eitaa logo
چَنتِه 🗃
3.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
23 فایل
چَنته: واژه ای بهابادی به معنی ظرف پارچه ای بزرگ(دولو) که در آن تعدادی کیسه های کوچک قرار داده می شد و معمولا محتوی انواع داروهای گیاهی بود . چنته از ملزومات جهیزیه دختران در قدیم بود. پل ارتباطی @HOSSYN90 @Tayyebeee آگهی و تبلیغات 👇 @HOSSYN90
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 عکسی زیبا از رزمندگان بهابادی قبل از عملیات والفجر مقدماتی 🗓 بهمن ماه ۱۳۶۱ 🔸متن پشت عکس اردیبهشت ۱۳۶۲ نوشته شده 🔸 تو این عملیات، بهاباد؛ اسیر و شهید داد. 🚩 شهید عباسعلی کارگر،شهید عباسعلی یوسفی، شهید غلامرضا ملکپور، شهید حسن اسماعیل زاده، شهید غلامرضا گنجی 🏴 حاج حسین شیخ زاده، حاج عباس اسماعیلی، حسین اسماعیلی، حسین دهقان، سیدجلیل رضوی، حسن دهقان زاده، سید حمید رضوی، حسین مقدسی، اکبر ابراهیمی 📨 این یادگاری و یادبود ارزشمند را جناب حاج حسن قاسمی و جناب محمدعلی کاظمیان امروز ارسال کردند که از هر دو عزیز سپاسگزاریم. 🆔 @chantehh
زمان تصميم می‌گیرد چه کسی را در زندگيت ملاقات خواهی کرد، قلبت تصميم می‌گیرد چه کسی را در زندگيت می‌خواهی، و رفتارت تصميم می‌گیرد چه کسی در زندگيت می‌ماند. 🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر 📷 آشیخ محمد عبداللهیان در مدرسه حضرت امام خمینی(ره) یزد 🗓 سال
جناب آشیخ محمد عبداللهیان سلام حسین آقا نائب الزیاره شما و همه ی چنته ای های عزیز در عتبات عالیات هستم. عکس حقیر را که آقای کاظمیان براتون فرستادند، در سال ۶۱ در یکی از عکاسی های شهر بانه گرفتم. در آن سال با شهید منصور برهانی و شهید سیدکاظم حسینی و آقایان حسین دهقان زاده و حسین حدادزاده و محمد ابوالقاسمی با هم بودیم.
قد کوچه باباد 🔺 قسمت اول ✍ حسین عبداللهیان بهابادی قدیما که نه ولی تا سال ۷۷ خیابونی داشتیم که به قدِ کوچه ی باباد معروف بود. از پیچی که اون روزا به پیچ شهرک معروف بود، وقتی وارد مثلا خیابون امام میشدی همش باغ بود و کوچه باغ . اول اون و توی پیچ معمولا ماشین حاج علی دهقان جلوی باغشون پارک بود . پایین تر که میومدی و سمت چپ دوتا درخت توت بزرگ بود که به آسیای پایین معروف بود ( کسی میدونه چرا؟🤔 ) دو طرف خیابون هم جوی آب بود که معروف بود به آب باباد . مردم توی پاییز گوسفنداشون رو تو باغ میکردن و عصرای پاییزی اکثر قد کوچه باباد دنبال گوسفند می‌دویدند و کمتر کسی موتور و ماشین داشت . مثلا اکبرآقای جلیل ، حاج حسن اخوان ، حاج حسن مَرَفیا وحاج حسین جلیلی افرادی بودند که ماشین داشتن . دانشگاه کندئو مرکز داد و ستد و شور و مشورت بود . ما بچه ها که خیلی کم سن و سال بودیم . گاهی خوشمان میومد قاطی بزرگترا بشیم . پیرمردی ریش سفید با جلیقه مشکی و پیراهن بلند آبی و شلوار مشکی و گیوه هایی که ما رو به عهد قدیم وصل می کرد با لبخند همیشگی بر صورت گِردش، هر روز صبح قدّ خیابون باباد را از بُن قلعه رکاب میزد تا نزدیک پیچ شهرک . به دانشگاه کندئو که می رسید صدای دانشگاهیان به حاجی حاجی گفتن بلند میشد و پیرمرد که خوش برُ رو بود و خنده رو، در حین رکاب زدن فریاد می‌زد:«حاجی باباتونه» و ما بچه ها که از دیدنش ذوق میکردیم به واسطه رابطه فامیلی در همان حالت بچگی صدا می زدیم :«حاج آقا سلام» و به دنبال پدر صلواتی گفتن حسین حاجیا می‌گفتیم : عمه مریم کُجِیَن؟ و گل از گلمون میشکفت وختی میفهمیدیم عمه قراره بیان باغستون خونمون. از دیگر پیرمردهای قدیمی که با دوچرخه قد خیابون باباد رو متر میکردند و همیشه هم یا چراغ دستی دستشون بود و یا بیل و از قضای روزگار میونه خوبی هم با اهالی دانشگاه داشت،«مَحَد صادق بودن» . بسیار خوش مشرب و اهل گفتگو و شوخی و خنده . از دیگر پیرمردهای قدیمی و با حال « آسید مَرَضا رضوی» و «آسید فضل الله هاشمی» بودند که هر دو تقریبا کم بینا و فوق العاده شوخ، که هر وخت جلوی دانشگاه به هم می رسیدند ابتدا ۴ تا فحش نون و آبدار نثار هم می کردند و بعد دستانشان را جهت دست دادن به هم دراز می کردند و از آنجا که هم رو خیلی نمی‌دیدند از کنار هم و بدون دست دادن رد میشدند .😂 و اما از پیرمردهای گاه پایه ثابت دانشگاه که در واقع استاد تمام و استاد همه اساتید دانشگاه کندئو بودند «جناب حاج جواد آغا صالحی» بودند ، که خاطرات زیادی از ایشون باقی مونده و در مجالی دیگر به آنها می‌پردازیم... 🆔 @chantehh
✍ آقای محمدمهدی خواجه ای ▪️مرحوم حاج شیخ علی دهقان و فرزند شهیدشون محمد رضا دهقان بهابادی 🆔 @chantehh
آقای فرهاد شجاعی بهابادی 🔺 قسمت اول دروود بیکران بر مدیران و اعضای خوب چنته شب گذشته منزل دوستی بسیار محترم و ارزشمند - که خودشان از چهره های شاخص و ارزشمند شهرمون هستن - مهمان بودم. صحبت بود که چقدر بزرگان بهاباد برای حفظ و توسعه ی آبادانی این دیار زحمت کشیدند و از جان مایه گذاشتن و الان کوچکترین نامی و یادی از آنها برده نمیشود و نسل امروز حتی نمی‌دانند در گذشته پدرانشان در صحنه های مختلف چه نقش آفرینی هایی که نکردند. بر خود واجب دانستم در ادامه مطالب شیوای «حسن آقای هاشم» که به زیبایی از نقش آفرینی « حاج حسن آرتشدار » در تعطیل کردن حفر چاه های سنگ آهن یاد کردن، تا جایی که حافظه یاری می‌کند مطالبی از بزرگان و دلسوزان بهاباد - که شوربختانه همگی از این دنیا کوچ کردن - را برای ثبت در تاریخ یادآوری کنم . لازم به ذکر است بنده هر چه در خاطرم مانده و اسامی را که به یاد دارم عنوان می کنم، لذا پیشاپیش عذرخواهم اگر اسم بزرگمردی فراموش شد و مطلبی کج و راست نگاشته شد. مرحوم حاج لقمان لقمانی ؛ یکی از چهره های فراموش نشدنی زندگی من هستن. انسانی بسیار شریف و شخصیتی مهربان و دوست داشتنی که مهارت خاصی در بیان خاطرات داشتند و طوری با جزئیات و آب و تاب داستانی را بیان میکردن که شنونده خودش را درست وسط معرکه میدید . یکی از خاطرات به یادماندنی که از ایشان به یاد دارم و هر بهابادی با شنیدنش به خود می بالد از این قرار است: نقل کرده اند: زمانی « فاضلی » ، نماینده یزد در مجلس شورای ملی که آدم بسیار قدرتمند و با نفوذی بود، در منطقه ی بهاباد اقدام به حفر و احداث قناتی در کنار قنات بهاباد برای مصرف شخصی خودش کرده و در این راه از حمایت تمام قد حکام و بزرگان یزد برخوردار بود. از آنجایی که بزرگان بهاباد چنین جفایی را بر نمی‌ تافتند به مخالفت و اعتراض و شکایت پرداختند و نقل است علی رغم مشکلات آن زمان مثل راه های خاکی و نبود امکانات و وسایل ارتباطی ، مردانه پای کار بلند شده و از زمان و زن و زندگی خود گذشتند، بی هیچ اجر و مزدی دو ماه،دو ماه به تهران و یزد به دادخواهی رفتند که اگر نمی‌رفتند الان اثر و آثاری از قنات و باغهای سرسبز بهاباد باقی نمی ماند ... 🔹 ادامه دارد.... 🆔 @chantehh
