جزوه یادداشت برداری که از سخنرانی امروز رهبر انقلاب برای خودم نوشتم:
هدف جلسه:
تبیین حوادث و ترسیم جایگاه و حرکت آینده:
#تبیین (نگاهی واقع بینانه داشته باشیم به وقایع، نه اون چیزی که رسانه ها میگن)
#ترسیم آینده و جایگاه و حرکت ایران در این حادثه: (نقشه راهی که ایران در پیش میگیره):
۱. این حوادث نقشه مشترک آمریکایی_صهیونیستی + نقش همسایه است. (پس یادمون باشه ظاهر ماجرا ما رو غافل نکنه)
۲. نقاط زیرساختی سوریه هدف قرار گرفته ( پس هدف این نقشه شوم آبادانی نیست)
۳. ایران نظاره گر وقایع نیست. (پس ما نقش داریم و کنار نکشیدیم)
۴. سکوت اروپا در مورد تعرض زمینی اسراییل ( پس اروپایی ها هم شریک و کمک کار رژیم اند)
۵. #مهاجمین باهم متفاوتند به اهدافشون نمیرسند (پس نمیتونن بر سرزمین سوریه موندگار باشند و اونها رو به رسمیت نخواهیم شناخت)
۶. اشاره به نقش آشکار یکی از همسایه ها (حواسمون به رفتارهای اون همسایه هست)
۷. سوریه توسط جوانان غیور سوری آزاد میشه. (هسته های مقاومت از دل سوریه اعلام موجودیت میکنه )
۸. اهداف آمریکا محقق نمیشه (مقاومت براتون نقشه داره)
۹. مقاومت سخت افزار نیست، مکتب و ایمانه (یعنی با تصرف سوریه از بین نمیره و در مبارزه قوی تر میشه)
۱۰. این اتفاق تردیدها رو از بین برد (تعداد بیشتری جذب مقاومت و مبارزه گسترده تر میشه)
۱۱. ایران قوی مقتدر هست و مقتدر تر میشود (با گسترش مقاومت ایران نقش موثری تری خواهد داشت)
۱۲. ایستادگی در فلسطین با گذر زمان گسترده تر میشود (موضوع فلسطین به حاشیه نمیره حتی مبارزه در کرانه باختری هم بیشتر میشود)
۱۳. طبق سنت الهی، جنایت کسی رو پیروز نمیکند (جنایتکار شکست میخوره و مظلوم پیروزه)
۱۴. در دفاع مقدس سوریه کمک حیاتی بما میکرد و عوض آن را دادیم (کمک ماهم به سوریه بی دلیل نبوده)
۱۵. دفاع از حرم و امنیت، دلیل حضور ما در عراق و سوریه بود (هر زمان امنیت کشور تهدید بشه اقدام میکنیم)
۱۶. فتنه داعش بمب ناامنی بود و کمر داعش توسط حاج قاسم و یارانش شکسته شد (در آن زمان از گسترش نا امنی در کشور جلوگیری شد و خون شهدا هدر نرفته)
۱۷. حضور ما در منطقه مستشاری, راهبردی و مهمترین هدف بسیج جوانان آن منطقه بوده. (پس لشکرکشی لازم نیست با بسیج و حمایت از همین جوانان، مقاومت کار خودش را انجام خواهد داد)
۱۸. ضعف نشان دادن ارتش سوریه و ارتش ما در زمان طاغوت عامل شکست بود، (ایستادگی و مقاومت عامل پیروزی میشود)
۱۹. مسأله سوریه اینجور نخواهد ماند، جوانان ایستادگی و مقاومت میکنند (یعنی نخواهیم گذاشت نقشه آمریکا عملی شود)
۲۰. حادثه سوریه برای مسولین و ما عبرت و درس دارد (یعنی هوشیار باشیم, در دام دشمن نیافتیم و غفلت نکنیم)
۲۱. دشمن را حقیر نشمریم، به تبسم او اعتماد نکنیم، با خنجری در پشت سرش، خوش لحن حرف میزند (به مذاکره و وعده او دلخوش نشیم)
۲۲. در فراز و نشیب ها مغرور و منفعل نشویم (در این وضعیت فعلی، هرگز مأیوس نباشیم و بدونیم این وضعیت خودش یک فرصت هست)
۲۳. انفعال باعث تسلیم میشود. انفعال زهر است، غرور هم سم است. (از هرچیزی که باعث انفعال و غرور میشود پرهیز کنیم)
۲۴. صحبتی که باعث خالی کردن دل مردم شود جرم است (تحلیل ها و حرف ها باید روح مقاومت و ایستادگی را تقویت کند)
۲۵. به فضل الهی ریشه صهیونیسم برکندهخواهد شد (هدف واضح، مشخص و دقیق است، محو کردن اسرائیل از صحنه روزگار)
✍ حریر عادلی
چهارشنبه ۱۴۰۳/۰۹/۲۱
@hariradeli
#زماندقیق
از وقتی روزها کوتاه شده میخواستم شروع کنم. امروز بالاخره شاخ غول را شکستم. اولین روزهی قضا را گرفتم. چیزی تا غروب نمانده بود. آلا آمد سراغم:《مامان کاردستی میخوام،کاردستی! کاردستتتتی !!!》
یک پروانه کشیدم روی کاغذ. قیچی کاغذبر را دادم دستش:《از روی این خطا ببر》شروع کرد به بریدن کاغذ:《من بلد نیستم. تو ببر》
دستش را گرفتم توی دستم:《 کمکم یاد میگیری》
با هم دور پروانه را بریدیم.
