eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
680 ویدیو
596 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴کشور شکست‌ناپذیر خاطرات دو خبرنگار ایتالیایی از لبنان بعد از جنگ سی و سه روزه/ بخش دوم 🔹دوشنبه ميانی ماه سپتامبر، با پرواز ساعت ده و پانزده دقيقه صبح از شهر « » حركت كرديم. نشست فنی هواپيما در شهر « » باعث شد كه پرواز طولانی شود. فضای داخل هواپيما غيرعادی بود؛ مردم به ميهن‌شان برمی‌گشتند و در چشم‌شان اميد به آن‌كه دوستان خود را زنده و املاک و دارايی‌هايشان را سالم و تخريب‌نشده بازيابند، موج می‌زد. 🔸در هنگام جنگ بيش از يك ميليون لبنانی از ميهن خود آواره شده بودند و در مقام مقايسه، اين تعداد، حدود يك چهارم از ساكنان اين كشور را تشكيل می‌داد؛ البته ثروتمندانی كه توانايی ترک لبنان در زمان جنگ را داشتند. در راه ميلانو سكوت بر فضای داخل هواپيما سايه انداخته بود. بسياری از لبنانی‌ها و حتی كسانی كه به تازگی با پرواز ساعت شش و چهل و پنج دقيقه سپيده دم، بيروت را ترک كرده بودند، هنوز داخل هواپيما بودند. هنگام توقف در فرودگاه « » شهر ميلانو، به روشني دريافتيم كه چيز جديدی در اين سفر وجود دارد. 🔹معمولا بيشتر مسافرهايی كه از به لبنان مي‌رفتند، از بودند؛ مردان كليسا نيز درصد بالايی از آن‌ها را تشكيل می‌دادند؛ اين‌بار هم همين‌طور بود؛ ولي چيز جديدی كه وجود داشت اين بود كه خيلی صحبت و پرحرفی می‌كردند. بارها با ما سر صحبت را باز كرده و مدام از «مأموريت‌مان كه از سوی «كميته جلوگيری از فراموشی » به عهده ما گذاشته شده بود، برايشان گفته و يادآوری می‌كرديم. 🔸هم‌كلام‌های ما گمان می‌كردند كه از دفعات پيش سردتر و خسته‌كننده‌تر هستند، اما برعكس؛ از برق چهره‌های بعضی از آن‌ها و از گفته‌هايشان نوعی دلگرمی و محبت احساس می‌كرديم. اين نخستين‌باری بود كه پس از سال‌ها سفر به بيروت، چنين چيزی رخ می‌داد. 🔹هميشه در نگاه آنان، در رويارويی با ايتاليايی‌هايی كه در سالگرد «صبرا و شتيلا» به لبنان می‌رفتند، نوعی رنجش و آزار ديده می‌شد؛ كشتار در اردوگاه‌های «صبرا و شتيلا» كه به دست ارتش اسراييل انجام شده و در آن، كه بيش‌ترشان زنان و پيرمردان و كودكان بودند را لكه ننگی براي تاريخ خود می‌دانستند. اما اين‌گونه مسائل تغيير كرده بود، هنگامی كه از مأموريت‌مان می‌پرسيدند با افتخار و احساس وطن‌پرستی گردن راست می‌كردند. 🔸امكان نداشت رخدادهای دلخراش تابستان گذشته را به و سرسختانه لبنانی‌ها در طول ٣٣ روز جنگ در برابر يكي از قدرتمندترين ارتش‌های جهان، بی‌ربط دانست. چنين احساسی را مي‌شد با ورق زدن مجله‌ای كه شركت هواپيمايی «خاورميانه» در اختيار مسافران قرار داده و روی جلدش عكس پرچم لبنان چاپ شده كه با خط قرمز روی آن نوشته شده بود: «كشور شكست‌ناپذير»، درک ‌كرد. 