eitaa logo
بُت شناسی
2هزار دنبال‌کننده
368 عکس
294 ویدیو
22 فایل
🖎نقد و آگاهی در زمینه فِرق انحرافی از ثقلین، نقد تصوف و غلات، نقد مخربین اعتقادی شیعه. بدون خط قرمز در چهارچوب ثقلین instageram.com/botshenasi↩ ❎برای حمایت از کانال خارج نشید.❎
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️عنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: قَالَ لَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ علیهما السلام أَيُّ الْبِقَاعِ أَفْضَلُ فَقُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ فَقَالَ إِنَّ أَفْضَلَ الْبِقَاعِ مَا بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عُمِّرَ مَا عُمِّرَ نُوحٌ فِي قَوْمِهِ- أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً يَصُومُ النَّهَارَ وَ يَقُومُ اللَّيْلَ فِي ذَلِكَ الْمَكَانِ وَ لَقِيَ اللَّهَ بِغَيْرِ وَلَايَتِنَا لَمْ يَنْفَعْهُ شَيْئا؛ راوی نقل می کند که علی بن الحسین [امام سجاد] علیهما السلام به ما فرمود: کدام سرزمین [از دیگر مکان‌ها] برتر است؟ عرض کردم: خدا، رسولش و فرزند رسول خدا داناتر هستند. امام سجاد علیه السلام فرمود: برترین سرزمین، بین رکن و مقام است. اگر مردی به اندازه عمر نوح در بین قومش که نهصد و پنجاه سال بود، عمر کند و در این مکان شب زنده داری کند و خداوند را [در روز قیامت] ملاقات کند در حالی که ولایت ما [اهل‌بیت] را نداشته باشد، [این اعمال] هیچ نفعی برای او ندارد. 📚المحاسن، ج1، ص91، ح43. @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفانه بازار جعل حدیث بر روی منابر داغ است! متاسفانه این شیخ حدیثی را جعل و به امیرالمومنین علیه السلام نسبت می دهد! در هیچ کدام از کتب معتبر شیعه و حتی مشارق روایتی با این عنوان که امیرالمومنین علیه السلام فرموده باشند، انا خالق کل شیء نیست! حتی خلاف آن آمده که اهل بیت علیهم السلام معتقدین بر خالقیت خود را لعن و تکفیر فرموده است! کاش فیلتر مناسبی برای اهل منبر درنظر گرفته می شد! متاسفانه بازار این اشخاص داغ است و هر دروغی را به اهل بیت علیهم السلام نسبت می دهند! این شیخ که معتقد است خداوند دامن خود را به خلقت آلوده نمی کند، باید پاسخ دهد یعنی دامن ولی خود را به خلقت آلوده کرده است؟ اهل بیت علیهم السلام را چه کسی خلق کرده است؟ ایشان که به این راحتی روایت جعل می کند، آیا می داند سزای دروغ بستن بر معصومین چیست؟ فقط به ما الله نگویید، تفسیر به رای؟ کاش جای هر کاری کمی مطالعه می فرمودید. @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سماع یهودیان! دانلود کنید و به هو هو کردنشان دقت کنید @BotShenasi
💡 سران غلات [رجال الکشی] مُحَمَّدُ بْنُ قُولَوَیْهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ قَالَ سَمِعْتُ رَجُلًا مِنَ الطَّیَّارَةِ یُحَدِّثُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ أَنَّهُ قَالَ: کُنْتُ فِی بَعْضِ اللَّیَالِی وَ أَنَا فِی الطَّوَافِ فَإِذَا نِدَاءٌ مِنْ فَوْقِ رَأْسِی یَا یُونُسُ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا فَغَضِبَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام غَضَباً لَمْ یَمْلِکْ نَفْسَهُ ثُمَّ قَالَ لِلرَّجُلِ اخْرُجْ عَنِّی لَعَنَکَ اللَّهُ وَ لَعَنَ مَنْ حَدَّثَکَ وَ لَعَنَ یُونُسَ بْنَ ظَبْیَانَ أَلْفَ لَعْنَةٍ تَتْبَعُهَا أَلْفُ لَعْنَةٍ کُلُّ لَعْنَةٍ مِنْهَا تُبْلِغُکَ قَعْرَ جَهَنَّمَ أَشْهَدُ مَا نَادَاهُ إِلَّا شَیْطَانٌ أَمَا إِنَّ یُونُسَ مَعَ أَبِی الْخَطَّابِ فِی أَشَدِّ الْعَذَابِ مَقْرُونَانِ وَ أَصْحَابَهُمَا إِلَی ذَلِکَ الشَّیْطَانِ مَعَ فِرْعَوْنَ وَ آلِ فِرْعَوْنَ فِی أَشَدِّ الْعَذَابِ سَمِعْتُ ذَلِکَ مِنْ أَبِی علیه السلام فَقَالَ یُونُسُ فَقَامَ الرَّجُلُ مِنْ عِنْدِهِ فَمَا بَلَغَ الْبَابَ إِلَّا عَشْرَ خُطًی حَتَّی صُرِعَ مَغْشِیّاً عَلَیْهِ قَدْ قَاءَ رَجِیعَهُ وَ حُمِلَ مَیِّتاً فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام أَتَاهُ مَلَکٌ بِیَدِهِ عَمُودٌ فَضَرَبَ عَلَی هَامَتِهِ ضَرْبَةً قُلِبَ مِنْهَا مَثَانَتُهَا حَتَّی قَاءَ رَجِیعَهُ وَ عَجَّلَ اللَّهُ بِرُوحِهِ إِلَی الْهَاوِیَةِ وَ أَلْحَقَهُ بِصَاحِبِهِ الَّذِی حَدَّثَهُ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ وَ رَأَی الشَّیْطَانَ الَّذِی کَانَ یَتَرَاءَی لَهُ ▪️ یونس نقل کرده، شنیدم مردی از طیاره با حضرت رضا علیه السّلام درباره یونس بن ظبیان صحبت می‌کرد و می‌گفت که او گفته است: در یکی از شب‌ها که مشغول طواف بودم، ناگاه ندایی از بالای سرم شنیدم که: ای یونس! من خدای یکتایم که خدایی جز من نیست، مرا عبادت کن و نماز را برای یاد من به پای دار! سرم را بلند کردم و ناگهان جبرئیل را