eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.6هزار دنبال‌کننده
783 عکس
408 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
اگردوباره جنگی شروع شد وما نبودیم از قول ما *رزمندگان دیروز* به *رزمندگان فردا بگوئید: در حین مبارزه با دشمن متجاوز، به *بعد از جنگ* هم بیاندیشید. مبادا *ارزش‌ها* را در خاکریزها جا بگذارید، اگر چنین کنید، ارزش ها، مثل امروز، *عوض* می شود و *عوضی‌ها* ارزشمند می شوند. می بینید که چگونه ما را *غریبه* می‌پندارند!  آن روزها: *قطار قطار* می رفتیم.. *واگن واگن* بر می گشتیم. *راست قامت*  می رفتیم.. *کمر خمیده* بر می گشتیم. *دسته دسته* می رفتیم. *تنها تنها* بر می گشتیم. بی‌هیچ استقبال و جشن و سروری. فقط *آغوش گرم مادری* چشم انتظارمان بود و دگر هیچ..! اما مردانه، ایستادیم... باور کنیدکه: ماهم دل داشتیم، فرزند و عیال و خانمان ‌داشتیم. اما با *دل* رفتیم... *بی‌دل* برگشتیم. با *یار* رفتیم... با *بار* بر گشتیم. با *پا* رفتیم... با *عصا* بر گشتیم. با *عزم* رفتیم... با *زخم* برگشتیم. با *شور* رفتیم... با *شعور* برگشتیم. مااکنون *پریشان* هستیم. اما *پشیمان* نیستیم. *ما* همان کهنه *رزمندگان* پیاده‌ایم که *سواری* نیاموخته‌ایم. *ما* همان هایی هستیم که به *وسوسه‌ی قدرت* نرفته بودیم. می‌دانید *تعداد ما* در هشت سال جنگ، چند نفر بود؟؟؟؟ *۳/۵* درصد از کل جمعیت ایران!!! اما *مردانگی* را *تنها* نگذاشتیم. ما *غارت* را آموزش ندیده بودیم. رفتیم و *غیرت* را تجربه کردیم. اکنون نیز *فریاد* می‌زنیم که: این *حرامیان یقه سفیدان قافله‌ی اختلاس* از ما نیستند... *این گرگانی که صد پیراهن یوسف را دریده‌اند* از ما نیستند . این *خرافات خوارج ‌‌‌پسند* وصله ی مرام ما نیست. *ما* نه اسب امام زمان دیدیم، نه بی ذکر سالار شهیدان، جنگیدیم. اما *استخوان در ‌گلو* و *خار در چشم*، از *وضعیت امروز مردم خوبمان* شرمنده‌ایم,, شرمنده ایم، با صورتی سرخ. شرمنده ایم، با دستانی که در فکه و شلمچه و مجنون و هور و ارتفاعات غرب جا مانده است ای همه ی آنانی که *احساس پاک* را می شناسید! *ما*، اگر به جبهه نمی‌رفتیم، با دشمنی که به تلافی قادسیه، برای هلاک مردم و میهن مان ایران، آمده بود، چه می کردیم؟ شما را به آن سالار شهیدان، ما را *بهتر قضاوت* کنید. حساب اندکی از ما که *آلوده* شدند و *شرافت* خود را فروختند، را به پای ما ننویسید. *بگذارم و بگذرم* سربازم و هرگز نکنم پشت به میدان گر سر برود من نروم از سر پیمان ای خاک مقدس که بود نام تو ایران فاسد بود آن خون که به پای تو نریزد!؟ تقدیم به خانواده های محترم شهدا و جانبازان و ایثارگران هشت سال دفاع مقدس که مرد و مردانه از وجب به وجب این خاک حراست نمودند. شهدا شرمنده ایم شهدا شرمنده ایم 🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قحطی در ترکیه مردم را به جان هم انداخت یک وقت اشتباه نکنید اینجا کشور جنگ زده سوریه نیست که ۹ سال است تروریست‌های چند ملیتی و دست‌پروردگان عردوغان در حال آدمکشی در آنجا هستند، اینجا سوریه نیست که پدرخوانده تروریست‌ها ارتشش را برای حمایت از آنها راهی ادلب کرده است!! اینجا ترکیه, جایی است که رئیس‌جمهورش همین دو روز پیش ادعا کرد که ترکیه از ویروس کرونا قوی‌تر است و حالا خودتان نگاه کنید که شکم‌های گرسنه از همه چیز قوی‌تر هستند. بله اینجا ترکیه است که مردم برای یک تکه نان به جان هم افتاده‌اند و در حال تکه پاره کردن یکدیگر هستند، اینجا کشوری است که ۲۰ سال است عردوغان بر آن حکم می‌راند و به هر شکلی که خواسته آن را اداره کرده و امروز فقط با یک اعلام حکومت نظامی اینگونه به هم ریخته و مردم در حال دریدن یکدیگر هستند. در طول دو هفته گذشته که مردم ترکیه به صورت علنی درگیر مبارزه با کوروناویروس بودند، اردوغان همچنان ارتش اشغالگر خود را راهی سوریه می‌کرد تا به حمایت از تروریست‌ها ادامه دهد، اما اوضاع در ترکیه آنقدر خراب است که او ناچار شد تا حکومت نظامی اعلام کند!!
