eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.4هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1هزار ویدیو
653 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️بنی صدر در نظر امام خمینی چگونه بود 🔰تاریخ نگار انقلاب اسلامی پاسخ می گویند 🔸امام را قبول نداشت و به او هم رأی نداد؛ اما وقتی که در انتخابات ریاست جمهوری رأی آورد، امام به افکار و آراء مردم احترام گذاشت، اگر چه می توانست از طریق اطرافیان و نزدیکان خود به مردم بفهماند که بنی صدر صلاحیت این کار را ندارد و مردم اگر می دانستند که نظر امام نسبت به او منفی است، بنی صدر پیروز انتخابات نمی شد؛ زیرا امام بر قلب ها حکومت داشت، اما فرصت می داد که مردم خود راه را انتخاب کنند. 🔹حضرت امام در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر جمله ای را فرمود که اهل نظر دریافتند که ایشان نسبت به بنی صدر ذهنیت دارد و آن این بود: «آقای بنی صدر بداند که حبّ الدنیا رأس کل خطیئه». پس از پیروزی انقلاب امام در یکی از سخنرانی‌هایش در جمله‌ای اشاره به ملی ـ مذهبی ها کرده بود که ، مدیر عامل وقت صدا و سیما، آن را سانسور کرد! امام می توانست او را به سادگی تنبیه و یا عزل کند اما در این مسئله تنها حرفی که زد این بود که به آقای قطب زاده بگویید یا سخنرانی من را از صدا و سیما پخش نکند، یا اگر پخش می کند، نکند! این روش حکومتی بنیانگذار نظام مقدس اسلامی بود که به منش حکومت های استبدادی هیچ شباهتی نداشت. لذا وقتی هم که در جریان دولت موقت اکثریت اعضای شورای انقلاب به آقای مهندس بازرگان نظر داشتند، امام به نظر آنها احترام گذاشت. باید در نظر گرفت که اگر آن روز امام اجازه نمی داد امثال بازرگان ها و بنی صدرها به قدرت برسند، امروز آنها در نظر ملت چهره هایی قهرمان تجلی می کردند که ما می پنداشتیم اگر کارها به دست آنها می افتاد، ایران گلستان می شد! بی شک اگر در آن روز این جریانات پیش نمی آمد و امثال بازرگان و بنی صدر به قدرت نمی رسیدند و ماهیت خود را بروز نمی دادند. امروز قدرت را در دست می گرفتند و نظام جمهوری اسلامی را و به چالش می کشیدند.(حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، مصاحبه با مجله معارف،اسفند ١٣٨۶) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.» 🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e5
⁉️ امام به چه کسانی گفت مثل بمیرید..؟ 🔹امام خمینی قدس سره الشریف، یک روز پس از شهادت و در همان روزی که را عزل کردند (یعنی 1 تیر 1360)، در یک سخنرانی عمومی درباره درخواست وقیحانه جبهه ملی برای تظاهرات علیه قصاص، ضمن محکومیت شدید جبهه ملی و منافقین، از نهضت آزادی خواستند که دست از مخالفت با نظام بردارد و از آنان اعلام برائت کند. 🔸امام (ره) در این سخنرانی به کسانی که ادعای رفاقت دیرینه با دکتر چمران را یدک می‌کشند، توصیه می‌کنند تا چمران را الگوی خویش قرار دهند و مثل او بمیرند: «این آقایانى که باز رابطه‏‌شان را با اسلام قطع نکرده‌‏اند [ ]، این‌ها به هوش بیایند و حساب خودشان را از آن‌هایى که قیام به ضد اسلام کردند جدا کنند، در ملأ عام و در رادیو و تلویزیون بروند و این گروه‌هایى که چند روز پیش آن‌قدر جنایت کردند محکوم کنند...من نمى‏‌خواهم که شماها هم‏ به سرنوشت دیگران مبتلا بشوید. من نمى‌‏خواستم که آن‌ها (منافقین)هم این سرنوشت را داشته باشند... مگر شماها چقدر مى‌‏خواهید عمر بکنید؟ عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ. تاریخ معلم انسان است... شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. .»(صحیفه امام ، ج14،ص491) 🔹حضرت امام (ره) همچنین در پیامی که به مناسبت شهادت شهید چمران هم صادر فرمودند، تعابیر بسیار بلندی در وصف شهید چمران به‌کار بردند که مقایسه‌ی آن با توصیفات حضرت امام درباره نهضت آزادی محل تأمل است. امام در این پیام شهید چمران را «سردار پر افتخار اسلام و و متعهد راه تعالى» و «جنگجویى پرهیزکار و معلمى متعهد» خواندند که «» داشته و «سرلوحه مرام او اسلام عزیز و پیروزى حق بر باطل» بوده است. 