#کلام_شهید
کثـرت، قّلـت،
کیفیت و کمیتِ رزمندگان
علت پیـروزی نیست،
علت پیـــروزی
فقط و فقط خداونـد است...
#سردار_شهید_مهدی_زین_الدین
روزتون منور به نور شهدا
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خانم حبیب الله: 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_371 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_372
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
_همتون برید به جهنم، فقط امید وارم به حق عصمت خانم فاطمه زهرا، بیاد روزی که طبل رسوایی تهمت خواهرت توی روستا بپیچه، چنان ابرویی از خواهرت بره که سگ هم بهش نگاه نکنه
_گوش کن بزار حرفم رو بزنم
_خفه شو برو گم شو، دفعه آخرتم باشه که به من زنگ میزنی
تماس رو قطع کردم
فوری همون شماره زنگ زد
نگاهی انداختم به گوشی
_زنگ بزن، اینقدر زنگ بزن تا جونت در بیاد.
صدای پیامک گوشیم اومد، هم زمانم صدای مش زینب
_مریم جان ببخشید من یادم رفت برای خودم لباس بیارم یه دست از اون لباسایی رو که امروز برام خریدی میاری من بپوشم
_چشم الان براتون میارم
یه بلوز و شلوار تو خونهای برداشتم، تند تند هم داره صدای زنگ پیامک گوشیم میاد، حتما که مجیده، سریع لباسهای مش زینب رو گذاشتم پشت در، صدا زدم
_مش زینب لباسهاتون پست در حمومِ
سریع اومدم سمت گوشی، بله حدسم درسته مجید پیام داده
_نمیگذاری من حرف بزنم، همینطوری رگباری حرف بار من کردی
به پیر به پیغمبر من دنبال مال و اموالت نیستم، یه فکر خبیثی یه لحظه به ذهنم رسید که از این زبون لامصبم بیرون اومد تو هم شنیدی
من خودت رو میخوام
خواستم بگم من به پاکدامنی تو ایمان دارم، خدا شاهده این تهمت رو باور نکردم
سر همین موضوع با مادرم دعوام شد.
بهش گفتم این تهمتِ که شماها دارید به یه خانم پاک میزنید
اول بنا نداشتم که جواب بدم، ولی پیام اخرش نظرم رو عوض کرد، نوشتم
_چرا با مامانت دعوا میکنی، بیا به محمود بگو من حرف خواهرم رو قبول ندارم، به مریم تهمت زده
منتظر جوابشم، اما پاسخ نداد
خواستم گوشی رو بزارم روی اپن، که صدای زنگ پیامکش بلند شد، فوری باز کردم، دیدم نوشته
_اگر به محمود بگم زندگی خواهرم بهم میریزه
نوشتم
_ حالا دیدی شماها همتون سر تا پا یه کرباسید
_به من حق بده, مینا خواهرمه نمیتونم زندگیش رو به خطر بندازم، ولی اگر تو. پیشنهاد ازدواج من رو قبول کنی، خود به خود تهمت از روت برداشته میشه
_لازم نکرده به فکر من باشی، من خواهرت رو واگذار کردم به خدا، نشستم ببینم کی اون چوب خدا که صدا نداره ولی اگرم بخوره دوا نداره به مینا میخوره
دیگه هم نه به من زنگ بزن نه پیام بده، چون جز توهین بهت چیزی از من نمیشنوی...
#پارتی_از_آینده
_حقیقتش ما آماده شدیم بیایم اینجا، که همسرم آقا وحید بره محل، اصغر رو پیدا کنه.
بهش اطمینان بده که ما بیاد دادگاه حقیقت رو بگه
ما هم هیچ شکایتی ازش نداریم، ولی به خاطر یه درگیری با همسر سابقش.
پدر بزرگ همسرش اومد از آقا وحید خواهش کرد که بیا رضایت بده که نوهش نره زندان
دیگه اقا وحید موند تا فردا که کارش تموم بشه بیاد اینجا.
عمو گفت در نبود شما اقا سهراب میره با اصغر صحبت میکنه
سهراب خودش رو از روی مبل داد جلو
_بله من میرم ولی میشه دقیق بگید اصغر به چی باید اعتراف کنه
شرمنده سرم رو انداختم پایین...
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
راهکار شهادت ....
با هم قرار گذاشته بودیم،
هر کس شهید شد،
از آن طرف خبر بیاورد.
خوابش را دیدم
با التماس و قسم حضرتزهرا(س)
نگهش داشتم ....
گفتم: جعفر! مگر قرار مان یادت رفته؟
گفت: مهدی اینجا قیامتی است.
خبرهایی است که شما ظرفیتش را ندارید.
گفتم: به اندازه ظرفیت پائینم بگو.
گفت: امام حسین (ع) وسط می نشیند و ما
دورش حلقه زده و خاطره تعریف می کنیم.
گفتم: چه کار کنیم که حضرت ما را هم
در جمع شهدا راه دهد؟
گفت:همه چیز دست امامحسین(ع) است.
بروید دامن او را بچسبید
وقتی پروندهای می آید،
اگر امام حسین (ع) آن را بپسندد،
امضایی سبز پای آن زده ،
آنگاه او شهید می شود ....
راوی: مهدی سلحشور
کتاب خط عاشقی ۱، حسین کاجی
انتشارات حماسه یاران، ص ۱۱۷
#شهید_جعفر_لاله
#شهادت_ماووتعراق_۱۳۶۵
🦋🦋🦋
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
شهادت بارانیست که به هر کس ندهند...
نامشان
در دنیــا
" #شهیــد است
و در آخرت #شفیـع"
بہ امیـد شفاعتشــان...
صبحتون منور به نگاه نورانی شهدا💚
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
👇🏻👇🏻
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرهنگ جون دادن پایه علی تقدیرمونه ...✊🏻
مارو از خون نترسونید
به سر دادن عادت داریم❤️
#نماهنگ
#شهادت
#مدافعان_حرم
#یاشهدا
شهادت آرزومه🖤🕊💚🌷
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
ای شهید
میدانم که میتوانی
با دست های بسته ات،
دستانم را بگیری
دستم را بگیر ای شهید ...
#شهدا_التماس_دعا💔😭
#اللهم_الرزقناتوفیق_الشهادة_فی_سبیلک
#یادشهدا_باصلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_372 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾
🍁
#پارت_373
#رمان_آنلاین_
به قلم ✍️ #زهرا_حبیباله (لواسانی)
مجدد پیام داد
_ازت خواهش میکنم کارهای مینا رو به حساب من نگذار
نمی تونم جوابش رو ندم، نوشتم
_تو خودت پیش من صاحب حسابی
_چرا مگه من چیکار کردم؟
خبیثانه ترین کار ممکن رو داری میکنی، من بی گناهم خودتم داری میگی من به بیگناهیت ایمان دارم، ولی حاضر نیستی برای بی گناهی من قدمی برداری میخوای با من ازدواج کنی و به مردم بگی من از گناهش گذشتم، یعنی بار این تهمت رو میخوای بین مردم زنده نگهداری
_اوووه تا کجاها رفتی تو
_غیر از اینه که میگم؟
_تو اجازه بده من بیام خواستگاریت این قضیه رو هم درست میکنم
_نخیر آقا، بشین سر جات، لازم نکرده نقش فرشته نجات رو برای من بازی کنی، گناهان بزرگ اثر وضعی خودش رو زود نشون میدن، تهمت، گناه کبیرهست من دلم روشن مینا تاوان گناهش رو زود پس میده
پیام رو ارسال کردم، هر چی منتظر موندم جواب نداد، گوشی رو خاموش کردم گذاشتم روی میز پذیرایی، صدای مش زینب اومد
_چی شده مریم جان، چرا اینقدر گرفتهای؟
ببخشید متوجه اومدن شما از حموم نشدم بشینید ، برم براتون چایی بیارم، میگم چی شده
_دستت درد نکنه زحمتت میشه، خودم میرم میارم
_نه بابا چه زحمتی
