🌺🌺🌿بنام خدای بی همتا 🌿🌺🌺
چہ زيباست صبح☀️
وقتی روی لبهايمان
ذكرمهربانی بہ شكوفہ مینشيند🌺
وبا عشق، روزمان آغاز میشود🌺
خدايا🙏
روزمان را سرشار از آرامش
عشق و محبت کن♥️
با عرض سلام و ادب محضر شما عزیزان گرانقدر صبحتون بخير 🌺
آدینه تون پر از آرامش و دلخوشی
@channelsangak
🍂🍂🍂بنام خدا 🍂🍂🍂
💠چهار عامل ما را 🔥جهنـمی🔥 کرد
🔹در قیامت بارها میان اهل بهشت و جهنم گفت و گو رخ می دهد ٬ که قرآن ترسیمی از آن گفت و گوها را بیان فرموده است٬ یکی از آن صحنه ها که در سوره مدثر آمده این است که: اهل بهشت از مجرمان می پرسند: چه عاملی شما را به دوزخ روانه کرد؟
⚫️ آنها می گویند : ۴ عامل :
🔸۱-« لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلّینَ »
٬پای بند به نماز نبودیم .
🔸۲-« لَمْ نَکُ نُطْعِمُ المِسْکینَ »
به گرسنگان اعتنا نمی کردیم.
🔸۳-« کُنّا نَخوُضُ مَعَ الْخائِضینَ »
٬ ما در جامعه فاسد هضم شدیم .
🔸۴-« کُنّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدّین »
٬قیامت را هم نمی پذیرفتیم.
📚:قصص الصلاة/ص۱۸۹
@channelsangak
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🌸🌿بنام خدا 🌿🌸🌸
چرا در زمستان بیشتر سرما میخوریم؟
🔸همه چیز به بینی ما باز میگردد، کاهش حرارت داخل بینی به اندازه تنها ۵ درجه سانتیگراد، تقریبا ۵۰ درصد از میلیاردها سلول در داخل سوراخهای بینی افراد را از بین میبرد. با کم شدن دمای هوا این مزیت ایمنی بینی از بین میرود.
🔹بنابراین هرچه بتوانید محیط داخل بینی را گرمتر نگه دارید، این مکانیسم دفاعی ذاتی دفاعی بهتر میتواند کار کند. شاید این دلیل مناسب دیگری برای زدن ماسک باشد
@channelsangak
🏴🏴 یادی از آسمانی شده گان 🏴🏴
بنام یزدان
روز ازل خورده ام باده ز جام حسين
تاكه شدم تا ابد خاك غلام حسين
پادشه عالمست خادم دربار او
كاش كه ما هم شويم پير غلام حسين
به یاد پدر
باکمال احترام دومین سالگرد درگذشت خادم الحسین(ع) فقید سعید شادروان کربلایی عباس آقا قربانی را به اطلاع همولایتیهای بزرگوار میرساند.ضمن گرامیداشت یاد و خاطر آن پدر عزیزو مهربان ، غفران واسعه الهی جهت آن فقید سعید و سلامتی و سعادتمند ی برای بازماندگان عزیزش مسئلت مینمایم .
انشالله این عزیز سفرکرده که خدمتگزار آستان با کرامت اهل بیت سلام الله علیها بوده و مدال زرین نوکری سیدالشهدا علیه السلام را برسینه داشت، با اربابش امام حسین علیه السلام محشور گردد.
هدیه نثار روح پر فتوح شادروان کربلایی عباس آقا قربانی و کلیه در گذشته گان از خاندان محترم قربانی بخوانیم فاتحمه مع الصلوات
کانال رسمی روستای سنگک
@channelsangak
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🖤بنام خدا 🖤
با سلام و احترام به استحضار همشهریان و همراهان عزیز میرساند آیین بزگداشت اولین سالگرد درگذشت فقیده سعیده بانو مهلقا رمضانی امروزدر روستای سنگک برگزار گردید.
در این مراسم جمعی از بستگان و آشنایان به همراه فرزندان و منسوبین مرحومه، با حضور بر مزار آن مادر مهربان همراه با مداحی ذاکر گرانقدر جناب آقای کربلایی آقا سید شجاع ناصرحسینی جناب آقای مهدی مرشدی حجت الله یقینی به روح مطهره آن عزیز از دست رفته ادای احترام نموده و ضمن قرائت فاتحه، یاد و خاطره آن مادر عزیز را گرامی داشتند.
▪️کانال رسمی روستای سنگک به نمایندگی از همولایتیهای بزرگوار ضمن عرض تسلیت سالگرد آن عزیزبه بیت مکرم و خانواده های معزا ، از خدای منان علو درجات را جهت روح پاک و مطهره آن عزیز سفر کرده مسئلت مینماید. از تمام عزیزانی که در مراسم تشییع تدفين سوم هفتم،چهلم وهمچنین امروز در اولین سالگرد آن عزیز سفر کرده از راه های دور و نزدیک قدم رنجه فرموده و تسلی بخش خانواده های معزا بودند نهایت تشکر و قدردانی رادارد. ان شاءالله عزیزان مصیبت دیده در شادی های شما خوبان جبران زحمات کنند .
روحش شاد و یادش جاودانه
▪️ کانال رسمی روستای سنگک
@channelangak
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ختم_قرآن
در مراسم اولین سالگرد مرحومه خانم مه لقا رمضانی در حسینیه حضرت ( سیدالشهدا)علیه السلام روستای سنگک مورخه ۱۴۰۲/۹/۱۰ توسط آقای مهدی مرشدی
ارسالی ((آقای سید شجاع ناصر حسینی))
@channelsangak
🌸🌸🌿 بنام خالق زیبایی ها 🌿🌸🌸
#چشمه هفت رنگ مجن
چشمه هفت رنگ مجن از چشمههای نادر و کمنظیر ایران محسوب میشود که از جاهای دیدنی شاهرود در ۲۵ کیلومتری شمال آن است و در میان شکاف درههای دامنه قله ۴۰۰۰ متری شاهوار قرار دارد. رنگهای متنوع آب این چشمه به وجود مواد معدنی گوناگونی برمیگردد که در اطراف بستر آن هستند. از آب این چشمه برای درمان بیماریهای پوستی و استخوانی استفاده میشود. همچنین تنوع گیاهی و جانوری این منطقه در خور اهمیت است.
#سمنان
#چشمه_هفت_رنگ
#جاذبه های گردشگری
🛎مخاطبان گرامی! اطلاعات ما صرفا بر اساس داده های اینترنتی است، بنابراین قبل از رفتن به محل مورد نظر اطلاعات دقیق تری از طریق سایتها و نرم افزارهای گردشگری و نیز دوستان و آشنایان و حتی ساکنان آن شهر کسب کنید و سپس به آن مقصد سفر کنید.
@channelsangak
بنام خدا
با عرض سلام
مشاغل روستایی ....
بخش دهم ........
- برپایی اردوگاه:
اردو های زمستانی و تابستانی
چنانچه مناطق طبیعی و بکر و امن در روستا و اطراف آن می شناسید، میتوانید برای اردو زدن با چادر مکانی ایجاد کنید و همچنین لوازم موردنیاز را برای این مشاغل روستایی فراهم کنید. در روزنامه های شهری اردوگاهتان را تبلیغ کنید و افراد را به اردوگاهتان دعوت کنید. کودکان و دانش آموزان مدام به دنبال اردوگاه های دوردست هستند و این دقیقاً همان چیزی است که می خواهند. اگر برای برپایی اردوگاه، به جای زمین مغازه ای دارید، میتوانید به افرادی که برای برپایی اردو به آن جا می آیند، وسایل اردو زدن را بفروشید. همینطور برای جذب گردشگران و توریست ها میتوانید با ارائه اطلاعات محلی، برگزاری جشن های محلی و هم چنین ایجاد سرویس های حمل ونقل برای گردشگران کسب وکارهایی راه بیندازید.
@channelsangak
🌿🌿🌿بنام خدای مهربان 🌿🌿🌿
#داستان_شب
#ماهی سرنوشت
صبح تازه شروع شده بود، مرد جوان سوار بر اسب شد تا به بازار شهر برود، در بین راه و کنار رودخانه پیرمردی را دید که نشسته است، از اسب پایین آمد و به سمت آن پیرمرد رفت، سلام کرد و به پیرمرد گفت: غریبه هستی؟
من شمارا هرگز این حوالی ندیده ام، اگر کمکی از دستم بر میاید بگو، پیرمرد گفت: فقط گرسنه ام ، مرد دستش را داخل بقچه ی که همراه داشت کرد و مقداری نان و پنیر و سبزی به پیرمرد داد و کنار او نشست.
پیرمرد بعد از خوردن صبحانه ی تعارفی، به مرد گفت: تو از آنچه در بقچه داشتی به من بخشیدی و من نیز از آنچه در بقچه دارم به تو خواهم بخشید.
مرد گفت: ای پیرمرد مرا شرمنده نکن ای کاش که طعامی ارزشمند همراه خود داشتم و از آن به تو میدادم.
پیرمرد تُنگ شیشه ای را از بقچه اش بیرون آورد و روبروی مرد گذاشت، دستش را در آب رودخانه برد و چهار عدد ماهی زیبا بیرون آورد و در ظرف ریخت، مرد متعجب نگاه میکرد که چگونه بدون تور و قلاب توانست این کار را انجام دهد.
در این فکر بود که پیرمرد دستش را روی دست مرد جوان زد و گفت: این ماهی بزرگ تو هستی و ماهی کوچکتر همسرت و آن دو ماهی کوچک پسران تو اند.
دوست داری بدانی که کدام از شما زودتر خواهید مُرد، مرد اول از حرف پیرمرد ناراحت شد ولی بعد کنجکاو شد تا ببیند نتیجه ی کار چیست و علی رغم میلش قبول کرد، پیرمرد دستش را روی تُنگ شیشه ای گذاشت و گفت هر زمان که دستم را بردارم یکی از ماهی ها خواهد مُرد نگاه کن تا ببینی اول نوبت کدام ماهی خواهد شد، تمام وجود مرد را نگرانی فراگرفت، صدای طپش قلبش از بیرون سینه شنیده میشد، ناگهان پیرمرد دستش را به آرامی از روی ظرف برداشت و هر دو دیدند که ماهی بزرگ دیگر حرکت نمیکند و مُرده است.
مرد بی آنکه چیزی بگوید لبخندی زد و به سمت اسب رفت و با خوشحالی سوار شد، پیرمرد گفت آیا نمیخواهی از سرنوشت بقیه ی اعضای خانواده ات با خبر شوی، مرد لگام اسب رو کشید و گفت بهترین هدیه را از تو گرفتم، همین که میدانم داغ همسر و فرزندانم را نخواهم دید برای من کافیست.
از این پس زندگی برایم زیباتر خواهد بود، مرد اسب را تازاند و رفت.
شب یک #داستان جذاب و خواندنی در کانال رسمی روستای سنگک📚✍🏻
@channelsangak