eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
708 ویدیو
598 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️برای آشنایی با مکتب امام خمینی چه بخوانیم؟ 📚57 کتاب و مقاله بنیاد تاریخ‌پژوهی در حوزه آشنایی با مکتب امام خمینی ⚫️به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی قدس سره الشریف 🔹فهرست اول 🔸فهرست دوم 🔹فهرست سوم 🔸فهرست چهارم 🔹فهرست پنجم 🔸فهرست ششم 🔹فهرست هفتم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
برخیز و اول تو بکش.pdf
1.52M
🔴برخیز و اول تو بکش 🔻به مناسبت شهادت پاسدار مدافع حرم؛ صیاد خدایی 🔹روز گذشته ١ خرداد ١۴٠١ خبر شهادت پاسدار مدافع حرم؛ صیاد خدایی منتشر شد و برخی شواهد حاکی از نقش رژیم صهیونیستی در این ترور ناجوانمردانه است. 🔸رونن برگمن نویسنده مرتبط با نیروهای اطلاعاتی رژیم غاصب صهیونیستی؛ پیش از این کتابی به نام «برخیز و اول تو بکش» منتشر کرد و بخشی از ترورهای رژیم اشغال‌گر قدس علیه جمهوری اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داد. مقاله «برخیز و اول تو بکش» پیش از این در فصلنامه تخصصی ١۵ خرداد شماره ۶۴- بهار و تابستان ١٣٩٩ به معرفی این کتاب پرداخته بود. 🔹به منظور افشای چهره پلید و جنایتکار رژیم صهیونیستی مقاله فوق در رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی بازنشر می‌شود. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
⁉️آیا آقای حسینعلی منتظری بعد از فتح خرمشهر به دنبال آتش بس بود؟! 🔹آقای منتظری در راستای ارائه چهره صلح کل از خود در خاطراتش اینگونه ادعا می‌کند: «وقتی خرمشهر را فتح کردیم و این‌ها را بیرون کردیم احساس کردیم که نیروها[ی ایرانی] به خصوص ارتش، انگیزه داخل شدن در خاک عراق ندارند[!!] ... روی همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم که هر کار می‌خواهید بکنید حالا وقتش است؛ و حمله کردن به عراق درست نیست...!! » 🔸طبق اسناد موجود، آقای منتظری نه تنها در پی فتح خرمشهر خواهان آتش‌بس و پایان جنگ نبوده بلکه به حق از سرنگونی صدام و شعار «راه قدس از کربلا می‌گذرد» دم می‌زده است. 🔹او در ١٣۶١.٣.١٧ طی نطقی خطاب به رزمندگان، اعلام کرده است: «... شما که در جبهه‌ها با شعار مسجدالأقصی و بیت‌المقدس وارد نبرد شدید و توانستید خوزستان و خرمشهر را آزاد کنید، بدانید که تازه اول کار است.» 🔸آقای منتظری در سخنرانی دیگری در تاریخ ١٣۶١.۴.١٨ نیز اعلام کرده است: «... طبیعی‌ترین و بهترین راه برای رسیدن به جبهه‌های قدس عزیز و آزادسازی مسجدالأقصی از اشغال نژادپرستان صهیونیست، گذشتن از خاک عراق و کربلای حسینی می‌باشد...» 🔹آیا آقای منتظری به راستی پس از فتح خرمشهر خواهان پایان دادن به جنگ و پذیرش آتش‌بس بوده است که به رزمندگان هشدار داده است «شما که... خوزستان و خرمشهر را آزاد کردید بدانید که تازه اول کار است.» آیا آقای منتظری مخالف ورود نیروهای ایرانی به خاک عراق بوده است بوده است که اعلام می‌دارد:«طبیعی‌ترین و بهترین راه برای رسیدن به جبهه‌های قدس عزیز و آزادسازی مسجدالأقصی ... گذشتن از خاک عراق و کربلای حسینی می‌باشد.»؟؟ او در تاریخ ١٣۶١.۵.٣٠ در دیدار با آقای غرایب سفیر الجزایر در ایران که مدت خدمتش در جمهوری اسلامی به پایان رسیده است، اظهار کرد: 🔸«...کشور ما از زمانی که مورد هجوم ارتش کافر واقع شد علی‌رغم این‌که هیچ‌گونه کمک قابل توجهی به او نشد و با تمام مساعدت‌های بی‌دریغ و بلاعوضی که عراق از بلوک شرق و غرب دریافت کرد، مقاومت نمود تا این‌که با بیرون راندن متجاوزین بعثی، به یاری خدا در آستانه پیروزی نهایی قرار گرفته است...» آقای منتظری اگر در پی آزادی خرمشهر خواهان پایان یافتن جنگ و پذیرش آتش بس بوده است، چگونه از پیروزی نهایی سخن می‌گوید؟ و نزدیک بودن آن را نوید می‌دهد؟ 🔹همچنین وی در دیدار با رهبر مذهبی-سیاسی مسلمانان بنگلادش به نام مولانا حافظی در تاریخ ١٣۶١.۶.١۶ موضع خود را پیرامون جنگ و رژیم صدام روشن‌تر بیان کرده است: 🔸...شرایط ما برای خاتمه دادن به جنگ و برقراری صلح همان شرایطی است که از قبل گفته‌ایم و این چیزی است غیرقابل تغییر و این شرایط عبارتند از: خروج کامل نیروهای متجاوز و اشغالگرد صدام از کشور اسلامی ایران، محاکمه و مجازات متجاوز و پرداخت همه خسارات... و اصولا چه مفهومی دارد که بر ملت مسلمان عراق حزبی حاکم باشد که همه افراد آن وابسته به بیگانه و با اسلام دشمنی دیرینه دارند. ما چگونه می‌توانیم با صدام صلح کنیم در حالی که هیچ‌یک از شرایط ما محقق نشده...»(مقاله موهوماتی از چرایی وقوع جنگ تحمیلی علیه ایران، صص٢٢۴-٢٢١، حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره٢١ پاییز ١٣٨٨) 🔹تناقض‌گویی‌های فوق نشان می‌دهد که آقای منتظری در زمانی که شعارهای انقلابی و از جمله اصرار به ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر را به منفعت خود می‌دید، پیشگام این عرصه بود اما هنگامی که احساس کرد در میان مردم معتقد به مبانی و آرمان‌های انقلاب اسلامی طرفداری ندارد و از این شعارها برای او آبی گرم نمی‌شود و دیگر شعارهای انقلابی برایش سودی ندارد با مواضع قبلی خود صد در صد مخالفت کرد و تلاش کرد گذشته خود را انکار کند اما آنچه را که در تاریخ ثبت شده نمی‌توان رد یا انکار کرد و تناقض‌گویانِ ابن‌الوقت همواره در تاریخ رسوا شده و خواهند شد. به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
چهارده گام تا امام ⚫️به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی گام اول: تقوای فردی و سیاسی 🔹تقوا و یکی از ویژگی‌های بارز و همیشگی امام خمینی (قدس سره) بود. تقوایی که وجه تمایز او با بسیاری از سیاست‌ورزان بود و به فعالیت او قداست و نورانیت ویژه‌ای بخشید. 🔸این ویژگی در تمام حالات امام جلوه داشت. گزیده‌ای از جلد اول نهضت امام خمینی که توسط حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، هنگام تبعید امام (قدس سره) به نجف نوشته شده است، کوتاه‌جلوه‌ای است از آن تقوای دائمی و مستحکم: 🔹« امام خمینی در سایه خودسازی و تهذیب نفس موفق شد که از بسیاری صفات و شیوه‌های ناموزون و رذایلی که دامن‌گیر بعضی از مقامات روحانی می‌باشد دور بماند و دامان والای خود را از آلودگی‌های نامجویی، خودنمایی، جاه‌طلبی، ریاکاری و دیگر صفات رذیله، پاک و مبرا نگه دارد و به مشتهیات دنیا بی‌اعتنا باشد. 🔸از روز جوانی که به مقام اجتهاد رسید تا به امروز که بر کرسی قیادت و امامت نشسته است، در راه شناساندن خود و به دست آوردن مقام و مسند، کوچک‌ترین گامی برنداشته است و وجوهات شرعیه و حقوق نیازمندان و رنجبران را صرف نامجویی، مسندیابی و نکرده است. اصولا از بساط ریاست و مقام و لوازم آن به گونه‌ای تنفر و انزجار دارد و دوری می‌گزیند که انسان از مردار گندیده فرار می‌کند و در حقیقت این ریاست است که به دنبال امام خمینی رفته است؛ و اگر احساس خطر برای اسلام و جامعه اسلامی نبود، او هرگز به این وادی قدم نمی‌گذاشت و این مسند و مقام را به اهلش واگذار می‌کرد. چنان‌که در دوران زندگی 60 ساله خویش چنین کرد و کوچک‌ترین گامی در راه به دست آوردن مقام و مسند برنداشت. عکس و رساله خود را تا روزهای آغاز نهضت (که مردم چاپ و پخش کردند) اجازه چاپ و پخش نداد و تازه در آن شرایطی که فریاد مقلدین از نداشتن توضیح المسائل او به آسمان بلند شد، فقط چاپ آن را اجازه داد و از وجوهات شرعیه صرف چاپ آن نکرد و بودجه اولین چاپ توضیح‌المسائل او، از طرف خود مردم جمع‌آوری و تأمین شد و تا روزی که در قم می‌زیست، حتی یک جلد رساله به طور رایگان در اختیار کسی نگذاشت و اصولا در منزل او رساله یافت نمی‌شد. 🔹امام خمینی به سحرخیزی، تهجد و راز و نیاز به درگاه خداوند بی‌نیاز در نیمه‌های شب از جوانی اهتمام داشته و دارد و این برنامه را هرچند دیر خوابیده و خسته و ناراحت باشد ترک نمی‌کند و می‌توان گفت که هیچ‌گاه پیش از اذان صبح چشمان او در خواب نیست. اکنون در نجف اشرف نیز برنامه ویژه او در امر زیارت، عبادات و اعمال مستحبه هیچ‌گاه ترک نمی‌شود. در این سال‌هایی که در نجف ا قامت دارد، در زمستان و تابستان، در شب‌های بارانی و سرد و... مرتب سر ساعت 3 (3ساعت بعد از غروب) در حرم مطهر حضرت امام علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام) می‌باشد و جز در موارد استثنایی (هنگام بیماری یا برقراری حکومت نظامی) این برنامه را ترک نکرده است.»(نهضت امام خمینی ج1 ص41-40) به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
