#ورود_به_مدینه_
ای مدینه سوز دیگر ساز کن در بروی داغ داران باز کن
اهل یثرب خون فشانید از دو عین من خبر آوردم از قتل حسین
مادر عباس با قلب کباب داد یک یک آل عصمت را جواب
گفت ای یاران سئوالم از شماست دختر مظلومه ام زینب کجاست
دید نا گه بانویی با قد خم گفت مادر دخرت زینب منم
من سیه پوش گل یاس توام داغ دار از بهر عباس توام
جان مادر داغ پیرم کرده است درد و غم از عمر سیرم کرده است
عمر زینب بارها بر سر رسید تا کنار قبر پیغمبر رسید
ناله کرد و گفت با صوتی حزین السّلام ای رحمه للعالمین
روضه محاوره ای : وقتی خبر رسیدن کاروان به مدینه رسید همه منتظر بودن ببینن خانم ام البنین مادر چهار شهید با خانم زینب مادر دو شهید با چه حالی بهم میرسن ، وقتی همدیگه رو دیدن دست به گردن هم انداختن شروع کردن به گریه کردن زانوانشون سست شد رو زمین نشستن ، خانم ام البنین سوال کرد زینب جان از مولام حسین بگو ، فرمود منو معافم کن ، اسرار کرد ، فرمود همینقدر بدان حسینو بین دونهر آب لب تشنه شهید کرد ، گفت مگه عباسم نبود با بودن عباس کی جرأت کرد به حسین نزدیک بشه ، یه وقت دید خانم زینب صدا زد نمک به زخمم نزن آخه عباس رفت برا بچه های حسین آب بیاره سه هزار نفر نگهبان شریعه بهش حمله کردن ، اول دستاشو قطع کردن ، با عمود آهنین به فرقش زدن یه وقت دید ام البنین داره خاکها رو بر میداره به سر میریزه و صدا میزنه حسین جان
بشیر بن جذلم می گوید:
چون (با کاروان اسرا از شام) به نزدیک مدینه رسیدیم، امام علی بن الحسین علیه السلام پیاده شد، خیمهای بر پا کرد و زنان خاندان را پیاده فرمود آنگاه فرمود:« ای بشیر، خدا پدرت را بیامرزد که شاعر بود. تو نیز شعر میگویی؟» گفتم:«آری، ای پسر پیغمبر! من هم شاعر هستم فرمود:« به مدینه برو و خبر شهادت اباعبدالله را به اطلاع مردم برسان.
بشیر میگه من بر اسبم سوار شدم و با شتاب وارد مدینه شدم. چون به مسجد رسول خدا رسیدم، گریهکنان این اشعار را خواندم:« ای مردم مدینه! دیگر در مدینه نمانید، چون حسین کشته شد. از شهادت اوست که اشک چشم من چون باران فرو می ریزد.
بدن حسین در زمین کربلا به خون آغشته شد و سر مقدس او را بالای نیزه ها در شهرها گرداندند.»
سپس گفتم:« ای اهل مدینه، اینک علی بن الحسین علیه السلام با عمه ها و خواهرانش نزدیک شما و پشت دیوار شهر شماست. من فرستاده او هستم.
زنان مدینه بیرون ریختند و فریاد واویلا سر دادند. پس از رحلت پیامبر خدا، هرگز آن همه گریه کننده و عزادار ندیده بودم. مردم مدینه مرا رها کردند و با شتاب از مدینه بیرون رفتند. من با اسب خویش تاختم و خود را به آنجا رساندم. دیدم مردم در همهی راه ها ایستاده اند. از اسب پیاده شدم، از میان ازدحام جمعیت گذشتم و خود را به خیمه امام رساندم.
امام درون خیمه بود. پس از چند لحظه از خیمه بیرون آمد و با دستمالی که در دست داشت اشک چشمانش را پاک کرد. از پی او خادمی آمد، چهار پایه ای آورد و بر زمین گذاشت و امام زین العابدین بر آن نشست. ولی نمی توانست از ریختن اشک خودداری کند. صدای گریه از هر جانب برخاسته بود. ناله زنان و کنیزان بلند شده بود. مردم از هر طرف به امام تسلیت می گفتند و تمام فضا، یکپارچه گریه و ناله بود.
در این هنگام امام سجاد علیه السلام با دست خود اشاره کرد که ساکت شوند، آن گاه خطبهای خواند.
وقتی وارد شهر شدن زینب کبرى(علیها السلام) خود را به مسجد پیامبر(صلى اللهعلیه وآله) رساند و در حالى که دو طرفِ درِ مسجد را گرفته بود، خطاب به رسول خدا(صلى اللهعلیه وآله) مى گوید: «یا جَدّاه اِنّی ناعِیهٌ اِلَیْکَ اخِی الْحُسَیْنَ»؛ (اى جدّا! من خبرمرگ برادرم حسین را براى تو آورده ام). زینب پیوسته گریه مى کرد و اشک و آهش تمامى نداشت. و هر بار که به برادرزاده اش على بن الحسین(علیه السلام) مى نگریست، اندوهش تازه و غمش افزوده مى شد.
سکینه نیز فریاد زد: (اى جدّا! از مصایبى که بر ما گذشت به تو شکایت مى کنم. به خدا سوگند، من سنگ دل تر، جفا کارتر و خشن تر از یزیدندیدم و هیچ کافر و مشرکى را بدتر از او سراغ ندارم! او با چوبدستى اش به دندان پدرم مى زد و مى گفت: ضربه ها چگونه است اى حسین!)؛ «...فَلَقَدْ کانَ یَقْرَعُ ثَغْرَ اَبی بِمِخْصَرَتِهِ وَ هُوَ یَقُولُ: کَیْفَ رَاَیْتَ الْضَّرْبَ یا حُسَیْنُ».
منابع:
لهوف سید بن طاووس، ص 233.
https://eitaa.com/brgzida
🌴🏴🌴🏴🌴🏴
🕊﷽🕊
#فهرست_1_
#نوحه_سنگین
#وداع_زینب_با_برادر
#زمینه_
#زمینه_قتلگاهی_
#زمینه_امام_زمان_عج
#شب_دوازدهم_محرم_
#شب_دهم_محرم_
#عاشقی_با_امام_حسین_ع_
#دفن_شهدای_کربلا_
#روضه_اسارت_اهلبیت_علیهم_السلام_
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا_
#دوازدهم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر
#امام_سجاد_علیه_السلام
#روضه_طفلان_مسلم_علیه
#روضه_حضرت_زینب
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#زینب
#نوحه
#اسارت_
#بعد_از_شهادت_امام_حسین_
#متن_روضه_شهادت_امام_سجاد
#زین_العابدین
#دفن_شهدا_کربلا
#روضه_روز_سیزدهم_محرم
#هفت_امام_حسین
#بعد_از_شهادت_امام_حسین_
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا_
#دفن_ابدان_مطهر_شهدای_کربلا_2
#یا_فاطمه_من_عقده_دل_وا_نکردم
#متن_شعر_حضرت_زینب_سلام
#شباهت_حضرت_یحیی_ع_با_امام_حسین_ع
#متن_روضه_حضرت_فاطمه
#شب_هفت_امام_حسین
#هفتم_امام_حسین_ع
#نوحه
#کوفه_شام_
#سینه_زنی_اسارت_
#دفتری_زینب_س_
#روضه_حضرت_زینب_س_
#روضه_اسارت_
#روضه_ام_حبیبه
#روضه_حضرت_زینب_3
#نوحه_هفتم_امام_حسین_2
#هفده_محرم_
#زمزمه_زبان_حال_حضرت_زهرا_در_
#هر_کجا_بزمِ_عزای_یا_حسین_بر_پا_شود_
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع_
#نوحه_زمزمه_
#محرم_
#توسل_به_ام_البنین_
#مصیبت_دفن_اجساد_مطهر_
#امام_سجاد_علیه_السلام_
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها_2
#مناجات_امام_زمان
#شب_هشتم_محرم_۱۴۰۱
#مناجات_امام_زمان
#شب_هشتم_محرم۱۴۰۱
#دوبیتی_حضرت_زهرا_س
#صاحب_عزای_حضرتِ_زهرا ....
