eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
14.4هزار ویدیو
135 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
بیسیم‌چی
هفت سال پیش حدود همین ساعت یعنی ساعت ده شب,توی دوازدهم شهریور کمیل به تلفن خونه زنگ زد تلفن رو برداشتم و شروع کردیم به صحبت کردن،صدای تیروخمپاره می اومد، بهش گفتم کجایی!؟اونجا چه خبره؟گفت هیچی نگران نباش رزمایشه! «توی درگیری بود» بهش گفتم کمیل جان سه شنبه میشه دوهفته،تو هردوهفته یکبار مرخصی داشتی میای دیگه؟ بغض کردو صداش میلرزید بخاطر بغضش گفت قطع میکنم دوباره زنگ میزنم، قطع کرد و دوباره زنگ زد دوباره همین سوال رو ازش پرسیدم گفت نمیدونم گفتم پنجشنبه چی پنجشنبه میای؟ گفت به احتمال خیلی زیاد...یکشنبه ساعت حدود پنج صبح به شهادت رسید،سه شنبه خبر شهادتش رو آوردن و پنجشنبه هم توی گلزارشهدا به خاک سپردیمش اون شب آخر که باهم صحبت کردیم و بعد خداحافظی که قطع کردم چندساعت بعدش یه چنددقیقه ای داشتیم به هم پیام میدادیم،گفتم کمیل جان توروخدا مواظب خودت باش،گفت نگران نباش عزیزم رزمایش مختصره گفت خانم صورتم سوخته بخاطر گرمای اینجا«گفتم اشکال نداره،دلت نسوزه»گفت دل منم سوخته عزیزم، قبل از اینکه پیام آخرش رو بخونم بین پیام دادن ها خوابم برد، توی عالم خواب دیدم یه تابوتی هست وتوی تابوت یه جنازه هست که یه پارچه مشکی روش کشیدن هیچ جای این جنازه مشخص نبود و فقط لب های جنازه مشخص بود پیش خودم گفتم این لب ها چقدر آشناست!چندنفر اومدن این جنازه رو تشییع کنن ولی به جای لااله الا الله میگفتن یاامیرالمومنین،یا امیرالمومنین،یاامیرالمومنین یهو اون جنازه با صدای بلند گفت یاااااعلیییی!اونقدر با ابهت و بلند این جمله رو گفت که از شدت ترس از خواب پریدم و دست و پام رو گم کردم،گوشی رو برداشتم که به کمیل زنگ بزنم تا باشنیدن صداش دلم آروم بشه دیدم گوشیش خاموشه وساعت رو نگاه کردم دیدم حدودا ساعت چهار یا پنج صبح هست.. بعدها که قضیه خوابم به گوش همرزم های کمیل رسید گفتن خیلی جالبه!آخه اون شب عملیات شهید جعفرخانی اسم عملیات رو گذاشته بود یا علی بن ابی طالب و کمیل هنگام شهادت ذکر یاعلی روی زبانش بود و حدود چهار پنج صبح به شهادت رسید... ارسالی همسر شهید ‌‌‌‌‌ @bicimchi1
#سیزدهم_شهریور #سالگرد_شهادت #درگیری_با_گروهک_پژاک بیسیم چی https://eitaa.com/bicimchi1
ماه سالروز عملیات و رشادت‌های جوان مردانی از تبار علی اکبران خمینی و نسل سومی‌های انقلاب بود که با تمام وجود نشان دادند که اگر از نسل جوانان دوران دفاع مقدس جلوتر نیستند عقب تر هم نیستند و حاضرند تا آخرین قطره خون در راه اسلام و ایران اسلامی‌و ایجاد امنیت پایدار مردمی‌قدم بردارند . ۱۳ شهریور ماه سال ۹۰ حکایت عملیات تصرف ارتفاعات جاسوسان در منطقه سردشت بود که با شهادت شهدای یگان ویژه صابرین تصرف آن تضمین و در ماه‌های بعد به تصرف و نهایتا تخلیه ی کامل آن منطقه از عناصر گروهک تروریستی منجر شد. بیسیم چی https://eitaa.com/bicimchi1
بخشی از نامه عاشقانه شهید «علیرضا اشرف گنجویی» به همسرش ملیحه جان! الان پنج روز است که از هم جدا شدیم. اما خود می‌دانی چقدر برایم سخت گذشته. باور کن گاهی اوقات فکر می‌کنم اگر به رضای خداوند متعال فکر نمی‌کردم، چگونه می‌توانستم دوری از عشق جاودانه‌ام ملیحه را تحمل کنم. امیدوارم خداوند به ما توفیق عمل برای یاری دینش عنایت فرماید. @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلامتی وفرج آل محمد،سلامتی وطول عمرنائب برحقش حضرت امام وسلامتی و نصرت گمنام امام زمان و حرم ورزمندگان وشادی روح شهدا 📿📿 @bicimchi1
بیسیم‌چی
سلامتی وفرج #قائم آل محمد،سلامتی وطول عمرنائب برحقش حضرت امام #خامنه_ای وسلامتی و نصرت #سربازان گمنا