هزار هزار شور و شوق لبان پر ز خنده هزار هزار بسیجی هزار هزار پرنده هزار هزار پهلوون هزار هزار همخونه رفتند که ما بمونیم رفتند که دین بمونه شهدا را یاد کنیم اگرچه با یک صلوات
🕊 شهدا را یاد کنید با یک صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☘☘☘
سختی های این راه شیرین می شود! وقتی که به یاد می آوری این راه ، امتداد راه حسیــن علیه السلام است... فروردین ۱۳۶۷ عراق ،سلیمانیه ،منطقه بیت المقدس۴🌷 📎عکاس: احسان رجبی
⤴️‏شرط عاقبت بخیری از نگاه دو سپهبد شهید علی صیادشیرازی و شهید قاسم سلیمانی🌷
🔰فرازی از وصیت نامه شهید جواد حقایق پور🌷 اى مردم! نگویید که من به خاطر بعضى چیز‌ها به جبهه رفته‏ ام؛ خیر فقط و فقط به خاطر خدا و گسترش انقلاب اسلامى بوده که وظیفه‌اى بر گردن همگى ماست. بعضی‌ها می‌گویند، بگذار هر وقت واجب عینى شد، خواهیم رفت. اگر بخواهیم این‌طور فکر کنیم تا به حال همه چیزمان رفته بود. چرا؟ چون اکنون جبهه نیاز به نیرو دارد. به هر جهت این انقلاب براى همگى ما حجت است و فرداى قیامت کسى نمی‌تواند عذر و بهانه‏‌اى بیاورد که من پیر بودم و یا بچه داشتم. ضمنا" قدر بسیج محل را بدانید و یاریشان کنید. شب‌ها نگهبانى بدهید و این‌ها کسانى هستند که مظلومند و با کمترین امکانات کارهاى مهمى انجام می‌دهند.
‍ ‍ ‍ 🥀💞🥀💞🥀💞🥀 🎋زیارت حضرت رقیه(س) 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنـا رُقَيَّةَ،عَلَيْكِ التَّحِيَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يـا بِنْتَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ عَلِيِّ بْنِ اَبي طالِبِ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَيِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَديجَةَ الْكُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ الْحُسَيْنِ الشَّهيدِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةِ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ، 🎋اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا التَّقيّةُ النَّقيَّةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الزَّكِيَّةُ الْفاضِلَةُ،اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِيَّةُ،صَلَّى اللهُ عَلَيْكِ وَعَلى رُوحِكِ وَبَدَنِكِ،فَجَعَلَ اللهُ مَنْزِلَكِ وَمَاْواكِ فِى الْجَنَّةِ مَعَ آبائِكِ وَاَجْدادِكِ، 🎋الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ الْمَعْصُومينَ،اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ،وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْحـافّينَ حَوْلَ حَرَمِكِ الشَّريفِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،وَصَلَّى اللهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ وَسَلَّمَ تَسْليماً برَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ. دعا 🌹🌹🌹
🌼 میلاد با سعادت حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) دخت بنت الحسین (علیه‌السلام) بر عاشقان مبارک باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به همه پرستاران و پزشکان از جان گذشته ها و تمامی کادر پیشگیری و درمان که هر کدوم به نوعی دارن زحمت میکشن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️تا رابطه ی ما با ولی امر قوی نشود، آیا کار ما درست میشه؟؟ باید بدانیم، علاج ما اصلاح نفس است.. 🔺 آیت‌الله بهجت(ره)👆 🔹با اعتراف به اینکه [مشکلات] عمل از خودمان است که به سر ما آمده و می‌آید، تا خودمان را اصلاح نکنیم و با خدا ارتباط نداشته باشیم، با نماینده‌های خدا (اهل‌بیت علیهم‌السلام) ارتباط نداشته باشیم، کارمان درست نمی‌شود؛ تا رابطه ما با ولی‌امر، امام زمان صلوات‌الله‌علیه قوی نشود، آیا کار ما درست می‌شود؟! بدون اصلاح نفس؟ [آیا] می‌شود تا خودمان را اصلاح نکنیم کار درست بشود؟ تا در عالم راشی و مرتشی و رائش (رشوه‌دهنده و رشوه‌گیرنده و واسطه رشوه) هست کار تمام می‌شود؟!
