#پوستر
🔸راه قدس از کربلا میگذره(سال۱۳۶۲)
🔸راه قدس از سوریه میگذره(سال۱۳۹۲)
🔸فقط یه دیوار مونده(سال ۱۴۰۲)
#فلسطین
#طوفان_القصی
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
امام زمان 082.mp3
3.51M
🔸آشفتگیِ زمین و زمان
و حال خراب دل من و تو... یعنی؛
نیست؛
آنکه میتواند
زمین را با همه عظمتش اداره کند.
📝یکباربنشین و بنویس؛
چقدر
برای داشتنش، وقت گذاشته ای
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند 📣📣
الله اکبر
رب ما بنده نواز است
#اذان میگویند❤️
ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﻰ ﺷَﻔﺎﻋَﺔَﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻳَﻮْﻡَﺍﻟْﻮُﺭُﻭﺩِ🤲
1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
1623739897_D1kA7.mp3
5.35M
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌
اذان با صوت زیبا و دلنشین استاد موذن زاده اردبیلی🤗
#انس_بانهج_البلاغه
#انس_باامیرالمؤمنین
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
ان شاالله #بخش_نامه_های_نهج_البلاغه_راخواهیم_داشت
#چهارشنبه_ها
ثواب برکات نشر معارف اهلبیت علیهم السلام و کلام مولای متقیان را تقدیم به محضر چهارده معصوم سلام الله علیها میکنیم
⚘
📚نهج البلاغه/نامه۴۸/به معاويه
🍃 #اندرزدادندشمن
همانا ستمگري و دروغ پردازي، انسان را در دين و دنيا رسوا مي كند، و عيب او را نزد عيب جويان آشكار مي سازد، و تو مي داني آنچه كه از دست رفت باز نمي گردد، گروهي باطل طلبيدند، و خواستند با تفسير دروغين، حكم خدا را دگرگون سازند، و خدا آنان را دروغگو خواند، معاويه، از روزي بترس كه صاحبان كارهاي پسنديده خوشحالند، و تاسف مي خورند كه چرا عملشان اندك است، آن روز كساني كه مهار خويش در دست شيطان دادند سخت پشيمانند. تو ما را به داوري قرآن خواندي، در حالي كه خود اهل قرآن نيستي، و ما هم پاسخ مثبت به تو نداديم، بلكه داوري قرآن را گردن نهاديم. با درود.
⚘#چهارشنبه_ها_نامه_های_مولای_متقیان
#جلسه_هفتاد_و_نهم_چهارشنبه_۳آبانماه_۱۴۰۲
#نهج_البلاغه_خوانی_باید_یک_مکتب_شود
#شرح_نامه_۴۸
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۸)🔹
✅نصيحت جامع به معاويه:
امام(عليه السلام) در اين نامه کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را به معاويه يادآور مى شود که اگر پند امام(عليه السلام) را به گوش جان شنيده بود و به کار بسته بود آن همه فساد در جهان اسلام پيدا نمى شد و شجره شوم بنى اميّه در سرزمين مقدّس اسلام رشد و نمو نمى کرد.
نخست به صورت اندرزى کلّى مى فرمايد: «(بدانيد) به يقين ظلم و ستم و سخنان باطل و بر خلاف حق انسان را در دين و دنيايش به هلاکت مى افکند و عيوب او را نزد عيب جويان آشکار مى سازد»; (وَإِنَّ الْبَغْيَ وَ الزُّورَ يُوتِغَانِ الْمَرْءَ فِي دِينِهِ وَدُنْيَاهُ، وَيُبْدِيَانِ خَلَلَهُ عِنْدَ مَنْ يَعِيبُهُ).
آرى هيچ چيز بدتر از ظلم و گفتار باطل نيست، زيرا انسان را فريب داده و به وادى هاى خطرناکى مى کشاند که هيچ گونه راه بازگشتى از آن ندارد و دين و دنيايش را بر باد مى دهد و در افکار عموم مردم فردى فاسد و مفسد معرفى خواهد شد.
در دومين نکته مى فرمايد: «من مى دانم که آنچه (از سوى خداوند) فوت آن مقدّر شده به دست نخواهى آورد»; (وَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَيْرُ مُدْرِک مَا قُضِيَ فَوَاتُهُ).
بسيارى از شارحان نهج البلاغه، اين جمله را اشاره به خونخواهى دروغين عثمان از سوى معاويه مى دانند، زيرا آنها که دستشان به خون عثمان آغشته بود و يا با سکوت و ترک يارى او شريک در قتل او بودند، براى پيشرفت کار خود و تحميق عوام، مطالبه خون عثمان را عنوان کردند و از امام خواستند که قاتلان عثمان را به آنها بسپارد تا قصاص کنند; ولى امام(عليه السلام) مى فرمايد: با اين کار هرگز به مقصود خود نخواهى رسيد و تو و همدستانت که شريک قتل عثمان بوده ايد هرگز نمى توانيد خون او را مطالبه کنيد و قاتلان را به قصاص برسانيد.
اين احتمال نيز وجود دارد که منظور از جمله «مَا قُضِيَ فَوَاتُهُ» حکومت شام باشد که معاويه آن را از امام(عليه السلام) درخواست کرده بود. امام(عليه السلام) مى فرمايد: من هرگز تو را به چنين حکومتى منصوب نخواهم کرد. گواه بر اين احتمال مطلبى است که در نامه 17 گذشت.
احتمال ديگرى نيز از سوى بعضى از شارحان در اينجا داده شده و آن اينکه امام(عليه السلام) مى فرمايد: تو هرگز به دنيايى که مى خواهى نخواهى رسيد و چند روز حکومت با تمام حوادث و مشکلاتش امرى است زود گذر و بيهوده و مرگ بار. شاهد اين تفسير جمله اى است که در بعضى از نقل هاى اين نامه پيش از اين جمله آمده است که مى فرمايد: «فَاحْذَرِ الدُّنْيَا فَإِنَّهُ لاَ فَرَحَ فِي شَيْء وَصَلْتَ إِلَيْهِ مِنْهَا وَلَقَدْ عَلِمْتُ أَنَّکَ غَيْرُ مُدْرِک مَا قُضِيَ فَوَاتُه; از دنيا بپرهيز، زيرا آنچه از زرق و برق دنيا نصيب تو مى شود شادى آفرين نيست و من مى دانم تو به آنچه فرمان الهى بر از دست رفتن آن صادر شده نخواهى رسيد».
سپس امام(عليه السلام) در سومين نکته از نامه خود به معاويه هشدار مى دهد تا از خواب غفلت بيدار گردد، مى فرمايد: «گروهى (پيش از تو) در مطالبه امر (خلافت) به ناحق برخاستند و با هم به خدا سوگند ياد کردند; ولى خداوند آنها را تکذيب کرد (چرا که هرگز به اهدافشان نرسيدند)»; (وَقَدْ رَامَ أَقْوَامٌ أَمْراً بِغَيْرِ الْحَقِّ فَتَأَلَّوْا عَلَى اللهِ فَأَکْذَبَهُمْ).
شارحان نهج البلاغه غالباً اين جمله را اشاره به طلحه و زبير و پيروانشان که براى رسيدن به خلافت آتش جنگ جمل را روشن کردند مى دانند. آنها هم پيمان شده بودند که از پاى ننشينند تا حکومت بصره را به دست آورند و در صورت توانايى گسترش دهند; ولى همگى ناکام و سردمداران کشته شدند و بقيه شکست سختى خوردند و عايشه که از رهبران اصلى اين جنگ بود مورد عفو امام(عليه السلام) واقع شد و شرمسار به مدينه بازگشت و به اين ترتيب جمله «فَأَکْذَبَهُمْ; خداوند آنها را تکذيب کرد و دروغشان را ظاهر ساخت» انجام گرفت.
آن گاه امام(عليه السلام) در چهارمين نکته خود به معاويه هشدار مى دهد که به ياد روز قيامت باشد و از عواقب کار خويش در آن روز نگران گردد، مى فرمايد: «از آن روزى برحذر باش که افرادى که کارهاى پسنديده انجام داده اند، شادند و کسانى که زمام خويش را به دست شيطان سپردند و آن را باز پس نگرفته اند سخت پشيمانند»; (فَاحْذَرْ يَوْماً يَغْتَبِطُ فِيهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ، وَ يَنْدَمُ مَنْ أَمْکَنَ الشَّيْطَانَ مِنْ قِيَادِهِ فَلَمْ يُجَاذِبْهُ).
آرى در آن روز نيکان شاد و مسرورند و در عين حال تأسف مى خورند که چرا بيشتر و بهتر عمل نکردند و بَدان به سبب سيئات اعمال و کيفرهايى که با چشم مى بينند سخت نادم مى شوند
#شرح_نامه۴۸_بخش_دوم
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه (۴۸)🔹
قرآن مجيد روز قيامت را «يَوْمُ الْحَسْرَة» شمرده است آنجا که مى فرمايد: «(وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِىَ الاَْمْرُ وَهُمْ في غَفْلَة وَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ); آنها را از روز حسرت (روز رستاخيز) بترسان، در آن هنگام که همه چيز پايان مى يابد (بهشتيان به سوى بهشت و دوزخيان به سوى دوزخ مى روند) ولى (امروز) آنها در غفلتند و ايمان نمى آورند».
در آيه 54 سوره يونس مى خوانيم: «(وَلَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْس ظَلَمَتْ ما فِى الاَْرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمّا رَأَوُا الْعَذابَ وَقُضِىَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لا يُظْلَمُونَ); اگر آنها و هر کس ستم (بر خويشتن و ديگران) کرده تمامى آنچه را روى زمين است در اختيار داشته باشد (همه را براى نجات خويش) فديه مى دهد. و هنگامى که عذاب را ببينند (سخت پشيمان مى شوند اما) پشيمانى خود را کتمان مى کنند (مبادا رسواتر شوند) و در ميان آنها به عدالت داورى مى شود، و ستمى بر آنها نخواهد شد».
در بعضى از نسخ نهج البلاغه «يَغْتَبَطُ» به صورت صيغه مجهول آمده و مفهومش اين است: آنها که کار نيک کرده اند مورد غبطه واقع مى شوند و اين تعبير با مفهوم غبطه سازگارتر است.
سپس امام(عليه السلام) در آخرين نکته پس از اندرزهاى تکان دهنده پيشين به سراغ هدف اصلى نامه مى رود و مى فرمايد: «تو ما را به حکميّت قرآن دعوت کردى در حالى که خود اهل قرآن نيستى. (ما گرچه حکميّت قرآن را پذيرفتيم) ولى مقصود ما پاسخ به تو نبود، بلکه به قرآن پاسخ داديم و حکمش را گردن نهاديم والسّلام»; (وَقَدْ دَعَوْتَنَا إِلَى حُکْمِ الْقُرْآنِ وَلَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ، وَلَسْنَا إِيَّاکَ أَجَبْنَا، وَلَکِنَّا أَجَبْنَا الْقُرْآنَ فِي حُکْمِهِ، وَالسَّلاَمُ).
به يقين معاويه اهل قرآن نبود و قراين تاريخى نشان مى دهد ايمان درستى به آن نداشت، بلکه قرآن را ابزارى براى رهايى از شکست قطعى و رسيدن به اهداف خود قرار داده بود.
در کتاب صفين آمده است: هنگامى که لشکر شام قرآن ها را بر سر نيزه ها بلند کردند، اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: «عِبادَ اللهِ إنّي أَحَقُّ مَنْ أجابَ إلى کِتابِ اللهِ وَلکنَّ مُعاوِيَةَ وَعَمْرَو بْنَ الْعاصِ وَابْنَ أبي مُعيط وَحَبيبَ بْنَ مُسْلِمَة وَابْنَ أَبي سَرْح لَيْسُوا بِأَصْحابِ دِين وَلا قُرآن إنّي أعْرَفُ بِهِمْ مِنْکُمْ صَحِبْتهُمْ أطْفالاً وَصَحِبْتُهُمْ رِجالاً فَکانُوا شَرَّ أطْفال وَ شَرَّ رِجال; اى مردم من سزاوارترين کسى هستم که به دعوت قرآن پاسخ مى گويم و ليکن معاويه و عمرو بن عاص و ابن ابى معيط و حبيب بن مسلمه و ابن ابى سرح نه دين دارند و نه اهل قرآنند من آنها را بهتر از شما مى شناسم. از کوچکى با آنها بودم و در بزرگسالى نيز با آنها سر و کار داشتم آنها بدترين کودکان و بدترين مردان بودند».
از اين عبارت معلوم مى شود که امام(عليه السلام) به اين حکميت ساختگى و دروغين قرآن هرگز راضى نبود; ولى جمعى از ياران ناآگاه، آن را بر امام تحميل نمودند و هنگامى که عاقبت سوء آن را مشاهده کردند پشيمان شدند و عجب اينکه بر قبول حکميت از سوى امام معترض شدند.»
#پایان✅️
#نهج_البلاغه_نسخه_سعادت_بشریت