گام دوم: شجاعت در راه رسیدن به آرمان‌ها ⚫️به مناسبت ایام ارتحال امام خمینی چهارده گام تا امام 🔹یکی از صحنه‌های شورانگیز و بلندهمتی امام (قدس سره) مواجهه قاطع ایشان با شورای فرماندهی در زمان تبعیدشان به نجف و مدتی کوتاه پس از پیروزی کودتای این حزب بود. حزب بعثی که هیچ نسبتی با ملت عراق نداشت و با کودتای انگلیسی و جاسوس‌هاس اسرائیلی پا بر خون ملت عراق گذاشت؛ به ایرانی‌های مقیم عراق ظلم عیانی کرد و به قدرت رسید و رعب و ترس خود را در دل آحاد مردم و خواص گذاشت. 🔸این جلوه شورانگیز شجاعت و صلابت روحانی امام (قدس سره) را از کتاب نهضت امام خمینی می‌خوانیم: 🔹« رئیس سازمان امنیت نجف: ما از طرف انقلاب عراق به منظور دادن گزارش خصوصی به حضور شما آمده‌ایم و ناچاریم که در جلسه سری با شما به گفتگو بنشینیم. امام: آن‌چه را که می‌خواهید با من در میان گذارید پیرامون چه موضوعی است؟ بیان کنید، اگر احتیاج به جلسه خصوصی داشت با آن موافقت می‌کنم - در این‌جا هیچ چیز نمی‌توانیم بگوییم. باید در مطالب را به عرض شما برسانیم. از شما تقاضای ملاقات خصوصی داریم. - آیا در مورد اختلافات مرزی ایران و عراق می‌خواهید با من گفتگو کنید؟ - بلی در این رابطه است، لیکن مسائلی است که باید در جلسه سری مطالب به عرض شما برسد. - من در این مورد هیچ‌گونه دخالتی نمی‌کنم و نیازی به ملاقات خصوصی نیست. - شما چگونه در این مورد دخالت نمی‌کنید؟ در صورتی که به حق مسلم عراق تجاوز کرده است و هم‌اکنون مرتب به مرزبانان ما حمله می‌کند و سربازان ما را در مرز به خاک و خون می‌کشد؟ کم‌ترین انتظار ما این از شما این است که طی بیانیه‌ای از اعمال خلاف قانون دولت ایران استنکار کنید و ما را که با شما در دشمنی با رژیم ایران شریک و همراهیم یاری کنید! 🔸امام خطاب به مترجم که در کنارش نشسته بود گفت: من کسی را می‌خواهم که (تعارف) حرف‌هایم را برای این‌ها ترجمه کند. مترجم: من آماده‌ام، بفرمایید. 🔹امام: اولا اختلافات ما با دولت ایران یک و عقیدتی است و برطرف‌شدنی نیست.. اما اختلافی که اکنون بین دولت‌های عراق و ایران بروز کرده، موسمی و زودگذر است. شما و دولت ایران امروز به هم بد می‌گویید و یکدیگر را طعن و لعن می‌کنید و فردا در کنار هم قرار می‌گیرید؛ اما ما نمی‌توانیم هیچ‌وقت با آن‌ها کنار بیاییم و با ظلم تفاهم کنیم و ثانیا شما چه نکردید که ایران کرده است؟ دولت ایران مردم را با شدیدترین نحوی سرکوب می‌کند شما نیز همین رفتار جائرانه را در این چند روز با ایرانی‌ها کردید و با روش وحشیانه‌ای آنان را از عراق بیرون ریختید، حتی به علما توهین کردید، به بزرگان جسارت کردید. طبق خبری که به من رسیده مأمورین شما در کاظمین زوار ایرانی را حتی از داخل حمام بیرون کشیده و به طرز زشت و زننده‌ای در ماشین‌ها ریخته، به سر مرز برده‌اند. 🔸- دروغ به عرض شما رسانده‌اند، ما نسبت به ایرانی‌ها هیچ‌گونه رفتار غیربرادرانه‌ای نکرده‌ایم. - رسوایی قضیه تا آن‌جاست که حتی رادیوهای خارجی گزارش کرده‌اند. رادیو لندن خبر رفتار غیرانسانی دولت با ایرانیان و علمای ایران را پخش کرده است. آیا برای مقامات عراقی شرم‌آور نیست که رادیوهای بیگانه گزارش کنند که دولت عراق نسبت به ملت مسلمان ایران و علمای اعلام چنین اعمالی را مرتکب شده است؟ 🔹- رادیو لندن با جمهوری دموکراتیک و ملی عراق مخالف است و علیه آن تبلیغ می‌کند. ما می‌گوییم که هیچ‌گونه سوء رفتاری با زائران کشور برادر ایران نشده است، شما حرف ما را نمی‌پذیرید ولی دروغ‌پراکنی رادیوهای بیگانه را می‌پذیرید؟! - منبع اطلاعاتی‌ام رادیوهای خارجی نیست. بدرفتاری مأموران عراقی با ایرانی‌ها را کسانی که در جریان بوده‌اند و دیده‌اند، پیش من آمدند نقل کردند. بدرفتاری مأموران عراقی با ایرانی‌های مقیم عراق و با زائران ایرانی را کسی نمی‌تواند منکر شود. - آیا شما می‌دانید که دولت ایران با عراقی‌های مقیم آن کشور چه بدرفتاری‌هایی می‌کند؟ - اگر آن‌ها بد کردند شما بدتر کردید.» 🔸سخن که به این‌جا رسید مقامات بعثی که سخت خشمگین شده بودند بلند شدند و در حالی که می‌گفتند «مو لازم، مو لازم» یعنی لازم نیست بیانیه‌ای در حمایت از رژیم بعث صادر شود، از منزل امام خمینی (قدس سره) بیرون رفتند. و توفنده امام با کودتاچی‌های بعثی موجی از شادی و شعف همراه با شگفتی و حیرت در حوزه علمیه نجف برانگیخت و روح همت و حماسه را به آن حوزه بازگرداند.(نهضت امام ج2 صص560-558) به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🏴حمله به شاگردان مکتب امام صادق در سالگرد شهادت ایشان 🔴بازخوانی فاجعه فیضیه به مناسبت سالگرد قمری آن/1 🔹امام خمینی قدس سره الشریف با هماهنگی سایر علمای عظام فروردین سال 1342 را به علت جسارت به قرآن کریم، توطئه علیه اسلام و اهانت به دین و علمای اسلام عزای عمومی اعلام کرد. ایشان در روز چهارشنبه 29اسفند1341 که روز پایان درس امام در آن سال بود فرمود: 🔸امسال ما عيد نداريم و اين عيد را عزاى ملى اعلام مى‏كنيم، نه به خاطر اينكه مصادف است با شهادت حضرت صادق ـ‏‏سلام‏اللّه‏ عليه‏‏ آن حضرت مقامش عالى و بلند است، ولادت و شهادتش موجب تحكيم و پيشرفت اسلام است... 🔹ما در اين عيد عزاداريم براى مصيبت‏ها و لطمه‏هايى كه در اين سال به اسلام وارد شد. اين سال، سال خوشى براى مسلمين نبود، سال خوبى براى روحانيت نبود. در اين سال به اسلام تجاوز شد، علماى دين و روحانيون مورد اهانت قرار گرفتند، هتك شدند. در اين سال استعمار توطئه‏هايى را عليه اسلام تدارك ديد، عمال پليد استعمار به قرآن جسارت كردند، براى پايمال كردن احكام نورانى قرآن نقشه‏ها كشيدند، برنامه‏ها ريختند، طرح‏ها دادند. اگر مسلمين بدانند كه چه توطئه‏ها و نقشه‏هايى عليه عزت اسلام، سعادت ملت‏هاى مسلمان و استقلال ممالك اسلامى در دست اقدام است، ديگر هيچ‏وقت عيد نمى‏گيرند بلكه قيام مى‏كنند به وظايف دينى كه بر عهده دارند. (نهضت امام خمینی ج1 ص335) 🔸سال 1341 خورشيدى همراه با يك دنيا رنج و مصيبت براى ملت ستمديده و محروم ايران و هتك و اهانت نسبت به علما و روحانيان، تجاوز به اسلام، قانون‏شكنى‏ها، بيدادگرى‏ها و هزاران جنايت و خيانت از طرف رژيم شاه و ... پايان پذيرفت و بهار 42 همراه با نسيم روح‏بخش انقلاب اسلامى كه به دست تواناى امام خمينى پى‏ريزى شده بود آغاز شد. 🔹مردم مسلمان ايران، برخلاف همه‏ساله كه با شادى و شعف به استقبال عيد نوروز مى‏رفتند، با قلبى اندوهگين، دلى آزرده، چشمى گريان، روحى خشمگين و عصيان‏بار، سال نو را آغاز كردند. عيدى نداشتند تا از آن استقبال كنند. خودكامگى‏ها، بيدادگرى‏ها، قانون‏شكنى‏ها و تجاوزات پى‏درپى رژيم شاه، شادى، شعف و آسايش را از مردم سلب كرده بود و با احساس خطر براى اسلام و استقلال وطن، ديگر دل شاد و خرمى نبود تا به استقبال عيد برود. مردم مسلمان، علما و روحانيان در برخورد و ملاقات، به جاى عرض تبريك و شادباش، به يكديگر تسليت مى‏گفتند و آيۀ شريفۀ اناللّه‏ و انا اليه راجعون را مى‏خواندند. كارت‏هايى به چاپ رسيده بود كه برادران مسلمان را به علت ضايعاتى كه بر اسلام و جامعۀ اسلامى وارد آمده است تسليت مى‏داد. 🔸مردم از آن كارت‏ها خريدارى كرده، براى يكديگر ـ به جاى كارت تبريك عيد ـ مى‏فرستادند. در بسيارى از مساجد، حسينيه‏ها و منازل علما، مجالس عزا برپا بود و سخنگويان مذهبى در بالاى منابر، ضرباتى را كه از طرف هيأت حاكمۀ ايران بر اسلام، روحانيت و ملت ايران وارد آمده بود بازگو مى‏كردند و خطراتى را كه متوجه اسلام و استقلال ايران بود يادآور مى‏شدند. در شهر قم، بالاى درب بعضى از مدارس دينى پرچم سياهى ديده مى‏شد كه روى آن با خط درشت نوشته شده بود: «امسال مسلمين عيد ندارند». در مدرسۀ فيضيه نيز پلاكاردى كه عزادار بودن ملت ايران و تجاوزات رژيم شاه به اسلام، قانون اساسى و حقوق مردم را بيان مى‏كرد نصب شده بود. بسيارى از روحانيان و محصلين حوزۀ علميۀ قم نوار سياهرنگى كه سوگ و اندوه را نمايان مى‏كرد، بر سينه زده بودند. 