eitaa logo
بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانش‌نامه انقلاب اسلامی
5.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
658 ویدیو
595 فایل
ناشر اختصاصی آثار تاریخ‌نگار انقلاب اسلامی؛ حجت‌الاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی کانال رسمی @bonyadtarikh تازه های پایگاه: http://iranemoaser.ir ارتباط با مدیر کانال و خرید آثار: @nasrollahabadi
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆در آستانه میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔹🔹🔹 Bonyadtarikhbook-ir 🔸🔸🔸 @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
⚫️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻به مناسبت شهادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ▪️ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! ▫️آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر ▪️جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر ▫️عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر ▪️جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر ▫️گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر ▪️ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر ▫️ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر ▪️ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر ▫️ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر ▪️وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر ▫️نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر ▪️و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر ▫️این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر ▪️این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور ▫️شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر ▪️آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر ▫️جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر ▪️عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر ▫️آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در ▪️یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر ▫️آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر ▪️گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور ▫️فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر ▪️دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر ▫️دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر ▪️آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر ▫️آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر ▪️آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر ▫️آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر ▪️لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر ▫️آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر ▪️چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور ▫️آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر ▪️تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر ▫️قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر ▪️آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور ▫️خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر ▪️عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر ▫️زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر ▪️خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر ▫️گر که شنیدندی‌ این قصیده هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور ▪️آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر ▫️وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆به مناسبت میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/١ 🔹 یکی از شخصیت‌های حوزوی برجسته بود که علاوه بر علمیت عمیق و جامع از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتاری ژرف رسا و گویا مبانی سیاسی اسلام را برای تشنگان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام تشریح می‌کرد و نشریه انقلابی ایشان، ، محلی برای نشر افکار ایشان بود. 🔸در شماره ۵ این نشریه (١٣۴۴.٢.٩) یادداشتی از آن به مناسبت عید شریف غدیر منتشر شد که به مناسبت حلول این عید مبارک آن را بازنشر خواهیم کرد. 🔹«عید غدیر روز پایه گذاری خلافت اسلامی آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند: 🔸برای چه هنگام ظهر فرمان توقف ما در این بیابان سوزان صادر شده؟ مگر چه امر ضروری و شگرفی در پیش است؟ ناگاه همه دیدند مهتابی عالمتاب که نورش چشم ها را خیره می‌کرد، بر دوش آفتاب برآمد، ماهی تمام بر بالای دست خورشید درخشید. در این هنگام صدایی لطيف و نافذ در گوش‌ها طنین انداخت و به دل‌ها نشست: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». 🔹غروب آفتاب عمر (ص) نزدیک شده بود و می‌بایست جانشین شایسته‌ای برای زمامداری مسلمین و پاسداری دین تعیین شود. پیغمبر اکرم بر بالای جهاز شتری قرار گرفت و علی را به فرمان خدا به خلافت نصب فرمود، سپس ده‌ها هزار نفر مسلمانی که برای آخرین بار با پیغمبر اکرم به حج رفته بودند، دست امیرمؤمنان را به عنوان بیعت فشردند و تبریک گفتند، نور وحی بر قلب نازنین پیامبر (ص) درخشید و این آیه شریفه نازل شد: « اليوم أكملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی » امروز دین را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. 🔸آری کمال دین و تمامیت نعمت بسته به تعیین پیشوا و زمامدار مسلمین است و بقای اسلام منوط به برقراری می‌باشد و حکومت اسلامی در صورتی بر مجرای صحیح خود ادامه خواهد یافت که زمام آن به دست رادمردی چون على باشد. 🔹مسئله خلافت به منزله علت مبقیه اسلام است و جا داشت که درباره آن این همه اهتمام بشود و چنین آیه‌ای نازل گردد: «ان لم تفعل فما بلغت رسالته» اگر این فرمان (نصب على به خلافت را اطاعت نکنی، وظیفه پیامبری و رسالت الهی را انجام نداده‌ای). 🔸آری کسانی که اهمیت مطلب را درک می‌کردند و علی را خوب می‌شناختند، مانند و از منحرف شدن حکومت اسلامی پس از رحلت پیغمبر گرامی سخت بیمناک بودند و به همین جهت با رفراندوم سقیفه به شدت مخالفت کردند، ولی افرادی که از عدالت علی (ع) بیم داشتند و روش او را با آمال و آرزوهای نامشروع خود موافق نمی‌دیدند، سفارش‌های پیغمبر اکرم (ص) را زیر پا نهادند و بیعت خود را نقض کرده، به خلافت دیگران تن در دادند... . 🔹علی (ع) برای ارشاد مردم و جلوگیری از انحراف مسلمین کوشش‌ها کرد و نصيحت‌ها نمود، ولی تعصبات جاهلیت و وعده‌های ریاست و فرماندهی و امتیاز در و تلقینات و سفسطه‌های شیطانی و ... کار خود را کرده بود و گروه‌هایی از مردم صف اصحاب اجماع (!) و اکثریت رأی دهندگان را تشکیل داده بودند، تا جایی که امیرمؤمنان قیام علیه ایشان را به ضرر اسلام دانست و از خلافت خود صرف نظر فرموده و به نصیحت و ارشاد و راهنمایی زمامداران در تدبیر امور مسلمین اکتفا ورزید.» @Bonyadtarikh بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی-قم.
