eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
18.8هزار دنبال‌کننده
779 عکس
409 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۵۲۵ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) _زهر ماااار داداش... مگه دروغ میگم؟ مسعود ذات واقعیش رو الان نشون داده لابد پس فردا هم نوبت سعیده که اون روی خودش رو نشون بده.. هردوشون از یه قماشند. مامان بلند شد گفت فرستادم برن دایی و عموتونو خبر کنن بیان شب باع هم بریم خونه خاله‌تون. شامو بیاریم بخورید تا زودتر بریم ببینیم چه گِلی به سرمون بمالیم آخه. من که بی‌توجه به حال بقیه رفتم توی اتاق بغلی. خودشون سفره رو انداختند، معلومه هیچ کس چیزی نمی‌خوره که اخرسر بابا گفت: شماها که غذا نمی‌خورید پاشید پاشید لباس بپوشید تا اومدند راه بیفتیم بریم. زودتر این ماجرا رو درستش کنیم یکم دیگه دست دست کنیم کل روستا از گندی که این‌ پسره داره می‌زنه باخبر شدن تو‌دلم گفتم چه دل خوشی داری بابای من. دایی و عمو که بیان اینجا و دو کلمه از ماجرا رو بهشون بگید تا اخر شب زن‌دایی و زن‌عمو فهمیدند. اونا که بفهمند نیمساعت بعدش فک و فامیل‌هاشون یه ساعت بعدترش هم کل ده فهمیدند و آبرویی که همیشه از ریختنش واهمه داشتی به باد فنا رفته. من نمیفهمم الان رفتن شما بخاطر چیه؟ چه برید التماسش کنید و چه مجبور هردوش برای من تُفِ سربالاست چه مسعود طلاقم بده چه شماها راضیش کنید که طلاقم نده باز هم آبروی من رفته... پس چرا تلاش بی‌خود میکنین؟ چرا فکر غرور من نیستین؟ مگه من دخترت نیستم بابا؟ چرا یه بار از غرور و آبروی خودت به خاطر من نمی‌گذری؟ من که داشتم زندگیم رو می‌کردم خودت گفتی باید اول منصوره رو شوهرش بدم تا نوبت محبوبه برسه، خودت گفتی رسم ما همینه. کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۵۲۶ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) خودت گفتی اگه غیر این بشه آبروم میره حالا اگه مسعود به حرف شماها به التماسهاتون، به تهدیدهاتون توجهی نکرد و برنگشت چی؟ آبروتون نمی‌ره؟ همین‌طور با خودم حرف می‌زدم و توی دلم با بابا جدل می‌کردم که دیگه نتونستم جلوی شیون و زاریم رو بگیرم. دوباره باصدای بلند های های زده بودم زیر گریه. مامان و محبوبه اومدند پیشم تا دلداریم بدن ولی اونها که نمی‌دونستند یه دلم تنگه مسعوده و شکسته ی بی‌معرفتیش. و یه دلم پِیِ جلسه‌ی امشبه که آخرش هرچی بشه نتیجه‌ش بی‌آبرویی واسه منه... مامان داشت دلداریم میداد اما من دلم نمی‌خواست به توصیه‌هاش اهمیت بدم دلم فقط گریه می‌خواست اونم بلند و بدون خجالت و بدون رعایت حال بقیه... اما دلم به حال مامان سوخت برای همین کم کم به خودم مسلط شدم آب دهنم رو قورت دادم و اشکهای چشمم رو با گوشه ی روسریم پاک کردم به مامان نگاه کردم . _مامان بالاخره چی میشه ؟ مامان‌ با بغض جوابم رو داد _الهی که هر چی که بشه خیر باشه برای تو... نگاهش به محبوبه افتاد ادامه داد خیر باشه برای همه مون... ناراحت لب زدم _التماس به مسعود خیره؟ مگه من چه گناهی کردم که ... نتونستم حرفم رو ادامه بدم مامان با غیض جواب داد _ مسعود غلط کرده... امشب با بابات و داداشات می‌ریم پوست از سرشون می‌کنیم. تو بدلت غم راه نده مادر جان. گریه ها و غصه‌هات دلم رو آتیش می.زنه. پیداش کنم یه تُف میندازم تو صورتش ... مبگم حیف اون همه محبتی که همیشه به تو داشتم. من فکر می‌کردم تو آدمی... مرام و معرفت داری شعور و شخصیت داری که دختر دسته گلم رو عقدت کردم وگرنه حیف دختر من که اسم آدم نامرد بی‌غیرتی مثل تو توی شناسنامه‌ش باشه. برای دریافت لینک کانال وی آی پی که الان ۶۰۰ پارت جلوتر از کانال اصلی هست ارسال فیش واریزی به مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان (پنجاه هزار تومان) به شماره کارت 👇 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی کانال وی آی پی روزانه چهار پارت گذاشته خواهد شد فیش رو بعد از واریز همون روز ارسال کنید به این آیدی👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5990173858185874679.mp3
1.66M
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐ سلام بر سلام نکاتی پیرامون اهمیت سلام بر وجود مقدس امام عصر علیه السلام... 🎵 قسمت اول عجل الله 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
من در یه خونواده مرفح، بی دین بزرگ شدم، ولی بر خلاف خونواده‌ام گرایشات مذهبی داشتم و در سیزده سالگی به حجاب اونم چادر و نماز رو آوروم. به همین دلیل به شدت با مخالفت پدرم و اذیت و آزارهاش روبرو شدم، پدرم من رو از یک زندگی مرفح محروم کرد. یک شب در مسجد بودم، خواهرم که در کانادا زندگی میکرد بهم زنگ زدو کلی زخم زبان و شماتت نثارم کرد. دلم خیلی شکست، و از خدا جوابی برای حرفهای نیش دار خوارم خواستم. از شدت گریه و زاری بیحال شدم که یک مرتبه دیدم مسجد پر از نور شد، انگار خورشید اومده بود در مسجد و انوارش رو پخش کرده بود. از میان اون همه نور شخصی به من نزدیک شد و دستش رو سمتم دراز کرد و گفت بیا بریم وضع خواهرت رو بهت نشون بدم، به آنی روحم از جسمم جدا شد و خودم رو درسالنی که... https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
من در یه خونواده مرفح، بی دین بزرگ شدم، ولی بر خلاف خونواده‌ام گرایشات مذهبی داشتم و در سیزده سالگی
داستانی بر اساس واقعیت، توصیه میکنم به جوانان و نوجوانان این داستان زیبا و شگفت انگیز رو بخونید👌 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb اولین قسمت داستان در کانال سنجاق شده🌸
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
♨️💯 چادرم رو‌جمع کردم و‌سرعتم رو بیشتر.هنوز حضور اون مزاحم رو پشت سرم حس می کردم:_خانم، افتخار می دید یه لیوان آبمیوه مهمونتون کنم؟ _خانم که وقتشون پُره، ولی من پایه ام. هر چی خواستی بخور مهمون من! صدا آشنا بود. برگشتم و نگاهم ناباور روی صورت شخصی که پشت سر اون مزاحم ایستاده بود، خشک شد. با چشمهای به خون نشسته نگاهش می کرد و دکمه های آستینش رو به قصد درگیری باز می کرد. پسر مزاحم هم که حسابی غافلگیر شدبود، طلبکارانه پرسید_جنابعالی؟ اخم سنگینی داشت و بدون اینکه چشم ازش برداره با خونسردی آستینش رو بالا می داد و گفت:_من مدیر برنامه های خانم هستم، قبلش باید با من هماهنگ میکردی! دیگه فرصت حرف زدن بهش نداد و به آنی مشت سنگینش روی صورت پسر فرود اومد. http://eitaa.com/joinchat/3122266126Cb9813fca31
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
ماجرای‌زندگی ثمین! دختری که برای رسیدن به عشقش خطر میکنه و یک سری اتفاقات باعث میشه اعتقاداتش رو از دست بده، تا حدی که به خیمه ی عزای امام حسین حمله میکنه و...😢 ‌❤️با عشق تو بر میخیزم❤️ (امیر و راحله)😍 http://eitaa.com/joinchat/3122266126Cb9813fca31
4_5857075299878967663.mp3
6.37M
࿐჻ᭂ🍃🌹🍃჻ᭂ࿐ 🔸آرزویی که پیامبر صلی الله علیه وآله از آن تعجب کرد! 📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۸، ص۱۵۵ 📚مشابه در الخصال صدوق، حدیث ۲۱ عجل الله قصّه‌های مَهدوی 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️ان شاالله بیش از پیش خودرا وقف راه خدا و اسلام کنید.. 🌹شهید اسماعیل دقایقی ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
محتواسازی معنا.pdf
1.22M
🌿🌹🌿 مجموعه عملکرد درخشان دولت فقط در سه ماه 🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen