eitaa logo
بحران در آینده جمعیت شیعه
195 دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
19.1هزار ویدیو
464 فایل
مطالب پیرامون جمعیت ،ازدواج فرزند آوری, تربیت فرزند و مطالب سیاسی مهم در این زمینه ،در این کانال قرار داده می شود. برای رعایت حقوق و امانت داری ، لینک کانالها حذف نخواهد شد. کانال عقیدتی ما https://eitaa.com/Arshiv_vije ادمین کانال, @Rouki313
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰۵۰ من متولد سال ۷۲ هستم، دختر آخر یه خانواده پرجمعیت، تو سن ۸سالگی داداشم که کمک خرج بابام و بی نظیر بود از دست دادیم. مادم ناراحتی قلبی داشت شب روز غصه می خورد و گریه می‌کرد تا اینکه من رفتم تو سن ۹ سالگی، مادرمو از دست دادم. خونه مون سوت کور شد. خواهر برادر بزرگتر از خودم، چندتاشون ازدواج کرده بودن، بچه هاشون همسن من بودن... درسمم خوب بود اما کم کم افت کرد، مابقي خواهربرادرام بزرگ شدن، ازدواج کردن و سرسامان گرفتن، بابای بیچارم هم ۲و۳سال بعد مامانم فوت کرد. منم بزرگ شدم، دیپلم گرفتم سرکله خواستگارا پیدا شد. منم بدون هیچ درنگی با یکیشون که پسرخواهر دامادمون و پسر بزرگ خانواده بود، ازدواج کردم. همه از ازدواج من خوشحال بودیم اما هیچی نداشت، دانشجو بود و یه خونه طبقه بالای باباش که کم کم داشت می ساختش، یه عروسی کوچولو گرفتیم، رفتیم تو یکی از اتاقای خونه باباش... شکر خدا مادر شوهر و خانواده شوهرم خوب بودن، منو مثل بچه شون می دونستن، ۸ماه بعد عروسیم، متوجه شدم باردارم. رفتم آزمایش دادم دیدم مثبته، خوشحال بودیم. شوهرم همون ۲و۳روز که فهمید داره پدر میشه، نماز شکر می خوند، خودمم یه دختر نماز خون و روزه گیر بودم و هستم. ی روز صبح نمیدونیم چی شد، با مادرشوهرم و شوهرم و برادر شوهرم سوار ماشین شدیم بریم صحرا برای تفریح، دم راه تصادف کردیم. منم حافظمو برای یه مدت کوتاه از دست دادم. وقتی چشمام باز کردم دیدم خونه داداشم تو روستا بهم میگفتن یادته که عروسی کردی؟ تو بارداری؟ من همش گریه میکردم و می گفتم اگر عروسی کردم، شوهرم کو؟ زنگ میزدم به گوشیش خاموش بود. کم کم یه چیزایی یادآوری میکردن بهم، خواهر برادرام تا اینکه گذشت و حالم بهتر شد. منو بردن دکتر... دکتر گفت خانواده شوهرت و شوهرم تو تصادف فوت شدن و فقط خودت زنده موندی و بچه تو شکمت... دنیا رو سرم خراب شد، منی که باسختی و درد بزدگ شده بودم، این حقم نبود. اومدم خونه پیش پدرشوهرم زندگی می کردم. تا اینکه رفتم سونو گفتن بچه پسره و سالمه خداروشکر کم کم حالم بهتر شد. پدرشوهرم بعد از ۱ سال ازدواج کرد. منم موندم پیشش، باهاش چند بار رفتم سفر مشهد، کربلا خدارو شکر پدرشوهر خوبی بود و هست. منم بعد از ۳سال اینقدر باهام حرف زدن ک تو نه اولی هستی نه آخری، باید ازدواج کنی. جووونی تو الان۲۲سالته، حیفه بخوای زندگی جدید شروع نکنی. خلاصه منو راضی کردن و با پسرعموی شوهرم که واقعا مرد خوش اخلاق و از همه لحاظ عالی هست، ازدواج کردم و پدرشوهرم خونه طبقه بالاش که شوهرم خدا بیامرز درستش کرده بود، کاملش کرد و بهمون دادش برای زندگی... پسرم ۱۱ سالشه و یه دختر نازم دارم، کلاس دومه و الانم ۳ماهه باردارم. من همیشه پیام های کانال می خونم و میگم من تنها فقط سختی نکشیدم تا به اینجا رسیدم، انشاالله کسی سختی نبینه. از همه عزیزان که سرنوشت منو می خونن خواهش میکنم برا شادی روح همه عزیزان خفته در خاک خصوص عزیزان من صلوات بفرستن. واقعا جا داره که تشکر کنم از عزیزانی که این کانال رو تشکیل دادن. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
