eitaa logo
کانال رسمی روستای سنگک⛰
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
17 فایل
اخبارمهم منطقه،گیاهان داروئی ,کشاورزی و عسل،گزارش آب هوا،اعلام مراسمات، تصاویرروستای سنگک لینک کانال:👇🏿 https://eitaa.com/channelsangak تبلیغات @Hojjattala_tala_110 خادمین کانال @Payam2fbm @Alireza_donyaei 09125533174 @Mehdi_morshedkhanloo
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿بنام خدا 🌿🌿 ابوریحان بیرونی ۶۰۰ سال قبل از گالیله میدانست که زمین گرد است و ۵۰۰ سال قبل از کوپرنیک میدانست که زمین به دور خورشید میچرخد! او همچنین در کتاب التفهیم حالات مختلف قرارگیری ماه نسبت به خورشید را هم ترسیم کرده است! @channelsangak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدا باعرض سلام سقوط پراید در جاده سنگک که خوشبختانه تلفات جانی نداشته است از مسئولین محترم خواهشمند است جهت نصب گارد ریل و ایمن سازی جاده اقدامات لازم را مبذول فرمائید.تاشاهد حوادث وخسارت های جبران ناپذیری نباشیم باتشکر از جناب آقای سلمان میثاقی @channelsangak
❇بسم رب الودود❇ قرآن میفرماید:إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ✳ خدا احسان شدگان را دوست میدارد آقای حاج حسین صمدی مبلغ یک میلیون وپانصد هزار تومان جهت کمک به جاده تپه باشی به آرامستان  و احداث_سایبان ، به شناسه شورای روستا سنگک واریز نمودند روح مرحوم آقای حاج جلیل صمدی، حاجیه خانم لیلا وکیلی🌹وکلیه درگذشتگان از خانوادههای صمدی و وکیلی بخوانیم رحم الله من یقر الفاتحه مع الصلوات🌺 عمومی شورای اسلامی روستای سنگک🇮🇷 @channelsangak
حسن: امام جمعه محترم بخش نوبران حجت‌الاسلام والمسلمین حاج آقا دادخواه باتوجه به مکرر شوراهای اسلامی ودهیاران محترم بخش نوبران با رفتن محترم اداره راهداری غرق آباد بخش نوبران مهندس سلیمی مخالفند خواهشمندیم در صورت صلاحدید مطالبات مردمی را پیگیری فرماید باتشکر کانال نوبرانیان @channelsangak
باسلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات به اطلاع مردم ولایتمدار شهرغرق آباد و روستاهای تابعه میرسانیم در نمازجمعه این هفته ی شهر غرق آباد 8/2/1402 توسط اعضای محترم شورای اسلامی شهر غرق آباد و بیانات و ارائه گزارش ریاست محترم شورا برگزار میگردد. لذا از عموم مردم عزیز دعوت میشود ضمن حضور درنمازجمعه، میتوانند درخواست ها ومشکلات خودرادرمیان بگذارند باتشکر و واحد فرهنگی ستادنمازجمعه شهر غرق آباد @channelsangak
✍️معرفی سید محمد صمصام 🔵سیّد محمّد در سال ۱۲۹۰ ش. در خاندانی روحانی در محلهٔ صراف‌ها در اصفهان به دنیا آمد. از اوان تحصیل ضمن کسب فقه و اصول به عرفان اسلامی نظر داشت و همراه با دیگر علوم مقدمات و مبادی، فلسفه و عرفان را نیز آموخت تا اینکه علاقه مخصوصی نسبت به عرفای بزرگ اسلامی پیدا کرد و همانند عرفای بزرگ آثار این عرفان به صورتِ بی‌اعتنایی به دنیا، بی‌توجهی به مال و منال دنیوی، با روحیهٔ اجتناب از زراندوزی و بی‌اعتنایی به صاحبان زر و زور و اُنس و مهربانی با محرومان در او متجلّی شد. ✍️بهلول نمایی وی با شرکت در مجالس و بیان کلمات طنزآمیز و بهلول‌گونه حقایق و انتقادات زمان خود را بیان می‌نمود. ✍️کرامات صمصام در تهذیب نفس تا آنجا پیش رفت که پرده‌ها و حجاب‌ها از مقابل چشمانش دریده و گاه‌وبیگاه کرامتهایی از او بروز می‌کرد و خبرهایی می‌گفت امّا خود را بی‌خبر از همه‌جا می‌نمود. @channelsangak