#شهادت_فاطمه_سلام_الله_
#نوحه_حضرت_فاطمه_
به سبک ساده و دلنشین برای #شهادت_حضرت_زهرا (س
#شعر_برای_شروع_حدیث_کساء
#نوحه_بسیار_زیبا
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#متن_روضه_حضرت_مسلم
#روضه_ورود_به_شام
.
#شور_
#سید_مجید_بنی_فاطمه_
#نوحه_امام_حسین_علیه السلام
#روضه_پیامبر_اسلام_(ص)
#گریز_روضه_امام_حسین_
#روضه_حضرت_رقیه (ع)
#گریز_حضرت_زینب
#تنور_خولی_
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی_
#تنور_خولی2
#تنور_خولی3
#امام_حسین_ع_شام_غریبان_
#نوحه_بسیار_زیبا_وپرسوزواشک
#رقیه_نوحه_
#شهادت_حضرت_رقیه_
#زمینه_
#نوحه
#حضرت_عباس_
#روضه_شب_جمعه
#مناجات_امام_زمان(عج)
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_حضرت_اباالفضل
#خرابه_شام_خانم_رقیه_سینه_زنی_
#روضه_حضرت_علی_ع
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
#دفتری_علی_ع
#دفتری_علی_ع
#روضه_حضرت_علی_ع
#روضه_پیامبر__(ص )
#گریز_به_امام_حسین(ع)
#برگشت مکه ومدینه
✴️ #روضه_حضرت_علی_ع_
✅ #دفتری_علی_ع_
#روضه_ی_اربعین_
#روضه_حضرت_رقیه
#متن_نوحه_زمینه_سینه_زنی_شهادت_ #امام_سجاد (ع
#متن_نوحه_شب_شهادت_
#امام_سجاد2
#نوحه_حضرت_علی_اصغر_ع
#نوحه_امام_زمان_
#روضه_اسارت_
◾️#اسارت #شام
◾️ #ورود_کاروان_اسرا_به_شام
#امام_سجاد_ع_شهادت
#امام_سجاد_ع_مصائب
#محاوره
#نوحه_علی_اکبر
#نوحه_ام_البنین
⚘ #سینه_زنی_حضرت_ام_البنین س
✅ #روضه_حضرت_ام_البنین_س
♻️ #دفتری_ام_البنین_س
#نوحه_سنتی_و_زنجیر_زنی _حضرت_ رقیه_
عزا_در_عزا_شد
#نوحه_حضرت_رقیه(،س)
#سبک_شیرازی
#روضه_حضرت_رقیه
#نوحه_شور_سرپایی_آخر_مجلس
#گوشواره_عجّل_علی_ظهورک
#نوحه_واحد_سنتی_ حضرت_اباالفضل_العباس_ (علیه السلام
#شهادت_حضرت_رقیه_
#وداع_محرم_صفر_
دیدار در خرابه
#رقیه_
⚫️ #دفتری_جواد_ع_( 5)
⚫️ #روضه_امام_جواد_ع_
⚫️گریز به امام حسن ع
⚫️گریز به حضرت علی اکبر ع
#امام_حسن
#نوحه_سینه_زنی_امام_حسن
#رقیه_سلام_الله_علیها_
#زبان_حال_زینب_کبری_با_جد_بزگوار_
#ورود_مدینه_
#سینه_زنی_ورود_به_مدینه
#ورود_به_مدینه
#ورود_به_مدینه_
#متن_روضه_ورود_کاروان_به_مدینه
#متن_شعر_مداحی_از_حرم_تا_قتلگه_ زینب_صدا_میزد
مدح_حضرت_رقیه
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#زمینه_حضرت_رقیه_
#روضه_حضرت_رقیه_سلام_الله_
#شب_سوم_محرم_
#سفره_حضرت_رقیه_
#سید_امیر_حسینی_
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_
#نوحه
#اربعین
#روضه_اربعین_حسینی_
#روضهاربعین(2)
#روضهروزاربعین
#امام_زمان
#روضه_امام_زمان
نجوای پایانی با #امام_زمان (عج)
#روضه_امام_زمان
بانوای #حاج_امیر_عباسی
.