🚨خسران محض... از ابتدای صبح ڪه بيدار مي‌شود، دنبال اين است كه ببيند فلان مسئول چه گفت؟ فلان كس چه كرد؟ فلان روزنامه و سايت چه نوشت!؟ رها كنيد! اوقات خود را هدر ندهيد! هر چقدر كه خود را مشغول اين امور بي فايده كنيد، در عبادات حضور قلب نخواهيد داشت! جوانان عزيز، روزانه زماني را به كسب معارف ديني اختصاص دهيد، با نهج البلاغه مولايمان اميرالمومنين(عليه السلام) انس بگيريد؛ ادعيه ي صحيفه ي سجاديه را با تامل مطالعه بفرماييد! اينها مملوء از معارف عميق است. حيف است كه يك شيعه با معارف اهل بيت(عليهم السلام) مانوس نباشد ؛ خسران محض است. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌بی عیب که نمی شود... این کلام برای مرحوم دکتر بهشتی شهید مظلوم است، فرمود روی کره زمین دنبال فرشته نگردید، حدیث هم داریم، حدیث داریم اگر می‌خواهی رفیقی پیدا کنی که خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوبِ خوب باشد تا آخر عمر بی رفیق می‌مانی، چون هر کسی یک اشکالی ممکن است داشته باشد. بعضی از جوان‌ها می‌خواهند دنبال یک دختری بگردند که بسیار عالی باشد، می بینید سی و هفت سالش است هنوز پیدا نکرده، بابا همین دخترهایی که هستند، همین پسرهایی که هستند با یک خورده کم و زیاد، حالا جمع و تفریق کن، آن که یک خورده عیبش کمتر است برو سراغش. بی‌عیب که نمی‌شود. 🌐 درس‌هایی از قران - ۲۳ /۹ /۱۳۸۵ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ازدواجی صورت گرفته که پدر و مادر مخالف بودن. حاصل این ازدواج، یه بچه شش ساله است. با این که زندگی خوبی دارن، ولی والدین به هیچ عنوان فرزندشون رو نمی‌بخشن. چی کار کنن که نفرین مادر گریبانشون رو نگیره؟ 💯 با تمام احترامی که برا مادرا قائلیم، باید بگیم: بنابر حُکم خدا، مادرای عزیز در مسئلۀ ازدواج، ولایتی ندارن.☝️ ✅ درسته که از نظر شرعی، پسرا نیاز به اذن پدر و مادر در امر ازدواج ندارن، اما توصیۀ ما به همۀ فرزندان اینه که بدون تأمّل از کنار نظر پدر و مادر خودشون رد نشن.♨️ ⤵️ چند ویژگی پدر و مادرا حُکم می کنه که تو نظراتشون تأمّل کنیم: 1⃣ اونا تجربۀ بیشتری از زندگی مشترک دارن و عوامل و موانع موفّقیت تو زندگی مشترک رو بهتر از شما می‌دونن. 2⃣ اونا نسبت به شما، شناختِ ویژه و قابل توجهی دارن، چون شما رو بزرگ کردن. 3⃣ اونا شما رو دوست دارن و خیر شما رو تو زندگی می‌خوان. ✅✅ پدر و مادر عزیز! ما نباید در حدّ و حدود احترام و اطاعت، احساسی عمل کنیم و فقط به خاطر این که شما پدرا و مادرای بزرگوار از دست ما ناراحت نشین، حرفی خلاف اون چیزی که خدا گفته، بزنیم.📛 💯همۀ ما باید بندۀ خدا باشیم و در برابر فرامین اون هم جز یک کلمه - که همون «چشم» هست- به زبان نیاریم.