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها 🔆به مناسبت میلاد حضرت سلام الله علیها 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🖊نوشتاری کم‌تر دیده شده از مرحوم علامه مصباح در خصوص عید غدیر/١ 🔹 یکی از شخصیت‌های حوزوی برجسته بود که علاوه بر علمیت عمیق و جامع از سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نوشتاری ژرف رسا و گویا مبانی سیاسی اسلام را برای تشنگان معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام تشریح می‌کرد و نشریه انقلابی ایشان، ، محلی برای نشر افکار ایشان بود. 🔸در شماره ۵ این نشریه (١٣۴۴.٢.٩) یادداشتی از آن به مناسبت عید شریف غدیر منتشر شد که به مناسبت حلول این عید مبارک آن را بازنشر خواهیم کرد. 🔹«عید غدیر روز پایه گذاری خلافت اسلامی آفتاب آتش می‌بارید، شن‌های بیابان گداخته شده بود، بادها از فشار گرما می‌گریختند، جمعیتی انبوه عرق می‌ریختند و روی ریگ‌های داغ پا به پا می‌شدند، گردش چشم‌ها، گوش‌ها، دل‌ها و اندیشه‌ها همه متوجه یک نقطه بود، مردم با همدیگر زمزمه می‌کردند: 🔸برای چه هنگام ظهر فرمان توقف ما در این بیابان سوزان صادر شده؟ مگر چه امر ضروری و شگرفی در پیش است؟ ناگاه همه دیدند مهتابی عالمتاب که نورش چشم ها را خیره می‌کرد، بر دوش آفتاب برآمد، ماهی تمام بر بالای دست خورشید درخشید. در این هنگام صدایی لطيف و نافذ در گوش‌ها طنین انداخت و به دل‌ها نشست: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». 🔹غروب آفتاب عمر (ص) نزدیک شده بود و می‌بایست جانشین شایسته‌ای برای زمامداری مسلمین و پاسداری دین تعیین شود. پیغمبر اکرم بر بالای جهاز شتری قرار گرفت و علی را به فرمان خدا به خلافت نصب فرمود، سپس ده‌ها هزار نفر مسلمانی که برای آخرین بار با پیغمبر اکرم به حج رفته بودند، دست امیرمؤمنان را به عنوان بیعت فشردند و تبریک گفتند، نور وحی بر قلب نازنین پیامبر (ص) درخشید و این آیه شریفه نازل شد: « اليوم أكملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی » امروز دین را برای شما کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم. 🔸آری کمال دین و تمامیت نعمت بسته به تعیین پیشوا و زمامدار مسلمین است و بقای اسلام منوط به برقراری می‌باشد و حکومت اسلامی در صورتی بر مجرای صحیح خود ادامه خواهد یافت که زمام آن به دست رادمردی چون على باشد. 🔹مسئله خلافت به منزله علت مبقیه اسلام است و جا داشت که درباره آن این همه اهتمام بشود و چنین آیه‌ای نازل گردد: «ان لم تفعل فما بلغت رسالته» اگر این فرمان (نصب على به خلافت را اطاعت نکنی، وظیفه پیامبری و رسالت الهی را انجام نداده‌ای). 🔸آری کسانی که اهمیت مطلب را درک می‌کردند و علی را خوب می‌شناختند، مانند و از منحرف شدن حکومت اسلامی پس از رحلت پیغمبر گرامی سخت بیمناک بودند و به همین جهت با رفراندوم سقیفه به شدت مخالفت کردند، ولی افرادی که از عدالت علی (ع) بیم داشتند و روش او را با آمال و آرزوهای نامشروع خود موافق نمی‌دیدند، سفارش‌های پیغمبر اکرم (ص) را زیر پا نهادند و بیعت خود را نقض کرده، به خلافت دیگران تن در دادند... . 🔹علی (ع) برای ارشاد مردم و جلوگیری از انحراف مسلمین کوشش‌ها کرد و نصيحت‌ها نمود، ولی تعصبات جاهلیت و وعده‌های ریاست و فرماندهی و امتیاز در و تلقینات و سفسطه‌های شیطانی و ... کار خود را کرده بود و گروه‌هایی از مردم صف اصحاب اجماع (!) و اکثریت رأی دهندگان را تشکیل داده بودند، تا جایی که امیرمؤمنان قیام علیه ایشان را به ضرر اسلام دانست و از خلافت خود صرف نظر فرموده و به نصیحت و ارشاد و راهنمایی زمامداران در تدبیر امور مسلمین اکتفا ورزید.» 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
