eitaa logo
MarziyehEmami
35 دنبال‌کننده
182 عکس
28 ویدیو
1 فایل
خبرنگار و آشنا با راه اندازی سایت و علاقمند به فتوشاپ، عکاسی، برنامه نویسی، و ساخت کلیپ bamemeybod.ir sayehboun.ir @MarziyehEmami
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانک های من با موضوع شهادت آیت الله رییسی ارسال شده برای دوره داستانک داستانک اول ۹۴ کلمه: پیامی توجهم را جلب کرد. باورم نمی شد. صحبت از جستجو برای یافتن بالگرد رییس جمهور بود. _ تلویزیون رو روشن کنید _ چه خبر است!! _چی شده یاد تلویزیون افتادی؟؟ _ شوخی نکنید می خوام ببینم چی شده الان پیامهایی رو دیدم که خبر از جستجوی بالگرد رییس جمهور می دهند. الان دیدی؟ از عصر تا حالا دارند جستجو مکنند. پاسی ازنیمه شب گذشته بود و هنوز هم خبرها حکایت از جستجو داشت. آن شب گذشت شبی که نمی شد باور کرد با خبر شهادت آیت الله رییسی و همراهان به پایان برسد. داستانک دوم ۹۳ کلمه _ خبر داری فردا قراره رییس جمهور به شهر ما بیاید _خدا خیرش بدهد. می خوام برم از خراب شدن خانه ام برایش بگم. _ چقدر ساده ای!! می خوای بری با رییس جمهور صحبت کنی؟ بله می خوام و میرم صحبت مکنم. صبح راهی شد همراه جمعیت برای رییس جمهور دست تکان داد و صدایش کرد. بگذارید ببینم این خانم چه می گوید. هنوز هم باورش نمی شود خانه اش به دستور رییس جمهور ساخته شد. آه از نهادش برآمد و چشمهایش مثل ابر بهاری جوشید و اشک بر گونه هایش سرازیر شد.
این روزا با شرکت در کمپ برنامه نویسی هر روز باید تمرین برنامه نویسی برای پشتیبان برنامه ارسال کنم. هر نمرینی وقتی تموم مشه واقعا لذت مبرم.تصاویری از خروجی تمرینها رو به اشتراک می گذارم.
نمونه کارها و تمرینهای من از نرم افزارهای گرافیکی ، تدوین، برنامه نویسی و داستان نویسی https://eitaa.com/channel_marziyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراخوان دومین جشنواره داستان کوتاه میبد موشن گرافی: مرضیه امامی @channel_marziyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فراخوان دومین جشنواره داستان کوتاه میبد موشن گرافی: مرضیه امامی @channel_marziyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیاده سازی ردیف و ستونهایی از تصاویر همراه با قرار دادن متن روی تصاویر و رسپانسیو کردن حالت نمایش در کامپیوتر و صفحه موبایل و تبلت با استفاده از Bootstrap @channel_marziyah
طراحی منوهای سایت @channel_marziyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیاده سازی ردیف و ستونهایی از تصاویر همراه با قرار دادن متن روی تصاویر و رسپانسیو کردن حالت نمایش در کامپیوتر و صفحه موبایل و تبلت با استفاده از Bootstrap @channel_marziyah
طراحی form @channel_marziyah
155 کلمه متولد شهر یزد محله خلف باغ و از سال 78 ساکن میبد هستم. 20 مرداد روز تولد من است. از بچگی شخصیتی خجالتی و کمرو اما پویا و دوستدار هنر داشته‌ام و همیشه سعی کردم هنرهای مورد علاقه خود را یاد بگیرم. در انواع و اقسام هنرهای دستی و کامپیوتری ورود کرده‌ و دستی بر آتش دارم. بسیار دوست دارم که با آموخته‌هایم تحرک و پویایی ایجاد کنم. البته لیسانس دبیری ادبیات فارسی از نوع دانشگاه آزاد دارم. ولی نتوانستم با وجود خواستن و پیگیری کردن، معلم شوم. شاید از زمانی که در سال 68 رشته کاردانی کودکان استثنایی در تربیت معلم پذیرفته شدم و نرفتم، تنبیه من معلم نشدن بود. شاغل شدن در یکی از دستگاههای اداری را هم بسیار بسیار دوست داشتم و با وجود شاغل نشدن هیچگاه ناامید نشدم و سعی کردم با آموخته هایم خود را مشغول کنم. خوشبختانه با راه اندازی سایت خبری خبرنگاری را پیشه کرده و با نوشتن خرسندم. @channel_marziyah پی نوشت: اول مرداد دوره «نویسنده شو» استاد سالاری شروع شد. به یاری خدا تمرین هایم در این دوره تقدیم نگاه سبز شما می‌شود.