👌 📚 تا ساحل آرامش "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۱۰۵۱ من متولد ۷۹ هستم و بچه ی آخر خانواده، تو یه خانواده ی ۳ فرزندی متولد شدم،تک دختر بودم و لوس مامان... وضعیت مالی خانوادمون عالی بود و تو بهترین مدرسه درس می‌خواندم و شاگرد اول کلاس، تا اینکه ۱۷ سالم بود که بحث ازدواج به طور جدی توسط مامانم مطرح شد و با مخالفت من روبه رو شد تا حدی که مامانم گفت این پسر خیلی خوبه و من خانوادشو میشناسم حالا بیاین همو ببینید. همسرم اومدن و همو دیدیم و پسندیدیم😊 و این شد که منو و همسرم که ۲۰ سال داشتن، با هم عقد کردیم، همه پشت سر مون حرف میزدن فامیل و دوست و آشنا و ... ما تو دوران عقد به خاطر اینکه همسرم دور بودن به خاطر تحصیل، زیاد اذیت شدیم تا اینکه بعد از ۳سال درس همسرم تموم شد و عروسی کردیم تو اوج کرونا، عروسی نداشتیم البته، از خدا ممنونم که نذاشت زندگیمون با گناه شروع بشه❤️ اول زندگیمون خیلی سخت بود، چون از یه زندگی که همه چیزش فراهم بود، اومدیم به یه زندگی با حقوق کارمندی، که گذشت و بعد از ۶ ماه باردار شدم و حسابی خوشحال شدیم و پسر نازم مهر ۱۴۰۰ به دنیا اومد.😍 از برکتی که پسرم به زندگیمون آورد که نگم که اصلا قابل شمارش نیست، از آدمای خوبی که خدا جلو راهمون گذاشت، از مشکلاتی مالی که حل شد و هم چنانم ادامه داره ... پسرم ۲ ساله بود که به همسرم گفتم نی نی میخوام😂 و چون بارداری های سختی داشتم با مخالفت ایشون روبه رو شدم ولی خب بعد از ۴ ماه باردار شدم 😂 و دختر خوشگلم شهریور ۱۴۰۳ دنیا اومد❤️ بارداری های سختی داشتم و سر دخترم متأسفانه حساسیت پوستی گرفتم و کف دستام تاول میزد و میترکید و پوست پوست میشد و دوباره همینجوری اصلا نمیدونستم باردارم، حسابی قرص و دارو خوردم تا اینکه بعد از ۳ ماه فهمیدم باردارم، ولی شکر خدا بیماری پوستیم با رعایت کردنم تو ماه ۷ بارداری درمان شد با وجود اینکه دکترا اصلا به بهبودش امید نداشتن و زایمان طبیعی داشتم 🍃 اینجا میخوام چندتا مساله رو بگم، یکی اینکه خانما از درد زایمان طبیعی نترسن چون واقعا دردشم لذت بخشه، همچنین انواع روش ها برای زایمان بدون درد اومده که اصلا درد نداره و بچه خیلی راحت میاد بغلتون من خودم زایمانم اپیدورال بود و خیلی راحت😍 یکی دیگه اینکه برکت و روزی که با بچه میاد خیلی عجیبه، اصلا نگید که ما که از نظر مالی فرق نکردیم چون برکت در روزی فقط مالی نیست، گاهی اوقات آدم خوبی که سر راهمون قرار میگیره، بیماری که خیلی راحت خوب میشه، بلایی که از سرمون میگذره همه و همش روزیه،حالا چه مادی چه معنوی🍃 و سوم برای بیماریه پوستم که گرفتم و سوال مخاطب کانال بود بیماری من که در دوران بارداری گرفتم پسوریازیس بود اما از نوع پوسچولارش، اصلا نگران نباشند با رعایت مواد غذایی خوب میشه❤️ "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
ضرورت انعطاف‌پذیری در زندگی مشترک... انعطاف‌پذیری به معنی توانایی سازگاری با محیط، مشکلات، اشخاص و... بوده و شرط مهم در مدیریت زندگی مشترک است؛ میزان تاثیر و اهمیت آن به حدی می‌باشد که بعضی اعتقاد دارند مهمترین نکته در موفقیت روابط زناشویی به موضوع انعطاف‌پذیری مرد بر‌می‌گردد. 📚محرمانه‌های مردانه "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
