◥#داستانڪ_چـادر◣
🔹نزدیڪ سال نو بود، مثل هر سالۍ کہ سالِ جدید رو در ڪنار #شہدا شروع مےڪردیم راهۍ جنوب شدیم، پدرم گـفت: تحویل امسال رو تو #فڪہ باشیم، یڪ ساعتے بہ شروع سال جدید مونده بود، آهستہ و آرام بر رمل هاے فڪہ قدم گذاشتم
#حجاب_خون_بهاے_شهیدان_است
تابلو نوشتہ اے ڪہ بر رمل هاے نرم فڪہ قد ڪشیده بود، نگـاهے بہ چادرم انداختم، متوجہ نشدم، یعنے چے‼️ حجاب، خونِ شهید، چہ ربطے داره •••
🔸چراهایم شروع شد🙂 وقتےبرگـشتم، سراغ وصایاےشہدا رفتم #حیا #حجب #حجاب #چـادر در همہ شان مشترڪ بود •••
🔹چـادرِ من خون بها آخہ چرا بهاے چـادر باید برابرِ خون باشہ🤔 .....
🔸قلم رو گـرفتم و روے ڪاغذے سفید نوشتم ــــ چ ـــ ا ـــ د ـــ ر ـــ از ڪجا اومده ڪہ شده چادر‼️
🔹فڪر ڪردم ــــ چ مثل #چهره
آ مثل #آسمانے ـــ د مثل #دختر ـ
ر مثل #رسول_اللہ ،ڪنار هم چیدمشان خوانده شد
#چهره_آسمانے_دختر_رسول_الله 🌹
🔸آره از همین جا اومده از خونہ اے ڪہ بوے #یاس مےده بوے #یاسین بوے #خــــدا 😍
🔹و اما بوے #خون ...
#چـادر مادرمان فاطمہ سلام اللہ علیہا خونے شد، #خاڪے شد تا ڪہ رویش را نبیند هر ڪسے 😢
🔸حالا دیگہ از روے عادت سرم نمےڪنم، من و چادرم یڪۍ شدیم و قلبم براے چادرم مےتپہ😇
چون بهایش خونِ ڪسے است ڪہ نامش #یاس_نبے است ❤️
جان مادر حرمتش را نشڪن 🙏✋
◉✿[✏ @chaadorihhaaa]✿◉
═══✼🍃🌹🍃✼═══
.•♡ #چــاڋراݩہ ♡•
شهادت فقط در خون
غلطیدن نیست!
شهادت هنگامی رخ مۍ دهد
ڪه #دلت از زخمِ ڪنایه و تڪه
پراڪنی دیگران بگیرد.
و #خون همان
#اشڪۍ ســــت
ڪه از #آه دلت جارےمۍ شود...
و آن هنگام ڪه مردان به دنبال
راهی براے #شهادت هــــــستند
تو اینجا هرروز شهید مۍشوے
شهیده ے حجاب ...!
#آبجیاےباحجابم😍♥️
✿[ @chaadorihhaaa]✿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
Mhshid:
❤️🍃....
.
#تلـــنــگـــــــراݩہ_امــــروز
#شهدا
#حجاب
.
فضا حال و هوای سنگینے دارد. یعنی باید خداحافظے کنم؟
از خاکی که روزی قدمهاب پاک آسمانے آن را نوازش کرده... با پشت دست اشکهایم را پاک میکنم.
دوربین را مقابل صورتم میگیرم و شما را میبینم، اکیپے از ۱۴ تا ۵۰ ساله در آن در تلاطم بودند، جنب و جوش عاشقے.... و من در خیال صدایتان میزنم.
_آهای #معراجی_ها....
برای گرفتن یک عکس از چهره های معصومتان چقدر باید هزینه کنم؟....
و نگاه های مهربان شما که همگے فریاد میزنند: هیچ... هزینه ای نیست! فقط حرمت #خون ما را حفظ کن... حجب را بخر، حیا را به تن کن. نگاهت را بدزد از نامحرم....
آرام میگویم : یک..دو..سه...
صدای فلش و ثبت و لبخند خیالے شما
لبخندی که #طعم_سیب میدهد
شاید لبهای شما با سیب حرم ارباب رابطه ی عاشق و معشوق داشته....
دلم به خداحافظے راه نمیدهد، بے اراده یک دستم را بالا می آورم تا...
اما یکی از شما را تصور میکنم که نگه غمگینش را به دستم میدوزد...
_با ما هم خداحافظی میکنے؟!
خداحافظے چرا؟؟...
تو هم میخوای بعد رفتنت ما رو فراموش کنے؟؟.. خواهرم تو بی وفا نباش!
دستم را پایین می آورم و به هق هق میفتم؛ احساس میکنم چیزی در من شکست.
#ریحان_قبلی_بود
#غلطهای_روحم_بود...
نگاه که میکنم دیگر شما را نمیبینم....
#شهدا بال و پر #بندگی هستند
و خاکے که زمانے روی آن سجده میکردند عرش میشود برای #توبه...
#تولدم_تکرار_شد...
کاش کمکم کنید که پاک بمانم....
شما را قسم به سربندهای خونی تان...
کمکم کنید...
#راهیان_نور
.
برگرفته از رمان📚 #مدافع_عشق
نوشته ✍ #محیا_سادات_هاشمی
.
✿[ @chaadorihhaaa]✿
═══ ❃🌸❃ ═══