متن کم‌تر دیده شده خطبه تاریخی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در اولین نماز جمعه بعد از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی/1 گزیده‌ای از خطبه تاریخی نماز جمعه 1367.11.29 🔹...مسأله مهمی که امروز مطرح است، مسأله استکبار جهانی است که درباره آن مطالبی را عرض خواهم کرد... استکبار جهانی از همه راه‌ها برای کوبیدن انقلاب و از بین بردن آثار انقلاب استفاده کرد. از راه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، از هر روشی که در چنته استکبار بود استفاده کردند. 🔸آن شیوه که از روز اول نسبت به آن توجه شده و برای استکبار هم پرخاصیت‌تر و پرفایده‌تر تشخیص داده شده است شیوه فرهنگی است و حقیقتا هم ما مسلمان‌ها باید در مقابل حداقل به‌قدر جبهه نظامی دشمن حساس باشیم. 🔹همان‌قدری که حمله دشمن به مرزها ما را به حرکت وامی‌دارد همان اندازه لااقل، اگر نگوییم بیش‌تر، باید حمله دشمن به مرزهای فرهنگی، ما را دچار حساسیت بکند...یک حساسیت و هوشیاری و یک برانگیختگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن که بسیار چیز مهم و خطرناکی است باید در همه به‌وجود بیاید. 🔸منتها گاهی اشتباه می‌کند و در استفاده از یک روش با محاسبات غلط کاری می‌کند که به ضرر خود او تمام خواهد شد. یک نمونه از همین را در همین مسأله کتاب « » که یقینا خود این کتاب یکی از و اذناب او هست ما مشاهده می‌کنیم که یکی از اعضای در ادبیات را وادار کردند که کتابی بنویسد. این کتاب البته یک «رمان» تخیلی است، یک داستانی است که او اینجور وانمود می‌کند که این داستان در زمان معاصر اتفاق افتاده، یک داستان خیالی است. 🔹در اثنای این قصه و در ذکر قهرمانان و شخصیت‌ها و چهره‌های این قصه مسائل و قضایای (ص) و حوادث صدر اسلام را، بعضی را البته، وارد بحث می‌کند و درباره آن‌ها با تعبیرات بسیار موهن و زشتی که یقینا لایق انسان پست و بی‌ادبی مثل خود نویسنده این کتاب هست را بیان می‌کند و به نبی اکرم و به بعضی از اصحاب آن حضرت، به ، به ، به آن بزرگوار، که واقعا یادآوری آنچه که او گفته خشم را در انسان می‌جوشاند. یک چنین چیز نجس کثیفی را درست می‌کنند و بعد هم آن را ترویج می‌کنند. 🔸یک کتاب اینچنینی خیلی شانس رواج پیدا کردن در محافل و مجامع ندارد. هزارها کتاب در سال در دنیا نوشته می‌شود. داستان‌های خوب از نویسنده‌های هنرمند با ارزش‌های هنری سال‌ها می‌گذرد تا وقتی که این کتاب به یک زبان دیگری و یا در همان کشوری که نوشته شده است یک فضای وسیعی را پوشش بدهد اما این کتاب را با پول و با تبلیغات و رسانه‌ها و با مجلات و روزنامه‌های مزدور خودشان خیلی بدشکل، زودرس و عجولانه ترویج کردند، اسم آن را و اسم ناشرش را آوردند، عکس ناشر را انداختند. اول در روزنامه‌ها و ، بعد هم آمریکایی که در دو بنده خودم دیدم. مربوط به چند هفته قبل است. او هم از این فرصت استفاده کرد و بنا به مصاحبه کردن و در موضع بی‌طرف و خونسرد قرار گرفتن و در عین حال باز فحش‌ها و دشنام‌ها و لجن‌پراکنی‌های خودش را مجددا به شکل دیگری بیان کردند. 🔹یکی از کارهای بسیار زشت و گناهان ادبی، حالا غیر از گناه قانونی و شرعی و انسانی، یقینا کار این شخص آلودنِ دامان هنر و ادب بود و جا دارد که ادبای عالم و قلم به دست‌های عالم و کسانی که اهل این چیزها هستند این انسانِ زشتِ منحوسِ پلید را اصلا از خودشان نفی و دور کنند چون دامن ادب را آلودن است که یک نفری به یک چهره منور تاریخ بپردازد که مورد علاقه و عشق یک میلیارد انسان در دنیاست برای این‌که پول بگیرد، برای این‌که یک معروفیتی پیدا کند، این از پست‌ترین و پلیدترین کارهایی است که یک آدم نویسنده، یک قلم به دستی ممکن است انجام بدهد. 🔸این کار را سیاست‌های حاکم بر دنیای استکبار و مشخصا سیاست و - در این دو هیچ شکی نیست – ترویج کردند و ، رادیوها و روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های دنیا [که] اکثرا مال صهیونیست‌هاست؛ این‌ها هم این را آب و تاب دادند و معروف و مشهور کردند. 🔻ادامه در صفحه دوم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
متن کم‌تر دیده شده خطبه تاریخی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در اولین نماز جمعه بعد از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی/1 گزیده‌ای از خطبه تاریخی نماز جمعه 1367.11.29 🔹...مسأله مهمی که امروز مطرح است، مسأله استکبار جهانی است که درباره آن مطالبی را عرض خواهم کرد... استکبار جهانی از همه راه‌ها برای کوبیدن انقلاب و از بین بردن آثار انقلاب استفاده کرد. از راه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، از هر روشی که در چنته استکبار بود استفاده کردند. 🔸آن شیوه که از روز اول نسبت به آن توجه شده و برای استکبار هم پرخاصیت‌تر و پرفایده‌تر تشخیص داده شده است شیوه فرهنگی است و حقیقتا هم ما مسلمان‌ها باید در مقابل حداقل به‌قدر جبهه نظامی دشمن حساس باشیم. 🔹همان‌قدری که حمله دشمن به مرزها ما را به حرکت وامی‌دارد همان اندازه لااقل، اگر نگوییم بیش‌تر، باید حمله دشمن به مرزهای فرهنگی، ما را دچار حساسیت بکند...یک حساسیت و هوشیاری و یک برانگیختگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن که بسیار چیز مهم و خطرناکی است باید در همه به‌وجود بیاید. 🔸منتها گاهی اشتباه می‌کند و در استفاده از یک روش با محاسبات غلط کاری می‌کند که به ضرر خود او تمام خواهد شد. یک نمونه از همین را در همین مسأله کتاب « » که یقینا خود این کتاب یکی از و اذناب او هست ما مشاهده می‌کنیم که یکی از اعضای در ادبیات را وادار کردند که کتابی بنویسد. این کتاب البته یک «رمان» تخیلی است، یک داستانی است که او اینجور وانمود می‌کند که این داستان در زمان معاصر اتفاق افتاده، یک داستان خیالی است. 🔹در اثنای این قصه و در ذکر قهرمانان و شخصیت‌ها و چهره‌های این قصه مسائل و قضایای (ص) و حوادث صدر اسلام را، بعضی را البته، وارد بحث می‌کند و درباره آن‌ها با تعبیرات بسیار موهن و زشتی که یقینا لایق انسان پست و بی‌ادبی مثل خود نویسنده این کتاب هست را بیان می‌کند و به نبی اکرم و به بعضی از اصحاب آن حضرت، به ، به ، به آن بزرگوار، که واقعا یادآوری آنچه که او گفته خشم را در انسان می‌جوشاند. یک چنین چیز نجس کثیفی را درست می‌کنند و بعد هم آن را ترویج می‌کنند. 