4_5791995442854102840(1).mp3
15.77M
🌺مولودی ویژه ولادت حضرت زینب سلام الله علیهــا
🎙حاج محمود کریمی
✨خواهر عشق و عمّه ی سادات ... 🌿
#ميلاد_حضرت_زينب سلام الله علیها مبارک 🎉🎉
#آفتابگردوݩ
.
بخت و اقبالِ مرا
با بودنت خوش کردھ اي
اي دلیلِ حالِ خوبم ؛
صبح زیبایت بخیر ! 🌻
#امیرعباس_خالقوردی
#صبحتونبخیر ✿
📕فال حافظ ڪھ بگیرند همه میفهمند
" ڪار عاشق فقط اے ڪاش بھ یلدا نرسد! "
•🍉•
|.✍🏻.| #علی_رضایی
#نکته 🌱
👈شریک زندگی شما، #قهرمان زندگی شماست.
👀حتما شما هم دیده اید که تمام پسر بچه ها دوست دارند هر چه سریع تر بزرگ و تبدیل به یک ابر قهرمان شوند.
💪 این حس قدرت در آنها از بین نمی روند و حتی در دوران بزرگسالی نیز همراه آنها خواهد بود.
👑مردان دوست دارند برای خانواده و شریک زندگی خود یک قهرمان باشند و این شما هستید که می توانید با کلام خود به همسرتان قدرت دهید.
🎀با به کار بردن القاب مناسب، بهترین احساس را به همسر خود دهید تا دوست داشتنی تر باشید.
@chejorishod ❣
👒روح زن چون لطیفتر است، احتیاج به آرامش بیشتری دارد.
👈 او نیاز به آسایش و تکیه کردن به یک جای مطمئن دارد. این تکیه گاه کیست؟ او شوهر است.
رهبر انقلاب 6/6/81
@chejorishod ❣
#آفتابگردوݩ
.
❊•بــــرطلوع•❊
❊•صبح چشمانــــت•❊
❊•ســــــــــــــــــــــــلام ...•❊
#صبحتونبخیر 🌻
☀️ ذات روشنی بخش
🌼 رهبر انقلاب:
همهی ارزشهای معنوی را می توان از درون کانون گرم #خانواده که محور آن👈 زن خانواده است؛ بیرون کشید.
امیدواریم دختران و زنان جامعهی ما در الگوی زینب کبری دقت کنند. 🌱
٨۴/٠٣/٢۵
4_5791963260664153597.mp3
4.37M
در مسیر بندگی 💚
🔹 در سه جا خودمون رو امتحان کنیم ...
🎙 استاد عالی
#اینک_شوکران 📗
#محمد_علی_رنجبر 👤
🎙 به روایت همسر شهید
👈تازه سوم راهنمایی را تمام کرده بودم ، هفده ساله بودم و سرخوش ،
محمدعلی پسر داییام بود ؛
اما من را درست ندیده بود و نمیشناخت .
🧕آنقدر دخترعمه داشت که من بین آنها گم بودم .
👀به هیچ وجه اهل نگاه کردن به دخترها نبود ؛ حتی دخترهای قوم و خویش ، اهل پرسوجو هم نبود .
🚎 سالی یکی دو بار بیشتر رفتوآمد نداشتیم ؛
چون خانواده ی ما در روستا زندگی میکرد ،
از طرفی آن زمان ، رفتوآمدها چندان آسان نبود
و بسیاری از افراد ماشین نداشتند .
🎀 برای عروسی خواهرم ، پدرم رفته بود تا خانواده داییام را برای عروسی دعوت کند ، ولی خانه نبودند .
📝 پدرم پیغام گذاشته بود که کارتان داریم و برگشته بود . 🚶♂
🔹وقتی فهمیدند آمدند به ما سر بزنند .
🔸محمدعلی که همراهشون بود به بابام گفت :« برای عروسی نمیتونیم بیایم .»
☕️من که برایشان چایی برده بودم ، پرسیدم :
- چرا ؟
- یکی از برادرهام رفته مشهد ، اون یکی هم مکه است ، من هم باید جایی برم .
❇️ تازه آن موقع مرا درست و حسابی دیده بود .
#ادامه_دارد ...
@chejorishod ❣
.
➖⃟♥️•• yoυ’re тнe вeѕт decιѕιon oғ мy lιғe
لِذَت بَخشْ تَرين اِنتِخاب زِندِگيمْ توُییٖ...🐳🌱