#داستان_طنز
قسمت پنجم
منو استخدامو دسمال یزدی😜
به روایت حسین عبداللهیان بهابادی👩🎨
. . .در حالیکه عرق از سر و رویم سرازیر شده بود از اتاق گزینش بیرون اومدم .زیر لب غرولند میکردم و با خودم حرف میزدم. از ناراحتی متوجه اطرافم نبودم . از کیوسکی در خیابان روزنامه ای ورزشی خریدم و مستقیم رفتم بهاباد . تقریبا یک ماهی گذشت تا اینکه از کمیته بهاباد اطلاع دادند باید برای مرحله پایانی گزینش به اداره کل بروم . ساعت ۸ شب وقت قرار بود . فردا شب دقیق و مرتب به دفتر آقای میرجلیلی رفتم . بعد از سلام و احوالپرسی، اشاره کرد بنشینم . وزغ گونه🙈 به مسئول گزینش زل زده بودم . آسید علیرضا گفت : تحقیقات محلی خوب جواب داد و به نظر میرسه شما میتونید نیروی خوبی برای کمیته امداد باشید .نیشم تا بنا گوش باز شد😄 و در آستانه جِر خوردن قرار گرفت . آقای میرجلیلی چنان جمله " به نظر میرسه نیروی خوبی باشید" را ادا کرد که یک لحظه فکر کردم قراره در FBI خدمت کنم 😳. غرق در خوشی بودم که مسئول محترم فرمودند : فقط دو نکته باقی مانده. با این گفته میرجلیلی نیشم به صورت خودکار و به آهستگی بسته شد . خودکار و کاغذی به دستم داد و گفت: یک نامه اداری بنویس. مهلتش ندادم و در کسری از ثانیه نوشتم . با تعجب نگاهی به کاغذ کرد و گفت: خیلی خوبه، خط خوبی هم داری . از این تعریف بی موقع به قول بچه محلها خر کیف شدم ، اما انگار میرجلیلی حیفش میومد دست از سر من برداره و بلافاصله گفت: برای آخرین سوال سوره حمد را به صورت صحیح بخوان. با خودم گفتم : مرد حسابی ، آبت نبود، نونت نبود ، این که اولش باشه ، تا آخرش خدا به خیر کنه . در همین لحظه مسئول گزینش گفت: ها... چی شد؟ و من مثل بلبل سوره حمد رو براش از حفظ خوندم و برای اینکه جای هیچ شک و شبهه ای نمونه، تا جاییکه نفس اجازه میداد والضالینش رو کشیدم تا در تجوید و قواعد کم نگذاشته باشم 😢. با لبخند سید علیرضا فهمیدم که تیر خلاص را زدهام، کاغذی را به دستم دادو گفت: این مدارک رو بیار تا شروع به کارت رو بزنیم .
با خوشحالی از اتاقش بدون خداحافظی اومدم بیرون. همینکه وارد راهرو شدم، مرد تقریبا فربه و تپل و میانسالی که در هر ده انگشتش انگشتری به چشم میخورد و به نظرم قبلا هم دیده بودمش صدایم زد و گفت: جونُم قراره اینجا مشغول شی؟ با لکنت گفتم: بله. با اوقات تلخی خاصی و به آهستگی گفت: بیا دفتر من .
. . . ادامه دارد.
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنرانی مرحوم خانم مریم عالمی مادر شهید علیرضا عالمی در جمع دانش آموزان
https://eitaa.com/chsnteh
هدایت شده از کانال اطلاع رسانی ثبت احوال استان یزد
سرپرست جدید اداره کل ثبت احوال استان یزد فردا صبح معارفه می شود.
✅ آئین تکریم و معارفه مدیران کل ثبت احوال استان یزد فردا سه شنبه ساعت 10 صبح در سالن نشست های فرمانداری یزد برگزار می شود .
در این مراسم که دکتر کارگر معاون وزیر کشور و رئیس سازمان ثبت احوال و جمعی از مدیران این سازمان و معاون استاندار یزد حضور خواهند داشت مهدی مصدق به عنوان سرپرست اداره کل ثبت احوال استان معرفی و از زحمات محمدعلی مکرمی تقدیر خواهد شد .
از مدیران اجرائی استان ، اصحاب رسانه ، روسای ادارات ثبت احوال و پیشکسوتان و بازنشستگان این دستگاه اجرائی برای شرکت در این نشست دعوت شده است.
╭━═━⊰✹❀✹⊱━═━╮
🆔 @yazdsabteahval
╰━═━⊰❀✹❀⊱━━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحر المیت نام دریایی است که هیچ گاه در آن غرق نمی شوید! حتی اگه خودتان بخواهید خود را غرق کنید!
eitaa.com/chsnteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❗️ به همین راحتی مرد
مرگ از رگ گردن به ما نزدیک تراست!
eitaa.com/chsnteh
4_505426782116260038.mp3
6.82M
#همایون_شجریان
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•
🎼 https://eitaa.com/chsnteh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شغل فقط شغل این بزرگوار
قسمت کنترل کیفی😄
https://eitaa.com/chsnteh
15.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍧اقتصادی ترین و خوشمزه ترین بستنی معجون 🍨
مواد لازم
موز ۳ عدد
خانه صبحانه ۱ عدد
بیسکوئت پتی بور نصف بسته
شکلات تختهای ۱ بسته (۱۰۰گرم حدودا)
https://eitaa.com/chsnteh
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود بر شما حال دلتو خوش.. نظرت چیه با دیدن این کلیپ جرات داری تو هم..........
https://eitaa.com/chsnteh
13.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصنیف #سروچمان
استاد محمدرضا شجریان، همایون شجریان
࿐ྀུ༅࿇༅჻ᭂ✾ٖٖٖٖٓुؔ•
🎼https://eitaa.com/chsnteh