🔹امام، گويندگان مذهبى شهر قم را به حضور طلبيد و از آنان خواست كه در آن هنگام كه بسيارى از مردم دهات و شهرها، از دوردست‏ترين نقاط ايران براى زيارت به قم مى‏آيند، از فرصت استفاده كنند و در مجالسى كه به مناسبت شهادت حضرت امام صادق (ع) تشكيل مى‏شود، در راه بيدارى و آگاهى توده‏هاى روستانشين و باخبر ساختن آنان از اوضاع نابسامان كشور و خيانت شاه به ايران و كشاورزان و نابودى كشاورزى و زراعت كشور به اسم «اصلاحات ارضى»! و ... تمام نيروى خود را به كار اندازند و در انجام رسالت مقدسى كه برعهده دارند، كوتاهى نورزند.(نهضت امام خمینی ج1 ص364-363) ◀️ادامه دارد... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻روش‏هاى مبارزاتى در حوزۀ قم 🔴بازخوانی فاجعه فیضیه به مناسبت سالگرد قمری آن/2 🔹هنگام تحويل سال نو، صحن مطهر حضرت معصومه (ع) از انبوه جمعيتى كه براى گذراندن ساعت اول سال در كنار آن آستانۀ مقدسه راهى قم شده بودند، موج مى‏زد. هزاران نفر در صحن مطهر، داخل حرم، مسجد بالاسر و مسجد اعظم كه مجاور حرم بود گرد آمده، در انتظار تحويل سال بودند. 🔸به محض آنكه چراغ‏هاى حرم مطهر به علامت تحويل سال، براى لحظه‏اى خاموش شد، موج اعلاميه‏ها و تراكت‏هايى كه بازگوكنندۀ جنايات رژيم و عيد نداشتن ملت ايران بود، فضاى صحن و حرم را سفيد كرد و ميان مردم ريخته شد. 🔹اين رهروان راستين راه خمينى و محصلين حوزۀ قم بودند كه براى نخستين‏بار از تاريخ تأسيس آن حوزه، به چنين كار انقلابى دست مى‏زدند و طبق قرار قبلى ده‏ها نفر با انبوهى اعلاميه و تراكت، پيش از تحويل سال، وارد صحن و حرم شده، در لابه‏لاى انبوه جمعيت، هريك در جاى معينى كه از پيش مشخص شده بود قرار گرفتند و هنگام تحويل سال نو يكباره اعلاميه‏ها و تراكت‏ها را به هوا ريختند و شور و هيجانى در ميان مردم ايجاد كردند. 🔸در ميان اعلاميه‏ها، اعلاميۀ امام، با عنوان درشت «روحانيت امسال عيد ندارد» جلب‏نظر مى‏كرد.محصلين حوزۀ قم با آنكه براى اولين‏بار بود كه به اينگونه مبارزه دست مى‏زدند و مهارت و ورزيدگى كافى نداشتند و از طرفى قواى جهنمى «ساواك» با تمام نيرو بسيج شده بود و همه‏جا را تحت‏نظر و در كنترل خود داشت، توانستند با موفقيت كامل، بدون باقى گذاشتن كوچكترين اثر و ردپايى از خود، برنامه را به انجام برسانند و به سلامت از صحنه بيرون روند. لشكر گارد شاهى در قم 🔹شاه از اين مبارزۀ گسترده و همه‏جانبۀ علما، بكلى گيج و آشفته شده بود از‏‏اين‏‏رو بر آن شد نقشه‏هاى فاشيستى خود را كه مدت‏ها بود در سر داشت به مرحلۀ اجرا درآورد و به خيال خود، چنان «ضرب‏شستى» به روحانيان نشان دهد كه تا چند نسل ديگر به خود جرأت ندهند كه به يك پادشاه ايران زمين بگويند: «بالاى چشم شما ابروست»! و چنان ترس و وحشتى در دل مردم ايجاد كند كه هرگز دست از پا خطا نكنند. او روزهاى اول سال نو را كه شهر قم شلوغ و پر ازدحام است، براى پياده‏كردن نقشۀ غيرانسانى خود، مناسب مى‏ديد. 🔸صبح روز دوم فروردين 1342 كه مصادف با 25 شوال 1382 سالگرد شهادت حضرت امام صادق(ع) بود، ماشين‏هاى شركت واحد، يكى پس از ديگرى وارد قم شد و سرنشينان خود را پياده كرد. كسى نمى‏دانست كه سرنشينان آن چه كسانى هستند و روى چه غرض و انگيزه‏اى راهى قم شده‏اند؟! بسيارى گمان مى‏كردند اتوبوس‏ها و سوارى‏هايى كه در خط تهران ـ قم كار مى‏كند ـ به علت ازدياد مسافر ـ نتوانسته جوابگوى مراجعين و مسافرين باشد و از ماشين‏هاى شركت واحد كمك گرفته‏اند! غافل از آنكه سرنشينان آن، شه‏پرستان جلادى هستند كه به منظور ريختن خون پاك مبارزان روحانى راهى قم شده‏اند. ◀️ادامه دارد.... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
