eitaa logo
چند خانه شعر
27 دنبال‌کننده
51 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔵گزیده ای از اشعار دوست داشتنی 🔹#شعر 🔸#عاشقانه 🔸#عارفانه 🔸 🔻ارتباط: @Karbalaireza
مشاهده در ایتا
دانلود
سر شوریده ای آورده ام از وادی مجنون تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامان ها #صائب_تبریزی 🔸 @chand_khaneh_sher
خدا را ,خانه کعبه است این یا حلقه مویت چه دور افتاده ایم از حجر اسماعیل ابرویت... ... شبی از خط نسخ روی ماهت پرده را بردار شکسته قلب ها را خط نستعلیق ابرویت نه تنها چشم هایت سوره الشمس میخوانند به المیزان قسم تفسیر یوسف میکند رویت... 🔸 @chand_khaneh_sher
پروانه شدم ، بال زدم ، سوخت دو بالم ديوانه شدم ، داد زدم ، واي به حالم بيخود شدم از خويش و از اين گردش ايام نوميد و سر افكنده از اين طالع و فرجام 🗒 🔸 @chand_khaneh_sher
آخرش روزی بهار خنده‌هامان می‌رسد پس بیا با عشق فصل بغضمان را رد کنیم ... 🔸 @chand_khaneh_sher
دیرگاهی است که افتاده‌ام از خویش به دور! شاید این عید به دیدار خودم هم بروم... 🔸 @chand_khaneh_sher
سر زلف تو نباشد، سر زلف دگری... از برای دل ما قهط پریشانی نیست از معشوقه شاکیه... 😊 🔸 @chand_khaneh_sher
ﺳﺮ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﮔﺮﻭ ﺑﻮﺩ ﺳﺮﻡ ﺗﻮ ﺷﺪﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﻭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﭘﯿﺮﯼ؛ ﭘﺴﺮﻡ ﺗﻮ ﺟﮕﺮﮔﻮﺷﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﺮ ﺑﺮﯾﺪﯼ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻦ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺟﮕﺮﻡ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﻧﺮﺍﻧﺪﻡ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻫﻮﺳﯽ ﻫﻮﺱ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﭘﯿﺮﺍﻧﻪ ﺳﺮﻡ ﭘﺪﺭﺕ ﮔﻮﻫﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﭘﺪﺭ ﻋﺸﻖ ﺑﺴﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ﭘﺪﺭﻡ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﮔﯽ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﻫﻨﺮ ﻋﺠﺒﺎ ﻫﯿﭻ ﻧﯿﺮﺯﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺳﯿﻢ ﻭ ﺯﺭﻡ ﺳﯿﺰﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ز ﺷﻬﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﺳﯿﺰﺩﻫﻢ ﮐﺰ ﻫﻤﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺩﺭﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻭ ﺩﺭﺵ ﺗﺎﺯﻩ ﮐﻨﻢ ﻋﻬﺪ ﻗﺪﯾﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﮐﻮﭼﻪﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﺬﺭﻡ چند خانه شعر از 🔸 @chand_khaneh_sher
زمین سراسر، زمان سراسر، جهان سراسر علیّ اکبر به قلب لشکر بزن که آمد علیّ دیگر، علیّ اکبر بلند بالا، بلند همّت، بلند اختر، بلند رتبت چه ماه سیما، چه ماه طلعت، چه ماه منظر علیّ اکبر... 🔸 @chand_khaneh_sher
🔸ناخدا باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست ... گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او إنّما ولیّکم الله ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست! عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست... چند خانه شعر در مدح 🔸 @chand_khaneh_sher
محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست... 🔸 @chand_khaneh_sher
ما مشق غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همۀ ما... 🔸 @chand_khaneh_sher
ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا . . . حلوا به کسی ده که محبت نچشیده‌ست 🔸 @chand_khaneh_sher
افسوس بر آن دیده که روی تو ندیده‌ست یا دیده و بعد از تو به رویی نگریده‌ست گر مدعیان نقش ببینند پری را دانند که دیوانه چرا جامه دریده‌ست آن کیست که پیرامُن خورشید جمالش از مُشک سیه دایرهٔ نیمه کشیده‌ست ای عاقل اگر پای به سنگیت بر آید فرهاد بدانی که چرا سنگ بریده‌ست رحمت نکند بر دل بیچاره فرهاد آنکس که سخن گفتن شیرین نشنیده‌ست از دست کمان مهرهٔ ابروی تو در شهر دل نیست که در بر چو کبوتر نطپیده‌ست در وهم نیاید که چه مطبوع درختی پیداست که هرگز کس از این میوه نچیده‌ست سرّ قلم قدرت بی چون الهی در روی تو چون روی در آیینه پدید است « ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا حلوا به کسی ده که محبت نچشیده‌ست » با این همه باران بلا بر سر سعدی نشگفت اگرش خانهٔ چشم آب چکیده‌ست 🔸 @chand_khaneh_sher
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت... 🔸 @chand_khaneh_sher
ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش میرمت ای بی‌وفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت صد جوی آب بسته‌ام از دیده بر کنار بر بوی تخم مهر که در دل بکارمت خونم بریخت وز غم عشقم خلاص داد منت پذیر غمزه خنجر گذارمت می‌گریم و مرادم از این سیل اشکبار تخم محبت است که در دل بکارمت بارم ده از کرم سوی خود تا به سوز دل در پای دم به دم گهر از دیده بارمت حافظ شراب و شاهد و رندی نه وضع توست فی الجمله می‌کنی و فرو می‌گذارمت 🔸 @chand_khaneh_sher
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران... 🔸 @chand_khaneh_sher
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند هر چه آفاق بجویند کران تا به کران میروم تا که به صاحبنظری بازرسم محرم ما نبود دیده کوته نظران دل چون آینه اهل صفا می شکنند که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران دل من دار که در زلف شکن در شکنت یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران گل این باغ به جز حسرت و داغم نفزود لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران ره بیداد گران بخت من آموخت ترا ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران شهریارا غم آوارگی و دربدری شورها در دلم انگیخته چون نوسفران 🔸 @chand_khaneh_sher
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم... 🔸 @chand_khaneh_sher
حراج عشق چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من اینها هر دو با آئینه دل روبرو کردم فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم فرود آ ای عزیز دل که من از نقش غیر تو سرای دیده با اشک ندامت شست و شو کردم صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم ملول از نالهٔ بلبل مباش ای باغبان رفتم حلالم کن اگر وقتی گلی در غنچه بو کردم تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم حراج عشق وتاراج جوانی وحشت پیری در این هنگامه من کاری که کردم یاد او کردم ازین پس شهریارا ما و از مردم رمیدنها که من پیوند خاطر با غزالی مشک مو کردم 🔸 @chand_khaneh_sher
اتاق را همه خورشيد می‌كنی هر صبح سلام آينه‌ی روی رَف نهاده‌ی من 🔸 @chand_khaneh_sher
طاعت از دست نیاید، گنهی باید کرد در دل دوست به هر حیله، رهی باید کرد 🔸 @chand_khaneh_sher
خسته‌‌ٔ عجزیم و از ما جُز گنه مقبول نیست تکیه دارد بر شکست ِ توبه، استغفارِ ما... 🔸 @chand_khaneh_sher
نام شما چه با دل بی طاقتم نکرد! پیمانه را شکست، می از بسکه زور داشت 🔸 @chand_khaneh_sher