دیدم. امام رضا علیه السّلام از شنیدن این سخن چنان خشمگین شدند که نتوانستند خودداری کنند، بعد به آن مرد فرمودند: از پیش من بیرون شو! خدا تو را و کسی که این حدیث را برایت نقل کرده و یونس بن ظبیان را هزار بار لعنت کند که هر کدام از آن لعنت ها، هزار لعنت دیگر در پی داشته باشد که هر یک از آن‌ها تو را رهسپار قعر جهنم کنند! من گواهی می‌دهم که جز شیطان کس دیگری به او چنین سخنی نگفته است. اما یونس و ابالخطاب، با هم در شدیدترین عذاب گرفتارند و یاران آن دو تا آن شیطان، به همراه فرعون و آل فرعون در شدیدترین عذاب‌ها مبتلایند، این سخن را از پدرم شنیدم. یونس (راوی این روایت) می‌گوید: آن مرد از جای خویش حرکت کرد، هنوز ده قدم مانده بود به درب خانه، که بی هوش بر زمین افتاد و مدفوعش از راه دهان خارج شد و از دنیا رفت. حضرت رضا علیه السّلام فرمودند: فرشته ای با گرزی بر دست آمد و چنان بر سر او نواخت که از درون زیر و رو شد و مدفوعش از دهانش خارج شد، و خداوند روح او را فوراً به هاویه جهنم برد و به همان دوستش که از یونس بن ظبیان آن حدیث را برایش نقل کرده بود ملحق کرد. این هم، همان شیطانی را که او مشاهده کرده بود، دید. 📚 بحارالانوار- جلد ۲۵، صفحه ۲۶۴ @BotShenasi
⚜مواجه علامه مجلسی رحمة الله علیه با اخبار "رجب البرسی" ❶ 🔆الأخبار المأخوذة من كتابی الفارسي و البرسي‏ ليست في مرتبة سائر الأخبار في الاعتبار 🔅روایات اخذ شده از کتاب فضل الله بن محمود الفارسی و رجب البُرسی از حیث اعتبار، در مرتبه سائر روایات نیست 📌الحاشیه: کثیری از مرویات این کتب با سائر روایات شریفه همخوانی دارد و در جهت صحت دلالات آن میتوان قرائنی را یافت که تصدیق این موضوع میکند. امّا برخی اخبار غریبة و شواذّ که نکارت دارد (یا به نحو خبر مستقلّ یا متون مندرجه باطلة در بین مضامین صحیحة) و بعضا حاوی معانی غیر موافقه با منظومه فکر شیعیست و دلیل متقنی بر صدور آن از ناحیة مقدسة معصوم سلام الله علیه اقامه نشده احتیاط عقل و شرع و متد صحیح علمی اقتضاء میکند آن اخبار را بنحو یقین انتساب به نفوس مقدسة معصومین علیهم السلام ندهیم، زیرا چنانچه اگر موضع علمی ما مرتبه ظنّ و شکّ باشد و حکم به انتساب خبر در حالت یقین، هذا افتراء علی الله تعالی و علی حججه علیهم السلام این انتساب یقینی افتراء عظیم خواهد بود و حکم بما لایعلم بماند که برخی از این اخبار شواهد بر بطلانش قطعیست و از لحاظ علمی ثابت 📖 بحارالانوار ج‏۲۵ ص۲۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سماع دراویش و اله خواندن امیرالمومنین علیه السلام (العیاذبالله) در مجلس سماع اشعاری خوانده می شود که پُر از مِی و مطرب است! عن البزنطی انّه قال: قال رجل من أصحابنا للصادق جعفر بن محمّد علیه السّلام: قد ظهر فی هذا الزمان قوم یقال لهم الصوفیة فما تقول فیهم؟ قال علیه السّلام: انّهم أعداؤنا فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم، و سیکون أقوام یدّعون حبّنا و یمیلون الیهم و یتشبّهون بهم و یلقّبون أنفسهم بلقبهم و یأوّلون أقوالهم، ألا فمن مال الیهم فلیس منّا و انّا منه براء، و من أنکرهم وردّ علیهم کان کمن جاهد الکفّار بین یدی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. 📚 سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی بحار الانوار - مجلد ۵، صفحه ۱۹۸ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مجلس سماع صوفیه و هو هو کردن این قوم لعین! عن البزنطی انّه قال: قال رجل من أصحابنا للصادق جعفر بن محمّد علیه السّلام: قد ظهر فی هذا الزمان قوم یقال لهم الصوفیة فما تقول فیهم؟ قال علیه السّلام: انّهم أعداؤنا فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم، و سیکون أقوام یدّعون حبّنا و یمیلون الیهم و یتشبّهون بهم و یلقّبون أنفسهم بلقبهم و یأوّلون أقوالهم، ألا فمن مال الیهم فلیس منّا و انّا منه براء، و من أنکرهم وردّ علیهم کان کمن جاهد الکفّار بین یدی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. 📚 سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار مع تطبیق النصوص الوارده فیها علی بحار الانوار - مجلد ۵، صفحه ۱۹۸ @BotShenasi
💡 اصل دین [بصائر الدرجات] أَحْمَدُ عَنِ الْحُسَیْنِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِطَهُورٍ فَلَمَّا فَرَغَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام فَأَلْزَمَهَا یَدَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ ثُمَّ ضَمَّ یَدَهُ إِلَی صَدْرِهِ وَ قَالَ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ ثُمَّ قَالَ یَا عَلِیُّ أَنْتَ أَصْلُ الدِّینِ وَ مَنَارُ الْإِیمَانِ وَ غَایَةُ الْهُدَی وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ أَشْهَدُ بِذَلِکَ ▪️ثمالی گوید از امام باقر علیه السّلام شنیدم که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله آب خواست. بعد از فراغت از وضو، دست علی علیه السّلام را گرفت و فشرد. سپس فرمود: «انما أنت منذر. » بعد دست او را به سینه چسبانید و فرمود: «و لکل قوم هاد. » و در ادامه فرمود: علی جان! تو اصل دین و نشانه ایمان و غایت هدایت و پیشوای زیبایانی، من به این شهادت می‌دهم.  📚بحارالانوار، جلد ۲۳ صفحه ۳ @BotShenasi