🔸حضرت امام در این پیام هم به وابسته نبودن او به دستجات سیاسی اشاره نمودند و در تجلیل از خدمات مخلصانه او فرمودند: «چمران عزیز با عقیده پاک خالص غیروابسته به دستجات و گروه‌هاى سیاسى و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى شروع و با آن ختم کرد... او با سرافرازى زیست و با سرافرازى شهید شد و به حق رسید. هنر آن است که بى‌ هیاهوهاى سیاسى و خودنمایی‌هاى شیطانى براى خدا به جهاد برخیزد و خود را فداى هدف کند نه هوى‏ و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر.» (همان، ص478) 🔊رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴برنامه چند مرحله‌ای آمریکا برای تسلط بر بنی‌صدر «شنبه 8/دی/58 موضوع: پرسش از تام آهرن 🔹به من گفته شده بود که دولت آمریکا به طور اعم و سیا به طور اخص، در نظر دارند که اگر امکاناتی موجود باشد، با افرادی که در انقلاب ایران می‌توانند نقشی داشته باشند تماس برقرار شود. لذا زمانی که امام در فرانسه بود یک افسر بازنشسته سیا مأمور شد که به فرانسه رفته و با آقای تماس برقرار نماید. 🔸ایشان خود را به عنوان نماینده یک کمپانی معرفی کرده و اظهار داشته است که نسبت به آینده اقتصادی ایران و ارتباط آن با دنیای غرب مخصوصا آمریکا علاقه‌مند به صحبت با بنی‌صدر می‌باشد؛ بنی‌صدر نیز با این مسئله موافقت داشت. 🔹زمان این ملاقات اولیه، کمی قبل از مراجعت امام به تهران است که در فرانسه قرار شده بود. زمانی که من به ایران آمدم، ستاد مرکزی هنوز علاقه‌مند به دنبال نمودن این مسئله بوده و در این ارتباط از من خواسته شد که نسبت به این مسئله کار نمایم. آن مرد در حوالی 29مرداد به تهران آمده و مدت سه هفته در ایران اقامت نمود، با بنی‌صدر حداقل 3بار و شاید حتی 5بار در این مدت ملاقات نموده است. 🔸هدف نهایی ما: به استخدام درآوردن بنی صدر. 🔹برنامه مرحله ای: در این مرحله تمامی مسایل رو نشود و صرفاً در این مرحله از وی به عنوان یک مشاور اقتصادی قابل اطمینان این کمپانی که نسبت به مسایل اقتصادی و همچنین مسایل سیاسی مربوط به امور اقتصادی و همچنین مسایل سیاسی اعم اظهارنظر می‌کند استفاده شود. 🔸گام‌های بعد: ملاقات‌های بعدی با وی در تهران و یا در پاریس می تواند قدری بیش‌تر پیشروی نموده و نسبت به یک سری مسایل مهم سیاسی از وی سؤالاتی شود. در آخرین جلسه بنی‌صدر موافقت نموده که به عنوان مشاور اقتصادی قابل اطمینان این کمپانی فعالیت نماید و پیشنهاد حقوق ماهیانه 1000 دلار را نیز پذیرفت. 🔹سؤال: آیا بنی‌صدر می‌دانست که طرف مقابل وی یک مأمور سیا است؟ جواب: قرار نبوده که به بنی‌صدر در این مرحله گفته شود که طرف مقابل می‌باشد لذا به وی گفته نشده بود. اما یک مسئله بود که می‌تواند به وی این برداشت را داده باشد که عبارت است از نحوه پیشنهاد ماهیانه 1000 دلار که بدون این ترتیبات معمولی تجاری انجام پذیرفته باشد مورد پیشنهاد و همچنین توافق قرار گرفت و این می‌تواند بیانگر حداقل باشد که این مسئله به این سادگی‌ها نیست. 🔸مسئله دوم این‌که نسبت به زمینه سؤالات راجع به مسایل اقتصادی، سؤالاتی مطرح شده بود. در رابطه با مسایل سیاسی که تا حدود زیادی ربطی به مسایل اقتصادی نداشته است و این مسئله هم می توانسته است به وی برداشت دیگری بدهد. یک نکته قابل ذکر هم این‌که تا به حال پولی به ایشان پرداخت نگردیده است.»(اسناد لانه جاسوسی، ج1 ض487) 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
نقش هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 به‌روایت مورخ خبیر انقلاب اسلامی/2 گزیده‌ای از سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در جمع مسئولان نمایندگی‌های مقام معظم رهبری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 25مرداد1388 🔹خیلی جالب است [با مطالعه] خاطرات هاشمی رفسنجانی تفاوت فکری او با امام و دید امام نسبت به مردم و دید او نسبت به مردم [مشخص می‌شود]، او در خاطراتش می‌نویسد: «وقتی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد ما بنی‌صدر را شناخته بودیم، خیلی با امام صحبت کردیم که بنی‌صدر را کنار بزند. اما امام نسبت به بنی‌صدر نظر مثبت داشت و هر چه ما در این زمینه با امام صحبت می‌کردیم نتیجه‌ای نداشت حتی من گریه کردم ولی امام سفت و سخت از بنی‌صدر حمایت می‌کرد تا بالاخره معلوم شد که نظر ما درست است» خوشبختانه ابوالحسن بنی‌صدر خاطرات خودش را در فرانسه منتشر کرده، کاش این کتاب [به] ایران بیاید و ‌لااقل این قسمت [آن] در دسترس مردم قرار بگیرد، [بنی‌صدر] می‌گوید: «وقتی که من رفتم به آقای خمینی گفتم که می‌خواهم کاندید بشوم ایشان مخالفت کرد. گفت: شما به سه دلیل صلاحیت ندارید؛ ۱- ولایت فقیه را قبول ندارید. ۲- نظر منفی نسبت به روحانیان دارید.» 