🔸یک کتاب اینچنینی خیلی شانس رواج پیدا کردن در محافل و مجامع ندارد. هزارها کتاب در سال در دنیا نوشته می‌شود. داستان‌های خوب از نویسنده‌های هنرمند با ارزش‌های هنری سال‌ها می‌گذرد تا وقتی که این کتاب به یک زبان دیگری و یا در همان کشوری که نوشته شده است یک فضای وسیعی را پوشش بدهد اما این کتاب را با پول و با تبلیغات و رسانه‌ها و با مجلات و روزنامه‌های مزدور خودشان خیلی بدشکل، زودرس و عجولانه ترویج کردند، اسم آن را و اسم ناشرش را آوردند، عکس ناشر را انداختند. اول در روزنامه‌ها و ، بعد هم آمریکایی که در دو بنده خودم دیدم. مربوط به چند هفته قبل است. او هم از این فرصت استفاده کرد و بنا به مصاحبه کردن و در موضع بی‌طرف و خونسرد قرار گرفتن و در عین حال باز فحش‌ها و دشنام‌ها و لجن‌پراکنی‌های خودش را مجددا به شکل دیگری بیان کردند. 🔹یکی از کارهای بسیار زشت و گناهان ادبی، حالا غیر از گناه قانونی و شرعی و انسانی، یقینا کار این شخص آلودنِ دامان هنر و ادب بود و جا دارد که ادبای عالم و قلم به دست‌های عالم و کسانی که اهل این چیزها هستند این انسانِ زشتِ منحوسِ پلید را اصلا از خودشان نفی و دور کنند چون دامن ادب را آلودن است که یک نفری به یک چهره منور تاریخ بپردازد که مورد علاقه و عشق یک میلیارد انسان در دنیاست برای این‌که پول بگیرد، برای این‌که یک معروفیتی پیدا کند، این از پست‌ترین و پلیدترین کارهایی است که یک آدم نویسنده، یک قلم به دستی ممکن است انجام بدهد. 🔸این کار را سیاست‌های حاکم بر دنیای استکبار و مشخصا سیاست و - در این دو هیچ شکی نیست – ترویج کردند و ، رادیوها و روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های دنیا [که] اکثرا مال صهیونیست‌هاست؛ این‌ها هم این را آب و تاب دادند و معروف و مشهور کردند. 🔻ادامه در صفحه دوم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
✳️قصیده عرفانی و زیبای امام خمینی قدس سره الشریف در وصف حضرت معصومه سلام الله علیها پرونده ویژه بنیاد تاریخ‌پژوهی به‌مناسبت روز دختر/19 🔹ای‌‌ ازلیّت، به تربت تو مُخمّر! وی‌‌ ابدیّت، به طلعت تو مُقرّر! 🔸آیت رحمت ز جلوه‌ی‌ تو هویدا رایَتِ قدرت در آستینِ تو مُضْمَر 🔹جودت، همبسترا به فیض مقدّس لطفت همبالشا به صدرِ مُصَدّر 🔸عصمتِ تو تا کشید پرده به اجسام عالَم اجسام گردد عالَم دیگر 🔹جلوه‌ی‌ تو، نور ایزدی‌ را مَجْلی‌ٰ عِصمت تو، سِرّ مُختفی‌ را مَظهر 🔸گویم واجب تو را، نه آنَتْ رُتبت خوانم ممکن تو را، ز مُمکِن برتر 🔹ممکن اندر لباس واجب پیدا واجبی‌ اندر ردای‌ امکان مُظْهر 🔸ممکن، امّا چه ممکن، علّت امکان واجب، امّا شعاعِ خالقِ اکبر 🔹ممکن، امّا یگانه واسطه‌ی‌ فیض فیض به مِهْتر رسد، وزان پس کهتر 🔸ممکن، امّا نمودِ هستی‌‌ از وی‌ ممکن، امّا ز مُمکِناتْ فزونتر 🔹وین نه عجب، زانکه نور اوست ز نور وی‌ از است و او ز پیمبر 🔸نور خُدا در پیدا کرد تجلّی‌ ز وی‌ به حیدر صفدر 🔹و ز وی‌، تابان شده به حضرت زهرا اینک ظاهر ز دُختِ موسی‌ جعفر 🔸این است آن نور، کز مشیّت «کُنْ» کرد عالم، آن‌کو به عال است مُنوّر 🔹این است آن نور، کز تجلّی‌ قدرت داد به دوشیزگان هستی‌ زیور 🔸شیطانْ عالِم شدی‌ اگر که بدین نور ناگفتی‌ آدم است خاک و من آذر 🔹آبِروی‌ مُمْکِناتْ جمله، از این نور گر نَبُدی‌، باطل آمدند سراسر 🔸جلوه‌ی‌ این، خود عَرَض نمود عَرَض را ظِلّش بخشود جوهریّتِ جوهر 🔹عیسی‌ِ مریم به پیشگاهش دربان موسی‌ِ عمران به بارگاهش چاکر 🔸آن یک چون دیده‌بان، فرا شده بر دار وین یک چون قاپقان، معطّی‌ بر در 🔹یا که دو طفل‌اند در حریم جلالش از پی‌ تکمیل نفس آمده مُضطَر 🔸آن یک، «انجیل» را نماید از حفظ وین یک «تورات» را بخواند از بر 🔹گر که نگفتی‌: امام هستم بر خلق موسی‌ِ جعفر ولّیِ‌ حضرتِ داور 🔸فاش بگفتم که این رسول خدای‌ است معجزه‌اش می‌ بُوَد همانا دختر 🔹دختر، جُ‍ز فاطمه نیاید چون این صُلْبِ پِدر را و هم مَشیمه‌ی‌ مادر 🔸دختر، چون این دو، از مَشیمه‌ی‌ قدرت نامد و ناید، دگر هُماره مُقدّر 🔹آن یک، امواج اعلم را شده مبدأ وین یک، افواج حلم را شده مَصْدر 🔸آن یک، موجود از خطابش مَجْلی‌ٰ وین یک، معدوم از عقابش مُسْتَر 🔹آن یک، بر فرق انبیا شده تارک وین یک، اندر سرْ اولیا را مِغفر 🔸آن یک، در عالم جلالت کعبه وین یک، در مُلک کبریایی‌ مَشْعَر 🔹لمْ یَلِد م بسته لب و گر نه بگفتم دختِ خُدایند این دو نور مُطهّر 🔸آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به مِعْجَر 🔹چادر آن یک، حِجابِ عصمت ایزد مِعْجَرِ این یک، نقابِ عفّتِ داور 🔸آن یک، بر مُلک لایَزالی‌، تارُک وین یک، بر عرش کبریایی‌ افسر 🔹تابشی‌ از لطفِ آن، بهشتِ مُخَلّد سایه‌ای‌ از قهر این، جحیم مُقَعّر 🔸قطره‌ای‌ از جودِ آن، بِحارِ سماوی‌ رَشْحه‌ای‌ از فیض این، ذخایر اغیر 🔹آن یک، خاکِ مدینه کرده مُزّین صفحه‌‌ی‌ قم را نموده، این یک انور 🔸خاک قم، این کرده از شرافتْ جنّت آب مدینه، نموده آن یک، کوثر 🔹عرصه‌ی‌ قم غیرت بهشت برین است بلکه بهشتش، یَساولی‌ است برابر 🔸زیبد اگر خاک قم به «عرش» کند فخر شاید، گر «لوح» را بیابد همسر 🔹خاکی‌، عجب خاک! آبروی‌ خلایق ملجأ بر مُسلم و پناه به کافر 🔸گر که شنیدندی‌ این قصیده‌ی‌ هندی‌ شاعر شیراز و آن ادیب سخنور 🔹آن یک طوطی صفت همی نسرودی ای‌ به جلالت ز آفرینش برتر 🔸وین یک قمری‌ نمط هماره نگفتی‌ ای‌ که جهان از رُخ تو گشته منوّر 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
متن کم‌تر دیده شده خطبه تاریخی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در اولین نماز جمعه بعد از صدور حکم ارتداد سلمان رشدی/1 سالروز صدور حکم اعدام سلمان رشدی توسط امام خمینی/20 گزیده‌ای از خطبه تاریخی نماز جمعه 1367.11.29 🔹...مسأله مهمی که امروز مطرح است، مسأله استکبار جهانی است که درباره آن مطالبی را عرض خواهم کرد... استکبار جهانی از همه راه‌ها برای کوبیدن انقلاب و از بین بردن آثار انقلاب استفاده کرد. از راه‌های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی، از هر روشی که در چنته استکبار بود استفاده کردند. 🔸آن شیوه که از روز اول نسبت به آن توجه شده و برای استکبار هم پرخاصیت‌تر و پرفایده‌تر تشخیص داده شده است شیوه فرهنگی است و حقیقتا هم ما مسلمان‌ها باید در مقابل حداقل به‌قدر جبهه نظامی دشمن حساس باشیم. 