شبی موقع خواب گفتم : «خدایا ، علی من کجاست؟» خیلی دلم شکسته بود. داغ سه جوان بر دلم بود.
شب خواب دیدم کنار نهر آب زلالی نشسته و کبوتری را به دست گرفته . گفتم : «مادرجان ، علی ، اینجا چه کار می کنی . »
خندید و با خوشحالی گفت : «مادر! من منشی #امیرالمؤمین شده ام . »
من هم همیشه با او که در ذهن و قلب من است می گویم : علی جان، اسم مرا هم بنویس . شاید به آبروی و بزرگی مقام تو ، آن امام همام شفاعتم کند.
#شهید_علی_ماهانی
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_علی ع
راوی: مادر شهید
برشی از #کتاب_روز_تیغ ؛ خاطرات شهید علی ماهانی
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
@boreshha
🌍http://www.boreshha.ir/