eitaa logo
‌•بَچّهِ‌هِیئَتی•
2.2هزار دنبال‌کننده
872 عکس
290 ویدیو
2 فایل
• مَـنْ مـاٺَ عَـلے حُـبِّ حَسَـــنْ ..(:¹¹⁸ @Yasine133 @Sobhan_118 - اگه کآری داشتین ... - اتاقِ‌روضه: [ @hazine69 ] - رحمت‌ به پدرُ‌ مادرِ‌ اونی‌ که‌ کپی‌ نمیکنه ! * ساکن‌مشهدُالرِّضا ، دانشجو‌ زبان‌خارجی 📚📍
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از [ خِیمھ‌ سـَبز ]
‌از خآنوم عقیلهُ العرب سوال کردند: چه چیز در راهِ اسآرت شمآرا آرام میکرد؟ بی‌بی فرمودند؛ چآدرم را زیاد می‌بوییدم چرا که برادرم بسیار بر آن بوسه می‌زَد✨💔:)! ‌_ عَهْدیهِ
تنها حَرمی که روضه‌خون نمیخواد ؛ ...
و دختری بود ؛ که از کِثرَتِ آغوش‌ها ، پاهایش به زمین نمی‌رسید💔(:
از بس که زخمی شد تنم؛ دیگر نیستم... بر روی قبرم جای نامم؛ نام تو تحریر شد بابا .....(:🥀
امشب دیگه با نوشتن حقِ‌ش ادا نمیشه فقط باید گوش کنی ؛ جون بدی .....
ای حزنت از تکلم ارایه بی نیاز:)
خادمِ حرمِ بی‌بی نقل میکرد ... میگفت اینجا هر بچه‌ای بیاد برا خآنوم عروسک میاره.. یه شب دید یه دختر‌بچه اومد ؛ ی چیزی رو تو دستش هی به سینه‌اش فشار میده .. میگه رفتم جلو ببینم ماجرا چیه ..؟ دست گذاشتم رو سرش گفتم خوش اومدی دخترم این چیه تو دستت ؟ یهو بغض صداشو گرفت.. گفت عمو دیشب بابام از این خانوم برام تعریف کرد.. عمو برا روسری آوردم...💔(:
هدایت شده از أنين القلوب؛
شب سوم، شب عاشورای خیلیاست ...
چون وقتی رو وارد خرابه کردن ؛ رو کرد به عَمه گفت: عمه‌زینب کمکم‌ میکنی سَر بابامو بَغَل کنم؟ سَر رو که تو آغوش گرفت .. به بابا نگفت تشنمه ، نگفت گرسنه‌ام ، نگفت همه‌ی تَنَم درد میکنه ... صدا زد ببین بابا: عمه‌هام کُتک میخورن ... بابا خواهرام به سَر ندارن ... بابایی دامنَ‌م آتیش گرفته ... باباااا عمه جلو نامحرما 🥀 ³
ولی طاقتم اونجا تموم شد که مداح خوند.... "من که بابایم به وقتِ نماز داد انگشتری به اهلِ نیاز مادرم سه لَیلُ نهار کَرد افطارِ خویش را ایثار... خب.......؟؟؟ بابا ؛ من خودم گوشواره میدادم💔 دُر به آن نابکار میدادم ... پس بگو کَم بزنند دُخترم ؛ دُخترانه‌ام بزنند.....🥀
نمیدونم چجوریه که نه قَلَم بس میکنه نه دیده میخواد که نبینه نه مغز میتونه روضه‌هاتو یادش بره نه میخواد دست از روضه‌َت بِکِشه:)))💔🚶‍♂
شما رو نمیدونم ولی مدام پلی میشه تو مَغزَم ؛ "پیشِ پای ،کُجا نونُ خرمآ میندازن؟ "
دختر پدری روضه.mp3
10.06M
بابایی فدات بشه سفید شده ....💔(: @calbe118
الهم‌عجلِ‌وَلیکَ‌الفرج.. التماس‌دعآ..✨ انشاءلله فردا هم عرض ادب کنیم محضرِ به خاطر ِ پُرحرفیِ امشب شرمنده و َ یآعلي🤝🚶‍♂
ای دُخترِ خُفته به شَبَت‌بخیر🥀(:
هرکی‌ رد‌ شد‌ بهش میگفت:بچه‌ میمیره‌ نزن‌ نزن... ³¹⁵
نيمی به شعله سوختُ نيمی به باد رفت زلفی كه بود؛ دستِ شانه‌اش...💔(:
بابا بیا یه چیزی بگم درِ گوشِت.. اصلا بازار بدونِ عمو قشنگ نیست .
امروز تو هیئت وسطِ روضه خونی یه دختر سه‌ساله آوردن؛ چون همه داشتن گریه میکردنُ لطمه میزدن ، روضه‌خون ازش پرسید از اینجا نمیترسی که؟ گفت نه عَموم اینجا نشسته ‌‌‌‌‌‌‌‌. 💔🚶‍♂
از اونجایی که بسیار خسته‌ام ⁴ رو به ⁴ موکول میکنم .... علي‌علي 🤝🧑‍🦯
دختر ببینه باباش داره با کسی به مهربونی حرف میزنه داره بغلش میکنه میره جلو میگه سلام عَمو ..
میگه داشتم از ابی‌عَبدللّه اجازه میدان میگرفتم یهو دیدم یه دختر بچه سه‌ساله داره دامنِ لباس عَربیمو میکشه ... رو زانو نشستم گفتم جان دخترم ؟ گفت: سلام عَمو ؛ دیدم شما داری از لشکرِ اون طرف میای میشه بهشون بگی نیزه رو زمین نزنن؟؟ +چرا‌عَمو؟ _آخه داداش علی‌اصغرم تو خیمه خوابِ..🥀(: پیر شد .
راه بستم بر تو وُ ترسید از من؛ دخترت.. علتِ دلشوره ی زینب شده‌ام؛ من را ببخش💔🚶‍♂
من تو شبِ جاموندم ؛
آقای به‌جاترین «مادرت به عزات بشینه» گفتنِ تاریخ .