#ورود_به_مدینه_
منم زینب به درگاهت رسیدم
رسول حق! به جز محنت ندیدم
از این جا رفته ام من با حسینم
ولی برگشته ام بی نور عینم
الا ای جد مظلوم و غریبم
به دشت کربلا غم شد نصیبم
دگر بعد از حسین من بی حبیبم
کنارت در مدینه بی شکیبم
کنار قبر تو در گفتگویم
شهید از کینه شد در روبرویم
بدیدم ای پیمبر اربا اربا
علی اکبر عزیز ام لیلا
بدیدم مادری در التهاب است
برای اصغرش گریان رباب است
بدیدم پاره حنجر اصغرش شد
جگرخون از غم او مادرش شد
بدیدم کربلا از آل هاشم
شهید کین شد عبدالله و قاسم
بدیدم بر زمین جسم شهیدان
همه اهل حرم در آه و افغان
بدیدم پرپر از کینه گل یاس
بیفتاده زمین دستان عباس
بدیدم جان عباسم فدا شد
ز ظلم و کینه فرق او دوتا شد
بدیدم که حسینم گشته تنها
تن خونین میان جمع اعدا
بدیدم نور عین من فتاده
سرش بر روی خاک غم نهاده
بدیدم که سوی مقتل دویدند
ز مولا پرده ی حرمت دریدند
بدیدم شمر دون خنجر کشیده
سر مظلوم عالم را بریده
پس از او زد عدو آتش به خیمه
سر نور دو عینم روی نیزه
عدوی بی حیا زخمم نمک زد
مرا و کودکانش را کتک زد
پس از نور دو عین رفتم اسیری
به کوفه کرده ام جَدّا امیری
سفارتخانه ام شد شام و کوفه
سر پاکش روی نی زد شکوفه
پر از رنج و محن شام بلا بود
برایم بدتر از کرب و بلا بود
غریبی تو و حیدر عیان شد
که جایم مجلس نامحرمان شد
سر پاکش درون تشت زر بود
کنارش ساجدینش دیده تر بود
بدیدم که حسین دم زد ز محبوب
یزید بی حیا زد بر لبش چوب
#ورود_اهل_البیت_ع_به_مدینه_
https://eitaa.com/brgzida