《حالا بالهاش رو رنگ کن》
گوشی همراه را برداشتم. باد صبا را باز کردم. ساعت اذان مغرب را نگاه کردم ۴:۱۷ دقیقه. چیزی تا اذان نمانده بود.
رفتم توی آشپزخانه. کتری را آب کردم، زدم به برق. چای خشک را ریختم توی قوری.
قیچی و کاغذ پرت شد جلوی پام:《من پروانه دوست ندارم》
کاغذ را برداشتم. بالهای مچاله را صاف کردم.
《بیا پیشم نقاشی کن. بیاااا بیییاااااا》
《باید یکم صبر کنی تا من غذا رو آماده کنم.》
سوت کتری بلند شد. آب جوش را ریختم توی قوری.
《نمیخوام نمیخوام بیا بیرون》
میدانستم هم گرسنه است هم خسته.
غذا میخوای برات بیارم.
《شیر تو شیشه، شیر تو شیشه》
از توی یخچال پاکت شیر را آوردم بیرون.
گاز را روشن کردم تا وقتی خورده فرمایشات آلا خانم تمام میشود، غذا هم گرم شود.
شیشه شیر را دادم دستش. زد زیر گریه:《شیر کاکائو میخوام》
دیگر کفرم درآمده بود. بیشتر از نیم ساعت بود بهانه پشت بهانه.
《بغل، بغل، بغلم کن》
دست انداختم زیر کتفهاش. کشیدمش بالا.بدنش کمی داغ بود:《هییسسس!》《بریم بیرون کارتون بریم کارتون》
《یکم دیگه باید صبر کنی》
همان طور بچه بغل غذا را کشیدم و چای ریختم. همه را با شیشهی شیر گذاشتم توی سینی و آمدیم توی هال.
هنوز نق نق گریهاش بند نیامده بود گذاشتم زمین. فلش را زدم به تلوزیون و کارتون مورد علاقهاش را آوردم.
شیشه را دادم دستش. درازکشید جلوی تلوزیون.
به ساعت نگاه کردم. ۴:۲۳ دقیقه.
لیوان چای را برداشتم. به لطف آلا خانوم وقت خوردنش بود. کمی خورشت ریختم روی برنج. چند قاشق دهان آلا کردم. بعد هم خودم شروع کردم به خوردن.
نمیدانم قاشق پنجم بود یا ششم، صدای ربنای گوشی لقمه را نرسیده به دهانم مثل خودم توی شوک نگه داشت.
اعلان روی گوشی چهار دقیقه به اذان مغرب بود و من چهارده دقیقه زودتر افطار کرده بودم.
مثل یخ وا رفتم، نه قطره قطره یک هو.
حکمش را میدانستم.
بعضی چیزها زمان خودش را دارد. مثل وقت سحر و افطار.
نه باید تعلل کرد و نه شتاب زده عمل کرد.
#هشتکامنمیادشایدبعدااومد
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
www.iranseda.irPart24_خار و میخک.mp3
زمان:
حجم:
17.41M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 4⃣2⃣
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
53.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفید دانههای مروارید چرخان روی شانهی زمین مینشینند.
انگار آسمان زمزمه سپیدی از زنی سپید مو را شروع کرده.
جایی خواندم
آنگاه که قرار شد پا به خانه علی بگذارید، بر در خانه ایستادید و گفتید:《تا دختر بزرگ فاطمه اجازه ندهد وارد نمیشوم》
آن موقع خیلی ادبتان به چشمم آمد. بعدها هر کجا از ادب عباس حرف به میان آمد توی دلم گفتم غیر این، از آن مادر توقع نمیرود.
اولین بار توی روضه شنیدم
توی خانه هر بار علی، شما را فاطمه صدا زده دلتان از نگاه زینب لرزیده. بعد از آقا خواستهاید تا به نام دیگری خطابتان کند. مبادا نم اشکی توی چشم دختر علی حلقه زند.
و به روز عاشورا فکر کردم.....
وقتی عباس، تربیت شده قلب مهربانی چون شما باشد!!!