زود زنگ محرم را نزنید، کمک به دشمنان امیرالمومنین علیه السلام نکنید. غدیر را باید گرامی داشت. امیرالمومنین علیه السلام یک فرق اساسی با سیدالشهدا علیه السلام دارد. آن هم اینکه همه برای سیدالشهدا علیه السلام می توانند کار کنند، لات و علما هم ندارد، همه برای او دست به کار می شوند. اینکه سیدالشهدا علیه السلام از چه کسی بیشتر می پذیرد؟ دیگر در دست مبارک حضرت است. اما امیرالمومنین علیه السلام به همه اجازه نمی دهد، کسی که صدیقه طاهره سلام الله علیها برای او پشت در نفس زده است، تنش را سپر کرده است، امام مجتبی علیه السلام برای غدیر او اطعام کرده است، باید برای اینکه اجازه بفرمایند برای او کار کنیم باید ضجه بزنیم تا اذن صادر شود. امیرالمومنین علیه السلام شخصاً برای غدیر بسیار ریخت و پاش فرمودند. فرمودند: روزه داران را افطاری دهید، ثواب دارد، غیر روزه دار را اطعام کنید، ثواب دارد.‌جایی که امام مجتبی علیه السلام ۴۰ هزار نفر را در غدیر اطعام می کند، به ما هم اجازه دادند یک قدمی برداریم. روز غدیر هم عدس پلو، لوبیا پلو ندید، غذایی که اگر عروسی یا مهمان داشته باشید، او را بدهید. اگر ندارید، یک عدد غذا شده هم بدهید. اطعام غدیر بسیار مهم است. غفلت نکنید و خودتان را شریک کنید. هر کس افطاری مومنی را تامین کند، پاداش کسی را خواهد داشت که دو فئام را اطعام کرده باشد و هم چنان می‌شمرد تا این که به ده فئام رسید. سپس فرمودند: آیا می‌دانی مقصود از فئام چیست؟ عرض کردم: خیر. فرمودند: صد هزار نفر و در ادامه فرمودند: و پاداش کسی را خواهد داشت که به همین تعداد پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان را در زمان گرسنگی و قحطی، در حرم الهی اطعام کرده وآب داده باشد. نیز پرداختن یک درهم در این روز برابر با صد هزار درهم است. سپس فرمودند: آیا گمان می‌کنی که خداوند عزّ و جلّ روزی محترم تر از این روز آفریده است؟ نه به خدا سوگند، نه به خدا سوگند، نه به خدا سوگند، آن گاه فرمودند: هرگاه در این روز با برادر مومنت دیدار کردی، بگو: ستایش خدایی را که ما را با این روز گرامی داشت و از مومنان و وفاکنندگان به پیمان و میثاقی که برای ولایت والیان امر و برپادارندگان عدل، از ما گرفت، قرار داد و از منکران و تکذیب کنندگان روز جزا قرار نداد. سپس دعای معروف را در در تعقیب دو رکعت نماز بخوان.   📚بحارالانوار - جلد ۹۵ صفحه ۳۲۳  ذَلِکَ یَوْمُ صِیَامٍ وَ قِیَامٍ وَ إِطْعَامِ الطَّعَامِ وَ صِلَةِ الْإِخْوَانِ وَ فِیهِ مَرْضَاةُ الرَّحْمَنِ وَ مَرْغَمَةُ الشَّیْطَانِ. عید غدیر، روز روزه و نماز و اطعام و صله رحم است و در آن رضای خداوند و به خاک مالی [بینی] شیطان است.   @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با سخنان وقیحانه و بی ادبی ایشان کاری ندارم اما سوال اینجا است، چه کسی گفته مداحی شغل است؟ اگر کسی چیزی را می خواهد بهایش را باید بپردازد؟ وقاحت هم حدی دارد، دعبل را با خود مقایسه می‌کنید؟ آیا اشعار و سخنان شما مانند دعبل است؟ صله یعنی هدیه، نه اینکه هر چه خواست دل تنگت از بانی مجلس تقاضا کنید. شما با اشعارتان آبروی مجالس را بردید، واقعا جا دارد دوستان هیئتی در مورد مداحان کمی تامل کنند و پای خواندن هر کسی سینه نزنند، زیرا اینگونه مستمع و بانی را چون بردگان می دانند! خوانندگی راه بهتری برای کسب درآمد است تا تجارت با روضه امام حسین علیه السلام! هنر شما چیست؟ جز مِی و مستی خواندن؟ شما را چه به دعبل؟ کاش کمی ابتدا آداب مداحی را فرا بگیرید، سپس وارد این عرصه شوید. متاسفانه خود ایشان هم به اجتهاد رسیدن، هم به پیرغلامی زودرس که اینگونه طلبکارانه صحبت می‌کنند، اگر کمی غیرت برروی مجالس باشد، باید برخورد جدی با ایشان صورت بگیرد. ایشان که مدعی وقت و انرژی گذاشتن شده، مگر برای ما می خواند؟ برای امام حسین علیه السلام می خواند، پس چگونه منتش را بر سرما می گذارد؟ @BotShenasi
این استدلال عجیب استرآبادی درباره معصوم شدن، بعدها مورد استفاده گروه‌های دیگر نیز واقع شد. شیخ احمد احسایی _رئیس فرقه شیخیه_ و دکتر محمد صادقی تهرانی _از جریان قرآنیون و حسبنا کتاب اللهی‌ها_ بعدها مشابه همین استدلال را برای معصوم بودن خود بکار بردند. https://t.me/nosakh_shii/2112
[بصائر الدرجات]ابْنُ یَزِیدَ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ بُرَیْدٍ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُنْذِرُ (وَ) فِی کُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ یَهْدِیهِمْ إِلَی مَا جَاءَ بِهِ نَبِیُّ اللَّهِ ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِیٌّ علیه السلام ثُمَّ الْأَوْصِیَاءُ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ حضرت باقر علیه السّلام در مورد تفسیر آیه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ» از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرد که فرمود: منذر در هر زمانی یک هادی و راهنما از ما خانواده هست که آنها را به دستورات پیامبر راهنمایی می‌کند. هادیان بعد از پیامبر اکرم عبارتند از علی بن ابی طالب علیه السّلام سپس جانشینان او یکی پس از دیگری. 📚 بحارالانوار- جلد ۲۳، صفحه ۳
💡مناظره جذاب و خواندنی [کمال الدین و علل الشرائع و امالی صدوق] ▪️ یونس بن یعقوب گفت: گروهی از اصحاب حضرت صادق علیه السّلام خدمت آن جناب بودند که هشام بن حکم، حمران بن اعین، مؤمن طاق، هشام ابن سالم و طیار از آن جمله به شمار می‌آمدند و هشام بن حکم هنوز جوانی بود. حضرت صادق علیه السّلام به او فرمود: ای هشام! او پاسخ داد: بله یابن رسول الله! امام فرمود: جریان مناظره خود را با عمرو بن عبید برایم نقل نمی کنی که چگونه او را مجاب کردی؟! عرض کرد: فدایت شوم! من از شما خجالت می‌کشم و در مقابل شما نمی توانم زبان درازی کنم. عظمت مقام شما مانع از سخن گفتن من است. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هر گاه دستوری به شما می‌دهیم در انجام آن تأخیر روا ندارید. هشام گفت: شنیدم که عمرو بن عبید در مسجد بصره می‌نشیند و مردم را گرد خود جمع می‌کند و آنها را گمراه می‌نماید. خیلی بر من دشوار آمد و بالاخره به جانب بصره رهسپار شدم و روز جمعه ای بود که وارد بصره شدم و به مسجد رفتم. گروه زیادی در مسجد اجتماع داشتند. عمرو بن عبید که پارچه ای پشمین و سیاه رنگ بر کمر بسته بود و یک پارچه نیز بر شانه داشت، در میان جمع نشسته بود و مردم از او سؤال می‌کردند. من جمعیت را گشودم، پیش رفتم و دو زانو در یک کنار نشستم و به عمرو بن عبید گفتم: آقای دانشمند! من مردی غریبم. اجازه می‌فرمایی یک سؤال از تو بکنم: گفت: بگو. گفتم: تو چشم داری؟ عمرو بن عبید گفت: این چه سؤالی است؟ گفتم: سؤال‌های من همین طوری است. عمرو گفت: بپرس، گرچه سؤالی احمقانه باشد. گفتم: جواب مرا بده. گفت: سؤال کن. پرسیدم: چشم داری؟ گفت: آری. گفتم: با چشم چه می‌بینی؟ گفت: رنگ‌ها و اشخاص را. پرسیدم: بینی داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن چه می‌کنی؟ گفت: بوی‌ها را با آن استشمام می‌کنم. پرسیدم: دهان داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن چه می‌کنی؟ گفت: طعم و مزه اشیاء را می‌چشم. پرسیدم: زبان داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن چه می‌کنی؟ گفت: سخن می‌گویم. پرسیدم: گوش داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن چه می‌کنی؟ گفت: صداها را می‌شنوم. پرسیدم: آیا دست داری؟ گفت: آری. گفتم: با دست هایت چه می‌کنی؟ گفت: اشیاء را می‌گیرم و خشونت و زبری آنها را تشخیص می‌دهم. پرسیدم: تو پا هم داری؟ گفت: آری. گفتم: با دو پایت چه می‌کنی؟ گفت: به وسیله آنها از این مکان به مکان دیگر می‌روم. پرسیدم: قلب داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن چه می‌کنی؟ گفت: هر چه بر این اعضا و جوارح و حواس وارد می‌شود، به وسیله آن تشخیص می‌دهم. پرسیدم: مگر این اعضا و جوارح و حواس نمی توانند تو را از مخ و مغز بی نیاز کنند؟ گفت: نه. گفتم: چرا؟ با اینکه همه صحیح و سالم هستند. گفت: فرزندم! حواس و جوارح هر گاه در مورد چیزی تردید داشته باشند، آن را می‌بویند یا می‌بینند یا می‌چشند یا می‌شنوند یا لمس می‌کنند، آنگاه به مغز می‌دهند. مغز یقین را به وجود می‌آورد و شک را از میان بر می‌دارد. پرسیدم: پس خداوند قلب را برای رفع تردید و شکت جوارح قرار داده است؟ گفت: آری. گفتم: پس اگر مغز نباشد، کار حواس و جوارح کامل نمی شود. گفت: صحیح است. گفتم: پس معلوم می‌شود که خداوند عزیز، اعضا و حواس تو را وانگذاشته و برای آنها راهنمایی قرار داده که مطالب را تصحیح کند و یقین را به وجود آورد و تردید را از میان ببرد. اما به عقیده تو این مردم را در سرگردانی و شک و اختلاف واگذاشته و امام و پیشوایی قرار نداده که رفع تردید و اختلاف از آنها بنماید. اما برای اعضا و جوارح تو راهنما قرار داده که رفع شک و تردید کند؟ عمرو سکوت کرد و هیچ نگفت. آنگاه رو به جانب هشام کرد و گفت: تو هشام هستی؟ گفتم: نه. پرسید: با او نشسته ای و مصاحبت داشته ای؟ گفتم: نه. گفت: پس تو اهل کجایی؟ پاسخ دادم: از اهالی کوفه هستم. گفت: تو همان هشام هستی! در این موقع مرا پیش برد و در جای خود نشاند و تا وقتی من آنجا نشسته بودم، سخن نگفت. حضرت صادق علیه السّلام از شنیدن جریان خندید و فرمود: چه کسی این مطالب را به تو آموخت؟ عرض کردم: پسر رسول خدا بر زبانم جاری کرد. فرمود: هشام! به خدا قسم این مطالب در صحف ابراهیم و موسی نوشته شده است. 📚 بحارالانوار- جلد ۲۳، صفحه ۸