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#قبله‌عشق #قسمت_34 وجود یک مرد بین اونهمه استاد زن، هیجانات دخترانه رو ت*ح*ر*ی*ک می کرد! حلقه ی با
شاگرد جوانش می گوید: جانم! سرم را به حالت تاسف تکانی می دهم و چشمانم را می بندم... خاطرات برخلاف خواسته ام دوباره برایم تداعی می شوند. تنها راه نجات، یادداشت نکردنشان است! بادست گلویم رامی فشارم و چندبار سرفه می کنم. باناله روی تخت دراز می کشم و ملافه را تا س*ی*ن*ه ام باال می کشم. به سقف خیره می شوم و از درد پهلوهایم لب پایینم را می گزم. سرما آخر به جانم افتاد و باعث شد تا چهار روز به مدرسه نروم! می توانم به راحتی بگویم: "دلم برای محمدمهدی تنگ شده" با تجسم نگاه های جدی ازپشت عینکش، لبخند کجی می زنم و یک بار دیگر سرفه می کنم. تمام وجودم درتب می سوزد اما روی پیشانی ام دانه های درشت عرق سرد نشسته است. مادرم در حالیکه یک ظرف پالستیکی را پر از آب کرده، با عجله به اتاقم می آید و بالای سرم می ایستد. موهای کوتاهش کمی بهم ریخته و رنگش پریده! امان از نگرانی های بیخودش! دستمال سفید کوچکی را در آب خیس می کند و روی پیشانی ام می گذارد. بی اراده از سرمای آب که مانند یک شوک به درونم می دود، دستهایم را مشت می کنم و بالفاصله بعد از چند لحظه به حالت اول باز میگردم. مادرم کنارم روی تخت مینشیند و محبتش را در قالب غر برایم می گوید: چقد گفتم لباس گرم بپوش؟ حرف گوش نکن باشه؟! قبلا می گفتی کاپشن زیر چادر پف میکنه. خب الان که چادر نمی پوشی! چرا اینقد لج بازی! ببین باخودت چیکار کردی! از درستم عقب افتادی! بی اراده لبخند می زنم. چقدر برایم درس شیرین شده! سکوت می کنم و به فکر می روم. "کاش می شد بهش زنگ بزنم، چند روز صداش رو نشنیدم! اما به چه بهانه ای؟!" مادرم چند باری دستمال را خیس می کند و روی پیشانی و پاهایم می گذارد. خم می شود، صورتم را می ب*و*س*د و برای آماده کردن سوپ از اتاق بیرون می رود. سرم سنگین شده و حالت تهوع دارم. از سرماخوردگی بیزارم! به نظرم ازسرطان هم بدتر است! از همه چیز میمانی! باحرص زیر لب زمزمه می کنم: دیگه گندشو در میاره اه! همان لحظه صدای ویبره ی تلفن همراهم از داخل کیفم می آید. با اکراه از جا بلند می شوم و دستم را سمت کیفم که کنارتخت و روی زمین افتاده، دراز می
خدايـا از مـا نگيـر ، ايـن لذّت با شهـدا بودن را... 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌷
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#قبله‌عشق #قسمت_35 شاگرد جوانش می گوید: جانم! سرم را به حالت تاسف تکانی می دهم و چشمانم را می بند
کنم. زیپش را باز می کنم و تلفنم رابیرون می آورم. شوکه از دیدن نام میم پناهی دستمال را از روی پیشانی ام بر میدارم و به هوا پرت می کنم. گلویم را گرچه می سوزد، صاف می کنم و جواب میدهم: سلام استاد! به به سلام محیا خانوم! چطوری؟ -خوبم! " البته دروغ گفتم! یک دروغ شاخ دار! خوبه! خداروشکر که خوبی! همین مهمه! -شما خوبید؟ من شاگردم خوب باشه، بیست بیستم! به سختی می خندم. باورم نمی شود خودش با من تماس گرفته! سعی می کنم باصدای آرام صحبت کنم تا از گرفتگی صدایم باخبر نشود. با حالتی نرم می پرسد: از کلاس ها خسته شدی دیگه نمیای؟! یا از استادش؟ -این چه حرفیه! دو جلسه غیبت خوردی سر کلاس فیزیک. سه جلسه هم سر ریاضی! -راستش... راستش؟ -دوروزه تب کردم! مکث می کند و اینبار جدی می پرسد: دروغ گفتی؟ -ببخشید! دختر خوبا دروغ نمیگن که! رفتی دکتر؟! -نه! برو دکتر! باشه؟ دردلم قند آب می شود. -چشم! دوس دارم سر کالس چهارشنبه ببینمت! تمام بدنم گر می گیرد. چه گفت؟! خدای من یکبار دیگر می شود تکرار کند؟! دهانم را از جواب مشابه پر می کنم که مادرم به اتاقم می آید و می گوید: ناهارحاضره! بیارم؟