🔹همان‌قدری که حمله دشمن به مرزها ما را به حرکت وامی‌دارد همان اندازه لااقل، اگر نگوییم بیش‌تر، باید حمله دشمن به مرزهای فرهنگی، ما را دچار حساسیت بکند...یک حساسیت و هوشیاری و یک برانگیختگی در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن که بسیار چیز مهم و خطرناکی است باید در همه به‌وجود بیاید. 🔸منتها گاهی اشتباه می‌کند و در استفاده از یک روش با محاسبات غلط کاری می‌کند که به ضرر خود او تمام خواهد شد. یک نمونه از همین را در همین مسأله کتاب « » که یقینا خود این کتاب یکی از و اذناب او هست ما مشاهده می‌کنیم که یکی از اعضای در ادبیات را وادار کردند که کتابی بنویسد. این کتاب البته یک «رمان» تخیلی است، یک داستانی است که او اینجور وانمود می‌کند که این داستان در زمان معاصر اتفاق افتاده، یک داستان خیالی است. 🔹در اثنای این قصه و در ذکر قهرمانان و شخصیت‌ها و چهره‌های این قصه مسائل و قضایای (ص) و حوادث صدر اسلام را، بعضی را البته، وارد بحث می‌کند و درباره آن‌ها با تعبیرات بسیار موهن و زشتی که یقینا لایق انسان پست و بی‌ادبی مثل خود نویسنده این کتاب هست را بیان می‌کند و به نبی اکرم و به بعضی از اصحاب آن حضرت، به ، به ، به آن بزرگوار، که واقعا یادآوری آنچه که او گفته خشم را در انسان می‌جوشاند. یک چنین چیز نجس کثیفی را درست می‌کنند و بعد هم آن را ترویج می‌کنند. 🔸یک کتاب اینچنینی خیلی شانس رواج پیدا کردن در محافل و مجامع ندارد. هزارها کتاب در سال در دنیا نوشته می‌شود. داستان‌های خوب از نویسنده‌های هنرمند با ارزش‌های هنری سال‌ها می‌گذرد تا وقتی که این کتاب به یک زبان دیگری و یا در همان کشوری که نوشته شده است یک فضای وسیعی را پوشش بدهد اما این کتاب را با پول و با تبلیغات و رسانه‌ها و با مجلات و روزنامه‌های مزدور خودشان خیلی بدشکل، زودرس و عجولانه ترویج کردند، اسم آن را و اسم ناشرش را آوردند، عکس ناشر را انداختند. اول در روزنامه‌ها و ، بعد هم آمریکایی که در دو بنده خودم دیدم. مربوط به چند هفته قبل است. او هم از این فرصت استفاده کرد و بنا به مصاحبه کردن و در موضع بی‌طرف و خونسرد قرار گرفتن و در عین حال باز فحش‌ها و دشنام‌ها و لجن‌پراکنی‌های خودش را مجددا به شکل دیگری بیان کردند. 🔹یکی از کارهای بسیار زشت و گناهان ادبی، حالا غیر از گناه قانونی و شرعی و انسانی، یقینا کار این شخص آلودنِ دامان هنر و ادب بود و جا دارد که ادبای عالم و قلم به دست‌های عالم و کسانی که اهل این چیزها هستند این انسانِ زشتِ منحوسِ پلید را اصلا از خودشان نفی و دور کنند چون دامن ادب را آلودن است که یک نفری به یک چهره منور تاریخ بپردازد که مورد علاقه و عشق یک میلیارد انسان در دنیاست برای این‌که پول بگیرد، برای این‌که یک معروفیتی پیدا کند، این از پست‌ترین و پلیدترین کارهایی است که یک آدم نویسنده، یک قلم به دستی ممکن است انجام بدهد. 🔸این کار را سیاست‌های حاکم بر دنیای استکبار و مشخصا سیاست و - در این دو هیچ شکی نیست – ترویج کردند و ، رادیوها و روزنامه‌ها و تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های دنیا [که] اکثرا مال صهیونیست‌هاست؛ این‌ها هم این را آب و تاب دادند و معروف و مشهور کردند. صفحه دوم صفحه سوم 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db