eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.9هزار دنبال‌کننده
780 عکس
414 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاہ کن چه زیـبا از خوابـش برده ای شهیـــد🌷 دعایی کن🤲 که ما از خستـگیِ خوابمـان نبـرد و از قافله ی جا نمانیم😔 🌙 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر تو ای شهید راه حق ... سلام به لبخند های زیبای شهادتت... سلام صبحتون شهدایی ✋ ☘☘☘ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 یکی از نیروها از نگهبانی که برگشت، پرسیدم: «چه خبر؟» گفت: «جاتون خالی یه گربه عراقی دیدم.» گفتم: «از کجا فهمیدی گربه عراقیه؟» ( گفت: «آخه همینجور که راه می رفت جار می زد: الميو الميو»😅 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
🍃🌺 🔸ساعت حدوداً ۹ شب بود. ۱۴ فروردین ۱۳۹۵، که دیدم گوشیم زنگ میخوره. بود. دسته. 🔹_سلام خوبی؟ چه خبر؟ _سلام، خوبی؟ _جانم در خدمتم.. _خبر داری؟ _چه خبری ؟ _امشب یا فردا پروازه... _پرواز کجا؟؟ اونور...؟ جعفر طیار؟ _آره. _چه بی خبر...!؟ _حسین تو توی لیست نیستی بخاطر فوت پدرت. اگه امکان داره من و میثم رو برسون آخر شب... _چشم ، حتما. _ممنون؛ منتظریم؛ خوابت نبره؛ یاعلی. _چشم؛ یاعلی. 🔸حدوداً ساعت یک شب شده بود. من رفتم دنبال میثم و بعدشم رفتیم دنبال . داداش میثم اومد و ازمون چندتا عکس یادگاری جلو در خونه گرفت وحرکت کردیم به سمت پادگان. تو پادگان کنار سید که رو تخت دراز کشیده بود، نشستم و آخرین عکسم رو باهاش گرفتم. 🔹آخرین عکس یادگاری من و 🍃وَه که جدا نمی‌شود؛ نقـشِ تو از خیالِ من تا چه شود به عاقبت؟! در طلبِ تو حالِ من!🍃 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر به محضر محبوب شرط ها دارد...! باش که دعوت به کربلات کنند... خداوند مقرب ترین بندگان خویش را از میان عشاق برمی گزیند که گره کور دنیا را به معجزه عشق می گشایند... 🌹╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه؛ آقای «فخر الدين حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان. طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: «من بند کفش شما بسیجیان هستم.» یکی از برادران نفهمیدم. خواب بود یا عبارت را درست و متوجه نشد. از آن به مجلس با صدای بلند و رسا در تایید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت. جمعیت هم با تمام توان الله اكبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند! 😅 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹 تلنگر... 🌺اکثرشان فرمانده هستن، از حاج حسین خرازی بگیر که بند های پوتینش سفت نشده تا بقیه که دمپایی پایشان است، همگیشان این گونه خاکی بودن که تونستن جلوی عراق، بلکه جلوی 30 کشور جهان ایستادگی کنن🥇🌺 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada