فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مامانم: مگه کتابایی که سری قبل خریده بودی رو خوندی؟
من:
نگاهی به یک کتاب میاندازی و صدایی از شخص دیگری میشنوی. شخصی که شاید ۱۰۰۰ سال است که مرده است. کتاب خواندن، سفر از طریق زمان است.
✍🏻کارل ساگان، اخترشناس امریکایی عضو ناسا
#معرفی
ژانر: #رمان #تخیلی
فرانکنشتاین نام دانشمندی کنجکاو با آمال و آرزوهای بزرگ است که از کودکی به دنبال کشف چیزهای خارقالعاده در دنیای اطرافش میگردد. همین خصوصیت اخلاقی او سبب میشود تا روزی تصمیم بگیرد به وسیلهی تکههای اعضای بدن مردگان و اعمال نیروی فشردهی برق به آنها، موجودی زنده که شبیه به انسان است خلق کند.
موجودی مشابه انسان اما با جثهای بزرگتر و ظاهری ترسناک که ماحصل دهها تکه از مردگان مختلف بوده و رد بخیه حاصل از به هم دوختن تمامی اعضا در کلیه بدن او کاملاً مشهود است. ساخت این موجود تغییری عجیب بر روی زندگی خالقش میگذارد و داستان جایی به اوج خود میرسد که فرانکنشتاین خود نیز نمیتواند هیولای ساختهی دست خود را کنترل کند.
کتاب فرانکنشتاین (Frankeshtein) با تاثیری بسیار زیاد بر روی جامعه زمان خود سبب شد تا بعدها کلمهی فرانکنشتاین به شکل سرواژهای در فرهنگ لغات آورده شود. در این رمان، خالق و مخلوق هر دو ذاتاً یک هیولا هستند. هیولای ساخت دست فرانکنشتاین نخست هیچ اسمی ندارد، اما بعد از چندی با نام همان خالق خود شهرت مییابد. هیولایی نابودگر که حتی خالقش قادر به مهار او نیست.
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#مری_شلی
#فرانکشتاین
یه قـ🥝ـاچ کتـٰاب؛
جادهی پیش رویم بسیار طولانی به نظر میرسید. میتوانستم خاکی را که زیر پایم خرد میشد و صدا میداد، حس کنم. من مجذوب آن همه زیبایی شدم. سبزی درهها زیبا و خالص بود. آنها در پای کوهها گسترده شده بودند. درختان کاج بلند و محکم قد برافراشته بودند؛ برگهای سوزنی آنها روی زمین پاشیده شده بود. باد ملایمی میوزید.
کتآبــ: فرانکنشتاین
#یه_قاچ_کتاب
#معرفی
ژانر: #روانشناسی
در این اثر به شما ثابت میشود که چگونه یک نگرش صحیح، یکی از کلیدهای اصلی برای زندگی موفق به شمار میآید. هر یک از ما یک سطل نامرئی داریم. این سطل با حرفهایی که دیگران به ما میزنند یا کارهایی که برای ما انجام میدهند دائما پر یا خالی میشود. وقتی سطل ما پر است، ما حس خوبی داریم و وقتی خالی ست، حال ما بسیار بد است. هر یک از ما یک ملاقهی نامرئی هم داریم. وقتی با آن سطل دیگران را پر میکنیم، با گفتن حرفها یا انجام کارهایی که احساسات خوب و مثبت آنها را افزایش دهد، همزمان سطل خودمان را هم پر میکنیم. ولی وقتی با گفتن حرفها یا انجام کارهایی که احساس بدی به دیگران میدهد سطل آنها را خالی میکنیم، سطل خودمان هم خالی میشود.
مثل یک فنجان لبریز، پر بودن سطلمان به ما نگرشی مثبت و قوای تازهای میبخشد. هر قطرهای که به این سطل میریزد ما را قویتر و خوشبینتر میکند. ولی یک سطل خالی ذهنیت ما را مسموم میکند، انرژی ما را کم میکند و ارادهی ما را تضعیف میکند. به همین خاطر هر زمان که کسی سطلمان را خالی میکند، صدمه میبینیم. پس هر روز و در هر لحظه باید تصمیمی بگیریم: میتوانیم سطل یک نفر را پر کنیم یا خالی. و این تصمیم فوقالعاده مهم است، چون تاثیری عمیق بر روابط، میزان کارایی، سلامتی و شادی ما میگذارد..
📚» ᴊᴏɪɴɪɴɢ ᴛʜᴇ ᴄʜᴀɴᴇʟ
#تام_راث
#سطل_شما_چقدر_پر_است