eitaa logo
نوروساینس و فلسفه ذهن
1.8هزار دنبال‌کننده
360 عکس
129 ویدیو
29 فایل
این کانال در راستای دانش افزایی شما در حوزه انسان شناسی نوین ایجاد شده است.... باشد که خداوند متعال و اهل بیت علیهم السلام در این مسیر دستمان را بگیرند.... ارتباط با مدیر کانال: @aialimadad_1400
مشاهده در ایتا
دانلود
در ارتباط نفس با مغز ❇️گفته شد دکارت# غده‌پینه‌آل را به عنوان محل ارتباط نفس با بدن مطرح می‌کند. به دلیل اینکه این غده بدون قسمت، بسیار سبک و کوچک بوده و به آسانی قابل حرکت هست. ❇️همچنین وی بدین باور است که غده صنوبری توسط روح حیوانی احاطه شده است. ماده‌ای بوده و از طریق این غده در عروق پخش می‌شود. ❇️ این ارواح از غده صنوبری خارج شده و وارد خلل و فرجی که در سطح این شیارها قرار دارند، می‌شوند. و از آنجا وارد عصب ها و به سمت ماهیچه رفته و در نهایت سبب حرکت آن می‌شوند... ✳️ سینا و نیز به بیان دیگری به این مطلب اشاره کرده‌اند. این دو فیلسوف نامدار جهان اسلام بخاری را به عنوان و بدن مطرح می کنند... ❇️به‌ هر حال، منظور از حیوانی چیست؟ آیا می توان با مباحث نوروساینس و شلیک نورون‌ها در مغز تطبیق داد؟ ❇️هنوز پرداختن به این مسایل زود است. ما در مباحث آینده إن شاء الله به این امر خواهیم پرداخت. برای آشنایی بیشتر با دیدگاه دکارت درباره محل ارتباط نفس با مغز به مقاله ذیل🔰🔰🔰 مراجعه کنید. این مقاله به زبان فارسی نوشته شده و مباحث خوبی درباره و از نگاه دکارت را مطرح کرده. کانون نوروساینس و فلسفه ذهن @Brain_Mind
هدایت شده از فلسفه ذهن
💠 میر سید شریف در حواشی حکمۀ العین به این نکته توجّه می‏داد که هر یک از نفس و بدن در دیدگاه کلاسیک، تحت یک جنس جداگانه قرار می‏گیرند (یکی جوهر مجرّد و دیگری جوهر مادی) و در نتیجه وقوع ترکیب و اتحاد حقیقی بین آن‏ها امکان ندارد. 💠 در پاسخ به اشکال فوق، بر این نکته خاص خویش تأکید می‌کند که نفس را نمی‏توان از ابتدا و در حین پیدایش، مجرّد محض دانست؛ بلکه از آن‏جا که صورت جسم طبیعی است و همراه با بدن، یک نوع مادّی تشکیل می‌دهد، حدوثی مادّی و وجودی مادّی دارد. 💠 طبق دیدگاه صدرا تعلّق و تصرّف در بدن، امری ذاتی برای نفس است (چرا که نحوه وجود نفس این‌چنین است) و نه امری عارضی برای آن. حال آن‏که طبق نظر بوعلی، تعلّق به بدن و تصرّف در آن، امری عارض بر ذات نفس مجرد بود. مؤسس تأکید دارد که عرضی دانستن این صفت، با تعریف و تصویر ارسطویی نفس بعنوان صورت جسم طبیعی، منافات جدّی دارد. 💠 ضمن این‌که جوهر مجرد الذّات، ابتدائاً و ذاتاً تعلّقی به مادّه و بدن ندارد و محال است که «امر ذاتی» بعداً (در اثر ارتباط با بدن) زائل شود و چیزی که در ذات جوهر مجرد نبوده، بر آن عارض گردد. 💠 به بیان ملاصدرا: « [و نه جسد] در تحقّق خویش، محتاج وجود مطلق نفس است و نیز از حیث تعیّن وجود شخصی و شکل‏گیری هویّت نفسی‏اش، محتاج بدن می‏باشد.» (اسفار اربعه، ج8، ص382) 💠 حال آن‏که به تعبیر او، نظر بوعلی به این می‏انجامد که نسبت با بدن مادّی، همانند نسبت سنگ در کنار انسان (بدون هیچ‏گونه ارتباط ذاتی و الزامی) باشد. صدرالمتألّهین تأکید دارد که ابزاریّت بدن برای نفس، مانند ابزاریّت ارّه برای نجّار و کشتی برای ناخدا نیست که اگر بخواهد، آن را به‏کار گیرد و اگر نخواهد، واگذارد. (ن.ک: همان، صص384-383) 💠 در نتیجه برای نفس انسانی در بدو پیدایش، حقیقتی صرفاً مادّی قائل شد که البته در میانه راه، به نوعی ناقص () می‏انجامد. روشن است که این تصویر از ، کاملاً بر خلاف نظر می‏باشد. دوئالیسم سینوی، را در همان لحظه ، تامّ و کامل می‏دانست و نفس را در زمره عقول مفارق قرار می‏داد. شأن و رتبتی که طبق دیدگاه صدرایی، پس از و کسب کمالات وجودی، در حیات پس از برای نفس حاصل می‏شود. 💠 در این دیدگاه، نفس دارای درجاتی است که ابتدا از مادّی‌ترین مرتبه شروع می‌شود و تکوّن می‌یابد. به بیان دیگر حدوث نفس، صرفاً مادّی و جسمانی است که تدریجاً و در طول زمان با حرکت جوهری خویش، واجد جنبه مجرّد و کمالات ذومراتب آن می‌شود. @PhilMind
🎗از نظر ، جواهر پنج قسم‌اند: مادّه، صورت، جسم، نفس و عقل. البته اگر مادّه و صورت که با ترکیب هم جسم را تشکیل می‌دهند، کنار بگذاریم، در واقع سه قسم اصلی باقی می‌ماند: جسم، و (مجرد تام). عقل مفارق نه ذاتاً و نه فعلاً نیازمند مادّه نیست، نفس اما ذاتاً مجرد ولی فعلاً نیازمند به مادّه است. جسم هم که هویّتی مادّی دارد (ذاتاً). 🎗اما تعریفی از نفس ارائه می‌دهد که تقسیم فوق را به هم می‌زند. در نگاه و پیروانش، نفس نیز از سنخ عقول مفارق است؛ یک جوهر که فعلاً تدبیر و تصرف در یک بدن خاص دارد (مانند تدبیر و تصرّف ناخدا در کشتی). اما وابستگی نفس به بدن و مادّه را طبق تفسیر ، یک وابستگی عرضی می‌داند. کما این‌که خود شیخ‌الرئیس و تابعینش نیز قبول دارند. در نتیجه عملاً سه نوع جوهر در دیدگاه بوعلی به دو نوع جوهر اصلی ( و ) فروکاسته می‌شود. 🎗ملاصدرا اما تعریفی از نحوه وجود نفس دارد که آن را بعنوان جوهری سوم در کنار جسم و عقل (مجرد تام) معرفی می‌کند که امری بینابین است: «تصرّف نفس در بدن و تعلّق به آن، ذاتی نفس است. ... تصرفات نفس در بدن، مانند تصرف مفارقات در اجسام نیست؛ زیرا نفس در ذات خودش، مباشر در تحريكات جزئی و ادرکات جزئی است و از این طریق، منفعل می‌شود و استکمال می‌پذیرد.» (اسفار، ج8، صص348-347) 🎗بنابراین احتیاج نفس به بدن، مانند احتیاج صنعت‌گر به مغازه‌اش نیست که یک نیاز عارضی باشد و بتواند از آن جدا گردد. آلت‌بودن بدن برای نفس مانند ابزار اره و تیشه در دست نجار نیست که گاه آن را بردارد و گاه واگذارد. بلکه این احتیاج از همان ابتدا به مثابه یک نیاز جوهری در وجود نفس قرار دارد. چه این‌که نفس بدون بدن و قوای حسّی و طبیعی آن، استقلال در وجود ندارد. پس نفس مادام که به عنوان نفس وجود دارد، ناقص‌الذات و محتاج به بدن است و هویتش بدون اتصال به بدن شکل نمی‌گیرد و کامل نمی‌شود. (اسفار، ج9، صص116-115) 🎗بدین ترتیب جدایی نفس از بدن در هنگام ، چه توضیحی خواهد یافت؟ از منظر ، نفس مادام که نفس باشد، تعلّق ذاتی به بدن دارد. اما می‌تواند از نفسیت درآمده و در خویش به عقل مفارق تبدیل شود. در این‌صورت احتیاج و تعلق ذاتی به بدن ندارد و می‌تواند از آن جدا باشد. @PhilMind ***************** کانال «نوروساینس و فلسفه ذهن»: https://eitaa.com/joinchat/2311520387Cb4166965da 🆔@Brain_Mind