قناعت پیشه باشید... تعلقات را کم کنید زواید را حذف کنید بنشین و بگو، این مقدار از امور مادی برای من کافی است و بیشتر از این، خودم را به بازی نمی گیرم!! قناعت پیشه باشید طمع به مال دیگران نداشته باشید. 📚معرفت نفس / مجلس ۵۳ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
من و خواهربرادرهام تو یه خانواده پرجمعیت دنیا اومدیم و تو سن کم پدر مادرمون رو از دست دادیم. همه کوچیک بودیم، بخاطر شرایط، همه خواهرام زود با فامیل هامون ازدواج کردیم خدارو شکر، همه هم راضی بودیم. خواهر آخریم، متولد ۶۹ بود، کلی خواستگار اومده بود براش، هرکسی رو یه جوری رد کرده بود به قول خودش از بچگی یکی از پسر بچه های فامیل رو دوست داشت، اون پسر هم خیلی بهش علاقه داشت. فامیل دور بودیم که چند سالی یک بارم نمی دیدیمشون. گذشت تا بزرگ شدن، همون آقا پسر به خانواده اش پیشنهاد میده و خانواده هم راضی و خوشحال زنگ میزنن داماد بزرگمون که پسرعموم بود و قرار میذارن دامادمون هم به برادرام میگه همه راضی و خوشحال اومدن خواستگاری، کلی خواهرم خوشحال، یه صیغه محرمیت هم خوندن... داییم دوران جوانی با پدر داماد یه مشکلی داشت. به همین خاطر داییم زد زیرش و عقد رو بهم زد و زندگی خواهرم و آرزوهاش خراب کرد. ماهم فقط خدارو داشتیم. این یه حرف می‌زد، این یکی یه چیزی میگفت. خواستگار خواهرم میگفت ماهمدیگر رو دوست داریم، خواهرم هرچی گریه میکرد چیزی تو دستش نبود، شب روز نداشت. واقعا تنها بود شروع کرد به نفرین کردن به داییم که باعث بانی بهم خوردن عقدش بود. می گفتیم حتما خیری توشه، بس کن بیا تمامش کن بره، خلاصه بهم خورد. اون پسر زن گرفت، خواهر منم افسردگی حاد گذشت و بهتر شد. دوباره خواستگار اومد دوباره بد خواها زدن خرابش کردن، آه یتیم گذاشتن پشت سرشون، بخدا عین نفرین هایی که خواهرم کرد، گرفتشون نمی خوام بگم نفرین یا بد کسی بخواین می خوام بگم خدا فراموش نمی کنه، هر کاری کنی به خودت بر می گرده. داییم دخترش بزدگ شد، عقد کرد. خیلی هم همدیگر دوست داشتن اما بعد ۵ سال عقدشون بهم خورد، طلاق گرفتن. خودشم درگیر سرطان شد و فوت کرد. دختر یکی دیگه هم که همدست داییم بودم، طلاق گرفت. پسراش یکی هم یکی یکی زنهاشون طلاق دادن و دار ندارشون رو پای مهریه دادن الان همه میگن حق این دختر یتیم این نبود، دستش رو نگرفتن هیچ، دایی و عموش زندگیش رو هم خراب کردن. الان خواهرم ازدواج کرده، شکر خدا یه پسر و یه دختر ناز خدا بهش داده که از پا قدم دخترش زندگیش سرو سامان گرفت. خونه ش رو درست کرد، ماشین گرفت. وسایل خونه و طلا وکلی وسیله که دوست داشت خرید. همشم میگه از وجود پربرکت دختره همه ی اینها، اخلاق شوهرشم شکر خدا خوب شده. با این وجود هنوز خواهرم بعد از اون جریان، فراموشم نکرد خواستگارشو، همیشه میگه اگر باهاش ازدواج می کردم این همه سختی نمی کشیدم. خواستم بگم زندگی کوتاه ارزش دخالت تو زندگی بقیه نداره، تورو خدا کار ازدواج کسی رو خراب نکنید، حتی اگر خیرخواه کسی هستین. "دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇 http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075