لشکر گارد شاهی در قم 🔴بازخوانی فاجعه فیضیه به مناسبت سالگرد قمری آن/3 🔹به دنبال آمدن ماشين‏هاى شركت واحد، ناگهان ده‏ها كاميون نظامى كه مجهز به پايه‏هاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زره‏پوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد. 🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانۀ امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. تودۀ مردم كه از دوردست‏ترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـ‏‏كه هنوز از اندرون بيرون نيامده‏بود‏‏ دقيقه‏شمارى مى‏كردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامۀ روشنگرانۀ حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفتۀ ايران و خيانت‏هاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى‏درپى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامى‏هايى در مجلس شد. 🔹به دنبال آمدن ماشين‏هاى شركت واحد، ناگهان ده‏ها كاميون نظامى كه مجهز به پايه‏هاى مسلسل سنگين بود، مملو از سربازان زره‏پوش و مسلح وارد قم شد و پس از مانور كوتاهى در شهر، به بيرون دروازه بازگشت و در آنجا متوقف شد. 🔸هنوز چيزى از روز نگذشته بود كه خانۀ امام خمينى (كه مراسم عزا برپا بود) از جمعيت انباشته شد، به طورى كه ديگر جايى براى نشستن يا سرِپا ايستادن نبود. تودۀ مردم كه از دوردست‏ترين نقاط كشور، از شهر و روستا، راهى قم شده بودند به منزل امام رو آورده، در انتظار ديدار او ـ‏‏كه هنوز از اندرون بيرون نيامده‏بود‏‏ دقيقه‏شمارى مى‏كردند. سخنگويى روحانى بالاى منبر رفت و ضمن يادكردن از برنامۀ روشنگرانۀ حضرت امام صادق(ع) و مبارزات اساسى آن حضرت با دستگاه اموى و عباسى، به مسائل روز و اوضاع آشفتۀ ايران و خيانت‏هاى هيأت حاكمه به اسلام اشاره كرد كه ناگهان صداى صلوات نابجا و پى‏درپى، سخنان او را قطع كرد و موجب ناآرامى‏هايى در مجلس شد. 🔹مسئول امور بيرونى، فوراً به حضور امام خمينى شتافت و تشنج، ناآرامى و حركت‏هاى مرموزانه در مجلس را به آگاهى ايشان رسانيد. امام بى‏درنگ به بيرونى آمد و با استقبال گرم و پرشور مردمى كه در آنجا ازدحام كرده بودند روبه‏رو شد و در كنار منبر ـ‏‏در جايى كه تقريباً همۀ شركت‏كنندگان در آن مجلس بتوانند ايشان را ببينند‏‏ نشست. سخنگوى روحانى كه در بالاى منبر بود، سخنان خود را دنبال كرد و به بازگو كردن توطئه‏ها و نقشه‏هاى ضداسلامى و غيرملى دولت ايران پرداخت، ليكن بار ديگر صداى صلوات نابجا و مرموزانه، سخنان او را قطع كرد! امام، آقاى شيخ صادق خلخالى را كه در آنجا بود، به حضور طلبيد و به او به طور سرگوشى سخن‏هايى گفت. نامبرده فوراً پشت ميكروفن قرار گرفت و اعلام داشت: «توجه بفرماييد. حضرت آيت‏اللّه‏ مى‏فرمايند: به افرادى كه مأموريت اخلالگرى و ايجاد هرج و مرج در اين مجلس را دارند، اتمام حجت مى‏كنم كه اگر يك‏بار ديگر، حركت سوء و ناشايسته‏اى كه موجب اخلال در نظم و آرامش مجلس باشد، از خود نشان دهند و خواسته باشند از رسيدن سخنان آقايان خطبا به گوش مردم جلوگيرى كنند، فوراً به طرف صحن مطهر حركت مى‏كنم و در كنار مرقد مطهر حضرت فاطمۀ معصومه(ع) سخنانى را كه لازم است به گوش مردم برسد، شخصاً ايراد خواهم كرد.»... 🔸به دنبال اين برخورد قاطع، ديگر صدايى برنخاست، اخلالى روى نداد، نَفَس‏ها بريد! و سكون و آرامش، مجلس را فراگرفت و توطئه‏اى كه از طرف «ساواك» براى برهم زدن مجلس ترتيب داده شده بود، بدين‏گونه خنثى شد. گويندگان روحانى يكى پس از ديگرى منبر رفتند تا آنچه را كه لازم بود به گوش مردم برسانند و به بهترين نحو سخن گفتند و از روى جنايت‏ها و خيانت‏هايى كه رژيم شاه به اسلام و ايران كرده و مى‏خواهد بكند پرده برداشتند.(نهضت امام خمینی ج1 ص367-364) ◀️ادامه دارد.... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻جريان مدرسۀ فيضيه 🔴بازخوانی فاجعه فیضیه به مناسبت سالگرد قمری آن/4 🔹بعدازظهر آن روز (دوم فروردين 1342 ـ 25 شوال 1382) مجلس سوگوارى در مدرسۀ فيضيه برقرار بود و از آنجا كه مدرسۀ مزبور، در كنار صحن مطهر و در ميدان آستانه قرار دارد ـ كه قهراً محل گذر و رفت و آمد زوار و مسافران مى‏باشد‏‏ مجلس مزبور با ازدحام كم‏نظيرى تشكيل شده بود. تمام صحن حياط، بالكن‏هاى طبقۀ دوم و شبستان‏هاى مدرسه از جمعيت انباشته بود. 