eitaa logo
نوروساینس و فلسفه ذهن
1.8هزار دنبال‌کننده
360 عکس
129 ویدیو
29 فایل
این کانال در راستای دانش افزایی شما در حوزه انسان شناسی نوین ایجاد شده است.... باشد که خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام در این مسیر دستمان را بگیرند.... ارتباط با مدیر کانال: @aialimadad_1400
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فلسفه ذهن
💠 میر سید شریف در حواشی حکمۀ العین به این نکته توجّه می‏داد که هر یک از نفس و بدن در دیدگاه کلاسیک، تحت یک جنس جداگانه قرار می‏گیرند (یکی جوهر مجرّد و دیگری جوهر مادی) و در نتیجه وقوع ترکیب و اتحاد حقیقی بین آن‏ها امکان ندارد. 💠 در پاسخ به اشکال فوق، بر این نکته خاص خویش تأکید می‌کند که نفس را نمی‏توان از ابتدا و در حین پیدایش، مجرّد محض دانست؛ بلکه از آن‏جا که صورت جسم طبیعی است و همراه با بدن، یک نوع مادّی تشکیل می‌دهد، حدوثی مادّی و وجودی مادّی دارد. 💠 طبق دیدگاه صدرا تعلّق و تصرّف در بدن، امری ذاتی برای نفس است (چرا که نحوه وجود نفس این‌چنین است) و نه امری عارضی برای آن. حال آن‏که طبق نظر بوعلی، تعلّق به بدن و تصرّف در آن، امری عارض بر ذات نفس مجرد بود. مؤسس تأکید دارد که عرضی دانستن این صفت، با تعریف و تصویر ارسطویی نفس بعنوان صورت جسم طبیعی، منافات جدّی دارد. 💠 ضمن این‌که جوهر مجرد الذّات، ابتدائاً و ذاتاً تعلّقی به مادّه و بدن ندارد و محال است که «امر ذاتی» بعداً (در اثر ارتباط با بدن) زائل شود و چیزی که در ذات جوهر مجرد نبوده، بر آن عارض گردد. 💠 به بیان ملاصدرا: « [و نه جسد] در تحقّق خویش، محتاج وجود مطلق نفس است و نیز از حیث تعیّن وجود شخصی و شکل‏گیری هویّت نفسی‏اش، محتاج بدن می‏باشد.» (اسفار اربعه، ج8، ص382) 💠 حال آن‏که به تعبیر او، نظر بوعلی به این می‏انجامد که نسبت با بدن مادّی، همانند نسبت سنگ در کنار انسان (بدون هیچ‏گونه ارتباط ذاتی و الزامی) باشد. صدرالمتألّهین تأکید دارد که ابزاریّت بدن برای نفس، مانند ابزاریّت ارّه برای نجّار و کشتی برای ناخدا نیست که اگر بخواهد، آن را به‏کار گیرد و اگر نخواهد، واگذارد. (ن.ک: همان، صص384-383) 💠 در نتیجه برای نفس انسانی در بدو پیدایش، حقیقتی صرفاً مادّی قائل شد که البته در میانه راه، به نوعی ناقص () می‏انجامد. روشن است که این تصویر از ، کاملاً بر خلاف نظر می‏باشد. دوئالیسم سینوی، را در همان لحظه ، تامّ و کامل می‏دانست و نفس را در زمره عقول مفارق قرار می‏داد. شأن و رتبتی که طبق دیدگاه صدرایی، پس از و کسب کمالات وجودی، در حیات پس از برای نفس حاصل می‏شود. 💠 در این دیدگاه، نفس دارای درجاتی است که ابتدا از مادّی‌ترین مرتبه شروع می‌شود و تکوّن می‌یابد. به بیان دیگر حدوث نفس، صرفاً مادّی و جسمانی است که تدریجاً و در طول زمان با حرکت جوهری خویش، واجد جنبه مجرّد و کمالات ذومراتب آن می‌شود. @PhilMind
توضیح درباره فایل بالا⬆️⬆️⬆️ ❇️ ✅این نمودار یک تبیین کلی و جهت آشنایی با دیدگاه‌های مهم مطرح شده درباره در می‌باشد. 🔰🔰: ✅1.نخست، تشکر می کنم از استاد بزرگوار، جناب که این مطالب را در اختیارم قرار دادند. ایشان یکی از اساتید بزرگوار فلسفه ذهن می‌باشند، و با حضور و رهنمودهایشان در این کانال، در پر‌بار شدن مطالب کمک می‌کنند. ✅2.نمودار انگلیسی را جاورسکی William Jaworski در کتاب خود آورده است: Philosophy of Mind A Comprehensive Introduction"2011"P6 ✅3. این دستبندی، ممکن است محل نظر باشد. زیرا برخی دیدگاه‌ها ممکن است در ذیل قسم دیگری، ‌قرار گیرند. به باور برخی اساتید فلسفه ذهن، دیدگاه را ، می توان ذیل دیدگاه‌های فیزیکالیسم مطرح کرد. خلاصه اینکه این نمودار برای آشنایی ابتدایی و برای اینکه شاکله بحث‌ها مشخص شود ، بسیار مفید است. ✅4. در نمودار فارسی نیز، به طور مثال درباره دیدگاه صدرا درباره نفس و بدن،‌ اینکه باید وی را ذیل دیدگاه‌های قرار داد، یا یگانه‌انگار(البته به معنایی خاص خود)، به نظر می ‌رسد اختلاف نظر وجود دارد. 🔰🔰🔰 _ بدن به طور خلاصه، به نظرم باید دو مقام را در تحلیل دیدگاه ولی در نظر گرفت. ✅یکی اینکه وی قایل به یک «» قبل از تعلق به بدن و بعد از مرگ می‌باشد. که از نظر صدرالمتألهین این وجود عقلی، نفس نامیده نمی‌شود. به لحاظ این مقام، می توان وی را ذیل دیدگاه به حساب آورد. ✅اما به لحاظ عالم ،‌ بنابر مبانی بودن نفس، ، و ، به یک بیان می‌توان دیدگاه وی را، ذیل دیدگاه به حساب آورد، و با تبیین و تحلیلی دیگر، ذیل دیدگاه دسته‌بندی کرد، البته ، در اینجا معنای خاص خود را دارد. ..... 🆔@Brain_Mind
🎗از نظر ، جواهر پنج قسم‌اند: مادّه، صورت، جسم، نفس و عقل. البته اگر مادّه و صورت که با ترکیب هم جسم را تشکیل می‌دهند، کنار بگذاریم، در واقع سه قسم اصلی باقی می‌ماند: جسم، و (مجرد تام). عقل مفارق نه ذاتاً و نه فعلاً نیازمند مادّه نیست، نفس اما ذاتاً مجرد ولی فعلاً نیازمند به مادّه است. جسم هم که هویّتی مادّی دارد (ذاتاً). 🎗اما تعریفی از نفس ارائه می‌دهد که تقسیم فوق را به هم می‌زند. در نگاه و پیروانش، نفس نیز از سنخ عقول مفارق است؛ یک جوهر که فعلاً تدبیر و تصرف در یک بدن خاص دارد (مانند تدبیر و تصرّف ناخدا در کشتی). اما وابستگی نفس به بدن و مادّه را طبق تفسیر ، یک وابستگی عرضی می‌داند. کما این‌که خود شیخ‌الرئیس و تابعینش نیز قبول دارند. در نتیجه عملاً سه نوع جوهر در دیدگاه بوعلی به دو نوع جوهر اصلی ( و ) فروکاسته می‌شود. 🎗ملاصدرا اما تعریفی از نحوه وجود نفس دارد که آن را بعنوان جوهری سوم در کنار جسم و عقل (مجرد تام) معرفی می‌کند که امری بینابین است: «تصرّف نفس در بدن و تعلّق به آن، ذاتی نفس است. ... تصرفات نفس در بدن، مانند تصرف مفارقات در اجسام نیست؛ زیرا نفس در ذات خودش، مباشر در تحريكات جزئی و ادرکات جزئی است و از این طریق، منفعل می‌شود و استکمال می‌پذیرد.» (اسفار، ج8، صص348-347) 🎗بنابراین احتیاج نفس به بدن، مانند احتیاج صنعت‌گر به مغازه‌اش نیست که یک نیاز عارضی باشد و بتواند از آن جدا گردد. آلت‌بودن بدن برای نفس مانند ابزار اره و تیشه در دست نجار نیست که گاه آن را بردارد و گاه واگذارد. بلکه این احتیاج از همان ابتدا به مثابه یک نیاز جوهری در وجود نفس قرار دارد. چه این‌که نفس بدون بدن و قوای حسّی و طبیعی آن، استقلال در وجود ندارد. پس نفس مادام که به عنوان نفس وجود دارد، ناقص‌الذات و محتاج به بدن است و هویتش بدون اتصال به بدن شکل نمی‌گیرد و کامل نمی‌شود. (اسفار، ج9، صص116-115) 🎗بدین ترتیب جدایی نفس از بدن در هنگام ، چه توضیحی خواهد یافت؟ از منظر ، نفس مادام که نفس باشد، تعلّق ذاتی به بدن دارد. اما می‌تواند از نفسیت درآمده و در خویش به عقل مفارق تبدیل شود. در این‌صورت احتیاج و تعلق ذاتی به بدن ندارد و می‌تواند از آن جدا باشد. @PhilMind ***************** کانال «نوروساینس و فلسفه ذهن»: https://eitaa.com/joinchat/2311520387Cb4166965da 🆔@Brain_Mind