چه بر سر دل عباس آمده وقتی بیقراری علی اصغر و اشک رقیه را دیده؟
《یا بشیر اخبرنی عن ابی عبدالله الحسین》
و بشیر هر بار در برابر این سوال شما خبر شهادت یکی از پسرانتان را داد و دوباره گفتید:
《ای بشیر خبر از اباعبدالله الحسین بده》
به نظرم آنجا ثابت کردید که مادرید
و هی فکر کردم آدم می تواند غیر حسرت داشتن مادر حسرت چنین نا《مادری》را هم داشته باشد.
🖊شکوهی
جای زهرا، بعدِ زهرا
مثل زهرا مادری
هر چه مادر هست
قربانچنین نا مادری
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
#مشهدبرفیشبرحلتامالبنین
www.iranseda.irPart25_خار و میخک.mp3
زمان:
حجم:
10.99M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 5⃣2⃣
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
واحد خواهران موسسه حبلالمتین هدایت برگزار می کند...
📌 «نوجوان فاطمی»
سلام بر برترین مادر عالم!
مادرم ! مرا برای سربازی فرزندت "مهدی" تربیت کن.
رویداد سراسری حفظ صلوات خاصه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
✅ رده سنی ۱۰ تا ۱۶ سال
. با عنوان:
. «سلام بر مادر»
متن صلوات همراه با صوت در موسسه و کانال بانوی تراز انقلاب
آخرین مهلت حفظ صلوات خاصه و ارسال فیلم تا ۳۰ آذرماه 1403 می باشد.
آیدی موسسه جهت ارسال فیلم :
@habl_matin_hedayat
📍 توجه :
حتما قبل از ارسال قوانین پویش را مطالعه بفرمایید!
. 🎁 جوایز نقدی ارزشمند 🎁
🔰 بانوی تراز انقلاب :
https://eitaa.com/habloalmatinhedayat
. "قوانین پویش"
❇️ این پویش فقط مخصوص دختر خانمهاست.
🟢مسابقه به صورت ارسال فیلم 📲هست.
پس حسابی تمرین کنید و مطمئن بشید که آماده اید، بعد روی یک کاغذ بنویسید «نوجوان فاطمی🪧» و جوری که کاغذ دیده بشه فیلم بگیرید وبرای ما بفرستید.
نوشتن روی فیلم با نرم افزار و... قبول نیست.
🟢موقع خوندن 🎙 صوت صلوات رو پخش نکنید و فقط خودتون از حفظ بخونید😉
🟢فیلم رو هر دانش آموز خودش بفرسته نه معاون پرورشی یا معلم...
🟢توی فیلم فاصله صورت شما از موبایلی که فیلم می گیره نباید بیشتر از یک متر باشه، از روبه رو فیلم بگیرید نه بالا و پایین و فقط مستقیم توی دوربین نگاه کنید و به اطراف نگاه نکنید.
🟢فیلمتون کوتاه و حجمش کمتر از ۳۰ مگابایت باشه.🎥
(شما می تونید با استفاده از برنامه های کاهش حجم ویدیو که در بازار موجوده، حجم ویدئو تون رو کاهش بدید📱).
🟢دختران یک خانواده (خواهرها) از یک آی دی و یک پیام رسان فیلم بفرستند.
❇️ نوجوان فاطمی در پیام رسان ایتا فعال هست.✅
🟢همراه فیلم مشخصات
نام و نام خانوادگی
نام مدرسه
نام شهر و استان
سن یا پایه تحصیلی
دوتا شماره تلفن در دسترس (منزل و موبایل یا دوتا شماره پدر و مادر)
ارسال کنید.
«مشخصات را کامل و در کپشن فیلم بفرستید»
#نوجوانفاطمی
#قوانین_پویش
🔰 بانوی تراز انقلاب
https://eitaa.com/habloalmatinhedayat
جان دوباره به جانان رسید
یک سال پیش، درست وقتی دخترم سه ساله بود، فیلم دختری سه ساله قلبم را آنچنان فشرد که نامش از خاطرم نرفت.
درست چند ساعت قبل از شهادت،
ریم برای بازی به سمت پدربزرگ میدوید.
موهایش را با گیرههای صورتی دو گوش بسته بود.
و خندهی کودکانهاش فضا را پر کرده بود.
بغض مثل یک لقمه توی گلو مانده نفسم را تنگ کرد. نم اشک را از گوشه چشم گرفتم.
خوب به یاد دارم
پدربزرگ، ریم را توی آغوش خود فشار میداد. اما او، آرام و ساکت چشم بسته بود.
پدربزرگ پلکهای ریم را از هم باز کرد. چشمهایش را بوسید. صورت روی صورتش گذاشت و گفت:
《روح الروح》
امروز دوباره تصویر پدربزرگ را دیدم. ریشهایش سفیدتر شده بود و مثل ریم چشمها را بسته بود.
🖊شکوهی
#خالدنبهان_شهادت
#اردوگاهالنصیرات_نوارغزه
#ریم_روحالروح
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man
www.iranseda.irPart26_خار و میخک.mp3
زمان:
حجم:
9.77M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 6⃣2⃣
https://eitaa.com/chand_jore_ba_man