چَنتِه 🗃
#نوستالژی #جوانان_قدیم_بهاباد 📷 دبیرستان بهاباد حدود سال ۱۳۴۵ واقع در منزل اکبر آقا جلیلی 🔹ارسالی
#پیام_شهروندان
✍ جناب محمودرضا امینی (محمدمهدی) مثل همیشه لطف کرده و اسامی برخی از دبیران و دانش آموزان را مشخص کردن:
1 مرحوم آقای ایزد پناه
2 حاج محمود هوشمند
3 آقای صمصامی
4 حاج سید حسین حسنی
5 آقای حسین بابائیان (کربلایی علی رضا)
6 مرحوم حاج علی اکبر نفیسی
🔸 توضیح اضافه اینکه: آقامحسن هوشمند هم نوشتن: نفر دوم از سمت چپ مرحوم حاج میرزا محمد ایمانی هستند.
🆔 @chantehh
چَنتِه 🗃
#روز_پزشک ✍ جناب آقای حسین زینلی بهابادی (جهاد) شازده چاخان 🤥 🩺 تاریخچه پزشکی در بهاباد 🔺قسمت اول
#روز_پزشک
✍ جناب آقای حسین زینلی بهابادی(جهاد) شازده چاخان 🤥
🩺 تاریخچه پزشکی در بهاباد
🔺قسمت دوم
💢 جراحان بهابادی
ابوالمشاغل: درقاموس سیاسی ایران به آقایان دکتر حداد عادل و دکتر ولایتی ابوالمشاغل می گویند ولی در برابرِ مرحوم مغفور حاج حسن حداد یا همان حسن اُسای خودمون باید لنگ بیاندازند.
من شرح حال این بزرگوار را در خاطرات «شازده چاخان» بصورت مبسوط نوشته ام اما به هرحال ایشان تبحر زیادی در ختنه نمودنِ (کلاه برداری شرعی😁) اطفال داشتند، آن هم به شکل کاملا حرفه ای بطوریکه اگر بر مبنای قیمت گذاری و دریافت حق الزحمه پزشکان امروزی بود ایشان یکی از میلیاردرهای بهاباد بودن، خدایشان بیامرزد.
شکسته بند و ارتوپد : مرحوم حاج محمدعلی زینلی و افراد دیگری نیزبه عنوان شکسته بند فعالیت می کردند
داروخانه ،پرستاری : مرحوم محمدصادق رزاقی یا «مَصادق یحیی» خودمون که کارمند بهداری بودند هم در مغازه شان به توزیع و تجویز دارو مشغول بودند و همزمان همراه پزشکان به ارایه خدمات پرستاری میپرداختند و اینقدر پزشکان بهداری را همراهی کرده بودند که بعضی از بیماران خصوصا روستاییان، نسخه پزشک را نپذیرفته و هر چه مرحوم مَصادق تجویز می کردند را عمل می کردند. 😁
همچنین مرحوم حاج سید حسن حسنی نیز همزمان با مغازه داری به فروش دارو مبادرت داشته اند.( آوازه ی خیابون ناصرخسرو در رفته بوده وگرنه خیابون اصلی بهاباد ناصرخسرویی بوده برا خودش)
مرحوم حاج میرزا علی گرانمایه نیز مغازه کوچکی در خیابان امام داشتند که داروخانه گیاهان دارویی بهاباد بود و خودشان نیز به تجویز داروهای گیاهی اقدام میکردند و خوشبختانه نوه شان نیز در حال حاضر ادامه دهنده ی راه حاج میرزاست.
مرحوم آقای شفائی پدر بزرگوار مرحوم سیدحسین شفائی دبیر معروف زبان انگلیسی نیز از جمله کسانی بودند که در بهاباد دکتری می کردند . همچنین مرحوم جلیل آقا و مرحوم تقی خان تقوی- که ایشان تحصیلاتی هم در این زمینه داشته اند- از جمله کسانی بوده اند که در بهاباد به کار طبابت می پرداختند.
مامایی یا زائوها خانم هایی بودند که در هنگام زایمان به کمک زنان پا به ماه یا همان حامله امروزی می آمدند که در باغستان مرحومه مغفوره بگُم خنساها و در قلعه فکر کنم همسر خدابیامرز ممدباقر به این مهم مشغول بودند.
جا دارد یاد و خاطره پزشکان خارجی از جمله دکتر تجمّل ،دکتر اسحاق و دکتر رستگار که اولین پزشکان آکادمیک بهاباد بودند که رسماً به شکل امروزی طبابت می کردند راگرامی بداریم.
واما...
حاج ابوالحسن لقمانی...
👈 ادامه دارد...
🆔 @chantehh
May 11
#پزشکی
✍ سرکار خانم دکتر مریم جلیلی بهابادی
🔴 ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺭﮔﺎﻧﻬﺎﯼ ﺑﺪﻥ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ :
۱ _ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ : ﮐﺒﺪ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۲ _ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ : ﺷﺸﻬﺎ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۳ _ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ : ﻣﻌﺪﻩ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۴ _ ﺍﺳﺘﺮﺱ : ﻗﻠﺐ ﻭﻣﻐﺰ ﺭﺍ ﺿﻌﯿﻒ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
۵ _ ﺗﺮﺱ : ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﮐﻠﯿﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ .
ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻋﻮﺍﻃﻒ ﻣﻨﻔﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪﺑﺎﻋﺚ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺷﻤﺎ ﮔﺮﺩﺩ،ﭘﺲ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ،ﺧﻮﺏ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﯿﺪ،ﺧﻮﺏ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯿﺪ ... ﺧﻮﺏ ﻋﻤﻞ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺷﺎﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﻭ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺣﺎﻝ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯿﺪ ... ﻭ ...
ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﺪ 🌷
🆔 @chantehh
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
✍ تصویر ارسالی از فرهنگی ارجمند جناب علی اکبر باقری نسب
🔸 ایستاده از راست : زینلی درب هنزی، محمد دهقان، سید محمد رضوی، علی اکبر باقری نسب
🔸نشسته: همه اهل یزد
🆔 @chantehh
9.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چَنتِه 🗃
#پیام_شهروندان ✍ جناب محمودرضا امینی (محمدمهدی) مثل همیشه لطف کرده و اسامی برخی از دبیران و دانش آم
#پیام_شهروندان
✍ آقای محمودرضا امینی
به عرض مبارک میرسانم که آقای ایمانی در آن سالها ساکن یزد بودن و نفر دوم ایستاده سمت چپ، یکی از دبیران غیر بهابادی هستند و از سمت چپ نشسته دومین نفر آقای حسین بهرامیان معروف به حسین اُملی و از سمت راست نشسته با پیراهن سفید نفر سوم به احتمال زیاد مرحوم آقای محمد حداد دبیر مدرسه راهنمایی ابن سینا هستند.
چَنتِه 🗃
#نوستالژی #جوانان_قدیم_بهاباد 📷 دبیرستان بهاباد حدود سال ۱۳۴۵ واقع در منزل اکبر آقا جلیلی 🔹ارسالی
#پیام_شهروندان
✍ مدتهاست جناب سرهنگ غلامرضا محمدی نیا بر ما منت گذاشته و افتخار دادن ضمن عضویت در کانال شهر خودشون، از تهران مطالب و تصاویر ارزشمندی میفرستند و بر عکسهای قدیمی حاشیه نگاری می کنند: 👇
🔸بسیار ممنونم که این عکس زیبا و خاطره انگیز را در اختیارم گذاشتید و من را به پنجاه و چهار سال قبل بردید.
در رابطه با دبیرستان نو بنیاد بهاباد:
دبیرستان در مهرماه ۱۳۴۶ به مدیریت جناب صمصامی عزیز و بزرگوار که در عکس حضور دارند افتتاح شد.
بنده و همکاسی هایی که در حد توان معرفی می کنم اولین دانش آموزان این دبیرستان بودیم و این عکس که شامل دانش آموزان هر سه پایه هفتم هشتم و نهم است مربوط به سال ۴۸ و یا ۴۹ می باشد.
دانش آموزان کلاس نهم در این عکس و ورودی های اول دبیرستان:
۱- عباسعلی دهقان پسر میرزا علی اکبر نفر دوم سمت چپ
۲- حاج محمود هوشمند
۳ - شهید محمدعلی هوشمند
۴- مرحوم محمدعلی باقری نسب
۵- مرحوم حسین توکلی
۶- مرحوم محمد حداد
۷- حسین باباییان
۸- حسین بهرامی
۹ - مهدی وارسته
۱۰- علی ملکیان
۱۱- محمد نظری
۱۲ - محمد حسینزاده
۱۳ - مهری از بنستان
۱۴- سیدحسین حسنی
۱۵- دهستانی از بنستان
۱۶ - خواجهزاده از بنستان
۱۷ - سیدعلی هاشمی از احمد آباد
۱۸ - علی حسین پور
۱۹- مرحوم علی اکبر نفیسی
۲۰ - بنده غلامرضا محمدی نیا
دبیران دبیرستان عبارت بودند از :
🌹آقایان صمصامی
🥀 مرحوم ایزدپناه
🌲 مرحوم سیدمحمود رضوی
🌻 آقای زارع
🪴 آقای مسعود جلیلی
🌷 و احتمالا آقای بزم
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
#جوانان_قدیم_بهاباد
✍ ارسالی از سرکار خانم زهره حاتمی
🔸از چپ : عباس هوشمند، احمد ترحمی، مرحوم عباس جلیلی، عباس باقری نسب، عباس توسلی، علی توسلی، زنده یاد حسن لقمانی،
🔸پشت سرشون: شهید غنی زاده
🔸دو نفر ایستاده از راست: شهید علی اصغر امینی پور ، ناشناس
🆔 @chantehh
#داستان_طنز
این دو اسمی های پر دردسر
✍ مهدی عبداللهیان بهابادی
به روایت آبجی بزرگه ی ما، وقتی رجایی و باهنر شهید شدن من ده روز، دو هفته ای داشتم ولی به روایت شناسنامه و سند ثبت احوال یا به قول اخوی حسین و بهابادیای قدیم «ثَفت احوال» من اول شهریور به دنیا اومدم 👼
اما داستان نامگذاری ما هم خودش حکایت غریبیه که اخوی حسین چند وقت پیش،ناتمام نوشتن ورفتن سفر،اینجا👇
(https://eitaa.com/chantehh/5755)
سال های آخر دهه ی چهل بود که مادر ما، پدرشون یعنی «علی کَلمدا» رو از دست میدن و سال ۵۰ دست اجل، پدرمون را داغدار برادرشون (عمو مهدی ما، پدر آقای محمد عبداللهیان) می کنه.
