📚رویای نیمه شب
2⃣ قسمت دوم
می گفت: «من دیگر ناتوان و کندذهن شده ام. تو باید کارها را به دست بگیری تا مطمئن شوم بعد از من از عهده اداره کارگاه و مغازه برمی آیی.»
در جوابش می گفتم:《 اجازه بده زرگری را طوری یاد بگیرم که دست کم در شهر حله، کسی به استادی من نباشد. اگر در کارم مهارت کامل نداشته باشم، شاگردان و مشتریها روی حرفم حسابی باز نمی کنند.》
با تحسین به طرحها و ساخته هایم نگاه می کرد و می گفت:《 تو همین حالا هم استادی و خبر نداری.》
می گفتم: 《نمی خواهم برای ثروت و موقعیت شما به من احترام بگذارند. آرزویم این است که همۀ مردم حله و عراق، غبطه شما را بخورند و بگویند: این ابونعیم عجب نوه ای تربیت کرده!》
به حرف هایم می خندید و در آغوشم می کشید. گاهی هم آه می کشید، اشک در چشمانش حلقه می زد و می گفت:《 وقتی پدرِ خدا بیامرزت در جوانی از دنیا رفت ،دیگر فکر نمی کردم امیدی به زندگی داشته باشم. خدا مرا ببخشد! چقدر کفر می گفتم و از خدا گله و شکایت می کردم. کسب و کار را به شاگردان سپرده بودم و توی مغازه و کارگاه بند نمی شدم. بیشتر وقتم را در حمام «ابو راجح» می گذراندم. اگر دلداری های ابوراجح نبود کسب و کار از دستم رفته بود و دق کرده بودم. او مرا با خود به نماز جماعت
و جمعه می برد...
#رمانک #رویاینیمهشب
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
Hojat Ashrafzade - Sakht Nagir (128).mp3
3.47M
●|🎧🌱🎼|●
آࢪامِـــــشدارے
وَقتےڪہࢪوزهآےخوبِتنَزدیڪہ ...✨
#موزیڪ_تایم🎧
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
به وَقت ظُــــــــ🌤ـــــــهر
سَـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام💛
چِقَدر از حضور مخآطبآن جَدیدمون خوشحالیـــــــــــــــــــــیم😍؛
هَمراه ما بمون
که قراره همین اول کآری
حســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــابی
سورپرایز بشی🎉...(♡‿♡)
پُست پائین برای شُماعه👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کآفه کتاب رهتآب
به خیلی چیزا معروفه...😎
اما خوشمزهترینِشـــــــــــــــــــ
نوشیدنی های خاصمونه🥤
با گذری سریع از
#بلولایم 🫐
#گرین_گاردن 🍏
#سان_شاین🍓
#بلو_کارسائو 🍇
#موهیتو 🍋
#اورنج_بری🍊
#بهشت 🍒
نوبت به شگفتانه میرسه🌟
ترکیب خوشرنگ
خوشطعم
(که خاص خودمون هم هست🤫)
#بلو_هاوایی🍍
😋💚😋💙😋❤️
تقدیم به همه عزیزانی که
قدم روی چشم
کآفه ما میزارن...💐💖؛
📆←_← از شنبه تا پنجشنبه
⏰←_← ۱۶ الیٰ ۱۹
اینم آدرسمون...✷‿✷
#چالِشیِکجُملهاَزسیصَفحه
زود بزن روی اولین هشتگ👆🏻👆🏻👆🏻
کِتاب اینبآر چالشمون
خیلی جذآبه😍
یه بخششو بخون!
مادر حس کرد که تمام تنش گُر گرفته است و میسوزد. مانده بود که چه بگوید. دکتر منتظر بود تا مادر تصمیم بگیرد. مادر سرش را بلند کرد و گفت:« آقای دکتر! همان خدایی که این درد را به این بچه داده، خودش هم میتواند این درد را از او بگیرد. خدا میداند میداند که من نمیتوانم بچه فلج را نگه دارم، من... من امضا نمیکنم.»دکتر جا خورد، ابرو در هم کشید و با پرخاش
گفت:«خودتان میدانید، ولی اگر این بچه را از بیمارستان ببرید، توی پروندهاش مینویسم که هیچ بیمارستانی قبولش نکند.» چشمهای مادر داغ شده بود و اشک میخواست سرریز کند. دلش میخواست بنشیند روی زمین. گفت:« هرچه میخواهید بنویسید اینطور که شما که شما فکر میکنید نیست، ما بی صاحب نیستیم.» و بچه را از روی تخت برداشت و راه افتاد. توی صورت دکتر نگاه نکرد تا اشکهایش را نبیند. به خانه که رسید، انگار خستهترین و غمگینترین مادر عالم بود. رختخواب محمد را آورد و رو به قبله انداخت. صورت محمد را بوسید و آرام خواباندش.
💚🤍💚🤍💚🤍
سَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام
از این روز برفی🌨
🌺 خجسته میلاد با سعادت، یگانه منجی عالم بشریت، قطب عالم امکان، مولانا صاحب الزمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف مبارک🎊🎉🎊
#نیمه_شعبان #امام_زمان #میلاد_امام_زمان
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
📚
📌میتونین حدس بزنین ویژه برنامه کافهمون
به مناسبت این عید بزرگ چیه؟؟؟🌱
دوست داری بریم ببینیم؟؟
🧐🧐🧐
💟اگه موافقی اینجا رو🌹گلبارون کُن...
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://b2n.ir/f46848
☕️
●|✨💛🌼|●
همهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🖇ـه
این کتابا📚
نَذر نیمه شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعبانه
🎬درحال آمادهسازی...🌱
اگه به دستت رسیده😍
یه عکس خوشگل از کتابی که گرفتی بفرست📸؛
(📩مخصوصا اون متن اولش🤫)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧊🍒🧊🍒🧊
نوشیدنی #بهشت
طعمش انقدر نآبه که
همه سلیقه ها
طرفدارِشَن...◔‿◔
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
•••❄️
خـــــداࢪو چه دیــــــــدے❣
شـــایداونناممکنی
کهبهشفکرمیـکنی
همین روزا ممـــــکن شد...🌱
#انگیزشی #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
☕️
ســــــــ😍ـــــــــلام
دوشنبه برفـــ🌨ــیت بخیر رفیق❤️
🍬گفته بودید که
زودبهزود قسمتهای بعدی طرح
#رمانک رو براتون بزاریم ...😎
+ماهم گفتیم چَــــــــشـــــم👇
🍬🍬کلیپ چالشی جذآبی در راهه😉
☕️
📚رویای نیمه شب
3⃣قسمت سوم
در جشنهایی مثل عید قربان و فطر و میلاد پیامبر شرکتم می داد تا حالم بهتر شود. در همان ایام مادرت با اصرار پدرش، دوباره
ازدواج کرد و به کوفه رفت. شوهر بی مروتش حاضر نشد تو را بپذیرد. سرپرستی تو را که چهار ساله بودی به من سپردند. نگه داری از یک بچه کوچک که پدر و مادری نداشت، برایم سخت بود. «اُمّ حباب» برایت مادری کرد. من هم از فکر و خیال بیرون آمدم و به تو مشغول شدم. خدا را شکر! انگار دوباره پدرت را به من دادند.
با آن که این قصه را بارها از او شنیده بودم، بازگوش می دادم.
ابوراجح می گفت: 《هاشم، تنها یادگار فرزند توست. سعی کن او را به ثمر برسانی.》 می گفت: 《از پیشانی نوه ات می خوانم که آنچه را از پدرش امید داشتی، در او خواهی دید.》 ابوراجح را دوست داشتم. صاحب حمام بزرگ و زیبای شهر حله بود. از همان خردسالی هر وقت پدر بزرگ مرا به مغازه می برد ،به حمام می رفتم تا ابوراجح را ببینم و با ماهی های قرمزی که در حوض وسط رختکن بود بازی کنم. بعدها او دختر کوچولویش (ریحانه) را گهگاه با خود به حمام می آورد. دست ریحانه را می گرفتم و با هم در بازار و کاروان سراها پرسه می زدیم و گشت و گذار می کردیم.
#رمانک #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•••🌨
هوا ســ❄️ـــرد و برفـــ☃️ـــی
کافہ کتاب رهتـــ✨ـــــاب
نوشیدنی گـــــ☕️ــــرم
حال خـــــوب ...🌱
پ.ن:کلیپ زیبایی که مخاطب
عزیزمون برامون ارسال کردن ...😍❤️
#ارسالی_مخاطبین
#کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
📚
بریم سراغ کلیپ خوشگلی
که قولشو دادیم امروز بزاریم...🖇
💟اگه کلیپو دوست داشتی
یک دونه ❤️ بفرست اینجا👇👇
انرژیمون بیاد بالاااااا😍
💌 https://b2n.ir/f46848
☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●|🍫☕️🍪|●
اینو دیگه همه میدونن🤭
کاپوچینو☕️+ کافه رهتاب🌱=حال خوب😍
#چالش #کاپوچینو #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab
•••❄️
بـــَـــــــرف
شعࢪےست سپــید کہ
بـےهیچ وَزنے بہ دِل مےنِشینَد ...✨
🖼تقدیم نگاههای پُرمهرتون💙
#عصرانہ🌱 #کافه_کتاب_رهتاب
@Caffeerahtab