🔸[و مورد] سوم الان یادم نیست. امام در نامه ۶/۱ خطاب به آقای منتظری می‌گوید: «والله من به بنی‌صدر رأی ندادم» قسم جلاله می‌خورد. امام بهتر از هرکسی بنی‌صدر را می‌شناخت. تفاوت امام با امثال هاشمی رفسنجانی در این بود که امام این‌‌جور نبود [که] تا روزی که به قدرت نرسیده دم از مردم بزند، دم از خلق بزند ‌و وقتی که به قدرت رسید بگوید گور پدر مردم [و] دیگر به مردم اعتنا نکند. امام به بنی‌صدر رأی نداد،‌ بنی‌صدر را برای ریاست جمهوری صالح نمی‌دانست اما نیامد مردم را هدایت کند و بگوید بنی‌صدر این‌جوری است، ‌اجازه داد که مردم خودشان راه را پیدا کنند... 🔹 امام به مجلس خبرگان، به همین آقای هاشمی رفسنجانی، گفت: «آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین نکنید! صلاح نیست.» و ایشان نظر امام را زیر پا گذاشت و ایشان را به عنوان قائم‌مقام تعیین کرد. وقتی ایشان و مجلس خبرگان، آقای منتظری را به عنوان قائم‌مقام تعیین کردند امام قهر نکرد، [نخواست] نظر منفی داشته باشد [و] نق بزند [که] «من از اول گفته بودم» به افکار مردم، ‌به نظر مجلس خبرگان احترام گذاشت [و]‌ خیلی مسائل را به آقای منتظری تفویض کرد؛ این تفاوت یک مرد خدا با انسان‌های قدرت‌طلب است که به نظر جمع، ‌به نظر اکثریت احترام می‌گذارد. ... 🔸شبی که امام از دار دنیا رحلت کردند، من در بودم. ساعت ده شب بود که امام چشم از جهان فرو بست، آقای هاشمی آنجا به مرحوم احمد آقا به شدت اصرار داشتند: «شما خبر فوت امام را اعلام نکنید، بگوییم که مردم به مساجد بروند برای سلامتی امام دعا [کنند] و ختم امن یجیب [بگیرند] تا ما بتوانیم در مجلس خبرگان رهبر بعدی را تعیین کنیم [و خبر فوت امام] بعدا اعلام شود» [ایشان] نگران این بود که اگر قبل از اینکه مجلس خبرگان رهبر جدید را انتخاب کند خبر فوت امام منعکس شود، شیرازه‌مملکت از هم بپاشد این نشان‌دهنده عدم شناخت نسبت به مردم است یعنی [ایشان] هم نسبت به مردم خوش‌بین نیست، نسبت به مردم دید درستی ندارد، مردم را نشناخته و هم اصلا نسبت به مردم بی‌اعتناست از اول می‌خواهد به مردم دروغ بگوید، از اول می‌خواهد با مردم برخورد دوگانه داشته باشد این سیاست‌بازی از مسائلی است که متأسفانه آقای هاشمی را به چالش کشانده [ایشان] نه تنها با مردم حتی با خودی‌ها [هم] این‌گونه برخورد می‌کردند... متن کامل سخنرانی در پایگاه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی
پیام امام خمینی به ملت ایران درباره سید احمد خمینی و رفع تهمت‌های ناروا/1 بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏الحمدلله علی آلائه والصلوة والسلام علی انبیائه و اولیائه سیّما النبی الختمی حبیب الله ‏‎ ‎‏صلی الله علیه و آله سیّما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.‏ 🔹اینجانب هیچ‌گاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی‏‎ ‎‏کنم. لکن علاوه بر آن‌که در پیشگاه مقدس حق ـ جل و علا ـ مقصر و مجرمم و از درگاه‏‎ ‎‏متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و‏‎ ‎‏در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب‏‎ ‎‏آمرزش دارم، در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی‏‎ ‎‏می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من‏ آن‌ها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به‏‎ ‎‏صورت دفاع از من انتقام مرا از آن‌ها بگیرند. 🔸و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه‌هایی‏‎ ‎‏به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه‏‎ ‎‏نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود رانزد ملت عزیز اظهار کنم که از قِبَل من در این‏‎ ‎‏خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقام‌جویی از من درباره‏ او می‌رود احمد خمینی فرزند اینجانب است. 🔹اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت‏‎ ‎‏می‌دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل‏‎ ‎‏سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده‌ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند‏‎ ‎‏انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کاری که برخلاف نظر من است انجام‏ نمی‌دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه‌ها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و‏‎ ‎‏دخالتی نمی‌کند؛ حتی در الفاظ اعلامیه‌ها بدون مراجعه دخالت نمی‌کند و اگر در امری‏ نظری دارد تذکر می‌دهد که تذکراتش نیز صادقانه و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت‏‎ ‎‏نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمی‌کند و من نیز اگر حرفش را‏‎ ‎‏صحیح دیدم قبول می‌کنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم.‏ 🔸و اما در جهت مالی که بعض مخالفان انقلاب گاهی نسبت‌هایی به او می‌دهند باید‏‎ ‎‏بگویم که ایشان در امور مالی من دخالت ندارد و ضبط و حفظ بیت المال در اختیار بعض‏‎ ‎‏آقایان مورد وثوق می‌باشد و اگر برای اشخاص وجوهی بخواهد پیشنهاد می‌کند و من‏‎ ‎‏بدون واسطه یا به واسطه آن آقایان وجه را می‌رسانم. و من اعلام می‌کنم که احمد در‏‎ ‎‏هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه‌ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ‌جا در‏‎ ‎‏خارج و داخل زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من‏‎ ‎‏دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت مصادره‏‎ ‎‏نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه‏‎ ‎‏ضوابط ر ا ملاحظه و از روابط احتراز نمایند. 🔹از اموری که تذکرش خوب بلکه لازم است‏‎ ‎‏آن است که یکی از تهمت‌ها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده و به پاریس‏ برده و چندی ـ علی المحکی ـ مخالفانْ وقت خود را صرف آن نمودند پس از آن معلوم‏‎ ‎‏شد خلاف آن. یا او در اطراف شمال زمین‌هایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت‏‎ ‎‏با من از او انتقام‌جویی می کردند.‏ 🔹و در امور سیاسی مدتی تهمت‌ها زده شد که احمد طرفدار است و من در طول‏‎ ‎‏مدت انقلاب مخالفت‌هایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در‏‎ ‎‏این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفت‌هایی می‌شد ‏‏[‏‏غیر‏‏]‏‏ از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای طرفداری‏ کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه‏ می‌دانست. 🔸یا مسئله طرفداری از ، او مادامی که من از بنی‌صدر به واسطه بعض‏‎ ‎‏مصالح جانبداری می‌کردم او هم گاهی طرفداری می‌کرد و آنگاه که من پرده را بالا زده و‏‎ ‎‏او را برکنار کردم حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید می‌کرد. 🔹یا مسئله‏‎ ‎ که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمت‌های ناروا می‌زدند و من او را امر به‏‎ ‎‏سکوت کردم و او هیچ‌گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر بواسطه‏ انتقام‌جویی از من پس از من گروه‌هایی به مخالفت او برخاستند من دیْن خود را به او به‏ عنوان یک مسلمان و یک رَحِم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است. (صحیفه امام، ج17، صص92-90) ‏‎🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
⁉️بنی صدر در نظر امام خمینی چگونه بود 🔰تاریخ نگار انقلاب اسلامی پاسخ می گویند 🔸امام را قبول نداشت و به او هم رأی نداد؛ اما وقتی که در انتخابات ریاست جمهوری رأی آورد، امام به افکار و آراء مردم احترام گذاشت، اگر چه می توانست از طریق اطرافیان و نزدیکان خود به مردم بفهماند که بنی صدر صلاحیت این کار را ندارد و مردم اگر می دانستند که نظر امام نسبت به او منفی است، بنی صدر پیروز انتخابات نمی شد؛ زیرا امام بر قلب ها حکومت داشت، اما فرصت می داد که مردم خود راه را انتخاب کنند. 🔹حضرت امام در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری بنی صدر جمله ای را فرمود که اهل نظر دریافتند که ایشان نسبت به بنی صدر ذهنیت دارد و آن این بود: «آقای بنی صدر بداند که حبّ الدنیا رأس کل خطیئه». پس از پیروزی انقلاب امام در یکی از سخنرانی‌هایش در جمله‌ای اشاره به ملی ـ مذهبی ها کرده بود که ، مدیر عامل وقت صدا و سیما، آن را سانسور کرد! امام می توانست او را به سادگی تنبیه و یا عزل کند اما در این مسئله تنها حرفی که زد این بود که به آقای قطب زاده بگویید یا سخنرانی من را از صدا و سیما پخش نکند، یا اگر پخش می کند، نکند! این روش حکومتی بنیانگذار نظام مقدس اسلامی بود که به منش حکومت های استبدادی هیچ شباهتی نداشت. لذا وقتی هم که در جریان دولت موقت اکثریت اعضای شورای انقلاب به آقای مهندس بازرگان نظر داشتند، امام به نظر آنها احترام گذاشت. 🔸باید در نظر گرفت که اگر آن روز امام اجازه نمی داد امثال بازرگان ها و بنی صدرها به قدرت برسند، امروز آنها در نظر ملت چهره هایی قهرمان تجلی می کردند که ما می پنداشتیم اگر کارها به دست آنها می افتاد، ایران گلستان می شد! بی شک اگر در آن روز این جریانات پیش نمی آمد و امثال بازرگان و بنی صدر به قدرت نمی رسیدند و ماهیت خود را بروز نمی دادند. امروز قدرت را در دست می گرفتند و نظام جمهوری اسلامی را و به چالش می کشیدند.(حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی، مصاحبه با مجله معارف،اسفند ١٣٨۶) 🆔 @Bonyadtarikh
از مجاهدت در راه خلق تا خیانت به خلق.pdf
حجم: 399.7K
