eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19.2هزار دنبال‌کننده
767 عکس
397 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) گوشه لبش رو. جوید، سرش رو تکون داد، آهسته گفت باشه، ولی تا من اینجا هستم خودم میبرمت آموزشگاه، بعد که من رفتم، به بابا سفارش کردم، که ببرتت کلافه گفتم آخه چرا؟ چون تو ناموس ما هستی و من نمیخوام کسی مزاحمت بشه تو بد دلی، و گرنه کسی مزاحم من نمیشه اسمش رو هرچی دوست داری بزار، من یه چیزی میدونم که میگم به اعتراض حرفش روم رو ازش برگردوندم، دیگه حرفی نزدم با هم اومدیم خونه، رفتم اتاقم، اعصابم بهم ریخته است، سرم درد گرفته، لباسم رو عوض کردم، یه مسکن خوردم، دراز کشیدم روی تخت. رفتم توی فکر، به خودم گفتم، اگر میخوای اینجا زندگی کنی باید به حرفهاشون گوش کنی، به نظراتشونم احترام بگذاری، میبینی که تقریبا هرچی علیرضا میگه پدر مادرشم تایید میکنند، پس باید کنار بیام، که نه خودم رو اذیت کنم نه اینها رو، الانم برم اتاق مادر شوهرمینها برای ناهار، مادر شوهرم ساک علیرضا رو بسته گذاشته گوشه اتاق، رو کردم بهش مامان علیرضا فردا ساعت چند میره علیرضا نگذاشت مامانش حرف بزنه، نودش گفت هشت صبح میرم خواستم محلش ندم، چشمم افتاد به مادر شوهرم، ترسیدم به دل بگیره، علی رغم میل باطنیم گفتم ان شاالله به سلامتی بری، دوسال خدمتت رو انجام بدی بیای خوشحال از دعای من گفت خیلی ممنون از صبح محمد رضا و زن و بچش، عمه مادر شوهرم، خاله ها و عمه علیرضا اومدن اینجا که برای سربازیش بدرقش کنن، مادر شوهرم یه کاسه آب و قرآن گذاشت توی سینی، رو. کرد به من مریم جان از توی کیفم پول بیار بزار توی سینی، کنار قرآن از کیفش پول برداشتم، گذاشتم توی سینی، علیرضا با همه محارمش رو بوسی و خدا حافظی کرد مادر شوهرم از زیر قرآن ردش کرد، کاسه آب رو دستش گرفت، علیرضا رو کرد به مامانش صبر کن مامان من یه حرفی به مریم بزنم، اومد سمت من گفت توی این دوماهی که رفتی آموزش خیاطی من بردم و آوردمت، ازت خواهش میکنم بعد از این با، بابام برو تنها نرو سر راهی دلم نیومد ناراحتش کنم، گفتم چشم، خیالت راحت با، بابا میرم لبخند رضایتی از حرف من زد گفت خیلی ممنون رفت سمت مادر شوهرم، دوباره با مامانش رو بوسی کرد، دستش رو بلند کرد رو به جمع خدا حافظ همگی مادر شوهرم کاسه اب رو. پشت سرش پاشید، علیرضا رفت... 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیز زهرا بقیه الله کجایی آقا گوش کنید💔 ▫️یک صلوات به نیت تعجیل در فرج امام زمان (عج) قرائت بفرمایید 🌱 اللهم عجل لولیک الفرج🌸 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
❥❥❥ 📝دلنوشته 🟣شهید مدافع‌حرم علے سیفی پرونده امروز هم بسته شد!🗂 فڪر ڪن امروز آخرین روز بود! چقدر به امام زمانت نزدیک شده‌ای؟🤔 اصلاً براے ظهور ڪارے ڪرده‌ای؟ چقدر دل امام زمانت را بــــــه دســــــــت آورده‌ای؟😒 یا فقط با گناه، دلش را شڪسته‌ای؟💔 ❏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اَللّهُمَ‌ صَل‌ِّ علي‌ مُحمّدو آل مُحمّدو عجّل فرجهم اَللّهُمَ‌ عَجِّل‌ لِوَلیِّڪ‌ الفـَرَج‌ بِحق‌ّ الزّینب‌‌ سَلام‌ُ الله‌ عَلَیها🤲🏻 ﴿عجل‌الله‌تعالی‌فرجه﴾ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
43.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 | پروانه‌ها‌ از شعله‌ پروا‌ ندارند به مناسبت چهلمین روز از درگذشت علی لندی 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ❤️ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
بسم رب الشهید 🌷 🌸خوشا به حال آنان که پروازشان اسیر هیچ قفسی نشد ، و هیچ بالی اسیر پروازشان نساخت .. خوشا به حال آنان که از رهایی رهیدند ، و بال و بال جانشان نشد . خوشا به حال آنان که ..... خوشا به حال ما ، اگر شهید شویم .😔 ╭─┅🍃🦋🍃┅─╮ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada ╰─┅🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️مهدے جان(عج) 🌸جمعه شد تا باز جای خالی توحس شود 🌸تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود 🌸آفتاب پشت ابرم نام تو دارم به لب 🌸خواستم نور تو گرمی بخش این مجلس شود اللهم عجل لولیڪ ألفرج 💚
🍃 برادر شهید مهدی باکری، عاشقی است که یک شبه ره صد ساله رفت و پیر شد آنچنان که در خشت خام چیزی دید که در آینه هم نمیبینیم. 🍃 آرزو میکنم که اگر حمید باکری نمیشویم در نگاه او که حقیقت بین بود و هست باشیم🌷 📆 6 اسفند 1362 – سالروز شهادت حمید باکری 💠 قائم مقام فرماندهے لشگر ۳۱ عاشورا فرازی از وصیت نامه شهید: 🌸 دعا ڪنید ڪہ خداوند شهادت را نصیب شما ڪند ڪہ در غیر این صورت زمانے فرا مےرسد ڪہ جنگ تمام مےشود و رزمندگان سہ دستہ مےشوند : ۱- دستہ اے بہ مخالفت با گذشتہ خود بر مےخیزند و از گذشتہ خود پشیمان اند . ۲- دستہ اے راه بےتفاوتے را بر مےگزینند و در زندگے مادے غرق مےشوند و همہ چیز را فراموش مےکنند . ۳- دستہ سوم به گذشتہ خود وفادار مےمانند و احساس مسئولیت مےڪنند ڪہ از شدت غصّہ ها و مصائب دق خواهند ڪرد . 🌷 پس از خدا بخواهید با وصال شهادت از عواقب زندگے بعد از جنگ در امان بمانید ، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دستہ سوّم ماندن سخت و دشوار خواهد بود ... 《حمید باکری》
معجزه توسل به امام زمان - شهید کافی.mp3
2.78M
🎧🎧 ⏰ 2 دقیقه 👆 ✅ مردم اگه گرفتارید برید در خونه امام زمان ═══✼🍃🌹🍃✼═══ 🎤 🔹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 آخرین سخنرانی حاج احمد متوسلیان🌷 ما ثابت مى‏‌کنیم که خون ما باعث خواهد شد که سرزمین‏‌هاى مقدس اسلامى از دست امپریالیزم آمریکا و این رژیم غاصب و فاسد صهیونیستى آزاد بشود. ‌‌‌‌‌‌‌‌ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) اشک تو چشم مادر شوهرم جمع شد، عمه رو. کرد بهش وااای مرضیه شگون نداره پشت سر مسافر گریه کنی، گریه نکنی‌ها به دلم بد میاد مادر شوهرم تلاش میکنه گریه نکنه، سرش رو. انداخت بالا نه گریه نمیکنم همه به غیر از محمد رضا و مهری، بچه جاریم مَهدی خدا حافظی کردن رفتن، ماهم رفتیم بالا توی اتاق، مادر شوهرم رو کرد به من و مهری نفسم توی سینم مونده، دارم خفه میشم مهری گفت بشین روی مبل یه خورده کمرت رو. ماساژ بدم مادر شوهرم نشست، مهری شروع کرد به ماساژ دادن کمر مادر شوهرم، یه کم ماساژ داد رو کرد بهش بهتر شدی آره مادر دستت درد نکنه، شام همیجا بمونید چشم مامان با مریم برید تو آشپزخونه شام درست کنید، هردو. گفتیم چشم اومدیم توی آشپز خونه، مهری خانم رو کرد به من مریم یه چیزی میخوام بهت بگم، قول میدی ناراحت نشی چی بگم، من که نمی دونم چی میخواهید بگید که قول بدم من میگم، ولی تو قول بده از دستم دلخور نشی باشه حالا بگید مکثی کرد، با اِن و. مِن گفت نگاهای علیرضا به تو طبیعی نیست خودم رو زدم به اون راه گفتم نه بابا، بنده خدا چه نگاهی چرا مریم، من امروز قشنگ دقت کردم، البته نگاهش نگاه حرامی نبود، یه جور نگاه خواستن بود _مگه میشه، تازه چهار ماه از فوت احمد رضا گذشته، بعدم من هیچ جوره و هیچ وقت با هیچ کسی قصد ازدواج ندارم الان داغی این حرف رو میزنی، مگه تو چند سالته حس خفه‌گی بهم دست داد، با بغض گفتم مهری خانم میشه ادامه ندید برگشت من رو نگاه کرد آخی مریم جان، تو رو خدا ببخشید، معذرت میخوام، حق با توعه، نمی دونم چرا این حرف رو زدم یه حالت ضعفی بهم دست داد، نشیتم روی صندلی، گفتم اشکال نداره ای وای چه رنگ و رویی کردی مریم فوری یه آب قند برام درست کرد بیا، این آب قند رو بخور از دستش گرفتم، خوردم، مهری خانم گفت تو همین جا بشین روی صندلی نمی خواد کار کنی، من خودم درست میکنم یه کم حالم جا بیاد کمکتون میکنم نمیخواد تو بشین من درست میکنم. یه چند دقیقه که نشستم، یه کم حالم بهتر شدرو کردم به مهری خانم وسایل سالاد رو بیارید، همین طوری که اینجا نشستم درست کنم شام خوردیم سفره رو جمع کردیم، ظرفها رو شستیم و. جا به جا کردیم دور هم نشستیم، مادر شوهرم رو. کرد به مهری گفت... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه.👇👇😍 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
بررسی مسائل روز - استاد علی اکبر رائفی پور.mp3
22.5M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌‌‌پور 📝 «بررسی مسائل روز ایران و جهان» 📅 ۳ اسفند ماه ۱۴۰۰ - تهران، مسجد سیدالشهدا 🎧 کیفیت 48kbps
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبت های آموزنده و زیبا از استاد های عالیقدر اسلام🦋🦋🦋🦋🦋🦋 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احساسی 🍃یه عالمه گریه به روضه بدهکارم 🍃تا خوب نشه زخمات دست بر نمیدارم 🎤 👌بسیار دلنشین ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀اهمه ما دربرابر خون شهدا مسئولیم ✨ من وتو بابد بیار شیم روزمحشر یقه همه مون و می گیرن 🔊داریم خودمونو غافل می کنیم ... شبتون منور به نور شهدا💚❤️🌷 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) فردا زودتر بیا سبزی بگیریم پاک کنیم، حبوباتمون رو خیس کنیم، پس فردا برای بچه‌ام آش پشت پا بپزیم چشم مامان حتما اخرشب خدا حافظی کردن رفتن، منم شب بخیر گفتم، اومدم اتاقم خوابیدم. با سرو صدایی که از توی حیاط میاد که سبزی رو بزار اینجا، سبد رو بگذار اونجا از خواب بیدار شدم، دست و صورتم رو شستم اومدم بیرون، مادر شوهرم و عمه دارن با هم صحبت میکنن گفتم سلام اینقدر که غرق صحبتن صدای من رو نشنیدن، ناخواسته صداشون روشنیدم، عمه گفت مرضیه من از نگاهای علیرضا فهمیدم که مریم رو میخواد، این دختره بچه دار نمیشه، حواست رو جمع کن بچه‌ات بدبخت نشه مادر شوهرم گفت عمه حرفها میزنی، یعنی هر کی بچه نداره بد بخته به نظرت اجاق کوری خوبه؟ عمه یواش، یه وقت مریم بشنوه دلش میشکنه، تو طرف دختر مردمی یا بچه‌ خودت مریم مثل دختر خودم میمونه، اندازه علیرضا دوستش دارم، از خانمی کم نداره، بچه دار شدنشون، داشتن درمان میکردن که اجل به بچه‌ام مهلت نداد حالا این همه دختر چرا شماها گیر دادید به این دختره علیرضا میخواد زندگی کنه، خودشم باید زنش رو انتخاب کنه _دختر زده به سرت، میخوای یه زنی روکه بچه دار نمیشه برای پسرت بگیری ولش کن عمه این بحث ها فایده نداره باشه بحث نمیکنیم، ولی تو قبل از اینکه اسم پسرت رو بزاری روی این زنه، قبلش ببرش متخصص نازایی ببین درمان میشه، اعصابم از این گفتگو بهم ریخت برگشتم توی اتاق خودم، چشمم افتاد به عکس علیرضا، زدم زیر گریه، دیدی عمه مامانت به من چی‌یا گفت، برای خودشون بریدن و دوختن، یه کلمه نمگین این دختره آدمه از خودش بپرسیم ببینیم نظرش چیه، احمد رضا تو خودت میدونی که من تصمیم چیه، من سر عهدم هستم هیچ وقت قولی رو که بهت دادم زیرش نمیزنم، من تا قیامت رازت رو حفظ میکنم، بگذار همه تقصیر ها بیفته گردن من، صدای مهری خانم اومد مریم، خوابی هنوز نه بیا تو بیدارم در رو باز کرد عه چرا گریه کردی؟ با بغض گفتم من همش چهار ماهه شوهرم از دنیا رفته، اصلا قصد ازدواج ندارم، مامان و عمه دارن میبرن و. میدوزن اون عمه‌ام هر چی از دهنش در اومد به من گفت... ولش کن خودت رو ناراحت نکن، عمه حرف بی خود زیاد میزنه... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه.😍 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰شهید حاج حسین خرازی؛ نمیدونم حکمتش چیچی بودِس که تا اینجا موندِیم ... خبر از شهادت می دهد! خبر از رفتن خبر از رسیدن به سعادت... بــرای‌شــادی‌روح شهدا "" اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ الفَرَجَهُم 🍃اَلَّلـهُم َّعجِّل لِوَلیـِڪَ الفـَرَج💚 🥀 🕊 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢خبر فوری ۷۲ شهید دفاع مقدس از مرز شلمچه وارد میهن اسلامی شدند شهداشرمنده ایم🥀 🦋🦋🦋
💢خبر فوری 👆👆 ۷۲ شهید دفاع مقدس از مرز شلمچه وارد میهن اسلامی شدند شهداشرمنده ایم🥀 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.. 😊✋ |💔| 🌼 (جانبازشیمیایی) تاریخ تولد:۱۳۶۴ محل تولد: فسا تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۰۹/۰۱ محل شهادت: فسا محل مجروحیت: خان طومان،حلب_سوریه وضعیت تأهل: متأهل محل مزار شهید: زادگاه‌شهید 👇🌹🍃 ✍..."من هم بعنوان یک فرد مسلمان و بعنوان یک شیعه باید به وظیفه انسانی و شرعی خود عمل کنم. و دیــن خود را به کشورم و اسلام ادا کنم ،همیشه با خود میگفتم که ای کـاش من هم در هشت سال دفاع مقدس شرکت می کردم و همیشه افسوس می خوردم و زمانی که متوجه جبهه اسـلام در لبنان،سوریه ،فلسطین و عراق و... شدم از خداوند خواستم تا من هم در این جبهه حضور پیدا کنم در کنار دیگر برادران حزب اله و همیشه در ذهنم آرزوی شهادت را می پروراندم." ••🍁ازتکاوران تیپ امام سجاد(ع) نیروی دریایی سپاه ... (‌عج) 🥀 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴🌴جالبه ، خبرنگار زن که در زمان جنگ با اسیرا توی اردوگاه عراق مصاحبه کرده ، پیداش کردن و آوردنش ایران و با همان بچه‌های اسیر ملاقات کرد ،بسیارجالبه دیدن داره 🌺سعادت در کلام ولایت🌺 🦋🦋🦋 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
وزن زمیـ🌏ـن روی دݪٺ سنگینے ڪند⚖💔! 『 📷』 『 🥀』 『 💔 🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ 🌷 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) پاشو بریم تو حیاط _نه دست و دلم نمیکشه مریم جان اینها همه فهمیدن که علیرضا تو رو میخواد، دیگه از الان شروع میکنن، نظر دادن، دیگه میشه، هر دم این باب بری میرسد، تو یا اصلا توجه نکن، یا اگر میبینی نمیتونی تحمل کنی. مکثی کرد، از دست من ناراحت نشی‌ها من به خاطر خودت میگم، از اینجا برو ازاینکه مهری بهم گفت از اینجا برو، اولش، یکم، بهم بر خورد، خیره نگاهش کردم، بعد فکر کردم دیدم راست میگه، آهی کشیدم، گفتم نمی دونم، بزارید یه کم فکر کنم، شما راست میگی باید یه فکر اساسی کنم _حالا فعلا پاشو بریم توی حیاط سبری آوردن پاک کنیم از جام بلند شدم باشه بریم با مهری اومدیم، توی حیاط، با همه سلام و احوالپرسی کردم، نشستیم سر سبزی همه رو پاک کردیم شستیم ریختیم سبد، آبش رفت خورد کردیم ریختیم توی مشما بزرگ، گذاشتیم یخچال، پیاز داغ و سیر و نعناع داغشم آماده کردیم، برای فردا، جَو برام سنگین اومد رو کردم به مادر شوهرم ببخشید مامان کار دیگه‌ای ندارید من برم توی اتاق خودم عمه نگذاشت مادر شوهرم حرف بزنه فوری گفت چرا بمون من کارت دارم، با بی حوصله‌گی گفتم کارتون رو بگید، توی اتاق خودم کار دارم _عه دختر، با دست پاچگی که نمیشه حرف زد، بگیر بشین ببینم مادر شوهرم گفت عمه بیاید بریم اتاق ما، اونجا حرف بزنید. با بی میلی رفتم اتاق مادر شوهرم عمه پری هم اومد نشستیم، عمه رو. کرد به من ببین مریم جان من عادتمه که حرف اول رو از آخر بگم، صاف و پوست کنده به من بگو ببینم اینکه تو و احمد رضا بچه‌دار نشدید، تقصیر از کدومتون بود، قاطع و محکم گفتم از من عمه رو کرد به مادر شوهرم بفرما مرضیه خانم، میگه ازمن بوده مادر شوهرم به من گفت مریم جان مگه نمیگفتی که دکتر میگه جای امید هست بله میگفتم دیدی عمه جون، دکتر قطع امیدشون نکرده بود _حالا من نمی‌فهمم که چرا تو میخوای روزه شک دار بگیری، این همه دختر، عدل باید بیای دست بگذاری روی دختری که مشگل نازایی داره و دکتر گفته جای امید هست... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌ 👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