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: 🔹و مَنْ تَلافيه آيَةً مِنَ القُرْآنِ، كانَ لَهُ مِثْلُ اَجْرِمَنْ خَتَمَ القُرْآنَ فى غَيْرِهِ مِنَ الشُّهُور 🔹كسى كه در ماه مبارك رمضان يك آيه قرآن بخواند پاداش او همانند كسى است كه قرآن را در ماههاى ديگر ختم كرده است. 📚 جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 329
💡نژاد اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها [بشارة المصطفی] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الْجَوَّانِیُّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ الدَّاعِی عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظِ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ الْأُمَوِیِّ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ طَاهِرَةَ بِنْتِ عَمْرِو بْنِ دِینَارٍ عَنْ أَبِیهَا عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِنَّ لِکُلِّ نَبِیٍّ عَصَبَةً یَنْتَمُونَ إِلَیْهَا إِلَّا وُلْدَ فَاطِمَةَ فَأَنَا وَلِیُّهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ وَ هُمْ عِتْرَتِی خُلِقُوا مِنْ طِینَتِی وَ وَیْلٌ لِلْمُکَذِّبِینَ بِفَضْلِهِمْ مَنْ أَحَبَّهُمْ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ أَبْغَضَهُ اللَّهُ . ▪️ جابر بن عبداللَّه گفت: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر خانواده ای از جانب پدر فرزندانشان به آنها نسبت داده می‌شود، مگر فرزندان فاطمه علیها السّلام که من ولی آنها و مرکز نژادی ایشان هستم و آنها فرزندان من هستند که از سرشت من خلق شده اند. وای بر آن کسانی که فضل و مقام آنها را تکذیب کنند! هر کس آنها را دوست بدارد، خدا او را دوست خواهد داشت و هر که با ایشان دشمنی بورزد، خدا با او دشمنی می‌ورزد.  📚بحارالانوار جلد ۲۳، صفحه ۱۰۴
[بشارة المصطفی] الْحَسَنُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ شَیْخِ الطَّائِفَةِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ عَلِیٍّ الْکَاتِبِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الْکَرِیمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الثَّقَفِیِّ عَنْ عَبَّادِ بْنِ یَعْقُوبَ عَنِ الْحَکَمِ بْنِ ظُهَیْرٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ عَنْ رَافِعٍ مَوْلَی أَبِی ذَرٍّ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا ذَرٍّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَخَذَ بِحَلْقَةِ بَابِ الْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی أَنَا جُنْدَبٌ الْغِفَارِیُّ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَأَنَا أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ مَنْ قَاتَلَنِی فِی الْأُولَی وَ قَاتَلَ أَهْلَ بَیْتِی فِی الثَّانِیَةِ حَشَرَهُ اللَّهُ فِی الثَّالِثَةِ مَعَ الدَّجَّالِ إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ مَثَلِ بَابِ حِطَّةٍ مَنْ دَخَلَهُ نَجَا وَ مَنْ لَمْ یَدْخُلْهُ هَلَکَ ▪️ رافع غلام ابوذر گفت: ابوذر را دیدم در حالی که حلقه در خانه خدا را گرفته بود، می‌گفت: هر که مرا می‌شناسد، می‌داند که من جندب غفاری هستم و کسی که مرا نمی شناسد، بداند که من ابوذر غفاری ام. از پیامبر اکرم شنیدم که فرمود: هر که در ابتدای اسلام با ما به جنگ برخاست و در مرحله دوم با اهل بیت من به جنگ پردازد، خدا او را در آینده با دجال محشور می‌کند. مثل اهل بیت من در میان شما، چون کشتی نوح است؛ هر که سوار آن شد نجات یافت و هر که تخلف کرد، غرق شد. و چون درب حطه است؛ هر که داخل گردید، نجات یافت و کسی که داخل نشد، هلاک گردید.   📚بحارالانوار- جلد ۲۳، صفحه ۱۰۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دقیقه از مداحی که وحدت وجود را تبلیغ می کند و همچنین شاهد بازی به سبک صوفیه و تنزل دادن مقام امیرالمومنین علیه السلام در حد یک شاهد چشم زیبا! در پست گذشته از تحت تاثیر تصوف بودن هیئات گفته بودیم. این مداح عزیز ولی ناآگاه به راحتی از اتحاد خالق و مخلوق (همان وحدت وجود) می گوید. آیا خداوند، امیرالمومنین علیه السلام را از روی خود کشید؟ آن هم کاملاً؟ پس چرا در هیچ حدیثی نیست؟ ادامه شعر هم به سبک شاهد بازیِ صوفیه از چشم و عاشق و معشوقی است. آیا بیان فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام را کمال و تمام گفته ایم، حال به چشم و ابرو رسیدیم؟ آن هم به این شیوه؟ کاش کمی در اشعار و جلسات تامل شود.