 قله «جاسوسان» در ارتفاعات مرزی بین جمهوری اسلامی ایران و عراق قرار دارد که مدت‌ها به محل شرارت گروهک‌های ضدانقلاب و خصوصاً گروهک تروریستی پژاک تبدیل شده بود. در سال 90 جمهوری اسلامی ایران تصمیم بر آزادسازی این ارتفاعات گرفت که این مأموریت به‌عهده یگان ویژه صابرین نیروی زمین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اکنون به تیپ ویژه صابرین تبدیل شده, گذاشته شد. طی این عملیات که در شهریور سال 90 انجام شد، دلاورمردان این یگان در اوج مجاهدت و گمنامی و تحمل سخت‌ترین شرایط اقلیمی و جوی، موفق به رسیدن به آخرین سنگر این عناصر تروریستی شده و در 13 شهریور سال 90، 13 نفر از نیروهای این یگان طی درگیری با عناصر پژاک ضمن از بین بردن بقایای این گروهک تروریستی به درجه رفیع شهادت نائل شدند. @bicimchi1
بیسیم‌چی
نمایی که پیش رو دارید، در تابستان ۱۳۶۱ شمسی و در شهرستان «ابهر» ۹۰ کیلومتری «زنجان» به ثبت رسیده است.. «سعید حاجی‌خانی» نوجوان کم سن و سالی را با دوربینش شکار کرده است که برای راضی کردن مسئولانِ سپاه ناحیه‌ی«ابهر» برای اعزامش به جبهه، به پهنای صورت اشک می‌ریزد نوجوان «احمد امینی» نام دارد و در زمانِ گرفته شدن این عکس، گریه و التماس‌هایش نتوانست سردار «داوود فرخزاد» نفر دوم از چپ فرمانده‌ی وقت سپاه «ابهر» را راضی کند «احمد امینی» کمی در سال‌های بعد، ۱۱ مرتبه به جبهه اعزام شد و در مناطق عملیاتی «مجنون»، «شلمچه» و «فاو» دچار مصدومیت و جانبازی شد..‌ نوجوان بسیجی «احمد امینی» محوطه ساختمان بسیج در«ابهر» تابستان  ۱۳۶۱ عکاس: سعید حاجی خانی @bicimchi1
بیسیم‌چی
دوباره منو سفت بستن به تخت گمونم دوباره حالم بد شده گمونم دوباره تو فکر و خیال یه خمپاره از تو سرم رد شده دوباره یادم رفته اینجا کجاست دوباره اتاقم شده سنگرم دارن بچه ها رو درو میکنن صدای بیسیم پر شده تو سرم یه وقتایی یادم میره جنگ نیست صدام اوج میگیره بعضی شبا یه وقتایی خیلی حالم بد میشه منو موج میگیره بعضی شبا یه میدون مینه روی تخت من منور زدن مارو پیدا کنن باید از تو میدون یه راه وا کنم باید دستامو از رو تخت وا کنن یه وقتایی روزامو گم میکنم یه روزایی یادم میره زنده ام تو دنیای من جنگ میشه هنوز تا وقتی نفس هست رزمنده ام یه وقتایی تو خاطره ها هنوز تو کارون دارم آبتنی میکنم خودم که یادم نیست اما میگن یه وقتا فقط خودزنی میکنم یه وقتایی یادم میره جنگ نیست صدام اوج میگیره بعضی شبا یه وقتایی خیلی حالم بد میشه منو موج میگیره بعضی شبا یه میدون مینه روی تخت من منور زدن مارو پیدا کنن باید از تو میدون یه راه وا کنم باید دستامو از رو تخت وا کنن @bicimchi1
مراسم یادبود "دانشمند شهید دکتر حاج احمد حاتمی" جمعه ۱۶ شهریور ۹۷ ساعت ۱۷ تا ۱۹ خیابان شریعتی،نرسیده به پل سیدخندان،بوستان اندیشه،فرهنگسرای اندیشه @bicimchi1
بیسیم‌چی
می روی، اما نمی پرسم ز خويش ره كجا؟ منزل كجا؟ مقصود چيست؟ بوسه می بخشم، ولي خود غافلم كاين دل ديوانه را معبود كيست؟ آه، آري، اين منم، اما چه سود او كه در من بود، ديگر نيست، نيست مي خروشم زير لب، ديوانه وار او كه در من بود، آخر كيست؟ كيست؟ پ.ن: آخرین بوسه مادر بر گونه فرزندش @bicimchi1
#روز_مباهله تو آمدی و ریخت به هم هر معادله افتاد در زمین و زمان شور و ولوله اسلام با هوّیت تو آبرو گرفت گاهی به حسن خلق و گهی با #مباهله #محسن_ناصحی #صبح_بخیــــر @bicimchi1
⚘💠 اعمال روز مباهله 🔹روز بیست و چهارم ذی الحجه بنابر مشهور روزی است که مباهله حضرت رسول با مسیحیان نجران در آن اتفاق افتاده است و نیز در این روز بود که حضرت امیرالمؤمنین در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد و آیه «انما ولیّکم الله...» در شأن ايشان نازل شد. 🌸 در این روز چند عمل وارد شده است: 1️⃣ غسل 2️⃣ روزه 3️⃣ دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیت و ثواب 4️⃣ خواندن دعای مباهله که شبیه به دعای سحر ماه رمضان است؛ 5️⃣ بخواند دعایی را که شیخ و سید روایت کرده اند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اول آن «الحمدلله رب العالمین» است همچنین صدقه دادن به فقرا بعنوان پیروی از امیر المومنین علیه السلام و زیارت ایشان و بهتر است در این روز زیارت جامعه خوانده شود @bicimchi1