اومدم آشپز خونه دو تا لیوان چایی ریختم، گذاشتم روی میز پذیرایی نشستم رو به روی مش زینب، همه رو براش تعریف کردم
با تعجب سری تکون داد گفت
_عجب که اینطور، عجب زنی ی این مینا، از من میشنوی اصلا راضی نشو که زن مجید بشی، شاید مجید راست بگه واقعا به تو علاقه داره و دوستت داره، ولی چون مادر و خواهرش مینا تو رو نمیخوان، خیلی اذیت میشی،
بیکاری مادر خودت رو بندازی توی درد سر که هرروز مینا و ننهش بشینن برات نقشه بکشن
_نه مطمئن باشید من زن مجید نمیشم
_آفرین، ازت خوشم میاد دختر زرنگی هستی، میدونی سختیهای زندگی ادمها رو میسازه، و تو از اون زنهای خود ساختهای
_از روزی که مادرم از دنیا رفت زندگی به من سخت گرفت، یه خوشی کوتاه مدتی رو با احمد رضا داشتم که اونم زود تموم شد، زندگی من خیلی پر تنشِ
_سخت نگیر خدا رو شکر کن، ان شاالله اینده خوبی داشته باشی
نمی دونم توکل بر خدا...
#پارتی_از_آینده
_حقیقتش ما آماده شدیم بیایم اینجا، که همسرم آقا وحید بره محل، اصغر رو پیدا کنه.
بهش اطمینان بده که ما بیاد دادگاه حقیقت رو بگه
ما هم هیچ شکایتی ازش نداریم، ولی به خاطر یه درگیری با همسر سابقش.
پدر بزرگ همسرش اومد از آقا وحید خواهش کرد که بیا رضایت بده که نوهش نره زندان
دیگه اقا وحید موند تا فردا که کارش تموم بشه بیاد اینجا.
عمو گفت در نبود شما اقا سهراب میره با اصغر صحبت میکنه
سهراب خودش رو از روی مبل داد جلو
_بله من میرم ولی میشه دقیق بگید اصغر به چی باید اعتراف کنه
شرمنده سرم رو انداختم پایین...
سلام
نویسنده هستم🌹
هر کس میخواد پارت های رمان #حرمت_عشق رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹
https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/49516
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🌾
🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾
🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
اوایل عقدمون محمود خیلی مهربون و عاشق پیشه بود وقتی میومد دیدنم کلی هدیه برام میاورد و از قشنگی های تهران برام میگفت که سینما داره و پارک، منم با شوق گوش میدادم کم کم مامانم جهیزیه م رو اماده کرد و قرار شد عروسی بگیریم بریم سر زندگیمون، همینطورم شد و فوری ی عروسی برام گرفتن و منو اوردن تهران، تهران برای من عین شهر فرنگ بود چیزهایی توش میدیدم که قبلا ندیده بودم و خیلی برام جالب بود، نم نمک چهره محمود هم برام رو شد اما راه برگشت یا فرار نداشتم، وقتی که فهمیدم با ی زن دوسته و خواستم برگردم روستا متوجه شدم باردارم، دیگه زنجیر شدم بهش، دست بزن بدی داشت و زیاد...
https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
با خنده به پاخیز که صبح آمده است
با #عشق در آمیز که صبح آمده است
آهنگ سرود #زندگے را بنـواز
صد شور برانگیز که صبح آمده است
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
#سلام_صبحتون_بخیر
#روزتون_متبرک_ب_نگاه_شهدا
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
الهی بین ما و گناہ
سیم خاردار بکش
و این فاصله را
مین گذاری کن!
بارالـها! ما را از ترکش
خمپارہ های گناہ حفظ کن .
خدایا ما را پیرو خون شهدا قرار بده .
#شهدا_التماس_دعا💔
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada