eitaa logo
داستان های عبرت انگیز
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
995 ویدیو
2 فایل
🔎اگر داستان عبرت انگیزی در زندگی شما اتفاق افتاده برای ما بفرستید، منتشر می کنیم شاید یه نفر نجات پیدا کرد. لینک پیام به ادمین https://harfeto.timefriend.net/17156321536646 تبلیغات 👇 https://eitaa.com/tablighat_arzan3
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌺دکتر الهی قمشه ای چه قشنگ میگه👌 🔸هیچ جامعه ای با دروغ رشد نمی کنه. با راست پرورش پیدا میکنه... شاید این حکایت را شنیده باشید... ماهی‌گیری هر روز کنار برکه آب می‌رفت و قلابش رو مینداخت تو آب و تا شب صبر می‌کرد. همه همکاراش تا شب چندین و چند تا ماهی صید می کردن، اما ماهی‌گیر داستان ما هیچ‌چی گیرش نمی‌اومد. ازش پرسیدن تو چرا اصلا" ماهی نمی‌گیری؟؟ گفت نمی‌دونم. قلابش رو نگاه کردن. دیدن قلابه صافه. گفتن تو با این قلاب صاف که نمی‌تونی ماهی بگیری. گفت من با همین قلاب صاف ماهی می‌گیرم. روزها گذشت و همین ماجرا تکرار شد. داستان به گوش پادشاه اون سرزمین رسید که آدم ابلهی پیدا شده که می‌خواد با قلاب صاف ماهی بگیره. گفت بیارینش پیش من. به ماهی‌گیر گفتن پادشاه می‌خواد تو رو ببینه. گفت من می‌خوام با قلاب صاف ماهی بگیرم، وقت ندارم. به گوش پادشاه رسید. متعجب شد که این چه‌جور آدمیه که دعوت پادشاه رو رد می‌کنه. شبانه شال و کلاه کرد و رفت خونه ماهی‌گیر. پادشاه به مرد گفت تو چجور ماهی ای قراره بگیری که حتی وقت دیدن پادشاه رو نداری؟؟ گفت قبله عالم من ماهیمو صید کردم.... من با قلاب صاف پادشاه عالم رو صید کردم. قلاب که راست باشه، پادشاهان عالم را صید میکنیم. به محض اینکه نیت راست و درست باشه و وقتی با خودمون چهل روز صادقانه فکر کردیم دروغگویی، ظلم، مال مردم خوردی و هزار کار بد بده و کنار گذاشتیم، سعادتمندیم... با دروغ به هیچ جا نمیرسیم... کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
دلال معجزه میکند 📚 مرحوم آیت الله کشمیری: هنگام افطار کنید. 😊 دِلال یعنی . هنگام افطار برای خدا ناز کنید. 😘 چون برایش روزه‌ گرفته‌اید و حضرتش خوان کرم گسترده. 👈لقمۀ اوّل را نزدیک دهان ببرید، امّا نخورید و دعا کنید. یعنی به خدا عرض می‌کنید اگر حاجتم را بدهی افطار می‌کنم؛ به این حالت می‌گویند، دِلال دِلال؛ معجزه میکند کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
. ♦️ایت الله ناصری دولت آبادی: حاج آقا معین شيرازي كه از رفقای ما بود - خدا او را رحمت کند - این داستان را نقل میکرد. سیدي بسیار پاک وپدر عیال علامه طهرانی بود. ایشان می گفت: ما با یکی از تجار تهران كه ساکن تهران بود،‌ بسيار رفیق بودیم.آن شخص، تاجر فرش بود و علاوه بر آن، چند مزرعه در اطراف تهران داشت. یک روز آمد گفت: حاج آقا! من داستان عجیبی دارم. مدتي قبل سراغ زمين‌هاي كشاورزي‌مان رفته بوديم. کشاورزها گندم‌ها را درو کرده و سهم هر کس را جدا کرده بودند. با كشاورزها دور هم نشستیم و داشتيم چايي میخوردیم.  دیدیم یکي از این زنبور‌هاي قرمز بزرگ آمد و نشست روي گندم‌ها. و یک گندم برداشت و رفت. ما تعجب کردیم که یعنی چه؟ زنبور که گندم نمی خورد. زنبور، دنبال شیرینی مثل انگور، کشمش، شیره و امثال اين‌ها مي‌رود. گفتیم حتماً اتفاقی بوده است. طولي نکشید که دو مرتبه آمد و یک گندم ديگر برداشت و رفت. چهار، پنج تا گندم، يكي يكي برداشت و رفت.  من گفتم: «یک سِری در این کار است. بروم ببینم قضيه چیست.» وقتی گندم بعدي را برداشت و رفت، من هم دنبال او رفتم. رفت پشت يک دیوار؛ من هم به آن طرف دیوار دویدم؛ ديدم به یک شکافی رفت که داخل ديوار بود. جلو رفتم و نگاه کردم؛ دیدم آن‌جا يک گنجشک کور است که وقتی صدای زنبور را شنید، جیک جیک کرد و دهان خود را باز کرد. این زنبور هم گندم را در دهانش گذاشت و برگشت. میگفت: دیگر در و دکان را تخته کردم، تا یک مقداری به خودم برسم.  با خود گفتم: من خدای به این مهربانی دارم که این گنجشک کور را اینجا فراموش نمیکند؛ آيا من را فراموش میکند؟ ! کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر(عج) 🔵 جزء سوم 🌕 هر یک از انبیا با خدا عهد بسته که مردم را برای ظهور حضرت مهدی آماده کند. 🌸با ارسال این پست برای دیگران، در برکات و ثواب آن شریک باشید. کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت بندگی❤️😍 شبتون قشنگ دلتون پر از نور کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «حسنات در ماه رمضان، پذيرفته‌اند و گناهان در آن، آمرزيده. ▪️هر كس در ماه رمضان، يك آيه از كتاب خداوند عزّوجلّ قرائت کند، مثل كسی است كه در غير آن، ختم قرآن كرده باشد، ▪️و هر كس در اين ماه، به صورت برادر مؤمنش بخندد، خدا را در قيامت، ديدار نخواهد كرد، مگر آن كه در چهره او خواهد خنديد و به بهشت، مژده‌اش خواهد داد، ▪️و هر كس در آن، مؤمنی را ياری كند، خداوند، او را بر گذشتن از صراط، در آن روز كه قدم‌ها بر آن می‌لغزد، ياری خواهد كرد، ▪️و هر كس در آن، خشم خود را نگه دارد، خداوند نيز روز قيامت، خشمش را از او نگه خواهد داشت، ▪️و هر كس در آن، ستم‏ديده‌ای را ياری كند، خداوند، او را در دنيا در برابر كسی كه با وی دشمنی می‌نمايد، ياری می‌كند و روز قيامت نيز هنگام حساب و ميزان، ياری‌اش می‌نمايد. ▪️ماه رمضان، ماه بركت است؛ ماه رحمت، ماه آمرزش، ماه توبه و بازگشت به سوی خدا. هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود، پس در چه ماهی آمرزيده گردد؟!». 📚منبع: فضائل الأشهرالثلاثة صفحه۹۷ کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
🌷دعای ماه مبارک‌ رمضان کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 راهکارهای زندگی موفق در جز چهارم کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
جُمعه‌ یک قدم، هرچند کوچک، به سمت او برداریم؛ حتی با خواندن یک دعای فرج... ♥️ کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✘ بهترین حالت ورود به مهمانی ! کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ... باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ... مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ... اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ... در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ... دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!  پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ... این است حکایت دنیا... کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
❇️ نوجوان پاک دلی که آفت را از زراعت یک روستا دور کرد. 💠 وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ احزاب/33 و نماز برپا داريد و زكات بدهيد. 🔻 مرحوم سیدعلی، پدر مرحوم آیت‌الله سید محمود حسینی شاهرودی ترک تحصیل کرد و شغل کشاورزی و زراعت را اختیار کرد اتفاقاً دو سال پی‌درپی آفت ملخ باعث شد، زراعت همه اهالی از بین برود و در سال سوم که آثار و علائم هجوم ملخ ظاهر شد، دهقانان و کشاورزان در منزل سید علی اجتماع و در خصوص چگونگی دفع این آفت بزرگ مشورت می‌کردند، هرکسی پیشنهادی می‌کرد، ولی هیچ‌کدام مثمر ثمر نبود و در آخر که همه متحیر مانده بودند و هیچ راه‌حلی به فکرشان نمی‌رسید، حضرت آیت‌الله سید محمود شاهرودی که هنوز دوران کودکی و نوجوانی را طی می‌کرد و مشغول خواندن رساله عملیِه بود، مخصوصاً در اول باب احکام زکات دیده بود که نوشته است، «دادن زکات باعث برکت و نمو مال و دافع بلا و آفت می‌شود» و با آن عقیده و روح پاکی که داشت در اثر تربیت خانوادگی و پاکی دل متوجه شد که آقایان متحیرند، نزدیک آمده و گفت: من هم یک پیشنهادی دارم، اگر عمل کنید این بلا دفع می‌شود، گفتند بگو، گفت: همگی باخدا عهد کنید زکات اموال و محصول خود را کاملاً به فقرا بدهید، خداوند این بلا را رفع می‌کند، این کلام مختصر و پرمعنی از این کودک پاک‌دل چنان بر دل‌ها اثر گذاشت که همه اشخاص آن را پذیرفتند و عهد کردند اگر محصول را آفت از بین نبرد، همگی زکات را بدهند، به‌واسطه همین پیشنهاد، آن سال آفت ملخ از بین رفت.۱ گر باغبان زکات زر گل برون کند باد خزان طراوت گلشن فزون کند۲ ۱. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل ۲. صائب تبریزی کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ ﺩﻋﺎ کنیم که ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ، ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ! ﺩﻋﺎ کنیم،ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ! ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا ، با آرزوهامون یکی باشه🤲🏻✨ طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق🙏🏻🌹 کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هر روز یک آیه راجع به امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) 🔵 جزء چهارم 🌕 لزوم ایجاد ارتباط ( قلبی و روحی) با امام زمان ارواحنا فداه کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به وقت بندگی 😍❤️ شبتون قشنگ دلتون پر از نور کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
در ماه مبارک رمضان اگر دعای ابوحمزه و جوشن کبیر نخواندید و ختم قرآن نکردید؛ اشکالی ندارد و مورد اخذ و عقاب خدا قرار نمی‌گیرید آنچه لازم و واجب است ؛ پاک نگه داشتن چشم و گوش و زبان و شکم و دامن است. اگر این چنین شدیم؛ به طور حتم مشمول لطف خدا می‌شویم وگرنه ساعت‌ها دعای ابوحمزه و جوشن کبیر خواندن و دنبالش چشم و گوش و زبان و ... را آلوده به گناهان نمودن؛ نتیجه‌ای جز عقاب خدا نخواهد داشت. آیت الله ضیاءآبادی کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: ✨ماه رمضان، ماه خداست؛ ماهى كه خداوند، حسنات را در آن، دو برابر مى كند و سيّئات را محو مى كند ✨ماه بركت، ماه بازگشت به سوى خدا، ماه توبه، ماه آمرزش، ماه آزاد شدن از آتش و دست يافتن به بهشت. ✨پس، در اين ماه از هر حرامى بپرهيزيد و در آن، زياد قرآن تلاوت كنيد و در آن، حاجت هاى خويش را بخواهيد و در آن، به ذكر پروردگارتان بپردازيد و مبادا ماه رمضان نزد شما، مانند ماه هاى ديگر باشد؛ ✨چرا كه آن نزد خداوند، نسبت به ماه هاى ديگر، حرمت و برترى دارد و مبادا در ماه رمضان، روز روزه دارى تان مثل روز خوردنتان باشد. 📚فضائل الأشهر الثلاثة، صفحه 95 کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
🌷 دعای ماه مبارک‌ رمضان کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎 راهکارهای زندگی موفق در جز پنجم کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون توجه به این نکته مهم، مانندِ نمازِ بی‌وضوست...⚠️‼️ استاد پناهیان کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
غیرت و حیا چه شد؟ شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: «روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند. قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
. 💠ماجرای شیخ انصاری و امام زمان💠 🔸یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می‌گوید: «نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه‌ها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم که در این کوچه‌های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می‌روند؟! از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانه ای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می‌گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم و شیخ را در آنجا دیدم. بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» اجازه پیدا می‌کنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) می‌روم و زیارت جامعه را می‌خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می‌شوم و مطالب لازم را از آن سرور می‌پرسم و یاری می‌خواهم و برمی گردم. 💥سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم. 📚 ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶ ‌‌‌‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan
. ✅داستان کوتاه 🔸در قدیم دزد سر گردنه هم معرفت داشت! روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسه ی سکه مردی غافل را می دزدد. هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است : خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند! دوستان دزدش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد!؟ دزد کیسه در پاسخ گفت : صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او‌ اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر خدا سست می شد. آن گاه من دزد باورهای او هم بودم واین دور از انصاف است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کانال داستان های عبرت انگیز👇👇 @cafedastan