پای برهنه، سنگ در دست، ایستاده برابر ظلم؛ اینجا فلسطین ۱۹۸۷ و این است که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا... @bicimchi1
: ﺁﻥ ، ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﺎﺣﯿﻪﯼ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﺭﺯﻣﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻣﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻋﺠﯿﺐ ﻭ ﺷﮕﻔﺖﺍﻧﮕﯿﺰ -ﯾﻌﻨﯽ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺎﻉ ﻣﻘﺪﺱ ﻭ ﺷﮑﺴﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺷﻤﻦ- ﺭﺍ ﺭﻗﻢ ﺑﺰﻧﺪ، ﺁﻥ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎﺕ، ﺁﻥﺧﺼﻠﺘﻬﺎ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﺖ ﻣﺎ، ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﻮﺭ ﻣﺎ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ . ۱۳۸۸/۶/۲۴ @bicimchi1
مادر! فرزندت کجاست؟ : از فرزندی که جنازه‌اش هم قرآن تلاوت می‌کرد، توقع دارید کجا باشد؟ #شهید_عبدالمهدی_مغفوری @bicimchi1
لاله ها از جویبارِ خودسازی آب میخورند،نه از آبراه خودپرستی. میخواهم جهانی به رنگ مردانگی شما بسازم . #نخلها_ایستاده_میمیرند #نثار_روح_شهدا_صلوات @bicimchi1
با سلام خدمت مخاطبان گرامی کانال بیسیم‌ چی. ما را در اینستاگرام به آدرس ذیل دنبال بفرمایید: bicimchi_bicimchi با سپاس فراوان از همراهی شما عزیزان بیسیم چی https://eitaa.com/bicimchi1
#امام_خامنه‌ای: وقتی دشمنِ معاندِ بیداری در مقابل ماست، ما باید لحظه به لحظه بیداری خود را حفظ کنیم... @bicimchi1
بیسیم‌چی
خواستم در باره درد و رنج جانبازان بنویسم مانده ام کدام دردشان را بیان کنم؟! جاماندن از قافله را، تاب نیاوردن را، زجر کشیدن اطرافیان را، دردهای پی در پی را، فراموش شدنشان را، بغض های سنگینشان را و یا نگاههای سنگین بعضی از آدمها را؟! از کدام جانباز بگویم؟! از با آن سرفه های درد آلودشان، عفونت های مکررشان، زخمهای تاولشان، چشم های پرخونشان، خلطه های خونیشان، یا از همنشینی با کپسولهای اکسیژنشان؟! از بگویم؟! از زخمهای بسترشان، همنشینی با ویلچرشان، سکوت سنگینشان و درد پنهانشان؟! از بگویم؟! از آنهایی که روی خود را با سیلی سرخ می کنند، از سردردهای سرسام آورشان، از ترس فرزندانشان، از بهت همسرشان، یا از نگاه بعضی ها به آنها بعنوان موجی؟! از بگویم؟! از مظلومیتشان، تاریکی شان، از غربتشان... از بگویم؟! یا از تیر و ترکش خورده ها؟! یا از جانبازانی بگویم که سالهاست در انتظار نوبت کمیسیون تشخیص جانبازی هستند؟! یا از آنهائی که سالهاست به جرم نداشتن صورت سانحه و مدرک بالینی همزمان باید خود و خانواده آنها بسوزند و بسازند؟! از کمرنگ شدن اعتبارات درمانی جانبازان بگویم یا از عدم حمایت درمانی درست؟! باید از همه اینها گذشت زیرا جانبازان و خانواده های آنها با این دردها و رنجها کاملا آگاه هستند ولی باید به یک چیز اعتراف کنم که امنیت تمامیت امروز من و کشورم مرهون ایثارگری و صبوری این جانبازان است اینچنین است که زبان قاصر و قلم ناتوان از بیان عظمت شماست و با تمام وجود سر تعظیم فرود می آورم به اینهمه غیرت، و دلاوری و از خداوند متعال برای همه جانبازان چه با درصد چه بدون درصد آرزوی سعادت و سلامتی خواستارم... خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار... نوشته: اینستاگرام حاج حسن نقاش زاده جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس @bicimchi1
#مباهله تو باشی... علی باشد فاطمه باشد حسن باشد و حسین(علیهم‌السلام) عشق نمایان می‌شود! لا حَبيبَ الّا هُوَ وَ أَهْلُه @bicimchi1