آقای فرهاد شجاعی بهابادی 🔺قسمت دوم ... درگیری ها و جلسات زیادی علیه حفر قنات توسط فاضلی به پا شد و اما بشنوید از آخرین نشست که ظاهرا قرار بود توافقاتی صورت پذیرد اما همه چیز آنطور که طرفین پیش بینی می کردند پیش نرفت ... 🔸ادامه ی جلسه آخر به نقل از مرحوم آقای لقمان : در منزل آقای دستمالچی (از بزرگان یزد) من به همراه آمیرسعید ، آسید ضیاء ، حاج سید محمد رضوی ، جناب آرتشدار و مرحوم گلشن (پدر مرحوم حاج علی گلشن ) و - اگر اشتباه نکنم- حاج حسین توسلی از طرف بهاباد و فرماندار یزد ، آقای رسولیان ، آقای فاضلی و جمعی از بزرگان و مقامات یزد هم از طرف دیگر نشستیم و بعد از فرمایشات فاضلی و سایر مقامات، صلح نامه ایی نگاشته شد و برای قرائت از دست من به آمیرسعید و همینطور دست به دست شد تا رسید به دست حاج سید محمد رضوی که آن زمان جوانی حدوداً ۲۴ ساله بودند . به محض خواندن توافقنامه، مرحوم حاج سید محمد برگه را پاره پاره میکنن و با صدایی بلند رو به مقامات می فرمایند: جناب آقای فرماندار جناب آقای رسولیان جناب آقای استادان و... شما کار آقای فاضلی را به ما مردم بهاباد واگذار کنید و کار مردم بهاباد را به آقای فاضلی 😳 ما خودمان خوب بلدیم چه کار باید بکنیم 😂 حاج لقمان تعریف کردن که: فاضلی بلادرنگ از جا نیم خیز شد و گفت: خوب چکار می‌خواهید بکنید ؟ حاج سید محمد: شما اگر پایتان به بهاباد برسد به والله، به والله می‌گوییم برزگرهای بهاباد با نیشِ بیل تکه تکه ات بکنند 😂 حاج لقمان می‌گفتند ما دهانمان خشک شده بود، سکوتی مطلق فضا را پر کرده بود، عنقریب انتظار هر گونه برخورد را احساس کردیم . رنگ فاضلی هم به کبودی رفته بود و می لرزید . لیوان آبی به دست فاضلی دادند ، نخورد و به سرعت جلسه را ترک کرد. فردای آن روز خبر رسید که فاضلی دار فانی را وداع گفته است ...‌ چقدر امروزه جای خالی این بزرگان احساس می‌شود. حتما اگر بودند،کسی قدرت اینکه به کوه همیجان نگاه چپ کند و یا از آب بهاباد قطره ای برداشت کند نداشت. بزرگانی مثل حاج لقمان ، آسید ضیاء، آمیرسعید ، حاج حسن ارتشدار ، حاج سید محمد رضوی ، حاج حسین توسلی و پسران فقیدشان حاج جواد و حاج محمود توسلی ، حاج غلامحسین گلشن و حاج علی گلشن ، حاج حسین شجاعی حاج میرزا محمد ایمانی ، کلممد هوشمند ، تقی خان ، خاندان بزرگ جلیلی از حاج حسن جلیلی و فرزندانشان حاج محمد ، جلیل ، حاجعلی اصغر و حاج حسین ، اکبرآقا جلیل و حاج حسین جلیل ، داوود آقا بهابادی و تمامی بزرگانی که دلاورانه برای فرهنگ و آبادانی و رشد بهاباد تلاش و جانفشانی کردند و کسانی که از قلم حقیر ناخواسته جا ماندند خدا جمیعشان را امشب مورد لطف و مغفرت خود قرار دهد و روح بزرگشان را در آرامش قرار دهد. 🙏 🆔 @chantehh
📨 آقا فرهاد شجاعی با ارسال این تصویر نوشتن: 🔸 بازیگران قصه ی غیرت همیشه زنده در یادها: حجج اسلام آمیرسعید رضوی، آسیدضیاء رضوی و حاج سید محمد رضوی و آقایان حاج حسن آرتشدار، حاج لقمان لقمانی، حاج... گلشن و حاج حسین توسلی کسانی بودند که از بهاباد به حق طلبی علیه ظلم و جور فاضلی به مجلسی شکایت بردند که این دو تن آقایان میرزا تقی رسولیان و سیداحمد اخوان دستمالچی به حکمیت دعوت شدند. 🆔 @chantehh
🍂لحظه ها را متوسل به دعاییم بیا سالیانی ست که دل تنگ شماییم بیا... 🍂آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد نه که ما،فاطمه هم چشم به راهت دارد   اَلسّلامُ عَلی الحُسَین وَ عَلی علی اِبن الحُسَین وَ عَلی اَولاد الحُسَین وَ عَلی اَصحاب الحُسَین ♻️ امروز جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی ۲۵ صفر ۱۴۴۶ هجری قمری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ذکر مخصوص روز جمعه : «اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم» ۱۰۰ مرتبه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔@chantehh
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صبح یعـــــنی بوسه برقلب خدا صبح یعـــــنی عاشقی باکبریا صبح یعـــــنی نور یعنی زندگی سلام صبحتون بخیر عزیزان🌺 🆔@chantehh