☘🌿🌺بنام خدا 🌺🌿☘ _شب بدبو معلم یک کودکستان به بچه‌های کلاس گفت که می‌خواهد با آن‌ها بازی کند. او به آن‌ها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم‌هایی که از آن‌ها بدشان می‌آید، سیب‌زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه‌ها با کیسه‌های پلاستیکی به کودکستان آمدند. در کیسه بعضی‌ها ۲ بعضی‌ها ۳، و بعضی‌ها ۵ سیب زمینی بود. معلم به بچه‌ها گفت تا یک هفته هر کجا که می‌روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند. روز‌ها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه‌ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب‌زمینی‌های گندیده. به علاوه، آن‌هایی که سیب‌زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه‌ها راحت شدند. معلم از بچه‌ها پرسید:«از اینکه یک هفته سیب زمینی‌ها را با خود حمل می‌کردید چه احساسی داشتید؟» بچه‌ها از اینکه مجبور بودند، سیب‌زمینی‌های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند. آن‌گاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد:«کینه آدم‌هایی که در دل دارید و همه جا با خود می‌برید نیز چنین حالتی دارد. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می‌کند و شما آن را همه جا همراه خود می‌برید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی‌ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید، پس چطور می‌خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟» یک جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻 @channelsangak ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شــــــــب ✨انتهای زیباییست 🌸برای امتداد فردایی دیگر 🌸تا زمانی که سلطان دلتان ✨خداست 🌸کسی نمی تواند ✨دلخوشیهایتان را ویران کند! 🌸با خدا باشید و پادشاهی کنید 🌸شبتون آرام و خوش ✨در پناه خالق هستی @channelsangak ─━━━━⊱⭐️⊰━━━━─
❣ هر همچون گل های آفتابگردان🌻 رو به سمت چشم می گشاییم و با سلام بر آستان جان می گیریم ... این خورشیــد حضور شماست که گرممان می کند نور بارانمان می نماید و می بخشد ... شکر خدا که شما را داریم 🌹الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـرَج🌹 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @channelsangak
❤️بنام خداوند هستی بخش ❤️ 💞سلام و عرض ادب محضر شما بزرگواران 💞صبح پنج شنبه تون به قشنگی آسمان پرنور 💞ولبخندتون به زیبایی گلهای شگفته... ☀️ ️صبح تان بخیر عزیزان گرانقدر 🍃🌸🍃 @channelsangak
صدای زنگوله ی گردن اهالی هنوز در فضای ذهنم بگوش می رسد، وقتی که در تاریک و روشن غروب آفتاب جست وخیز کنان پیش پای گله ی گوسفندان از سمت اون تپه()  به طرف ده  می دویدن در چشم بهم زدنی سرتاسر محله ی طویله ها پر می شد از گوسفندانی که برای رسیدن به خانه ی صاحبان خود بی تاب بودند، در آن هنگام برای مدت کوتاهی  شلوغی لذت بخشی روستا را فرا می گرفت، مردان بیل بدوشی که سرگرم تحویل دادن و گرفتن نوبت آبیاری بودند، بچه هایی که از بازی روزانه سیر نمی شدند و زنان همدل روستا دسته جمعی با صمیمیت گاهی تند و گاه آهسته از کنار کوچه می خرامیدند و در این میان صدای مرد چوپان بالاتر از همه بود،کیش کیش.. هی هی... بررررر... همهمه ی اهالی ، جیرینگ زنگوله ها، کوبیده شدن انبوه پای گوسفندان بر روی زمین خاکی توأم با زیر و بم بع بع و مع مع، هم آمیزی زیبایی را بوجود می آورد که بمثابه یک قطعه موسیقی دل انگیز و وصف ناپذیر هر روز در فضای عصرگاهی آن روزگار روستا نواخته می شد. گرد و خاک آن شلوغی قشنگ هنوز در هوای کوچه ها پراکنده بود که زنان بادیه بدوش تک تک از خانه های خود خارج و به خانه یکی از همسایه ها وارد می شدند، این بار عطر شیر تازه بود که بر جای آن غبار دلنشین در مشام می پیچید، شیر بود که بر روی شیر ریخته می شد، برکتی که همه ی تغارهای همسایه را پر می کرد تا روغنی باشد برای چراغ او. نمیدانم!! چطور شد؟ چی شد؟ آیین همدلی ، همکاری و رونق افزای گوهرمهربانی در روستا بود تا در رهگذار زندگی کلبه ای در آبادی، شب را بی چراغ سر نکند. در خنکای شبهای بهار، بوی علف، شیر تازه و نان داغ، چون باده ای گوارا به جان ها مستی می بخشید و اندکی بعد زیر آسمان نقره فام با نجوای ماه و ستاره ها همچون شبهای پیش همه آرام در خواب آرمیده بودیم.آنچه داشتیم از همدلی در طبق، اخلاص بود که در تغار همسایه ریخته می شد و آنچه بر می داشتیم شهد شیرین آرامش بود که دنیای بزرگ روستای کوچکمان را زیبا می کرد، با اینکه ما فقط دو رأس بز داشتیم.... 🌺 ✍:علیرضادنیایی 🍀 @channelsangak