محمود به شدت از چهره شدن فرار می کرد و مدام در پی #گمنامی بود.
برش اول:
وقتی که #فرمانده_دسته بود یا آن زمان که پیک فرماده تیپ #شهید_سلیمانی بود، وقتی مرخصی می آمد، خانواده می پرسیدند: در جبهه چه کاره ای؟ می گفت: یک بسیجی ساده.
و اگر می گفتند شنیده ایم که پیک فرماده تیپی؟ می گفت: من یک بسیجی ساده ام. این حرف ها را چه کسی بهتون گفته. اصلا کسی که شما فکر می کنید من نیستم.
برش دوم:
به شدت از #عکس فراری بود و نمی گذاشت سخنرانی هایش را ضبط کنند. قبل از عملیات خیبر که آخرین روزهای حیات ظاهری اش بود، #شهید_علی_بینا یک #ضبط_ صوت کوچک تهیه کرد و با احتیاط رفت پیش محمود. ازش خواست که صحبت کند و او صدایش را ضبط کند تا برای کسانی که می خواهند دنباله رو ایشان باشد، یادگاری بماند.
محمود خیلی عصبانی و ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن. خاک بر سرش می ریخت و می گفت: خاک بر سر من من که لیاقت ندارم این سربازان امام زمان (عج) از من الگو بگیرند.
آنقدر فتیله را برد بالا که شهید بینا از خیر ضبط گذشت.
#شهید_محمود_پایدار
#سیره_اخلاقی_شهدا
#گمنامی_و_فرار_از_چهره_شدن
#کتاب_گردان_نیلوفر ؛ خاطرات شهید محمود پایدار. نوشته: محمد رضا عارفی. ناشر: لشرکر 41 ثار الله کرمان. نوبت چاپ: سوم-1388. صفحه 51 و 91.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام (ایتا و هورسا👇)
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/
برش ها
🔹محمود به شدت از چهره شدن فرار می کرد و مدام در پی #گمنامی بود. 👇برش یک و دو را ملاحظه بفرمایید. #
🔷برش دوم:
🔹به شدت از عکس فراری بود و نمی گذاشت سخنرانی هایش را ضبط کنند.
🔸قبل از عملیات خیبر که آخرین روزهای حیات ظاهری اش بود، #شهید_علی_بینا یک ضبط صوت کوچک تهیه کرد و با احتیاط رفت پیش محمود.
⚡️ازش خواست که صحبت کند و او صدایش را ضبط کند تا برای کسانی که می خواهند دنباله رو ایشان باشد، یادگاری بماند.
🍁محمود خیلی عصبانی و ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن. خاک بر سرش می ریخت و می گفت:«خاک بر سر من! من که لیاقت ندارم، این سربازان امام زمان (عج) از من الگو بگیرند».
▪️آنقدر فتیله را برد بالا که شهید بینا از خیر ضبط گذشت.
#شهید_محمود_پایدار
#سیره_اخلاقی_شهدا
#گمنامی_و_فرار_از_چهره_شدن
📚#کتاب_گردان_نیلوفر ؛ خاطرات شهید محمود پایدار. نوشته: محمد رضا عارفی. صفحه 51 و 91.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا
🇮🇷@boreshha🇵🇸
🌍http://www.boreshha.ir