انشاءالله با حضور در دوره های کمپ برنامه نویسی و نویسنده شو و همچنین دوره های آموزشی فراز نمونه کارها و تمرین ها در گروه ارسال می شود. هدف از ارسال نمونه تمرین ها ایجاد انگیزه برای یاد گرفتن است همچنین از همه مهمتر گرفتن سفارش کار.😊 انشاءالله به مرور مباحث آموزشی هم در گروه ارسال می شود. @channel_marziyah
طراحی با tailwind @channel_marziyah
امروز یکی دیگه از تمرینهای برنامه نویسی را برای پشتیبان دوره فرستادم. این تمرین خروجی خاصی ندارد فقط یک تغییر فونت در برنامه tailwind بود. فونت vazir رو به فونتهای موجود اضافه کردم. @channel_marziyah
169 کلمه باز صدای بلند طوطی هنوز صبح نشده گوشم را می نوازد. انگار مراقب است من بلند شوم و او فریاد کند. به سمت آشپزخانه می روم نگاهم به سمت پاسیو می‌افتد که به جای گل و گیاه جایگاه بچه خرگوشها و طوطی پر سر و صدا شده‌است. دلم برای خرگوشها و آن نگاههای ساکت آنها هم می‌سوزد ، برای آنها هم تکه‌هایی از سیب می گذارم. هنوز کامپیوتر رو روشن نکرده، باز صدای طوطی بلند می‌شود. این بار دیگه چی می‌خوای؟ هی صدا کن، اعصابم خرد شد. حداقل بخون دل آدم باز شه. نگاهم از کنار کامپیوتر به سمت آشپزخانه و طوطی و خرگوشهای جا خوش کرده در پاسیو می‌افتد. چه منظره زیبایی است. آشپزخانه‌ای به بزرگی آشپزخانه خانه خودمون کمتر دیدم. با گذر از کنار قفس طوطی که این گونه من رو به حرکت وادار مکنه، قدم به آشپزخانه می گذارم چند بادام کاغدی از روی میز برایش بر می‌دارم. کنار کامپیوتر استکان آبجوش را بر زمین می‌گذارم. باز هم متوجه نشدم کی آب جوش برای خودم ریختم. پی نوشت: از تمرین های دوره داستان نویسی تقدیم نگاه سبز شما شد. @channel_marziyah
امانم نبود پاهایم در کفشهای نویی کنم که مادرم برایم خریده بود. بروم کوچه و با بچه ها بازی کنم. کفشهایم دمپایی راحتی بود که خیلی به نظرم خوشگل بود. رفتم. اما کاش نرفته بودم. پسر همسایه کفشهایم را موقعی که از پاهایم درآورده بودم بی رحمانه به دور دست پرتاپ کرد. من گریان به سمت مادرم رفتم. مادر او و مادر من و بچه ها همه به دنبال کفش ها رفتیم. شب شده بود دیگه گشتن فایده نداشت. دلم گرفت مادرم مرا دعوا کرد، مادر او هم بهم دشنام داد. کفشهایم دیگر پیدا نشد. هنوز هم وقتی به یاد آن روز می افتم، آهی می کشم. هنوز هم وقتی از خیابان فرخی گذرم می افتد آن روزها و خاطرات تلخ و شیرین زیادی در خاطرم نقش می بندد. زمانی که به دنبال هم در کوچه کل بازی می کردیم، گرگم به هوا و عمو زنجیر باف بازی و تفریح ما بود. زمانی هم عمه صدایم زد دختر برو خجالت بکش داری با پسرها بازی مکنی! برو چادر سر کن دیگه بزرگ شدی! آن روزها روزهای بچگی من بود. خیلی زود گذشت. اکنون من نشسته ام و دارم از آن زمان می نویسم. زمانی ما بچه های دیروز آرزوهای کوچک داشتیم. پی نوشت: از تمرین های دوره داستان نویسی تقدیم نگاه سبز شما شد. @channel_marziyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طراحی سایت فیلیمو یکی دیگه از تمرین های کمپ آموزشی برنامه نویسی @channel_marziyah