دو سال بعد دومین پسر خانواده (حسین)قلم بدست به دنیامیاد.اینجا 👇
(https://eitaa.com/chantehh/4517)
و ظاهرا هنوز اختلافی بر سر نامگذاریش نبوده.
پسر سوم زمزم و عالی اصغر، یکسال بعد یعنی در سال ۵۳ متولد و تازه ماجرا شروع میشه😊
پدر و مادرمون که ظاهرا دو سه سالی فراموش کرده بودن عزیزی از دست دادن، یه دفعه یادشون میفته باید این کودک ترگل ورگل را به اسم پدر و برادرشون نامگذاری کنن که در نهایت، اختلاف پیش اومده اینجوری حل میشه که این پسروی گریه ئو را به یاد عموی درگذشته تو سجلّش «مهدی» اسم بلّن و به یاد خدابیامرز پدربزرگش علی کلمدا «علی» صداش کنن و با این فکر بکر همه چیز به خوبی و خوشی تموم میشه و اخوی عکاس ما صاحب دو تا اسم میشن.
دو سال پس از این ماجرا پسر بعدی به دنیا میاد و از شانسش موقع گرفتن شناسنامه ش کسی یادش نبوده عمو مهدی و بابَلی هم فوت کردن😁 و سجلّ پسر چهارمی به نام حسن ثبت و صادر میشه.
دو سه سال بعدی عالی اصغر و زمزم صاحب دو تا بچه میشن که اونا هم چون دختر بودن پس نمیشده علی و مهدی باشن 🙄
تابستون سال ۶۰ امّا وقت تولد من فرا می رسه و معلوم نیس دقیقا چه مکالمه ای بین زمزم و همسرشون رد و بدل میشه که ناگهان و پس از گذشت ده سال ، عالی اصغر یه لنگ پا وامیسن که: مَهدی ما فوت کرده و من باید اسم این بچه هو را بلّم مَهدی 🤦♂
زمزم هم که احتمالا همون روز، اون رگشون برگشته بوده و دل خونی اَ دست همسر داشتن پاشونو میکنن تو یه کفش که: الا و بالله فقط باید بشه «علی» اسم پدر من (🤦چه گیری افتیدیم شما خو یه بار گذاشتت مهدی و علی 🤷♂)
خلاصه که بحث بالا می گیره و طرفین کوتاه بیا نبودن و قرار میشه دوباره برن سجل احوال مشکلو حل کنن )
بچه هوی فلک زده را برداشته و راهی سجل احوال میشن. مامور ثبت- که مثل الان همشون باهوشن 😜- پس از شنیدن داستان، پسِ کله شو میخارونه و فکری می کنه و میگه: حالا که قبلی تو شناسنامه مهدی بوده و علی صداش میزدِت، الان برعکس بلّت، این بچه هو را تو شناسنامه بلّیم «علی» شما تو خونه بهش بگِت «مهدی» 🤦♂🤦♂🤦♂(دست من به اون آدم نرسه)
زمزم و عالی اصغر که از این پیشنهاد و از این فکر بکر به وجد اومده بودن میگن: عه، راس میگِت، این چرا به فکر خودمون نرسیده بود؟ 🤷♂🤷♀
این شد که بنده و اخوی بزرگترمون الان دو تا اسم مشابه داریم و هنوزم من نفهمیدم علی هستم یا مهدی😇
و اگر چه یزدیا به من «علی» میگن و دوستان بهابادی«مهدی» ، ولی به قول جناب سعدی:
بنده را نام خویشتن نبُود
هر چه ما را لقب دهند، آنیم
☀️ نور به قبر پدر و مادرم و قدیمیا بباره
🆔 @chantehh
#شهدای_بهاباد
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
📨 ارسالی از سرکار خانم مهدیه عابدی(فرزند شهید)
📻 حسین عبداللهیان در حال مصاحبه با شهید حاج عبدالرضا عابدی
شهید محمدعلی حاتمی، علی پورخواجه و محمدرضا حدادزاده هم حضور دارند.
🆔 @chantehh
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روانشناسی
🎙 دکتر_سعید_عزیزی
✅ اگــــر شکــــرگــــزار باشـــــــی،
بـــــزرگــــــت مــــی کنـــــــــــم...
🆔 @chantehh