🔹يک مرد لبنانی كه در هواپيما با وی آشنا شده بوديم، برايمان تعريف می‌كرد كه از دو سال پيش در ايتاليا زندگی كرده و در يكی از شركت‌های وابسته به واتيكان كار می‌كند. وی از خانواده‌اش می‌گفت كه در بيروت زندگی می‌كنند و تاكنون با وجود پايان يافتن جنگ به خانه خودشان بازنگشته‌اند. هنگام بمباران به خانه يكی از نزديكانشان در كوهستان‌های نزديک پايتخت رفته و آنجا مانده‌اند. اين مرد لبنانی همچنين از بيماری يرقان و بی‌خوابی كه خواهرش به خاطر حمله‌ها و بمباران‌ها و انفجارهاي اسراييل به آن دچار شده بود و خرابی پل‌ها و سوختن وسايل حمل و نقل، امكان جابه‌جايی وی را از آن‌ها گرفته بود، برايمان گفت. به نظر می‌رسيد كه همه اين‌ها داستان‌هايی از روزگار پيش و گذشته دور است. چند لحظه بعد از آن كاپيتان هواپيما خبر داد كه می‌خواهيم در فرودگاه بيروت فرود بياييم. همه چشم‌ها به پنجره‌های هواپيما دوخته شده بود.(برگرفته از: فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ٢١، مقاله حماسه ٣٣ روز مقاومت) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🔻سکوت عروس خاورمیانه خاطرات دو خبرنگار ایتالیایی از لبنان بعد از جنگ سی و سه روزه/ بخش سوم 🔹كم‌كم به زمين نشستيم؛ هوای بيرون گرمای شديد و رطوبت بالايی داشت. در وضعيتی را ترک كرده بوديم كه پايان تابستان بود و در بيروت گرمای هوا به ٣٢ درجه می‌رسيد. هواپيما از حركت ايستاد و پياده شديم؛ سپس در راهروی طولانی و خلوتی به راه افتاديم و چند دقيقه بعد به گمرک رسيديم. هميشه هنگام ورود به ويزای موقت می‌خواستيم كه پانزده يورو قيمت داشت. دنبال برچسب ويزا رفتيم كه آن را به پاسپورت‌مان بچسبانيم ولی يكي از مأموران فرودگاه به ما اشاره كرد كه برويم؛ ورود مجانی بود، «ويزای مجانی». 🔸اين نكته مقدمه‌ای شد برای آنچه قرار بود بيرون فرودگاه به چشم ببينيم. چند ماه پيش، لبنان درگير يك غوغايی از نوع ديگر بود. پس از جنگ‌های داخلی و گذشت حدود يک دهه از بازسازی و آبادسازی كشور، با وجود درگيری‌های دو سال اخير و نخست‌وزير آن، لبنان و گردشگری در منطقه خاورميانه شده بود. هتل‌های آن با همه بزرگی و تعداد زيادشان، برای گردشگران كافی نبود. ويزای ورود هم گويا به منزله ماليات جذابيت بی‌پايان و زيبايی روزافزون قطب توريستی به شمار می‌رفت؛ ولی فرودگاه جديد امروز به شكل بختک به چشم می‌خورد. 🔹محله‌های تجاری همگی بسته بود و رفت و آمد نيروهای ارتشي چيزی به غير از مكان پر سر و صدا و زرق و برقی كه در گذشته از آن می‌شناختيم، ساخته بود. تنها نكته مثبت اين بود كه كيف‌هايمان را به سرعت گرفتيم. چمدان‌ها قبل از ما توسط نوار كششی به محل دريافت وسايل رسيده بودند و ما اينک در دروازه شهر بيروت بوديم. 