🔸در ميان شركت‏كنندگان همه‏گونه افراد: پير، جوان، شهرى، روستايى، روحانى، فرهنگى، دانشگاهى، نظامى، بازارى، كارگر، پيشه‏ور، كشاورز و ... به چشم مى‏خورد؛ ليكن اكثريت شركت‏كنندگان را دهاتى‏ها و روستانشينانى تشكيل مى‏دادند كه از امور سياسى و جريانات روز يا بكلى بى‏اطلاع بودند و يا آنكه خيلى سردر نمى‏آوردند. 🔹قيافه‏هاى مرموز، غيرعادى، اهريمنى كه از آنها شرارت و هرزگى مى‏باريد نيز در ميان انبوه جمعيت، جلب‏نظر مى‏كرد و بنا به گفتۀ يك زائر، بوى زنندۀ الكل كه در فضاى مدرسه پيچيده بود، شامه‏ها را مى‏آزرد و انسان را به ياد ميكده‏هاى قديم تهران مى‏انداخت! 🔸كاميون‏هاى نظامى مملو از سربازان مسلح كه از روز پيش به قم آورده شده بود، با بوق‏زدن‏ها و گازدادن‏هاى ممتد و پياپى و ايجاد صداهايى گوشخراش و سرسام‏آور وارد شهر شد و در ميدان آستانه، مقابل مدرسۀ فيضيه ايستاد. عنوان «لشكر گارد ـ گردان مخابرات» كه روى كاميون‏ها نوشته شده بود، جلب‏نظر مى‏كرد. اطراف مدرسه و ميدان آستانه از مأموران انتظامى و به اصطلاح امنيتى موج مى‏زد و مدرسه كاملاً در محاصره قرار داشت. حركت‏هاى مرموزانه كه در داخل مجلس صورت مى‏پذيرفت، وجود افرادى با چهره‏هاى ناآشنا، خشونت‏بار، رعب‏انگيز كه بوى شراب از دهانشان بيرون مى‏زد، رفت‏وآمدهاى غير عادى، نقل و انتقالات نظامى در بيرون مدرسه، آمادگى مأموران انتظامى و ... همه حكايت از يك نوع توطئه خطرناكى مى‏كرد كه در شرف وقوع بود. 🔹در اين هنگام آقاى انصارى ـ‏‏گويندۀ معروف قم‏‏ بر عرصۀ منبر قرار گرفت و راجع‏به زندگى حضرت امام صادق(ع) و كوشش‏هاى دائم و دامنه‏دار آن حضرت در آگاه‏ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كارشكنى‏هاى شديد مخالفان و معاندان در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آنگاه از حوزۀ علميۀ قم به عنوان «دانشگاه امام صادق» و «سربازخانۀ امام زمان» سخن به ميان آورد و رشتۀ سخن را به نقش حوزه‏ها در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يكباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد! او بى‏اعتنا به اين صلوات بى‏مورد، خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى رعدآساى صلوات او را از سخن گفتن بازداشت! او گويا متوجه نقشه‏اى كه در كار بود نشده بود و به گمان اينكه مردم روى عدم تشخيص و توجه و به‏طور اتفاقى صدا به صلوات بلند كرده‏اند! از شنوندگان درخواست كرد كه بيجا صلوات نفرستند، هرگاه صلوات فرستادن لازم باشد، خود او دستور خواهد داد و ... به محض آنكه لب به سخن گشود، بار ديگر صداى صلوات طنين افكند! 🔸يك جوان پرشور روحانى به اسم «سيدرضا موسوى اردستانى» كه نزديك منبر نشسته بود، مردى را ديد كه در كنارش نشسته، مرتب صدا به صلوات بلند مى‏كند، به گمان آنكه تمام اين بساط زير سر همين يك نفر است به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يكباره صدها مشت از چپ و راست بر سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد كه بكلى او را گيج و از خود بيخود ساخت! عمامه از سرش افتاد و همانند توپ با مشت‏هاى سنگين نابكارانى كه اطراف منبر را تا شعاع وسيعى اشغال كرده بودند به هر سو پرت شد و با زحمت، خود را از آن صحنه بيرون كشيد!(نهضت امام خمینی ج1 ص368-367) ◀️ادامه دارد.... 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻فاجعه فیضیه 🔴بازخوانی فاجعه فیضیه به مناسبت سالگرد قمری آن/5 🔹مردم كه متوجه روی دادن حادثه‏‌اى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر می‌كشيدند تا ببينند چه جريانى روى داده است و بعضى از جاى خود برمی‌خاستند و می‌كوشيدند خود را به محل حادثه نزديك كنند، ليكن آقاى انصارى كه سخت كوشش داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذله‏‌گويى جريان را به اصطلاح «ماست مالى كند»! از اين رو مردم را دعوت به آرامش و سكوت كرد و اظهار داشت: «بنشينيد! چيزى نيست، چند نفر پاى منبر ما، سر يك دانه سيگار كشمكش داشتند! تمام شد»! و از آنجا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش چمپاتمه زده با چشمان شرارت‏‌بار به او خيره شده‏‌اند، به گفتۀ خودش «عوضى»! هستند كه براى برهم‏‌زدن مجلس و آشوبگرى به آنجا آمده‏‌اند، كمى وحشت كرد و لحن سخن را عوض كرد و با زبان نرم خواست آن دژخيمان وحشى را رام و آرام ساخته، از شرارت و آشوب‌گرى بازدارد! 