eitaa logo
از من و کتاب‌ها/بوکی‌شو
213 دنبال‌کننده
567 عکس
41 ویدیو
8 فایل
به معجزه کتابها ایمان بیار. https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb اگه دوست داری کتاب بخونی ولی نمیدونی چی بخونی من اینجام👈 @soodehabedi
مشاهده در ایتا
دانلود
ما باید اهل محاسبه باشیم، هرچند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خودِ محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینی و فلان روز یزیدی هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدی هستیم یا حسینی. سرانجام ممکن است روزی به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم. با توجه به عیوب خویش و اصلاح آن‌ها، فرصت رسیدگی به حساب هرروز خود را نداریم، چه رسد به حساب مردم! (از متن کتاب ) @bookishow
🛎. کتاب رحمت واسعه به سبک زندگی حسینی مرحوم (ره) و بیانات ایشون درباره علیه‌السلام و واقعه می‌پردازه. ده فصل داره که بعد از مقدمه، اولین فصلش سبک زندگیشون رو بطور مختصر توضیح داده و بقیه فصل‌ها، اشارات و بیانات ایشون رو آورده. یک بخش پرسش و پاسخ هم در آخر آورده شده که خیلی از سوالاتی مثل سوالات تاریخی، احکام مرتبط و غیره که از ایشون می‌پرسیدند، پاسخ داده شده. زبان کتاب ساده نیست و عین جملات آقای بهجت رو استفاده کرده اما خیلی هم سخت نیست و با کمی تأمل وگاهی استفاده از پانویس‌ها، میشه مفهوم جملات رو دریافت کرد. به نظرم شنیدن و خوندن این اشارات، از زبان عارف وارسته‌ای که مقامات بسیار عالی داشتند و خودشون بسیار شیفته اهل بیت و مقید به روضه امام حسین علیه‌السلام بودند، لطف خاصی داره. اون قسمتی که درباره چایی روضه بود هم برام خیلی جالب بود. @bookishow کتاب: کتاب یک گرداوری و تحقیق گروهی بوده و یک نویسنده نداره. ناشر: مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌الله بهجت قیمت: ۱۲۰هزار تومان برای سفارش به @abedi_s پیام بدین. https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
📚 در کوچه را باز کرد و یاالله گویان داخل شد. خانه مسگرها همان‌طور دنج و خوش‌بو بود. احساس می‌کرد مثل کول‌برهای بازار بار زیادی حمل کرده و حالا بعد روزی پرمشقت آمده تا تنی بیاساید. جوراب‌ها را از پا کند و پاهایش را بالای مخده گذاشت. چشمش تازه گرم شده بود که صدای یک دختر خوابش را پراند. صدا کش و قوس می‌آمد و با ناز و ادا شعر می‌خواند: _ عناب، سه‌پستون، گیاهون بیابون، دوای آبله و آبله‌مرغون باد سرخ و ورم و زیادی خون، قدومه و به‌دونه و با‌بونه و پونه... @bookishow هاشم بی‌اختیار بلند شد و نشست. دختری با چادر قجری و نقاب بالازده در حیاط چرخ می‌زد. _ درمون می‌کنم، افسون می‌کنم. (از متن کتاب نویسنده: حامد اشتری) بوکی شو👇🏻👇🏻 به معجزه کتابها ایمان بیار https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
🛎 در کتاب قربانی طهران نویسنده با قلم روان و گیرا و با تعلیق‌های جذاب، روزهایی از یک دوره و واقعه تاریخی مشروطه رو خیلی خوب در یک بستر داستانی برای ما تعریف می‌کند. همراه شخصیت اول داستان(به جز فصل‌های پاریس) قاطعانه و مجاهد گونه پیش می‌رویم و همراه او شک می‌کنیم.. @bookishow از خان و خان‌زاده‌های ایرانی‌های مقیم پاریس و استخدامشون برای سرکوب مخالفان مشروطه و پا. گذاشتن روی استخوان‌های قاجار تا طلبه ساده‌دلی که با خیرخواهی میخواد شیخ فضل‌الله نوری رو ترور کنه، و عشقی که ناغافل وسط مسیر ماموریتش از راه میرسه و به داغی همون روزهای پر تب و تاب طهران، زندگیش رو تغییر میده. این قصه‌ها به خوبی کنار هم نشستند و این رمان کوچک تاریخی رو تشکیل دادند. قلم نویسنده روان است و حجم کم کتاب، و خوندنش رو آسان کرده است. اگر به داستانهای تاریخی و عاشقانه علاقه‌مند هستین این کتاب براتون انتخاب مناسبی هست. نویسنده: ناشر: قیمت: ۲۰هزار تومان برای خرید به @abedi_s پیام بدین. بوکی شو👇👇 به معجزه کتابها ایمان بیار https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
📚 ظهرشد. داشت کارمون تمام می‌شد. فرماندهان رو به نهار دعوت کردم. مهمون من شدن البته به صرف ساندویچ. بعد از غذا و چرخیدن توی شهر، راننده گفت: بنزین نداریم. آدرس پمپ بنزین رو گرفتیم و به محض اینکه وارد پمپ بنزین شدیم، سرهای بریده‌ای رو دیدیم که تکفیری‌ها، برای ایجاد ترس و وحشت مردم، روی پمپ‌ها قطار کرده بودن. اون سرها متعلق به همون شیعیانی بود که با سران تکفیری‌ها بیعت نکرده بودن. زهراجان، هرروز تو یه گوشه‌ای از سوریه چندین جنایت مثل این اتفاق می‌افته. تروریست‌های وارداتی از همه‌جای دنیا به این جماعت پلید اضافه می‌شن. حالا من کُنج عافیت رو انتخاب کنم و برگردم؟ آیا این سرهای از بدن جدا افتاده، زن و بچه نداشتن؟ آیا این ظلم نیست؟ به خدا قسم اگر این اتفاق تو قلب آمریکا هم می‌افتاد، من تکلیف خودم می‌دونستم که برای دفاع و دادخواهی از مردم بی‌گناه، کاری بکنم.» از متن کتاب زندگی سردار شهید حسین همدانی به روایت همسر بوکی شو👇🏻👇🏻 به معجزه کتابها ایمان بیار https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