🔸تاريكی، چادرش را پهن كرده و ديدن آثار جنگ برايمان سخت بود. پس از اندكی حركت در مسير فرودگاه تا شهر بيروت، آثار باقی‌مانده از جنگ توسط «تابلوهای تبليغاتی» بزرگی كه در كناره جاده‌ها گذاشته شده بود، نمايان شد. دو دسته تابلو وجود داشت؛ يكی دسته تابلوهايی كه برخی صحنه‌های جنگ را نمايش داده و ديگری آن‌هايی بودند كه تنها دو كلمه «پيروزی الهی» رويشان نقش بسته بود و هيچ امضا و نشانه‌ای از سازمان و افراد نصب‌كننده در آنها نبود و ما نيز بعدها فهميديم كه چه كسانی در پس اين حركت وجود داشته‌اند. 🔹جاده‌ای كه به بيروت می‌آمد از وسط حاشيه جنوبی می‌گذشت و هيچ خانه‌ای در اطرافمان به چشم نمی‌خورد. راننده توضيح داد كه پلی كه به داخل شهر وصل می‌شد، توسط موشک‌های اسراييل منفجر شده و قسمتی از راه را بايد از جاده خاكی برويم. درون شهر بيروت همه چيز عادی بود. بحران ترافيک همچنان در ساعت شش عصر به قوت خود باقي بود. به هتلی در خيابان تجاری « » رسيديم كه اين خيابان را اهل سنت لبنان در دست دارند ولی هر كسی در آن تردد می‌كند؛ اين جا هم اثری از جنگ نبود. يک ساعت بعد، نخستين ملاقات ما با « » از روشنفكران محبوب لبنان و مدير روزنامه برگزار شد. روزنامه السفير مهم‌ترين روزنامه عربی لبنان است و نوعی روحيه و ملی‌گرايانه عربی بر فضای آن حاكم بوده و به دليل آن‌كه حتی يک روز هم در زمان جنگ داخلی، انتشارش متوقف نشده است، از احساس غرور و افتخار خاصی بهره‌مند است. طلال سلمان، با نگاه تحليل‌گرايانه دقيق و بدون هيچ گونه تصنع و تحريفی، حوادث جنگ اخير اسراييل و لبنان را برايمان شرح داد.(برگرفته از: فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ٢١، مقاله حماسه ٣٣ روز مقاومت) @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی و توقف توطئه‌ مستکبرین مقام معظم رهبری: وقتی این كتاب [آیات شیطانی] رایج شد و مردم آن را خواندند، آرام آرام اهانت كردن به اسلام عادی می‌شود. این را می‌خواستند! این‌جاست كه الهام الهی، آن مرد ربانی را وادار به آن حركت عظیم كرد و توطئه‌هایشان متوقف ماند. امام براساس این تفكر و فهم دقیق و نورانی - نوری كه خدای متعال در دل بندگان خودش می‌اندازد، این‌جا خودش را نشان می‌دهد - فتوای ارتداد آن را صادر كرد و راه این‌ها را بست. ناگهان همه دنیا مبهوت شد! امام فتوای ارتداد یک مرتد را داد و گفت: «این آدم، باید به حد شرعی برسد». دولت‌های اروپایی، همه سفرایشان را از ایران خواستند. این عكس‌العمل، در ارتباط با یک كتاب معمولی است؟ یعنی دولت‌های و و و كجا و كجا، دل‌شان برای جان یک انسان سوخته است؟! این‌ها هزاران انسان را برای یک موضوع كوچک درو می‌كنند. كدام‌شان نكرده‌اند؟ كدام‌شان گروه گروه انسان‌ها را به قتل نرسانده‌اند؟ كدام‌شان، اگر همین امروز منافع‌شان اقتضا كند، هزاران انسان را نمی‌كشند؟ این‌ها دل‌شان برای انسان سوخته؟ همین امروز، صرب‌ها مسلمانان را قتل عام می‌كنند؛ آن‌ها ككشان نمی‌گزد! همین امروز اسرائیلی‌ها فلسطینی‌های صاحب اصلی سرزمین را آن‌طور شكنجه می‌دهند؛ این‌ها خواب‌شان برنمی‌آشوبد! آن وقت برای خاطر این‌كه یک نفر بناست بعد از این اعدام شود، این‌گونه وادار به عكس‌العمل شوند؟! این، قضیه دیگری بود. برنامه‌ای كه ریخته شده بود، برنامه‌ اهانت به اسلام بود. بنا بود اسلام را سبک كنند. امام با آن فتوا، ناگهان همه نقشه‌های این‌ها را نقش بر آب كرد. دنیای اسلام هم تأیید كرد و پیروی خودش را از فتوای امام نشان داد.(۱۳۷۱/۱۱/۲۵) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی و توقف توطئه‌ مستکبرین در آستانه سالروز صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی مقام معظم رهبری: وقتی این كتاب [آیات شیطانی] رایج شد و مردم آن را خواندند، آرام آرام اهانت كردن به اسلام عادی می‌شود. این را می‌خواستند! این‌جاست كه الهام الهی، آن مرد ربانی را وادار به آن حركت عظیم كرد و توطئه‌هایشان متوقف ماند. امام براساس این تفكر و فهم دقیق و نورانی - نوری كه خدای متعال در دل بندگان خودش می‌اندازد، این‌جا خودش را نشان می‌دهد - فتوای ارتداد آن را صادر كرد و راه این‌ها را بست. ناگهان همه دنیا مبهوت شد! امام فتوای ارتداد یک مرتد را داد و گفت: «این آدم، باید به حد شرعی برسد». دولت‌های اروپایی، همه سفرایشان را از ایران خواستند. این عكس‌العمل، در ارتباط با یک كتاب معمولی است؟ یعنی دولت‌های و و و كجا و كجا، دل‌شان برای جان یک انسان سوخته است؟! این‌ها هزاران انسان را برای یک موضوع كوچک درو می‌كنند. كدام‌شان نكرده‌اند؟ كدام‌شان گروه گروه انسان‌ها را به قتل نرسانده‌اند؟ كدام‌شان، اگر همین امروز منافع‌شان اقتضا كند، هزاران انسان را نمی‌كشند؟ این‌ها دل‌شان برای انسان سوخته؟ همین امروز، صرب‌ها مسلمانان را قتل عام می‌كنند؛ آن‌ها ككشان نمی‌گزد! همین امروز اسرائیلی‌ها فلسطینی‌های صاحب اصلی سرزمین را آن‌طور شكنجه می‌دهند؛ این‌ها خواب‌شان برنمی‌آشوبد! آن وقت برای خاطر این‌كه یک نفر بناست بعد از این اعدام شود، این‌گونه وادار به عكس‌العمل شوند؟! این، قضیه دیگری بود. برنامه‌ای كه ریخته شده بود، برنامه‌ اهانت به اسلام بود. بنا بود اسلام را سبک كنند. امام با آن فتوا، ناگهان همه نقشه‌های این‌ها را نقش بر آب كرد. دنیای اسلام هم تأیید كرد و پیروی خودش را از فتوای امام نشان داد.(۱۳۷۱/۱۱/۲۵) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴کشور شکست‌ناپذیر خاطرات دو خبرنگار ایتالیایی از لبنان بعد از جنگ سی و سه روزه/ بخش دوم سال‌روز پیروزی حزب‌الله در جنگ سی و سه روزه 🔹دوشنبه ميانی ماه سپتامبر، با پرواز ساعت ده و پانزده دقيقه صبح از شهر « » حركت كرديم. نشست فنی هواپيما در شهر « » باعث شد كه پرواز طولانی شود. فضای داخل هواپيما غيرعادی بود؛ مردم به ميهن‌شان برمی‌گشتند و در چشم‌شان اميد به آن‌كه دوستان خود را زنده و املاک و دارايی‌هايشان را سالم و تخريب‌نشده بازيابند، موج می‌زد. 