#خاطرات_شهید
💠همسایه بهشتی
●قبل از عملیات کربلای 8، با گردان رفته بودیم مشهد.یک روز صبح دیدم سید احمد از خواب بیدار شده، ولی تمام بدنش می لرزید. گفتم:«چی شده؟» گفت: «فک می کنم تب و لرز کردم.»
●بعد از یکی دوساعت، به من گفت: «امروز حتماً باید بریم بهشت رضا.» اتفاقا برنامه آن روز گردان هم بهشت رضا علیه السلام بود. از احمد پرسیدم:«چی شده که حتما باید بریم بهشت رضا؟» با اصرار من، تعریف کرد:
●«دیشب خواب یک شهید را دیدم که به من گفت: «تو در بهشت همسایه منی! من خیلی تعجب کردم، تا به حال او را ندیده بودم. گفتم: تو کی هستی و الان کجایی گفت: من در بهشت رضا هستم.»
احمد آن روز آن قدر گشت تا آن شهید را که حتی نام او را نمی دانست، پیدا کرد و بالای مزار آن شهید با او حرف ها زد.
#شهید_سیداحمد_پلارک🌷
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای به فدای ایثار رو از خود گذشتگی شون 😢
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
سردار اروند لقبی که سردار سلیمانی به #شهید_حسن_یزدانی نوجوان و طلبه بسیجی بخاطر 30 بار عبور از اروند در عملیات والفجر ۸ به او دادند
#آیا_میدانید_که⁉️
حاج قاسم سلیمانے درباره شهید یزدانے چه گفته اند؟!
⏮ اعمال و رفتار او بسیار بزرگتر از سنش مینمود!
بطوریڪه بعد از شهادتش فڪر میڪردم آیا آن سالهایے ڪه ما پشت سر حسن نمازجماعت میخواندیم، او اصلا به سن تڪلیف رسیده بود یا نه؟!!
#سردار_شهید_حسن_یزدانی🌱
#نشر_بمناسبت_سالروز_شهادت
ــــــــــــــــــــ🌷🕊ــــــــــــــــــــ
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
شهید حاج قاسم سلیمانی: "امروز جمهوریِاسلامی حرم است"...
پ.ن: در "مکتبِ حاجقاسم"، هر رأی دهندهای "مدافع حرم" است...
#مجلس_قوی
#مکتب_حاج_قاسم
#همه_میآییم
🦋🕊🦋
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
از ولایت فقیه غافل نشوید بدانید
من به یقین رسیدم که امام خامنهای نائب برحق امام زمان است
☘☘☘
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
در مکتب شهادت
در محضر شهدا
راه شهید ، کلام شهید
سهل انگارے و سستے
در اعمال عبادے تاثیر نامطلوبے در پیروزی ها دارد...
#سردارشهید_حسین_خرازی
☘☘
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
🌹 خون دادن
برای امام خمینی زیباست...
اما خون دل
خوردن برای امام خامنه اى
از آن هم زیباتر است...
🌸 روحی لَکَ الْفِدا
👌👌👌☘☘☘
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada
#قسمت_213
#رمان_قبلهعشق
همه دروغ میگویند. این دستگاه هم از انهاست. چشم نداشت تو را بامن ببیند! نه؟!
دست
میندازم و ماسک را از روی صورتش پایین میکشم...اطراف لب و محاسنش تماما
خونی
شده. حنا گذاشته دلبرم!. سرش را درآ*غ*و*ش میگیرم و موهایش را نوازش می کنم..
قول دادی.. قول دادی. الان وقتش نیس.. وقتش نیس...پاشو بگو دروغ میگن.
پاشو..
چانه ام را روی سرش میگذارم و سرش را بیش از پیش به س*ی*ن*ه فشار میدهم
-الان نباید...نباید تموم شه! تو هنوز لباسای حسنا رو ندیدی.
ازشدت گریه شانه هایم که هیچ، یحیـی هم درآ*غ*و*شم میلرزد...
یازینب (سلام الله علیها) یازینب( سلام الله علیها) لبم را روی سرش میگذارم...میان موهای سوخته اش.
-حق من از تو همین بود؟! نفس بکش... نزار تنها شم...نفس بکش.
به لاخره صدایم آزاد میشود، با تمام جانم صدا میزنم:
یا حسیــــــــــــــــن( علیه السلام )
چندثانیه نگذشته دراتاق باز میشود و چندپرستار و دکتر واعظی داخل میدوند.
چیزی به هم میگویند، شاید هم به من! نمیفهمم! دنیا دور سرم میچرخد. اصلا مگر
دیگر
دنیایـی هم هست؟! دنیای من درآ*غ*و*شم جان داد و رفت...
دستان کسی را روی بازوهایم احساس می کنم.
چیکار می کنید؟! سعـی می کنند یحیـی را از س*ی*ن*ه ام جدا کنند. اما من
سرسختانه
تمام دارایی ام را به تنم میدوزم. یک نفر میشود دو...سه...چهارنفر.
اخر سر تلاششان جواب میدهد؛ من را عقب میکشند. دکترواعظی با سراستین اشک از
چشمانش میگیرد و خودش بادستان خودش ملافه ای که تا لختـی پیش برای گرم
شدن وجو ِد
وجودم بود را کفن رویش می کند. همینکه ملافه روی صورتش میکشد...
روح من است که دست از جانم میکشد..
پتورا دور شانه هایم میکشم و با فنجان کوچک گل گاوزبان که نزدیک س*ی*ن*ه ام
نگه
ادامه دارد....
https://eitaa.com/chatreshohada/186
قسمت اول رمان قبله عشق
https://eitaa.com/chatreshohada/976
پارت امروز👆👆
https://eitaa.com/chatreshohada/541
قسمت اول فرار از زندان داعش👆👆
https://eitaa.com/chatreshohada/613
قسمت امروز فرار از زندان داعش👆👆
خاطره ای ازشهدا 🍃
دکتر چهل و پنج روز بهش استراحت داده بود.
آوردیمش خانه،گفت :
"بابا .. !حوصلم سر رفته،منو ببرید سپاه بچه ها رو ببینم .. "
بردیمش،تا شب خبری ازش نشد.
ساعت ده شب زنگ زد گفت :
"من اهوازم.بی زحمت داروهامو بدید یکی برام بیاره .. "
🍂شهید حاج حسین خرازی🍂
☘☘☘
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃🌺🍂🍃
┗╯\╲
@chatreshohada