🛎️ اول بگم و تاکید کنم که یکی از عاشقانه‌ترین کتاب‌هایی بود که تاحالا درباره شهدا خونده‌م. قلم نویسنده نه مبتذل شده بود و پا رو از حد حریم خصوصی فراتر گذاشته بود، نه اغراق کرده بود تا به مذاق خواننده خوش بیاد. راوی کتاب خانم پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید هست. کتاب از فصل دمشق و درگیریهای سوریه شروع میشه و جایی که می‌فهمیم خانواده شهید همراهشون تو چه منطقه‌ای ساکن شده‌اند حیرت می‌کنیم ازین تصمیم و همراهی. در ادامه، برمی‌گردیم به کودکی راوی و خاطراتش از کودکی تا ازدواجشون و قضیه خواستگارهای پولداری که پروانه خانم زندگیشون رو توصیف می‌کنه و اینکه پدرش در ابتدا اونها رو قبول داشته تا اینکه با حسین آقا که آه در بساط نداشته ازدواج می‌کنه. از روزهای دفاع مقدس، تولد بچه‌ها، تا زمان حال و زندگی مشترکشون و فصل سوریه. راستش با اینکه می‌دونستم ته قصه چی میشه، اما هرچی به فصل شهادت نزدیک می‌شدم قلبم تندتر میزد، انگار نمی‌خواست که واقعیت رو قبول کنم. نویسنده آقای حمید حسام خیلی خوب تونسته فصل‌های مختلف این زندگی رو با هم جفت و جور کنه و بدون تصرف در صحبت‌های راوی، آرایه‌های داستانی رو به متن اضافه کنه. یه چیزی رو هم لو بدم، سالار منظورش راوی هست اما چرا؟ دیگه خودتون تو کتاب بخونین. 🔸📚🔸 کتاب نویسنده: ناشر: قیمت: ۱۲۰هزار تومان برای سفارش به @abedi_s پیام بدین. بوکی شو👇👇به معجزه کتابها ایمان بیار https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
📚 ...‌مدتی که گذشت دیدم شخص مسلحی وارد منزل شد و با پیرمرد صحبت کرد. من امکان هیچ گونه مقاومتی نداشتم. بعد وارد اتاق شد و مرا با ان وضعی که داشتم دید. با زبان کردی به من گفت: بیا برویم. با او به راه افتادم. او جلو می‌رفت و من به خاطر زخم پا(تیر خورده بود) آهسته از پشت سر. منطقه خلوت بود. با خودم گفتم با عصا از پشت به سرش بکوبم، بعد فکرکردم که خب! بعدش چی؟ اینها که همه چیز را فهمیده‌اند(قضیه فرارش از زندان آنها). به مقر رسیدیم. آنجا دفتر حزب دموکرات بود.وارد مقر شدیم و به داخل یکی از اتاق ها رفتیم. چند نفری داخل اتاق نشسته بودند. یکی از آن‌ها مسئول گروه بود از من پرسید تو کی هستی؟ گفتم خودت می‌بینی. این وضعیت بدنم و این هم لباس‌هام و این هم زبانم. خلاصه صحبت شروع شد و بحث بسیار خوبی بین من و مسئول گروهک در گرفت. بحث بر سر اعتقادات و انقلاب و ... . در بین بحث یکی یکی افراد را از اتاق بیرون کرد تا اینکه ما دونفر ماندیم. سوالات زیادی را برای او مطرح کردم و او در پاسخ گفت: جوابش برای بعد. وقتی دونفری شدیم گفتم تمام سوالات شد برای بعد؟! برای حالا چه داری؟ جوابی نداد یکی را صد زد و گفت: او را ببرید به زندان. از کتاب زندگی و خاطرات شهید کار گروه فرهنگی شهید بوکی شو👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb
کتاب سرو در بند زندگینامه و خاطرات دانشجوی شهید محمد چمنی قیمت:۲۵هزار تومان برای خرید به @abedi_s پیام بدید.
🛎️ محمد چمنی دانشجوی نخبه مهندسی مکانیک بود و از دانشجویان فاتح لانه جاسوسی. کسی که اردوهای جهادی راه می‌انداخت و برای روستاییان کوره‌ کم حجمی رو طراحی و اختراع کرد تا از مشکلاتشون کم بشه. در دانشگاه تو بحث‌ها بر منافقین غلبه می‌کرد و نمی‌تونستن با او همکلام بشن. ابتدای جنگ در کردستان به اسارت گروهک تجزیه‌طلب و تروریستی خبات در اومد و بعد از تلاش برای فرار گرفتار دموکرات شد. و البته دوباره به دست خبات افتاد. حدود دو سال اسیر اونها بود و تونسته بود تو بحثهای اعتقادی صد و چهل نفر از اونها رو با سلاح برگردونه تا خودشون رو تحویل بدن. شهید محمد چمنی مدتی بعد از اسارت به جبهه میمک رفت و در مهرماه سال شصت و سه برای اسلام و برای جمهوری اسلامی ایران خون داد. کتاب زندگینامه و خاطرات شهید رو به اسم ، بسیج دانشجویی نیشابور و نشر فرهنگی شهید گردآوری و به چاپ رسوندند. بوکی شو👇👇به معجزه کتابها ایمان بیار. https://eitaa.com/joinchat/1600258274Cfec16885eb