📂از مجاهدت در راه خلق تا خیانت به خلق 💢در سال ۱۳۴۴، سه نفر از اعضای سابق جبهه ملی دوم و جمعیت نهضت آزادی، سازمانی مسلحانه برای مبارزه با رژیم شاه تأسیس کردند که در ابتدا به مطالعه کتب مذهبی و سیاسی پرداختند و از زنان به‌طور ابزاری استفاده می‌کردند. آنها به ارتباط با دولت‌های مارکسیستی پرداختند و به حمایت فریب‌کارانه از (ره) روی آوردند، اما با مخالفت ایشان در عدم پذیرش مبارزه مسلحانه مواجه شدند. با پیروزی انقلاب، مسعود رجوی، تنها بازمانده از اعدام ساواک، گروه را دوباره تشکیل داد و به صحنه سیاسی کشور وارد شد. این گروه با تبلیغات و وفاداری به و ، بعد از تثبیت رهبری، به فشار بر روحانیت و درگیری با جمهوری اسلامی پرداخت و در نهادهای کلیدی مانند دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران فعالیت داشتند. آنها به سرعت به مخالفان واکنش نشان می‌دادند و تلاش‌هایی مانند تظاهرات و کودتای نوژه را به عنوان توطئه‌های ساواک، سازمان سیا و شوروی معرفی می‌کردند. 💢امام در سخنرانی سرنوشت‌ساز در دیدار با نمایندگان مجلس پس از عدم قبول دعوت ایشان از برای ترک منافقین و اتحاد در راستای پیشرفت کشور ، در برابر جریان‌های انحرافی او و گروهک‌های ضدانقلاب را آشکار و ایستادگی کردند و بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا برکنار کردند. علی‌رغم قبول امام خمینی از طرف مردم و رای دادن به ریاست جمهوری دوم، با ادامه فعالیت‌های ضدانقلاب بنی صدرو منافقان، آن سازمان از دید مردم طرد شدند. 🆔 @Bonyadtarikh
بخشی از پیام امام خمینی به ملت ایران درباره سید احمد خمینی و رفع تهمت‌های ناروا بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏الحمدلله علی آلائه والصلوة والسلام علی انبیائه و اولیائه سیّما النبی الختمی حبیب الله ‏‎ ‎‏صلی الله علیه و آله سیّما غائبهم و قائمهم ارواحنا له الفداء.‏ 🔹اینجانب هیچ‌گاه میل نداشته و ندارم که درباره نزدیکان خود سخنی بگویم یا دفاعی‏‎ ‎‏کنم. لکن علاوه بر آن‌که در پیشگاه مقدس حق ـ جل و علا ـ مقصر و مجرمم و از درگاه‏‎ ‎‏متعالش امید عفو و بخشش دارم و تمام سرمایه‌ام اعتراف به تقصیر و عذر از آن است و‏‎ ‎‏در نزد مسلمانان و ملت عزیز نیز اعتراف به قصور و تقصیر و از آنان امید عفو و طلب‏‎ ‎‏آمرزش دارم، در پیش گروه‌هایی و اشخاصی گناهانی نابخشودنی دارم و احتمال قوی‏‎ ‎‏می‌دهم که پس از من برای انتقام‌جویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمت‌ها که من‏ آن‌ها را ناروا می‌دانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به‏‎ ‎‏صورت دفاع از من انتقام مرا از آن‌ها بگیرند. 🔸و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه‌هایی‏‎ ‎‏به گوش می‌خورد که احتمال فوق را قوی‌تر می‌کند. لهذا من احساس وظیفه شرعیه‏‎ ‎‏نمودم برای رفع ظلم و تهمت، نظر خود رانزد ملت عزیز اظهار کنم که از قِبَل من در این‏‎ ‎‏خصوص تقصیری نباشد. یکی از آنان که بیش از همه احتمال انتقام‌جویی از من درباره‏ او می‌رود احمد خمینی فرزند اینجانب است. 🔹اینجانب در پیشگاه مقدس حق شهادت‏‎ ‎‏می‌دهم که از اول انقلاب تاکنون و از پیش از انقلاب در زمانی که وارد این نحو مسائل‏‎ ‎‏سیاسی شده است از او رفتار یا گفتاری که بر خلاف مسیر انقلاب اسلامی ایران باشد ندیده‌ام و در تمام مراحل از انقلاب پشتیبانی نموده و در مرحله پیروزی شکوهمند‏‎ ‎‏انقلاب مُعین و کمک کار من بوده و است و کاری که برخلاف نظر من است انجام‏ نمی‌دهد و در امور مربوطه چه در اعلامیه‌ها یا ارشادها بدون مراجعه به من تصرف و‏‎ ‎‏دخالتی نمی‌کند؛ حتی در الفاظ اعلامیه‌ها بدون مراجعه دخالت نمی‌کند و اگر در امری‏ نظری دارد تذکر می‌دهد که تذکراتش نیز صادقانه و برخلاف مسیر انقلاب و مصلحت‏‎ ‎‏نیست و من اگر تذکراتش را نپذیرفتم تخلف از قول من نمی‌کند و من نیز اگر حرفش را‏‎ ‎‏صحیح دیدم قبول می‌کنم و امیدوارم حرف صحیح را از همه کس قبول کنم.‏ 🔸و اما در جهت مالی که بعض مخالفان انقلاب گاهی نسبت‌هایی به او می‌دهند باید‏‎ ‎‏بگویم که ایشان در امور مالی من دخالت ندارد و ضبط و حفظ بیت المال در اختیار بعض‏‎ ‎‏آقایان مورد وثوق می‌باشد و اگر برای اشخاص وجوهی بخواهد پیشنهاد می‌کند و من‏‎ ‎‏بدون واسطه یا به واسطه آن آقایان وجه را می‌رسانم. و من اعلام می‌کنم که احمد در‏‎ ‎‏هیچ بانک داخلی و خارجی و هیچ مؤسسه‌ای وجهی و سهمی ندارد و در هیچ‌جا در‏‎ ‎‏خارج و داخل زمین مزروعی و غیر آن و ساختمان و امثال ذلک ندارد و اگر بعد از من‏‎ ‎‏دارای یکی از این امور بود در داخل یا خارج دولت وقت با اجازه فقیه وقت مصادره‏‎ ‎‏نمایند و او را تحت تعقیب درآورند و امید است که دولتمردان جمهوری اسلامی همیشه‏‎ ‎‏ضوابط ر ا ملاحظه و از روابط احتراز نمایند. 🔹از اموری که تذکرش خوب بلکه لازم است‏‎ ‎‏آن است که یکی از تهمت‌ها که به او زدند این بود که موزه عباسی را ربوده و به پاریس‏ برده و چندی ـ علی المحکی ـ مخالفانْ وقت خود را صرف آن نمودند پس از آن معلوم‏‎ ‎‏شد خلاف آن. یا او در اطراف شمال زمین‌هایی خریده است و امثال آن که برای مخالفت‏‎ ‎‏با من از او انتقام‌جویی می کردند.‏ 🔹و در امور سیاسی مدتی تهمت‌ها زده شد که احمد طرفدار است و من در طول‏‎ ‎‏مدت انقلاب مخالفت‌هایی از او می‌دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در‏‎ ‎‏این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفت‌هایی می‌شد ‏‏[‏‏غیر‏‏]‏‏ از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای طرفداری‏ کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریباً فاجعه‏ می‌دانست. 🔸یا مسئله طرفداری از ، او مادامی که من از بنی‌صدر به واسطه بعض‏‎ ‎‏مصالح جانبداری می‌کردم او هم گاهی طرفداری می‌کرد و آنگاه که من پرده را بالا زده و‏‎ ‎‏او را برکنار کردم حتی یک مرتبه از او طرفداری نکرد و مخالفت شدید می‌کرد. 🔹یا مسئله‏‎ ‎ که مدتی نقل مجالس مخالفان بود و تهمت‌های ناروا می‌زدند و من او را امر به‏‎ ‎‏سکوت کردم و او هیچ‌گاه از خط انقلاب و اسلام خارج نبود و بالاخره اگر بواسطه‏ انتقام‌جویی از من پس از من گروه‌هایی به مخالفت او برخاستند من دیْن خود را به او به‏ عنوان یک مسلمان و یک رَحِم ادا کردم و خداوند تبارک و تعالی حاضر و ناظر است. 📚(صحیفه امام، ج17، صص92-90) 🆔 @Bonyadtarikh
📌 منافقین اصلاح طلب! 🔷 فرصت‌طلبان در نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی برای نزدیک شدن به بیت امام و خط امامی نمایاندن خود، از عناوین «یار دیرینه امام»، «پیرو خط امام»، «شاگرد امام» و «نماینده امام» استفاده می‌کردند. برخی از چهره‌هایی که با ماسک خط امامی بازیگر صحنه سیاست شده بودند، برخی در راه مطامع نفسانی و منافع شخصی یا ساده‌لوحی و فریب‌خوردگی، رویاروی امام ایستادند و برخی در راه انقلاب‌زدایی از هیچ خیانتی پروا نکردند. 🔶 صادق و به حرکت براندازی روی آوردند و در راه از میان بردن امام و انقلاب اسلامی به توطئه نشستند. که روزگاری در اعلامیه‌های خود از امام به عنوان «پدر» یاد می‌کردند، کمر به نابودی امام و انقلاب بستند و در این راه حمام خون به راه انداختند. 🔷 عناصری که در دوران مبارزه و در «انجمن حجتیه» درس مبارزه با بهائی‌گری را از بر می‌کردند و از الفبای نهضت و انقلاب بی‌خبر بودند، در پی پیروزی انقلاب اسلامی که بوی قدرت به مشام آنان رسید و سال‌هایی با عنوان «شاگرد مکتب شهید مطهری» کوشیدند از این عنوان در راه دست‌یابی به قدرت بهره‌برداری کنند و با ادعای اینکه دین آمده تا آخرت انسان‌ها را آباد کند و به دنیای مردم کاری ندارد، به احیای تز استعمار کهنه «جدایی دین از سیاست» برخاستند و در راه انتقام از امام و نظام جمهوری اسلامی، کوشیدند دیوار سیاه رضاشاهی میان دانشگاه و حوزه را که به دست امام فروپاشیده بود، بار دیگر پی ریزی کنند. 🔶 مهندس که در رژیم شاه، حسرت به دل کرسی پارلمان مانده بود، به عنایت امام و فداکاری‌ها و ایثارگری‌های ملت انقلابی ایران بر کرسی صدارت تکیه زد و به عنوان اولین نخست‌وزیر نظام جمهوری اسلامی ایران، زمام کشور را به دست گرفت. ولی دیری نپایید که مقابل امام ایستاد و رهنمودهای ایشان را «شاه‌فرمانی» خواند ملت انقلابی و نهادهای انقلاب را مورد تخت و تاز قرار داد و به انقلاب و ارزش‌های انقلابی پشت کرد و زیان‌های جبران ناپذیری به بار آورد. 🔷 آقای نیز آن‌گاه که به عنوان قائم‌مقام رهبری منصوب شد، خود را در مقام و موقعیتی پنداشت که انکار رهبر اصلی و واقعی کشور است و نه تنها مسئولان نظام جمهوری اسلامی و حتی مقامات قضایی باید فرمانبر اوامر و نواهی او باشند، بلکه انتظار داشت امام نیز آنچه را که او می‌گوید و می‌نویسد چشم و گوش بسته بپذیرد و به کار بندد. 🔶 نیز تا آن روزی که سمت‌دار کشور بود، از ارائه تصویری رحمانی و عقلانی از اسلام و جذب قشرهای وسیع ملت سخن بر زبان نمی‌راند، ولی با دریافتن پایان عمر سیاسی خود، یک‌باره خواب‌نما شد و فهمید که بسیاری از هدف‌ها و ارزش‌های انقلاب به جنگ قدرت نامهربانان گرفتار آمده است! و بر آن شد از گوشه‌هایی از مظلومیت اسلام و انقلاب پرده بردارد! او مردم را ناآگاه، بی‌اطلاع و ساده‌لوح پنداشته که گمان می‌کند او و دیگر طالبان قدرت و ریاست، کسانی هستند که «افکار عمومی» را در دست دارند و می‌توانند آن را طبق دلخواه خود آنرا بکشانند و «رهبری کنند»! غافل از آن‌که ملت قهرمان‌پرور و انقلابی و تربیت‌یافتگان مکتب خمینی آگاه‌تر و رشد‌یافته‌تر از آن‌اند که بازیچه هوس‌ها و غرض‌های قدرت‌طلبان قرار بگیرند. فرزندان در دوم خرداد ۱۳۷۶ یک‌بار دیگر هوشیاری، بیداری و تأثیرناپذیری خویش را از جریانات نشان دادند و ثابت کردند کورکورانه دنبال هیچ قدرتی حرکت نمی‌کنند و بازیچه دست کسی نمی‌شوند. 🔷 امام مرد خدا بود، تنها خدا را می‌دید و برای خدا قلم می‌زد و سخن می‌گفت و جز خدا هدف و اندیشه‌ای نداشت، و آن‌گاه که پای تکلیف الهی و آیین خدایی به میان می‌آمد، با احدی از آحاد، خویشاوندی و رودربایستی نداشت و در اعلام و اجرای حکم خدا، شاگرد برجسته و دوست صمیمی و... را نمی‌شناخت و میان خودی و بیگانه تفاوت نمی‌گذاشت. 🔶 شیخ عبدالله نوری از زبان امام، به انتخابات آزاد اشاره می‌کرد ولی اشاره‌ای به جلوگیری از نفوذ نااهلان نمی‌کرد و برای جا انداختن دیدگاه لیبرالیستی، کلام امام را تقطیع می‌کرد و همچنین تایید کارشناسان را که در وصیت‌نامه امام آمده را نیز، به کارشناسان خط و امضا منحصر کرده و بدین‌گونه راه‌گریز و سفسطه را برای گروهک «» باز می‌گذارد. در حالی‌ که کسی که کوچک‌ترین آشنایی با راه، خط، اندیشه، مرام و مکتب امام داشته باشد، به روشنی درمی‌یابد که دید امام نسبت به گروهک «نهضت آزادی» به‌کلی منفی است و راه امام با راه ملی‌گراهایی مانند «» و «نهضت آزادی» در تضاد کامل قرار دارد. 🖇 متن کامل را در وب‌سایت رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی بخوانید. 🆔 @Bonyadtarikh
📌 اتحاد برای خیانت و جنایت 🔷 ابوالحسن متولد دوم فروردین ۱۳۱۲ در همدان و فرزند آیت‌الله سید نصرالله بنی‌صدر، سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب فعالیت سیاسی پررنگی داشت؛ از دانشگاه تهران تا زندان‌های رژیم و سرانجام مهاجرت به و تحصیل در سوربن. پس از اوج‌گیری انقلاب، همراه با (ره) در روزهای تبعید در پاریس حضور پیدا کرد و پس از بازگشت به ایران، از اعضای اصلی شورای انقلاب شد. با فروپاشی نظام شاهنشاهی، عرصه سیاسی کشور آماده نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری شد؛ انتخاباتی که بیش از صد نامزد در آن ثبت‌نام کردند اما تنها هشت نفر در نهایت وارد رقابت شدند. در میان این اسامی، ابوالحسن بنی‌صدر با شعارهای پرآب‌وتاب و وعده‌هایی که بعدها با عملکرد او بی‌ارتباط جلوه کرد بیشترین آرا را به دست آورد و با فاصله با رقبا، او را به نخستین رئیس‌جمهور ایران بدل ساخت. 🔶 در حالی که امام خمینی (ره) به علت ناراحتی قلبی در بیمارستان بستری بود، بنی‌صدر اوج تبلیغات انتخاباتی را پشت سر گذاشت و شانس خود را برای پیروزی افزایش داد. روایت خاطرات از دیدار در با امام و آگاهی از مخالفت‌های ایشان با نامزدی بنی‌صدر، فضای آن ایام را به تصویر می‌کشد. بنی‌صدر با تکیه بر این پیروزی، علاوه‌بر ریاست‌جمهوری، از سوی امام مسئولیت فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده گرفت، اما نگاه انتقادی و گاه خصمانه نسبت به سپاه، نهادهای انقلابی و دادگاه‌های انقلاب همواره در رفتار و سیاست‌گذاری‌هایش هویدا بود. تضاد با حضور و نقش روحانیت در دولت، مخالفت با مالکیت خصوصی و جدل با اصل ولایت‌فقیه، بنی‌صدر را از بسیاری بدنه‌های انقلابی جدا کرد. این شکاف‌ها به ویژه در موضوعات حساس‌تر، مثل ()، بیش از پیش نمایان شد؛ جایی که مخالفت علنی بنی‌صدر با اقدام دانشجویان پیرو خط امام آشکارا بروز یافت. 🔷 در مقطع گروگانگیری، بنی‌صدر در تعامل محرمانه با صادق قطب‌زاده و در هماهنگی با طرف‌های آمریکایی، برای آزادی گروگان‌ها بدون اطلاع امام و مجلس وارد عمل می‌شود؛ روندی که هیچ‌گاه به نتیجه نرسید و جز ناکامی و دامن زدن به بی‌اعتمادی‌ها سودی نداشت. از سوی دیگر، سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی پس از شکست‌های پیاپی در انتخابات‌های خبرگان قانون اساسی، ریاست‌جمهوری و مجلس، از مناصب کلیدی دور ماندند و چاره‌ای جز نزدیکی به قدرت و نفوذ در حاکمیت نیافتند؛ بنابراین، اتحاد تاکتیکی مسعود رجوی و بنی‌صدر شکل می‌گیرد. جلسات روزانه و دو روز در میان موسی خیابانی و رجوی با بنی‌صدر، بیانگر رابطه نزدیک آنان در پشت پرده بود؛ رابطه‌ای که با هدف تأثیرگذاری بر سیاست‌های کلان کشور و پیشبرد مطامع ناکام مجاهدین خلق، فضای تلخ و ناآرام آن روزها را رقم زد. اسناد کشف‌شده از سازمان مجاهدین بعد از وقایع تیر و ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، به صراحت اتحاد با بنی‌صدر را حلقه کلیدی برای ضربه به نظام و به زانو درآوردن جمهوری اسلامی نشان می‌دهد. 🔶 تحلیل‌های رجوی در دفتر مخصوص، برنامه حذف نهادهای انقلابی، استقرار نوعی نظام خشن استبدادی موسوم به "مجاهدتاریا" و تلاش برای دور زدن مشروعیت و مقبولیت عمومی، پرده از عمق همکاری و هم‌سویی این دو فکر برمی‌دارد. این اتحاد اما پیامدهای روشنی داشت: تضعیف فضای سیاسی کشور، تقویت بحران‌های امنیتی، ترویج اختلاف و چندپارگی و شکل‌گیری تندترین صف‌بندی‌های اجتماعی و سیاسی پس از انقلاب. ناکامی‌های عملیاتی، خیانت‌ها و جنایات پنهان‌شده در پشت صحنه این اتحاد، کار را بدان‌جا رساند که هم بنی‌صدر و هم رجوی راه خود را به سوی خروج و فرار از کشور پیش گرفتند. 🔷 در مرور این رخدادها، موضع‌گیری‌ها و عملکردهای خاص، نارضایتی‌های عمیق و جریان‌های موازی قدرت، اسناد تاریخی نقش کلیدی ایفا می‌کنند. دفتر خاطرات و آرشیوهای کشف‌شده، گواهی است بر پیوند استراتژیک این دو نفر در دوران التهاب و بحران، که منجر به یکی از آسیب‌زاترین فصل‌های سیاسی پس از انقلاب شد؛ فصلی سرشار از شواهد، تحلیل‌ها، و اسامی که هر یک گوشه‌ای از حقیقت پنهان این اتحاد برای خیانت و جنایت را عیان می‌سازد. 🖇 متن کامل فصلنامه را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید 🆔 @Bonyadtarikh
📌 تقابل گروه‌های غرب‌گرا با تشکیل نظام جمهوری اسلامی و مواضع امام 🔷 با پیروزی در بهمن ۵۷، گویی میدان تازه‌ای از نبرد آغاز شد؛ نه با اسلحه، بلکه با ایده‌ها و نسخه‌های متفاوت برای آینده کشور. با شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» مسیر را روشن کرده بودند، اما گروه‌هایی که پیوند فکری با غرب یا شرق داشتند، به شکل آشکار و پنهان درصدد تغییر این خط‌مشی برآمدند. از همان روزهای نخست، تقابل اصلی بر سر این بود که «جمهوری اسلامی» دقیقاً چه باید باشد و چه کسی تصمیم‌گیر نهایی باشد. 🔶 پس از پیروزی انقلاب، مهندس با پیشنهاد «جمهوری دموکراتیک اسلامی» تلاش داشت مسیر نظام را به سمت مدل‌های غربی متمایل کند؛ حرکتی که مرزبندی امام با این الگوها را کمرنگ می‌ساخت. _سید_کاظم_شریعتمداری نیز مدلی نزدیک به دموکراسی‌های غربی ارائه داد و اصل ولایت فقیه را بی‌نیاز می‌دانست. هم‌زمان، ابوالحسن که با رأی مردم رئیس‌جمهور شده بود، با نزدیک‌شدن به گروه‌های مسلح و اپوزیسیون، در مقابل نهادهای انقلابی صف‌آرایی کرد و حتی در موضوع قصاص و جایگاه نهادهای شرعی به چالش پرداخت. این جابه‌جایی‌ها و اتحادهای پنهان، دست گروه‌های متنوعی از مارکسیست‌ها تا ملی‌گراها را بازتر کرد تا جایگزین‌هایی مثل «جمهوری ایرانی» یا «فدرالیسم» را تبلیغ و با تحریم همه‌پرسی یا شورش، مسیر انقلاب را منحرف کنند. 🔷 برای مقابله با این جریان‌ها، چند اقدام کلیدی و حساب‌شده انجام داد. در برابر بازرگان، موضع قاطع «نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد» را مطرح کرد و اجازه نداد عنوان نظام در همه‌پرسی دست‌کاری شود. در مواجهه با شریعتمداری و همفکرانش، بر ضرورت تصویب اصل ولایت فقیه در قانون اساسی پافشاری کرد و با تشکیل «مجلس خبرگان» به‌جای «مجلس مؤسسان» مسیر تصویب سریع و شرعی قانون را تضمین نمود و برای خنثی‌کردن اقدامات بنی‌صدر، ابتدا با هشدارهای مستقیم او را به چارچوب قانون برگرداند و وقتی بی‌اثر شد، با بهره‌گیری از اختیارات قانونی، روند عزلش را کلید زد و حمایت مجلس و مردم را گرفت. 🔶 در سطح کلی‌تر، در برابر تحریم‌ها و تلاش گروه‌های چپ و ملی‌گرا، امام با اتکا به بسیج مردمی، راهپیمایی‌ها و سخنرانی‌های روشنگر، مشروعیت جمهوری اسلامی را تثبیت کرد. حکم ارتداد علیه جبهه ملی به‌دلیل مخالفت با قصاص، و حکم محاربه برای گروه‌های مسلح، مسیر فعالیت علنی مخالفان را بست. حتی در موضوع اختلاف بر سر مرجع تصمیم‌گیر، با محدود کردن تعداد اعضای خبرگان و سرعت‌بخشی به فرآیند قانون‌گذاری، فرصت هرگونه فرسایش یا تعویق را از دست مخالفان گرفت. 🔷 این اقدامات ترکیبی—از موضع‌گیری شفاف و صریح گرفته تا طراحی سازوکارهای قانونی و بسیج اجتماعی—در کنار حمایت گسترده مردمی، باعث شد که تمام مدل‌های جایگزین شکست بخورند و جمهوری اسلامی نه‌تنها از بحران‌های اولیه عبور کند، بلکه پایه‌های خود را مستحکم‌تر سازد. 🖇 متن کامل فصل‌نامه را در وبسایت رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی مطالعه فرمائید 🆔 @Bonyadtarikh