🔸در هنگام جنگ بيش از يک ميليون لبنانی از ميهن خود آواره شده بودند و در مقام مقايسه، اين تعداد، حدود يک چهارم از ساكنان اين كشور را تشكيل می‌داد؛ البته ثروتمندانی كه توانايی ترک لبنان در زمان جنگ را داشتند. در راه ميلانو سكوت بر فضای داخل هواپيما سايه انداخته بود. بسياری از لبنانی‌ها و حتی كسانی كه به تازگی با پرواز ساعت شش و چهل و پنج دقيقه سپيده دم، بيروت را ترک كرده بودند، هنوز داخل هواپيما بودند. هنگام توقف در فرودگاه « » شهر ميلانو، به روشنی دريافتيم كه چيز جديدی در اين سفر وجود دارد. 🔹معمولا بيش‌تر مسافرهايی كه از به لبنان می‌رفتند، از بودند؛ مردان كليسا نيز درصد بالايی از آن‌ها را تشكيل می‌دادند؛ اين‌بار هم همين‌طور بود؛ ولی چيز جديدی كه وجود داشت اين بود كه خيلی صحبت و پرحرفی می‌كردند. بارها با ما سر صحبت را باز كرده و مدام از مأموريت‌مان كه از سوی «كميته جلوگيری از فراموشی » به عهده ما گذاشته شده بود، برايشان گفته و يادآوری می‌كرديم. 🔸هم‌كلام‌های ما گمان می‌كردند كه از دفعات پيش سردتر و خسته‌كننده‌تر هستند، اما برعكس؛ از برق چهره‌های بعضی از آن‌ها و از گفته‌هايشان نوعی دلگرمی و محبت احساس می‌كرديم. اين نخستين‌باری بود كه پس از سال‌ها سفر به بيروت، چنين چيزی رخ می‌داد. 🔹هميشه در نگاه آنان، در رويارويی با ايتاليايی‌هايی كه در سالگرد «صبرا و شتيلا» به لبنان می‌رفتند، نوعی رنجش و آزار ديده می‌شد؛ كشتار در اردوگاه‌های «صبرا و شتيلا» كه به دست ارتش اسراييل انجام شده و در آن، كه بيش‌ترشان زنان و پيرمردان و كودكان بودند را لكه ننگی برای تاريخ خود می‌دانستند. اما اين‌گونه مسائل تغيير كرده بود، هنگامی كه از مأموريت‌مان می‌پرسيدند با افتخار و احساس وطن‌پرستی گردن راست می‌كردند. 🔸امكان نداشت رخدادهای دلخراش تابستان گذشته را به و سرسختانه لبنانی‌ها در طول ٣٣ روز جنگ در برابر يكی از قدرتمندترين ارتش‌های جهان، بی‌ربط دانست. چنين احساسی را می‌شد با ورق زدن مجله‌ای كه شركت هواپيمايی «خاورميانه» در اختيار مسافران قرار داده و روی جلدش عكس پرچم لبنان چاپ شده كه با خط قرمز روی آن نوشته شده بود: «كشور شكست‌ناپذير»، درک ‌كرد. 🔹يک مرد لبنانی كه در هواپيما با وی آشنا شده بوديم، برايمان تعريف می‌كرد كه از دو سال پيش در ايتاليا زندگی كرده و در يكی از شركت‌های وابسته به واتيكان كار می‌كند. وی از خانواده‌اش می‌گفت كه در بيروت زندگی می‌كنند و تاكنون با وجود پايان يافتن جنگ به خانه خودشان بازنگشته‌اند. هنگام بمباران به خانه يكی از نزديكانشان در كوهستان‌های نزديک پايتخت رفته و آنجا مانده‌اند. اين مرد لبنانی همچنين از بيماری يرقان و بی‌خوابی كه خواهرش به خاطر حمله‌ها و بمباران‌ها و انفجارهای اسراييل به آن دچار شده بود و خرابی پل‌ها و سوختن وسايل حمل و نقل، امكان جابه‌جايی وی را از آن‌ها گرفته بود، برايمان گفت. به نظر می‌رسيد كه همه اين‌ها داستان‌هايی از روزگار پيش و گذشته دور است. چند لحظه بعد از آن كاپيتان هواپيما خبر داد كه می‌خواهيم در فرودگاه بيروت فرود بياييم. همه چشم‌ها به پنجره‌های هواپيما دوخته شده بود.