👆 سلام همراهان خوب همیشگی
اگه خاطرتون باشه، چند وقت پیش، #کشف_حجاب بعضی از کارکنان پلتفرم #طاقچه باعث شد که خیلی از ناشرای انقلابی و مذهبی موضع بگیرن و بهصورت رسمی اعلام کردن که کتابهاشون رو از این پلتفرم خارج و قراردادشون رو لغو میکنن.
و البته #نشر_شهید_کاظمی هم از پیشتازان این حرکت بود.
👈 طبق درخواست ما، طاقچه در حال خارج کردن کتابهای انتشارات، از پنل خودشه. برای همین در قدم اول، کتابا از کتابخونه بینهایت حذف شده و در این خصوص از سامانه طاقچه پیامکی هم جهت اطلاع برای کاربران ارسال شده. مخاطبینی که در این قسمت هزینهای پرداخت کردن و در حال #مطالعه_کتاب بودن، ظاهرا از این اتفاق دلآزرده شدن.
📚 انتشارات شهید کاظمی ضمن عذرخواهی از مخاطبین عزیزی که متضرر شدن، برای جبران این خسارت به همه مخاطبین عزیز؛ کلیه کتابهای خودش رو با ۷۵ درصد تخفیف در پلتفرم #فرا_کتاب در اختیار مخاطبین گرامی قرار میده.
📘 ضمنا کتاب «اسرائیلی که من دیدم نه صلح نه حرف اضافه!» که بهعنوان همخوانی گروهی در بعضی از مجموعه ها در این ایام انتخاب شده بود، به مدت ۱۰ روز بهصورت #رایگان در پلتفرم فراکتاب در اختیار مخاطبین قرار میگیره.
انشاءالله در آیندهای نزدیک، پلتفرمهای دیگهای رو هم واسه کتابهای الکترونیک فعال میشن.
مشاهده مجموعه کتاب های الکترونیک
B2n.ir/n89298
🌐 کدتخفیف : kazemi
📌 انتشاراتشهیدکاظمی
🖇 شبکه بزرگ تولید و توزیع کتاب خوب درکشور
🆔https://eitaa.com/joinchat/1573650433C72276e8cc1
بسمالله.
مرتضی از همان اول حرفش یک کلام بود:«هرجا شرایط جنگ و جهاد پیش بیاید من حتما میروم.» حتی وقتی که در بیست سالگی، زمانی که دانشجو بود و دستش خالی، پررو پررو رفته بود خواستگاری ستاره همین را گفت. البته یک سالی طول کشید تا توانست جواب مثبت خانواده را بگیرد. ستاره و خانوادهاش حتی اهل شرکت در راهپیماییهای انقلابی همنبودند. ستاره بعد از خوابی که دیده بود، تصمیم گرفته بود اعتقادات مذهبیاش را قویتر کند و بین دوستان و اقوامی که با او موافق نبودند، کار سختی جلوی راهش بود.
مرتضی اما خیلی زود خودش را توی دل خانواده ستاره جا کرد و شد پسر نداشتهشان. برای ستاره هم، یک همسر رفیق و همراه، که توی مسیر جدیدی که انتخاب کرده بود، زمین نخورد. جوان پرشور و شری که حرف مردانهاش یکی بود و باب جنگ و جهاد که باز شد، مرتضی بیتاب و بیقرار خودش را به سوریه رساند.
کتاب «هواتو دارم» روایت زندگی شهید مدافع حرم«مرتضی عبداللهی» است. راوی این کتاب، همسر شهید هست که در قالب خاطرات زندگی مشترکشان، شهید را برای ما معرفی میکند.
قلم کتاب روان و سادهست و میتواند مخاطب را با خودش همراه کند. اعتراف میکنم با اینکه اول هر فصل، زمان و سال را نوشته بود اما متوجه گذر زمان نشدم و وقتی دیدم که ده سال از زندگیشان گذشته، غافلگیر شدم.
زندگی ساده و پرمحبت این دو نفر، من را هم به خودش جذب کرد. به نظرم بهتر بود به چند مورد بیشتر از مشکلات زندگیشان هم اشاره میکردند، مخصوصا آن اوایل زندگی که وضع مالی خوبی نداشتند؛ البته معلوم بود با روحیهی آقا مرتضی و خوشخلقی و محبتش، روزهای سخت هم خاطرهی خوب برایشان گذاشته. و تنها سختیهایی که همسر شهید از آن صحبت میکند، همه مربوط به تنهایی بعد از شهادت آقامرتضیست.
بعد از مدتها دوری از حال و هوای شهدای مدافع حرم، این کتاب حال بسیار خوبی به من هدیه داد. آقامرتضی عبداللهی، با شوخیهایش من را هم خنداند و با جاذبهی شخصیتی دلم را برد نشاند سر مزار خاکی خودش.
#معرفی_کتاب
#بوکی_شو_ #پویش_کتابخوانی
#نشر_شهید_کاظمی #من_و_کتاب #مدافعان_حرم
#شهید_مرتضی_عبداللهی