🕊#سینه_زنی_حضرت_رقیه_س_
◾️#سنتی_
#امام_حسن_مجتبی_علیه
#نوحهقدیمیامامحسنمجتبی
#نوحه_بیست_هشتم_صفر_
#شهادتپیامبراکرم
#نوحهآخرماهصفر
#دختربدرالدجیامشبسهجاداردعزا
#متن_روضه_پیامبر_اکرم
#متن_روضه_پیامبر_ص
#نوحه_پیغمبر_صلوات_الله_
#امام_رضا_علیه_السلام
#وداع
#نوحه_سینه_زنی_امام_حسن
#امام_حسن
#نوحه_مسجدی_پیغمبر_اکرم_
#شور_امام_حسن_
#نوحه_امام_حسن_علیه
#نوحه_بیست_هشتم_صفر_
#روضه_وداع_با_ماه_صفر
#امام_رضا_علیه_السلام
#وداع_ماه_صفر_
#روضهختمپدرروزاول
#ختمپدر
#روضهپسرجوان
#روضهشامغریبان(۲)
#روضهعلیاکبر(ع
#مجلسختمپدر
#روضه ختم مادر
#شام غریبان مادر(2)
#روضه فاطمه زهرا (س)
#روضه_حضرت_علی_ع
#مناجات_با_خدا
#شب_قدر
#نوحه_سنتی_شب_قدر
#ورود_به_مدینه_
منم زینب به درگاهت رسیدم
رسول حق! به جز محنت ندیدم
از این جا رفته ام من با حسینم
ولی برگشته ام بی نور عینم
الا ای جد مظلوم و غریبم
به دشت کربلا غم شد نصیبم
دگر بعد از حسین من بی حبیبم
کنارت در مدینه بی شکیبم
کنار قبر تو در گفتگویم
شهید از کینه شد در روبرویم
بدیدم ای پیمبر اربا اربا
علی اکبر عزیز ام لیلا
بدیدم مادری در التهاب است
برای اصغرش گریان رباب است
بدیدم پاره حنجر اصغرش شد
جگرخون از غم او مادرش شد
بدیدم کربلا از آل هاشم
شهید کین شد عبدالله و قاسم
بدیدم بر زمین جسم شهیدان
همه اهل حرم در آه و افغان
بدیدم پرپر از کینه گل یاس
بیفتاده زمین دستان عباس
بدیدم جان عباسم فدا شد
ز ظلم و کینه فرق او دوتا شد
بدیدم که حسینم گشته تنها
تن خونین میان جمع اعدا
بدیدم نور عین من فتاده
سرش بر روی خاک غم نهاده
بدیدم که سوی مقتل دویدند
ز مولا پرده ی حرمت دریدند
بدیدم شمر دون خنجر کشیده
سر مظلوم عالم را بریده
پس از او زد عدو آتش به خیمه
سر نور دو عینم روی نیزه
عدوی بی حیا زخمم نمک زد
مرا و کودکانش را کتک زد
پس از نور دو عین رفتم اسیری
به کوفه کرده ام جَدّا امیری
سفارتخانه ام شد شام و کوفه
سر پاکش روی نی زد شکوفه
پر از رنج و محن شام بلا بود
برایم بدتر از کرب و بلا بود
غریبی تو و حیدر عیان شد
که جایم مجلس نامحرمان شد
سر پاکش درون تشت زر بود
کنارش ساجدینش دیده تر بود
بدیدم که حسین دم زد ز محبوب
یزید بی حیا زد بر لبش چوب
#ورود_اهل_البیت_ع_به_مدینه_
https://eitaa.com/brgzida