(مقاله حماسه ٣٣ روز مقاومت، ترجمه و تلخیص: اصغر علی کرم،ی فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ٢١) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔻سکوت عروس خاورمیانه خاطرات دو خبرنگار ایتالیایی از لبنان بعد از جنگ سی و سه روزه/ بخش سوم سال‌روز پیروزی حزب‌الله در جنگ سی و سه روزه 🔹كم‌كم به زمين نشستيم؛ هوای بيرون گرمای شديد و رطوبت بالايی داشت. در وضعيتی را ترک كرده بوديم كه پايان تابستان بود و در بيروت گرمای هوا به ٣٢ درجه می‌رسيد. هواپيما از حركت ايستاد و پياده شديم؛ سپس در راهروی طولانی و خلوتی به راه افتاديم و چند دقيقه بعد به گمرک رسيديم. هميشه هنگام ورود به ويزای موقت می‌خواستيم كه پانزده يورو قيمت داشت. دنبال برچسب ويزا رفتيم كه آن را به پاسپورت‌مان بچسبانيم ولی يكی از مأموران فرودگاه به ما اشاره كرد كه برويم؛ ورود مجانی بود، «ويزای مجانی». 🔸اين نكته مقدمه‌ای شد برای آنچه قرار بود بيرون فرودگاه به چشم ببينيم. چند ماه پيش، لبنان درگير يك غوغايی از نوع ديگر بود. پس از جنگ‌های داخلی و گذشت حدود يک دهه از بازسازی و آبادسازی كشور، با وجود درگيری‌های دو سال اخير و نخست‌وزير آن، لبنان و گردشگری در منطقه خاورميانه شده بود. هتل‌های آن با همه بزرگی و تعداد زيادشان، برای گردشگران كافی نبود. ويزای ورود هم گويا به منزله ماليات جذابيت بی‌پايان و زيبايی روزافزون قطب توريستی به شمار می‌رفت؛ ولی فرودگاه جديد امروز به شكل بختک به چشم می‌خورد. 🔹محله‌های تجاری همگی بسته بود و رفت و آمد نيروهای ارتشی چيزی به غير از مكان پر سر و صدا و زرق و برقی كه در گذشته از آن می‌شناختيم، ساخته بود. تنها نكته مثبت اين بود كه كيف‌هايمان را به سرعت گرفتيم. چمدان‌ها قبل از ما توسط نوار كششی به محل دريافت وسايل رسيده بودند و ما اينک در دروازه شهر بيروت بوديم. 🔸تاريكی، چادرش را پهن كرده و ديدن آثار جنگ برايمان سخت بود. پس از اندكی حركت در مسير فرودگاه تا شهر بيروت، آثار باقی‌مانده از جنگ توسط «تابلوهای تبليغاتی» بزرگی كه در كناره جاده‌ها گذاشته شده بود، نمايان شد. دو دسته تابلو وجود داشت؛ يكی دسته تابلوهايی كه برخی صحنه‌های جنگ را نمايش داده و ديگری آن‌هايی بودند كه تنها دو كلمه «پيروزی الهی» رويشان نقش بسته بود و هيچ امضا و نشانه‌ای از سازمان و افراد نصب‌كننده در آن‌ها نبود و ما نيز بعدها فهميديم كه چه كسانی در پس اين حركت وجود داشته‌اند. 🔹جاده‌ای كه به بيروت می‌آمد از وسط حاشيه جنوبی می‌گذشت و هيچ خانه‌ای در اطرافمان به چشم نمی‌خورد. راننده توضيح داد كه پلی كه به داخل شهر وصل می‌شد، توسط موشک‌های اسراييل منفجر شده و قسمتی از راه را بايد از جاده خاكی برويم. درون شهر بيروت همه چيز عادی بود. بحران ترافيک همچنان در ساعت شش عصر به قوت خود باقي بود. به هتلی در خيابان تجاری « » رسيديم كه اين خيابان را اهل سنت لبنان در دست دارند ولی هر كسی در آن تردد می‌كند؛ اين جا هم اثری از جنگ نبود. يک ساعت بعد، نخستين ملاقات ما با « » از روشنفكران محبوب لبنان و مدير روزنامه برگزار شد. روزنامه السفير مهم‌ترين روزنامه عربی لبنان است و نوعی روحيه و ملی‌گرايانه عربی بر فضای آن حاكم بوده و به دليل آن‌كه حتی يک روز هم در زمان جنگ داخلی، انتشارش متوقف نشده است، از احساس غرور و افتخار خاصی بهره‌مند است. طلال سلمان، با نگاه تحليل‌گرايانه دقيق و بدون هيچ گونه تصنع و تحريفی، حوادث جنگ اخير اسراييل و لبنان را برايمان شرح داد.(مقاله حماسه ٣٣ روز مقاومت، ترجمه و تلخیص: اصغر علی کرم،ی فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، ش ٢١) 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
صدور فتوای ارتداد سلمان رشدی و توقف توطئه‌ مستکبرین سالروز صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی/7 مقام معظم رهبری: وقتی این كتاب [آیات شیطانی] رایج شد و مردم آن را خواندند، آرام آرام اهانت كردن به اسلام عادی می‌شود. این را می‌خواستند! این‌جاست كه الهام الهی، آن مرد ربانی را وادار به آن حركت عظیم كرد و توطئه‌هایشان متوقف ماند. امام براساس این تفكر و فهم دقیق و نورانی - نوری كه خدای متعال در دل بندگان خودش می‌اندازد، این‌جا خودش را نشان می‌دهد - فتوای ارتداد آن را صادر كرد و راه این‌ها را بست. ناگهان همه دنیا مبهوت شد! امام فتوای ارتداد یک مرتد را داد و گفت: «این آدم، باید به حد شرعی برسد». دولت‌های اروپایی، همه سفرایشان را از ایران خواستند. این عكس‌العمل، در ارتباط با یک كتاب معمولی است؟ یعنی دولت‌های و و و كجا و كجا، دل‌شان برای جان یک انسان سوخته است؟! این‌ها هزاران انسان را برای یک موضوع كوچک درو می‌كنند. كدام‌شان نكرده‌اند؟ كدام‌شان گروه گروه انسان‌ها را به قتل نرسانده‌اند؟ كدام‌شان، اگر همین امروز منافع‌شان اقتضا كند، هزاران انسان را نمی‌كشند؟ این‌ها دل‌شان برای انسان سوخته؟ همین امروز، صرب‌ها مسلمانان را قتل عام می‌كنند؛ آن‌ها ككشان نمی‌گزد! همین امروز اسرائیلی‌ها فلسطینی‌های صاحب اصلی سرزمین را آن‌طور شكنجه می‌دهند؛ این‌ها خواب‌شان برنمی‌آشوبد! آن وقت برای خاطر این‌كه یک نفر بناست بعد از این اعدام شود، این‌گونه وادار به عكس‌العمل شوند؟! این، قضیه دیگری بود. برنامه‌ای كه ریخته شده بود، برنامه‌ اهانت به اسلام بود. بنا بود اسلام را سبک كنند. امام با آن فتوا، ناگهان همه نقشه‌های این‌ها را نقش بر آب كرد. دنیای اسلام هم تأیید كرد و پیروی خودش را از فتوای امام نشان داد.(۱۳۷۱/۱۱/۲۵) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db