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
#قبله‌عشق #قسمت_36 کنم. زیپش را باز می کنم و تلفنم رابیرون می آورم. شوکه از دیدن نام میم پناهی دس
با اشاره ی ابرو جواب می دهم: نه! محمدمهدی تکرار می کند: می بینمت درسته؟ -بله حتما! از طرفی مادرم می پرسد: با کی حرف می زنی؟! چه بد موقع به اتاقم آمد. خیلی عادی یک دفعه می گویم: امم...راستی استاد! میخواستم خودم زنگ بزنم و بگم کجاها رو درس دادید! زیر چشمی مادرم را زیر نگاهم می گیرم. جمله ام جواب سوالش را می دهد. لبخند گرمی میزند و از اتاق بیرون می رود. محمدمهدی- خیلی خوبه که اینقد پیگیری! ولی الان باید حواست به خودت باشه! -اونو که گفتم چشم! بی بلا دختر! -لطف کردید زنگ زدید، خیلی خوشحال شدم! منم خستگیم در رفت صداتو شنیدم! جملاتش پی در پی مثل سطلهای آب سرد روی سرم خالی می شد. لب می گزم و جواب میدهم: بازم لطف دارید! مزاحم استراحتت نمی شم! برو بخواب. عصری دکتر یادت نره. چهارشنبه... جمله اش را کامل می کنم: می بینمتون! آفرین! فعلا خداحافظ! تلفن را قطع می کنم و برای پنج دقیقه به صفحه اش خیره میمانم. خدافظ!حس می کنم خوب شدم! دوست دارم بلند شوم و تا شب از خوشحالی برقصم! اما حیف تمام بدنم درد می کند! نمی فهمیدم گناه به قلبم نشسته! به اسم علاقه به استاد و حس پدرانه، خودم را درگیر کردم! شاید باورش سخت باشد. من همانی هستم که از مهمانی رستمی بیرون زدم تا به یک مرد غریبه نزدیک نشوم... اما توجهی نکردم که همیشه می گویند: "یکبار جستی ملخک!" دوروز خودم را با آب میوه های طبیعی خفه کردم تا کمی بهتر شوم و به مدرسه بروم. مادرم مخالفت می کرد و می گفت تا حسابی خوب نشدی نباید بری. بدنم ضعیف بود و همین خانواده ام رانگران می کرد. هوای اصفهان رو به سردی می
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر سر که پیمانِ بلا دارد بیاید هر کس هوای کربلا دارد بیاید کلیپی زیبا با صدای آسمانی 🌷شهید سیدمرتضی آوینی🌷 و با نوای حاج حاج صادق آهنگران
https://eitaa.com/chatreshohada/186 اولین پارت قبله عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت‌های یک جوان ۲۵ ساله! گفتاری از شهید حسن باقری درباره ولایت فقیه 🌺 سوابق یک جوان ۲۵ ساله: فرماندهی قرارگاه نصر قرارگاه کربلا محور دارخوین شرکت در عملیات‌های: فتح‌المبین، بیت‌المقدس رمضان، عملیات ثامن‌الائمه طریق‌القدس راستی ما چندسالمونه؟ تو سابقه‌ مون چی نوشتن؟
هدایت شده از "بیداری مــردم "
🔴چطور کودکان را با امام زمان(عج) آشنا کنیم؟ 👆نگذارید شخصیتی باورناپذیر یا ترسناک از امام زمان(عج) در ذهن کودک شکل بگیرد
شهدا گاهی نگاهی میدونم آدم خوبی نبودم . فقط میتونم بگم شرمنده ام 😭😭😭😭 شهید هادی کجایی 😔😔 داداش محمد تور جی زاده چند روزیست نتونستم بیام مزارت آرام شوم شهید کاظمی 😔😔😔 دلم یک بغل گلزار شهدا میخواد ولی اجازه نمی دند به خاطر بیماری اینجا اومدم کنار چندین خاطرات از رفقا خاطرات از حاج قاسم خاطرات شهید صیاد شیراز ی شهدا گاهی نگاهی شرمنده ام دارم خفه میشم دلتنگ یک مزار شهید گمنام دلتنگ مزار شهدای که چند وقت هست نرفتم اینجا هستم اینجا با شرمندگی 😢😢😭😭😔😔😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مداحی شهید #علی_امرایی در روز ولادت سه ساله حضرت رقیه در حرم باصفای ایشان ای به فدای حرم باصفات رقیه جان🍃🌺🍃 ☘☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ 📹 بشارت بزرگی که سردار سلیمانی به حاج مهدی سلحشور داد: به شما اطمینان می‌دهم روزهایی را پیش‌رو خواهیم داشت که شهدا به حال آن حسرت می‌خورند... ☘☘☘