💡 آنچه خوبان همه دارند، شما یک جا داری لی، [الأمالی للصدوق] أَبِی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمْرُوسٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْقَحْطَبِیِّ عَنْ سَعِیدِ بْنِ الْحَکَمِ بْنِ أَبِی مَرْیَمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْأَوْزَاعِیِّ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی کَثِیرٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ عَنْ سَلَمَةَ بْنِن قَیْسٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: عَلِیٌّ فِی السَّمَاءِ السَّابِعَةِ کَالشَّمْسِ بِالنَّهَارِ فِی الْأَرْضِ وَ فِی السَّمَاءِ الدُّنْیَا کَالْقَمَرِ بِاللَّیْلِ فِی الْأَرْضِ أَعْطَی اللَّهُ عَلِیّاً مِنَ الْفَضْلِ جُزْءاً لَوْ قُسِمَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْفَهْمِ لَوْ قُسِمَ عَلَی أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَسِعَهُمْ شَبَّهْتُ لِینَهُ بِلِینِ لُوطٍ وَ خُلُقَهُ بِخُلُقِ یَحْیَی وَ زُهْدَهُ بِزُهْدِ أَیُّوبَ وَ سَخَاءَهُ بِسَخَاءِ إِبْرَاهِیمَ وَ بَهْجَتَهُ بِبَهْجَةِ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ وَ قُوَّتَهُ بِقُوَّةِ دَاوُدَ وَ لَهُ اسْمٌ مَکْتُوبٌ عَلَی کُلِّ حِجَابٍ فِی الْجَنَّةِ بَشَّرَنِی بِهِ رَبِّی وَ کَانَتْ لَهُ الْبِشَارَةُ عِنْدِی عَلِیٌّ مَحْمُودٌ عِنْدَ الْحَقِّ مُزَکَّی عِنْدَ الْمَلَائِکَةِ وَ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی وَ ظَاهِرَتِی وَ مِصْبَاحِی وَ جُنَّتِی وَ رَفِیقِی آنَسَنِی بِهِ رَبِّی فَسَأَلْتُ رَبِّی أَنْ لَا یَقْبِضَهُ قَبْلِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَقْبِضَهُ شَهِیداً أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ حُورَ عَلِیٍّ أَکْثَرَ مِنْ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ قُصُورَ عَلِیٍّ کَعَدَدِ الْبَشَرِ عَلِیٌّ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ عَلِیٍّ مَنْ تَوَلَّی عَلِیّاً فَقَدْ تَوَلَّانِی حُبُّ عَلِیٍّ نِعْمَةٌ وَ اتِّبَاعُهُ فَضِیلَةٌ دَانَ بِهِ الْمَلَائِکَةُ وَ حَفَّتْ بِهِ الْجِنُّ الصَّالِحُونَ لَمْ یَمْشِ عَلَی الْأَرْضِ مَاشٍ بَعْدِی إِلَّا کَانَ هُوَ أَکْرَمَ مِنْهُ عِزّاً وَ فَخْراً وَ مِنْهَاجاً لَمْ یَکُ فَظّاً عَجُولًا وَ لَا مُسْتَرْسِلًا لِفَسَادٍ وَ لَا مُتَعَنِّداً حَمَلَتْهُ الْأَرْضُ فَأَکْرَمَتْهُ لَمْ یَخْرُجْ مِنْ بِطْنِ أُنْثَی بَعْدِی أَحَدٌ کَانَ أَکْرَمَ خُرُوجاً مِنْهُ وَ لَمْ یَنْزِلْ مَنْزِلًا إِلَّا کَانَ مَیْمُوناً أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْحِکْمَةَ وَ رَدَّاهُ بِالْفَهْمِ تُجَالِسُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ لَا یَرَاهَا وَ لَوْ أُوحِیَ إِلَی أَحَدٍ بَعْدِی لَأُوْحِیَ إِلَیْهِ فَزَیَّنَ اللَّهُ بِهِ الْمَحَافِلَ وَ أَکْرَمَ بِهِ الْعَسَاکِرَ وَ أَخْصَبَ بِهِ الْبِلَادَ وَ أَعَزَّ بِهِ الْأَجْنَادَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ یُزَارُ وَ لَا یَزُورُ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ الْقَمَرِ إِذَا طَلَعَ أَضَاءَ الظُّلْمَةَ وَ مَثَلُهُ کَمَثَلِ الشَّمْسِ إِذَا طَلَعَتْ أَنَارَتِ الدُّنْیَا وَصَفَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ وَ مَدَحَهُ بِآیَاتِهِ وَ وَصَفَ فِیهِ آثَارَهُ وَ أَجْرَی مَنَازِلَهُ فَهُوَ الْکَرِیمُ حَیّاً وَ الشَّهِیدُ مَیِّتاً. ترجمه در پست بعد
رسول خدا صَلی الله علیهِ و آله فرمود: علی در آسمان هفتم به خورشید روز در زمین، و در آسمان دنیا به ماهِ شب در زمین شباهت دارد، خداوند جزئی از فضیلت را به علی عطا فرموده که اگر بر همه زمینیان تقسیم می‌شد، همه را در بر می‌گرفت. خداوند آن قدر به وی فهم مرحمت فرموده که اگر به کل ساکنان روی زمین داده می‌شد، همه را کفایت می‌کرد، نرم خویی او به لوط، خلق او به یحیی، زهد او به ایّوب، سخاوتش به ابراهیم، خوش روییش به سلیمان بن داود و قدرتش به قدرت داود شباهت دارد و او را نامی است که بر تمام پرده‌ های بهشت نوشته شده و پروردگارم مرا به وجودش بشارت داده است و بشارت دادن آن به وی بر عهده من بود؛ علی نزد حق تعالی ستوده و نزد فرشتگان تزکیه شده است، او خاص و خالصه من است و اعلان من، چراغ من و سپر بلای من و رفیق همراه من است، پروردگارم مرا مأنوس او کرد و از وی خواستم که او را پیش از من از دنیا نبرد و از وی خواستم که او را شهید از دنیا ببرد؛ به بهشتم در آوردند و دیدم حوریان علی بیش از برگ درختان است و کاخ‌های علی به شماره افراد بشر است؛ علی از من است و من از علی، هرکس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، حبّ علی نعمت و پیروی او فضیلت است فرشتگان به او اعتقاد دارند و صالحان جن وی را احاطه کرده اند، پس از من کسی بر زمین گام ننهاده مگر اینکه علی به جهت عزّت و افتخار و دلیل راه بودن بهتر از او باشد؛ نه تند خوی شتاب کار است و نه طالب شدید فساد کردن است و نه اهل عناد، زمین او را برداشته و گرامی داشته است؛ پس از من بزرگوار تر از او کسی از مادر زائیده نشده است، و به هرجا وارد گشته خجسته گام بوده است، خداوند حکمت را بر وی نازل فرمود و جامه فهم بر وی پوشانیدفرشتگان با وی همنشین می‌شوند بی آنکه آنها را ببیند، اگر بنا بود بعد از من بر کسی وحی نازل شود، قطعاً آن شخص علی بود، خداوند محفل‌ها را بدو آراسته و سپاهیان را بدو گرامی داشته و زمین را به برکت وجود او حاصل خیز گردانیده و لشکرها را بدو عزّت بخشیده است، مَثَل او به بیت الحرام می‌ماند که به دیدارش روند و او به دیدار کسی نرود و همانند ماه است که چون برآید، بر هر ظلمتی پرتو افکند و به خورشید ماند که چون برآید، دنیا را روشن سازد، خداوند او را در کتاب خود توصیف کرده و به آیات خود ستوده است و در کتابش آثار او را توصیف کرده و منزلت‌های او را بیان نموده است؛ او تا زنده است ارجمند است و چون بمیرد، با شهادت از دنیا می‌رود.   📚بحارالانوار - جلد ۳۹، صفحه ۳۷
پاسخ استفتاء در موضوع صوفیه توسط مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله مكتوب جنابعالى واصل شد. با تشكّر و تقدير از توجّهات جناب عالى؛ اميد است در تحقيق و بررسى و نيل به حقّ و حقيقت موفّق باشيد و وسيله هدايت و نجات ديگران از شبهه و ضلالت گرديد. راجع به فرقه مذكوره از فِرَق صوفيّه، بسيارى كه اهل اطّلاع از مشارب و برنامه هاى آنها هستند، حسن ظنّى به آنها ندارندو اگر چه به ظاهر يا به واقع به بعضى عقايد حقّه اقرار و اعتراف نمايند، در بعضى موارد ديگر، عقايد آنها را منحرف مى شناسند، و بسيارى ديگر از صوفيّه را از اين‌ها معتدلتر مى دانند. همين موضوع تجزيه دين به طريقت و شريعت و دعواى اجازه خاص از حضرت بقيّة اللّه- ارواح العالمين له الفدا- به قول خودشان در تلقين اذكار و طريقت و لزوم اتّصال علما و به اصطلاح آنها علماى شريعت- به وسائط غير مخدوشه به ايشان، همه دعوايى است كه مخالف اجماع و اتّفاق شيعه بوده و هست. و احدى از علماى كاملين و فقها و محدّثين بارعين از عصر آغاز غيبت كبرى الى زماننا هذا- مثل: «صدوق»، «شيخ مفيد» و «شيخ طوسى»- چنين ادّعايى را نداشته و آن را قطعاً و جزماً مردود مى دانند و بدعتها و فرقه سازيها و ضلالتها از همين دعوى مايه مى گيرد. البتّه هر كس به شهادتين و ولايت ائمّه اثنا عشر- عليهم السّلام- اقرار بنمايد و انكار ضرورى اسلام را نكند، محكوم به اسلام و تشيّع است و كافر تراشى جايز نيست. ولى در برّرسى عقايد صوفيّه بايد به سخنان و بيانات و نوشته‌ها و اشعار اشخاص و به اصطلاح اقطاب ايشان و برنامه هاى اذكار و اوراد و حالات آنها از وجد، سماع، عشق مجازى و جدايى هايى كه با متشرّعه دارند، مراجعه نمود. حتّى بدعت كيفيّت- به قول آنها-، تشرّف و دستوراتى كه مى دهند تا آنجا كشيده مى شود كه به آنها نسبت مى دهند و در هنگام قرائت (إياك نعبد) قصد مرشد يا شكل او را در ذهن حاضر كنند. و سلسله هاى بى اعتبارى كه براى مرشد خود ساخته اند غالباً يا مجهول الحال و يا از غير اهل تشيّع و فاسد العقيده مى باشند. همين شعار «هو ۱۲۱» بر بالاى نوشته‌ها و نامه‌ها در برابر شعار اسلامى و قرآنى (بسم اللّه الرحمن الرحيم چه توجيهى دارد؟ چرا از اين شعار مقدّس مسلمانها اعراض كرده و با اين شعار ساختگى خود را از ديگران جدا نموده اند؟ آنها بايد اين بدعتها و ساير مظاهر، مثل گذاردن شارب را كنار بگذارند، و به ساير مسلمانان و شيعيان بپيوندند. اگر واقعاً پاكدل و منصف باشند خود بهتر مى دانند كه چيزى در صندوقشان نيست و با مقام اقدسى ارتباط ندارند. شخص جنابعالى هم به اين موضوع حتماً رسيده ايد و اين چند نفرى را كه در اين نيم قرن از اين فرقه يكى پس از ديگرى در محلّ شما دعواى قطبيّت و ارشاد داشتند و آن را به ارث به فرزندان خود سپردند، مى شناسيد. حال پس از فوت پير يا مرشد يا قطب آخر كه كسى را نداشتند، عموى او را از وكالت دادگسترى بازداشتند. اين افراد چه رابطه خاصّى با مقام ارفع و اقدس ولي اللّه الأعظم- ارواحنا فداه- مى توانند داشته باشند؟ اگر اين آقاى وكيل دادگسترى و به اصطلاح حقوق خوانده، شجاعت و آزادگى داشته باشد، ختم اين غايله را اعلام و بطلان آن را ابلاغ مى نمود و جمعى را از اشتباه بيرون مى آورد. 📚معارف دين، ج ۱، ص: ۲۵۷، ۲۵۸ @BotShenasi
استفتاء از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در مورد سَران صوفیه ▪️س- نظر خود را در مورد كسانى كه به اصطلاح در زمره عرفا از آنها ياد شده (صوفيانى چون: «محى الدّين عربى»، «بايزيد بسطامى»، «حسين بن منصور حلّاج» و «جلال الدّين محمّد بلخى مولوى») به صورت مبسوط و مكفى بيان فرماييد. ✅ ج- با تقدير از توجّه و آگاهى شما. همانطور كه مرقوم داشته ايد اين افراد- كه به اصطلاح، عارف ناميده مى شوند- اكثراً داراى انحرافات فكرى و عقيدتى و روشهاى خرافى مى باشند و سخنانى دارند كه با نصوص قرآن مجيد و احاديث شريفه مخالفت دارد.اين افرادى را كه نام برده ايد طريقه متشرّعه و ملتزمين به احكام و آداب شريعت را نداشته اند. اگر هم برخى، آنها را از عقايد فاسده تبرئه نمايند، براى شخص مسلمان، آراء و عقايدشان حجّت نيست. قدر مسلّم اين كه اين افراد و آرائشان در طول چهارده قرن در محيط مذهب و تشيّع هيچ گاه مرجع و ملجأ نبوده است. در همه ادوار و اعصار، رهبران عقيدتى شيعه، افرادى مثل: «ابن بابويه»- پدر «صدوق»-، «صدوق»، «شيخ مفيد» ها، «شيخ طوسى» ها، «علّامه حلى»‌ها و «مجلسى»‌ها و صدها و هزارها عالم ديگر از اين قبيل بوده اند كه در ارايه مرزهاى بين كفر و اسلام همواره كلامشان قطعى و قاطع بوده است. اكنون هم راه و صراط مستقيم، همان راه آنها است.     📚 معارف دین، صفحه ۲۶۲
💡س- آيا اشعار خودمانى كه با الفاظ و عبارات خودمانى و زبان عاميانه براى اهلبيت- عليهم السّلام- مى گويند، صحيح است، يا نه؟ ✅ ج- چنان چه توهين آميز و دون شأن مقامات رفيع آن بزرگواران نباشد، اشكال ندارد. هر چه در سرودن شعر، ادب و حفظ حريم مقام آن بزرگواران رعايت شود، سزاوار است و بايد اشعار در مدايح و مصايب اهل بيت عليهم السّلام- شيوا و رسا بوده و مضامين آن موجب رشد فكرى و اعتلاى معارف دينى و اخلاقى باشد و شاعر، خواننده شعر و مدّاح، همه متعهّد باشند و غرض آنان بسط و نشر معارف اسلامى و بيدارى فطرت پاك انسانى باشد، و از روش هاى اهل بدع و صوفيانه و مجالس وجد و سماع آنها منزّه باشد. البتّه مراتب اشعار و درجات مضامين آنها بر حسب اختلاف سليقه‌ها و ذوق‌ها و معرفت اشخاص و محدوده اطّلاعات آنها تفاوت بسيار دارد. در ارتباط با اين موضوع، مناظره «سيّد حميرى»، آن شاعر بسيار مشهور و تواناى اهل بيت عليهم السّلام-، با «جعفر بن عمان الطائى» بسيار جالب است. «سيّد حميرى» به «جعفر» مى گويد: واى بر تو! آيا درباره آل محمّد- عليهم السّلام- مى گويى: ما بال بيتكم يخرب سقفه وثيابكم من ارذل الاثواب جعفر پرسيد: چه عيبى در اين شعر است؟! سيّد گفت: وقتى نمى توانى نيكو مدح بگويى، ساكت باش! آيا آل محمّد- عليهم السّلام- به اين كه: «سقف خانه هايشان خراب، و لباسشان از پست ترين لباس هاست وصف مى شوند؟ ولى من تو را معذور مى دارم؛ كه اين متقضاى علم و طبع محدود توست. من در مدح آنها قصيده اى گفته‌ام كه اين نقص شعر تو را به آن محو كرده ام: اقسم بالله وآلائه والمرء عمّا قاله مسئول ان علىّ بن ابى طالب على التقى والبّر مجبول اين گونه در مدح آل محمّد- عليهم السّلام- گفته مى شود، و شعر تو براى صاحبان انديشه پايين و ضعيف، مناسب است. «جعفر طائى»، «سيد حميرى» را بوسيد، و گفت: «انت والله الرّاس يا ابا هاشم و نحن الاذناب ۱۳۷]». اجمالا آن چه لازم الرّعايه است، اين است كه بايد مدح، با شؤون آن بزرگواران- كه كتاب و سنّت بر آن دلالت دارد- مناسب باشد، و هم چنان كه «سيّد حميرى» گفته است، دون شأن، شرف، كمالات روحى و مقامات معنوى آنها نباشد؛ و از طرف ديگر از غلوّ- كه گاه شاعر و خواننده را تا مرز كفر پرت مى نمايد- پاك و مبرّا باشد.   📚معارف دين، ج ۱، ص: ۱۱۲ @BotShenasi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رائفی پور : در بستر خوابیدن امیرالمومنین علیه السلام فضیلت نیست! شهدای ما هم بودند جای رسول خدا می خوابیدند! ✖️ حماقت و جهالت رائفی پور بر همگان واضح و عیان است. لیله المبیت یکی از فضائل قطعی امیرالمومنین علیه السلام است. هیچکس را نمی توان با اهل بیت علیهم السلام قیاس کرد. هیچکس هم غیر امیرالمومنین علیه السلام جرات خوابیدن در بستر رسول خدا را نداشت. انکار صریح فضیلت اهل بیت علیهم السلام از لسان جاهلی خود علامه پندار و قیاس امیرالمومنین علیه السلام با دیگران مصداق بارز جهل و نافهمی او می باشد. @BotShenasi