🔸از اين رو با لحنى ملايم اظهار كرد: «ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شده‏‌ايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان، ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى می‌زنيم، سخنى می‌گوييم، جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را ...» صداى صلوات بار ديگر طنين افكند! او كه از اين صلوات فرستادن‏ها و در حقيقت «پارازيت» دژخيمان شاه به ستوه آمده بود، يكباره فرياد كشيد: «آى مردم! آى مسلمان‏‌هايى كه از صدها فرسنگ راه به اين شهر مقدس آمده‏‌ايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت، اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب جعفرى هم نمی‌دهند...» كه بار ديگر صداى صلوات، رشته سخن را از كفَش ربود! او كه می‌ديد به هيچ‏‌وجه نمی‌تواند سخن بگويد و اوضاع وخيم‌تر از آن است كه فكر می‌كرده است، فوراً سر و ته مطلب را جمع كرد و از منبر پايين آمد. 🔹به محض آنكه آقاى انصارى قدم از منبر پايين گذاشت، يكى از دژخيمان شاه از جا پريد و ميكروفن را گرفت و عربده سرداد: «به روح پرفتوح اعليحضرت فقيد رضاشاه كبير»! بلندگو قطع شد و صدايى از ميان جمعيت برخاست كه: خفه‏‌شو! 🔸مجلس بر هم ريخت، داد و فرياد، حمله و فرار، حركات ديوانه‏‌وار و وحشت‏‌انگيز، عربده مستانه، صداى دلخراش بگير، بگير، بزن، بزن! و ... مردم را بكلى كلافه و حيرت‌زده كرده بود! كسى نمی‌دانست چه خبر است؟ حمله و گريز براى چيست؟ و حمله از طرف كيست؟ وحشت و دلهره همه را گرفته بود و از آنجا كه بيشتر شركت‏‌كنندگان در مجلس، اهل دهات و روستاها بودند و از اينگونه مناظر غيرعادى و مرموزانه كمتر ديده و شايد هرگز نديده بودند، سخت وحشت كرده، پا به فرار گذاشتند! هجوم مردم به سوى درب خروجى مدرسه به اندازه‏‌اى شديد بود كه حركت به كندى و زحمت صورت می‌گرفت و خارج شدن را دشوار می‌كرد. هركس می‌كوشيد به هر صورتى كه هست پاى خود را از مهلكه و معركه بيرون بكشد! و جان خود را نجات دهد! 🔹ديرى نپاييد كه مدرسه از جمعيت خالى شد! فقط روحانيان و عده‏اى از مردم باقى ماندند با مشتى دژخيمان خون‏‌آشام شاه كه همانند درندگان جنگل، مرتب نعره می‌زدند و حمله می‌‌كردند. 🔸دژخيمان شاه كه تعداد آنان از هزار نفر تجاوز می‌كرد، يك شكل و يك قيافه: سرها را به فرم آلمانى زده، لباس‏هاى دهاتى شكل، هيكل‏‌هاى وحشت‏‌انگيز و زمخت همانند خوكِ پروارى، با چشمانى شرارت‏‌بار و خون‏‌گرفته، مست و مخمور، مشت‏ها را گره كرده، ميان صحن مدرسه به هر سو می‌دويدند و عربدۀ «جاويد شاه»! می‌كشيدند! 🔸اين «گروه بی‌پدران» بنابر اظهار افراد وارد، غالباً زاييدۀ آميزش نامشروع مردها و زن‏‌هاى فريب‏‌خورده، هوسران و آلوده هستند كه پس از رها شدن در كنار كوچه و درب مسجد به شيرخوارگاه‏‌هاى شهردارى برده می‌شوند و در آنجا پرورش يافته، در دامان مزدوران بيگانه، درس شه‏‌پرستى می‌گيرند و آنگاه وارد ارتش شده، در گارد شاهنشاهى گمارده می‌شوند؛ و از آنجا كه از خدا، مذهب و اصالت و نجابت انسانى و خانوادگى خبرى ندارند و بی‌پدر و مادر واقعى می‌باشند، تنها گروهى هستند كه در ارتش به شاه وفادارند و تا سرحد پرستش نسبت به او عشق می‌ورزند. 🔹این گروه تحت تربيت جاسوس‏‌هاى امريكايى و اسرائيلى درس شه‏‌پرستى آموخته، از خداپرستى، وطن‌خواهى و غيرت و انسانيت چيزى نمی‌دانستند، به اصطلاح افسران و درجه‏‌دارانى بودند كه عمرى از دسترنج توده‏‌هاى محروم و زحمتكش خورده و خوابيده بودند و به اسم «دفاع از آب و خاك وطن»! به عياشى و هوسرانى پرداخته، در آن روز براى درهم كوبيدن سنگر استقلال ايران و پاسداران راستين حقوق انسان‏ها، به قم آمده بودند و به آن وحشيگری‌ها و درندگی‌هاى غيرانسانى دست می‌زدند.(نهضت امام خمینی ج1 ص370-368) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db