته دیگه اونجا بود ک فهمیدم باید پاشم😝😝 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
بـےرودرواسـے
زیرچشمی بهش نگاه کردم، شلوار ساده‌ی مشکی با پیراهن مردونه‌ی سفید رنگ پوشیده بود که آستینهاش رو مر
گفت: برای من و سویل کاری پیش اومده، باید بریم. فعلا ً! و دست من رو که هنوز سرجام معطل ایستاده بودم گرفت و مثل دفعه‌ی پیش من رو کشون کشون به سمت مقصد موردنظرش برد! جلوی پله‌ها دستم رو از دست سهیل آزاد کردم و با احتیاط بالا رفتم. سوار ماشین سهیل شدیم و اون با مهارت مشغول رانندگی شد، مثل دفعه‌ی قبل ماشین رو با سرعت میروند و همین هم باعث میشد مسافت نه‌چندان کوتاه تا میدون انقلاب برای منی که زیادی بیحوصله بودم کمتر از مواقع عادی به‌نظر برسه! با توقف ماشین بدون لجبازی از ماشین پیاده و پشت سر سهیل وارد کتابفروشیایی که نسبتاً بزرگ بود شدم. بادیدن قفسه‌های بلند که از کتاب پر بودن لحظهای جلوی در کتابفروشی ایستادم. حتّٰی فکر به اینکه بخوام دوباره درسهای دوران دبیرستان رو بخونم، برام زجرآور بود! آهی که میخواستم بکشم با برگشتن سهیل به سمتم تو سینه‌م حبس شد! - بیا تو دیگه! بیحرف سرم رو به عنوان تائید تکون دادم و داخل کتابفروشی شدم. سهیل که انگار متوجّه افکار من شده بود با لبخند کجی که تو این چند بار زیاد روی صورتش دیده بودم با صاحب کتابفروشی سلام و احوالپرسی کرد و بعد بدون معطلی به سمت قفسه‌های ته کتابفروشی رفت. هیچوقت اشتیاقی به دیدن کتابها یا ورق زدنشون نداشتم! از روی ناچاری تصمیم گرفتم تا تموم شدن کار سهیل داخل مغازه چرخ بزنم؛ بی هدف کنار قفسه‌ها راه
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 🔔🧡 ؟ ❌ما زن ها به شما می گوییم:«دوستت دارم.» 👈و شما می گویید «من هم همین طور» ❌می گوییم:«خیلی خوشحالم تونستیم درباره آن موضوع با هم صحبت کنیم.» 👈شما می گویید: «من هم همین طور» 🔵استفاده از این عبارت درست مانند این است که پس مانده های شخص دیگری را بخورید.از دو حالت خارج نیست! 🔵 یا به لحاظ گفتاری ـ کلامی تنبل هستید وحوصله ندارید همان فکر یا احساس را تمام و کمال دوباره ابراز و بیان کنید یا اینکه عمداً دوست ندارید آن را بر زبان بیاورید و اعتقادی هم به آن ندارید. ❌«من هم همین طور» مثل یک نصفه «دوستت دارم» به حساب می آید. در هر حال این عبارت این احساس را به ما می دهد که در حق ما اجحاف شده است. ••࿐‌‌@Biroodarvasi
آخی😕 ‌ فقط تا قبل از پنجشنبه شب پاسخ‌های کوتاهتون رو به آیدی زیر بفرستین تا توی کانال قرار بدم👇🏻 🆔‌@adchalesh پاسخ‌هایی که دیرتر از موعد بفرستین به اشتراک گذاشته نخواهند شد 🙏🏻🌹 ••࿐‌‌@Biroodarvasi
23.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌖 این خاطرات لعنتی چطور فراموش می‌شوند؟ 💫 مسیرهای طلایی شهرام اسلامی تا ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🌹❤️ ‌‌وای  ی بار شوهرم اومد خونمون از گوشی خونه زنگ زد داداشش. شارج نداشت. بعد رفت. منم. گوشیو برداشتم .زدم رو تکرار. اخه فقط با تلفن خونه ب شوهرم میزنگیدم فقط. برادر شوهرمم صداش کپه شوهرمه. گوشیو برداشت منم وایسادم ب مسخره بازی و چرت و پرت حرفایی ک با شوهرم همش میزنم.بچه گونه.خلاصه همهجوره . وسطاش فهمیدم. گفتم عه داداش تویی موندم چجوری جمع کنم قطع کردم.. یعنی اب شدم. خیلی باش رودرواسی دارم. هنوزم میبینمش خجالت میکشم.  💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi
26.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چگونه در داد و ستد زندگی برنده باشیم؟ ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ࡅ࡙ܘ ܟܿߊ‌ࡅ߭ࡐ‌ܩܢ ܢ̣ߊ ܢܚࡅ࡙ߊ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ߊ‌ࡅ࡙ࡅ߭ߊ‌ܝ‌ࡐ‌ ܩࡅ࡙ܥ‌‌ࡐ‌ࡅ߭ܣ:🧡👇 🌸🌟 یکی از ناسالم‌ترین رفتارها در روابط، تفکر و تصمیم‌گیری به جای طرف مقابل است: پیام ندادم گفتم سرت شلوغه زنگ نزدم گفتم خسته‌ای نیومدم گفتم شاید دوست نداری بهت نگفتم گفتم شاید اذیت بشی و... این افراد «معمولاً» دچار حس زائد بودن در رابطه را دارند و البته دلایل دیگر هم هست.. ••࿐‌‌@Biroodarvasi
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ࡅ࡙ܘ ܟܿߊ‌ࡅ߭ࡐ‌ܩܢ ܢ̣ߊ ܢܚࡅ࡙ߊ‌ܢܚࡅ߳ߺߺܙ ߊ‌ࡅ࡙ࡅ߭ߊ‌ܝ‌ࡐ‌ ܩࡅ࡙ܥ‌‌ࡐ‌ࡅ߭ܣ:🧡👇 ­ یک زن باهوش همسرش رو مجبور نمیکنه که آدم متفاوتی بشه. زنی که ارزش واقعی یک رابطه رو میدونه از همسرش نمیخواد که تغییر کنه چون میدونه عاشق مردی شده که تنها در صورتی که خودش بخواد تغییر میکنه. مردها ارزش زنی رو میدونن که اون هارو همونطور که هستن پذیرفته. ••࿐‌‌@Biroodarvasi
بـےرودرواسـے
گفت: برای من و سویل کاری پیش اومده، باید بریم. فعلا ً! و دست من رو که هنوز سرجام معطل ایستاده بو
طولی نکشید که کتاب داستان شخصیت محبوبم، آنیشرلی رو پیدا کردم! با لبخند یه جلد ازش رو از قفسه برداشتم و خودم رو باهاش مشغول کردم! اونقدر غرق تصاویر کتاب شده بودم که به کل زمان و مکان رو فراموش کردم! راهمیرفتم و کلافه به جلد کتابها نگاه میکردم. جلوی قفسه‌ای که مربوط به کتابهای رمان بود ایستادم؛ دستم رو روی جلدهاشون کشیدم و به این فکر کردم که چهطور من مثل بقیه‌ی دخترهای همسن و سالم تا به حال رمان نخوندم؟! و بلافاصله با یادآوری اینکه شادی در اثر خوندن رمانهای زیاد، قوه‌ی تخیلش قوی شده بود اخمهام تو هم رفت. چشم غره‌ای به کتابهای بی زبون رفتم و به سمت قفسهی بعدی که متعلق به کتابهای داستان بود رفتم. با صدای خنده سهیل اون هم درست از پشت سرم از جا پریدم. طولی نکشید که اخمهام تو هم رفت، کتاب رو سر جاش گذاشتم و دست به سینه به سمتش برگشتم. با نگاهم اشارهای به لبهای خندونش کردم و طلبکارانه پرسیدم: مشکلی پیش اومده؟ سهیل با صدایی که ته مایه های خنده داشت، گفت: نه، اما... - اما؟ مشخص بود که سهیل به سختی سعی در کنترل خنده‌ش داره، چون صورتش به سرخی میزد و خنده‌ی چشمهاش مشهود بود! - داشتم دنبالت میگشتم که جلوی قفسه‌های کتاب داستان پیدات کردم، یه لحظه احساس کردم با دختر بچه‌م اومدم بیرون و اون از دستم فرار کرده!
🌹❤️ ‌‌سلام به همگی 🪷 من یه دهه شصتی ام 🙂دوره راهنمایی یه دوستی داشتم که خیلی باهم صمیمی بودیم.👩‍❤️‍👩 اون موقع ها مثلا اوج شیطنت مون هم بود، که ته تهش همدیگه رو با فامیلی هامون به اسم پسر صدا میکردیم 😅 مثلا فامیلی من احمدی بود و فامیلی اون محمدی، همدیگه رو احمد و محمد صدا میزدیم😜 اون موقع ها بردن دفترخاطرات به مدرسه هم ممنوع بود چرااااا اخه نمیدونم☹️ ماهم یواشکی دفترخاطرات میبردیم برای هم دلنوشته مینوشتیم🤭 اخه اونا خونشون تلفن نداشتن که از حال همدیگه باخبر بشیم مگر اینکه جایی اتفاقی همدیگه رو میدیدیم🥹 اونم برام یه متن پر سوز و گداز نوشته بود بامتن 💌منتظر پیام‌هاتون هستم. اگه دردودل یا صحبتی داری ، تلخ یا شیرین "بی رودرواسی" بگو تا تو کانال قرار بدم دوست خوبم😍👇 @adchalesh ••࿐‌‌@Biroodarvasi