هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎 @SMHM212
انتخاب با قرعهکشی!
(بخش ۲۱):
#خصائل_اصلح
انصرافهای مبارک و عدمانصرافهای مبارکتر!!
دیگر نیازی به #قرعه_کشی نیست! تکلیف حامیان «نهضت+نظام اسلامی» (#نظام_ولایی)، کاملاً روشن شد!
با #انصراف دستهگلهای دوستداشتنی؛ آقایان #زاکانی و #قاضی_زاده هاشمی و عدم انصراف دستهگلهای (نچسب؟!)؛ ج. و ق. (که انتظار میرفت یکی از این دو مشهدی بنفع همشهری خود کنار برود!)، شاهد آرایش نسبتاً جدیدی هستیم که البته تا حدودی قابل حدس زدن بود.
بعضی از دوستان، همچنان خواستار نظر صریحتر بنده حقیر هستند! امیدوارم این پیام، مصداق تبلیغات ناروا تلقی نشود و صرفاً از باب شفافسازی برخی نکات مبهم و جواب سؤالاتی است که بر عهده حقیر نهاده شد و صرفاً در برخی گروههای ایتا به اشتراک میگذارم و از قرار دادن آن در کانالهای سیاسی و... خود هم احتیاطا پرهیز میکنم. در عینحال چنانچه بابت تحریر این مقاله، قابل مجازات باشم، به جان میخرم! زیرا که به گمانم به نتیجه آن میارزد!
و اما بعد؛
بیایید تصور کنیم که؛
۱) حدود ۵۰٪ #ملت_ایران به هر علتی، تمایلی به شرکت در انتخابات فردا ندارند و ما هم در اینجا فعلاً به آنها کاری نداریم!
۲) حدود ۵۰٪ ملت ایران پای کار هستند و خود را به صندوقهای #ایران_قوی میرسانند. عجالتاً با اینها کار داریم!
۳) فرض کنیم که این #مردم_میدان، چهار دسته هستند:
۳/۱- فرضاً حدود ۱۰٪ تا پای صندوق میآیند اما به هر علتی، #رأی_باطله میدهند! با اینها هم فعلاً کاری نداریم!
۳/۲- فرضاً حدود ۳۰٪ به م.پ. رأی میدهند. کاری هم نداریم که کدام م.پ.!! چون با این دو م.پ. هم در اینجا فعلاً کاری نداریم!
۳/۳- فرضاً حدود ۳۰٪ به ج. رأی میدهند که اینها را فرض میکنیم دو تا ۱۵٪ متفاوت هستند!
الف) آنها که اگر ج. انصراف میداد، بجای ق. به #امام_زمان(عج) و #مشا_نژاد رأی میدادند! یعنی به تعداد #رأی_باطله میافزودند! که عجالتاً به اینها هم کاری نداریم!
ب) آنها که رأی خود را به ق. تقدیم میکردند و سهم ق. به ۴۵٪ افزایش مییافت و لذا بر پ. توفق پیدا میکرد و ق. در دور اول به کرسی ریاست جمهوری تکیه میزد.
ولیکن ج. انصراف نداد! چرائی آن هم بماند برای بعد. حال چه میشود؟!
جواب: حساب آن ۱۵٪ اول ج. را به #حضرت_حجت حواله میدهیم.
اما آن ۱۵٪ دوم ج. آیا حاضرند در شرایط مثلثی فعلی، ج. را رها کنند و به ق. رأی بدهند؟! بسیار بعید است فلذا چنین توقعی، چندان محلی از إعراب ندارد! چرائی آنهم بماند! فلذا افزایش سهم ق. به ۴۵٪ خوشخیالی است!
۳/۴- فرضاً حدود ۳۰٪ به ق. رأی میدهند که اینها هم فرضاً دو تا گروه ۱۵٪ متفاوتی هستند:
الف) آنها که اگر ق. انصراف میداد (به هر علتی) میرفتند سراغ پ. و سهم او از صندوق را به ۴۵٪ افزایش میدادند و در نتیجه ج. با ۳۰٪ سهم خود شکست میخورد! و مملکت به باد میرفت!
ب) آنها که اگر ق. انصراف میداد، حق رأی خود را به ج. تقدیم میکردند و در نتیجه آراء ج. هم به ۴۵٪ افزایش مییافت!
در نتیجه انتخابات به دور دوم میکشید میان ج. و پ. که نتیجه آن، چندان قابل پیشبینی نبود!
👌 حال که ق. انصراف نداد چه میشود؟! جواب، کاملاً روشن است:
الف) ۱۵٪ اول آراء ق. به سهم پ. اضافه نمیشود و برای خود ق. باقی میماند و در نتیجه پ. شانسی برای پیروزی نخواهد یافت.
ب) و اما چنانچه ۱۵٪ دوم آراء ق. به سهم ج. اضافه بشود، ج. با ۴۵٪ سهم بر پ. با ۳۰٪ پیروز میشود و انتخابات به دور دوم هم کشیده نمیشود. بشرطی که این ۱۵٪ دوم ق. با استفاده از #مجوز_ولایی خود، #آتش_باختیار عمل کرده و #بدون_تعارف و بدون هیچ تردیدی و حتی بدون ۱٪ کمتر، رأی خود را به ج. تقدیم نمایند و این احتمال چندان بعید نیست و توقع نابجایی حساب نمیشود! و قریبالوقوع است انشاءالله.
و بنده هم با همین حجت عقلی، همین کار را خواهم کرد انشاءالله.
ولیکن در این معرکه، ق. با ۱۵٪ خود (که به سمت پ. نمیروند باقی میماند و) نفر سوم میشود و ظاهراً بازنده فردا و این ایثاری بود که ق. توفیق آنرا به دست آورد و با خیال راحت به جایگاه #ریاست_مجلس باز خواهد گشت انشاءالله
الغرض؛
بنده از ۱۵٪ دوم ج. نمیخواهم به ق. رأی بدهند که خواهش مهدوری است! و علل آن را در مجال مناسبی توضیح خواهم داد انشاءالله.
ولیکن به ۱۵٪ دوم ق. توصیه میکنم که رأی خود را به ج. تقدیم نمایند که گمان میکنم خواهش بیربطی نیست و هدر نمیرود. یعنی که روی ق. هیچ تعصب و تردیدی نورزید که سرنوشت مملکت رهین این تصمیم کبرای شماست.
بنده هیچ علاقهای به این دو نامزد نداشتم و اگر زاکانی میماند، به او رأی میدادم (ولو اینکه هیچ شانسی برای پیروزی نداشت) تا آجری باشد برای فرصت بعدی او ولیکن او انصراف داد و تصمیمگیری بر بنده سخت شد!
#س_ج
✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۷
🆔 کانال @chelcheraaqHM
💠
🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام
🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫
#تحریر_حم
💎@SMHM212
آسیبشناسی پیشبینیها
(بخش سیزدهم):
عینک دو بُعدی ما #قومیت را ندید!
«شورای نگهبان؛ کماکان
در سلطه اصولگرایان!!» عنوان تمسخرآمیزی بود برای اولین عبارتی که ذیل آن نوشتم (#شورای_نگهبان، با #مهندسی عجیبی، #ریاست_جمهوری ۱۴۰۳ را به #پزشکیان سپرد!).
این برداشت (بمحض شنیدن اسامی نامزدها در ساعت ۱۵ بیستم خرداد ۱۴۰۳) قدری عجولانه بود! زیرا با عینک مرسومی به صحنه نگاه میکردم که #اسلامیزه و #انقلابیزه بود! و #قومیت_گرایی را ندیدم!
یعنی با یک چشم #اسلام و با چشم دیگر، #انقلاب در منظر من بود و اینکه لابد #ملت #مسلمان و #انقلابی #ایران در رفتار انتخاباتی خود این دو مطلب را معیار گرایشات #سیاسی خود قرار میدهند و اینکه متأثر از #قومیت_گرایی، رفتار نخواهند کرد! و حال آنکه خود غلط بود آنچه میپنداشتیم!
فلذا نوشتم: «مدعیان اصولگرایی با ۵ کاندید، قطعاً دچار اختلافات و تنازعات شده و آراء متفرقه آنها زمینه لازم را به مدعیان اصلاحطلبی خواهد داد که تنها نامزد تأیید شده خود را بر #کرسی_ریاست جمهوری بنشانند!»
البته این عبارت که: «... غریو «آی خر برفت آی خر برفت» در حال طنیناندازی است!» را درست نوشته بودم ولیکن آنرا هم از همان عینک محدود و مرسوم خود میدیدم! و اینکه مردم در گرایشات انتخاباتی خود لابد یا اصولگرایی را ترجیح میدهند یا اصلاحطلبی و نهایتاً اعتدالطلبی را!!
زیرا تحلیلم صرفاً بر همین مبنا بود که نوشتم؛ «آیا #جناح_راست، ممکنست به این #عقلانیت_سیاسی برسد که چهار نفر بنفع یک نفر کنار بروند؟! بنده که بسیار بعید میدانم!»
و ضمن توصیه به غیرمشهدیها (آقایان زاکانی و پورمحمدی) برای #انصراف از #رقابت، ادامه دادم: «بنده به نامزد مورد نظر خود (آقای #زاکانی) در همینجا توصیه میکنم هرچه زودتر خود را از این #فضیحة بیرون بکشد و شریک چنین بازی مفتضحی [=پیروزی پزشکیان] نباشد!
به پورمحمدی هم بعنوان یک همکسوت توصیه میکنم هرچه زودتر انصراف بدهد و پای #روحانیت را از این #غائله خارج سازد.
لطفاً اجازه بدهید، شکست اصولگرایی فقط بدست قالیباف و جلیلی و هاشمی [هر سه نفر مشهدی] رقم بخورد که کمترین تمایلی به انصراف نخواهند داشت!»
(آنها که انصراف دادند، عقلشان کار کرد و پورمحمدی هم که لجاجت کرد مفتضح شد!) و غلبه پزشکیان بر بقیه را بنده چنان پررنگ دیدم که آن مقاله را ختم کردم به این جمله؛ «حال وقت آن است که به میزان و انحاء #تعامل یا #تقابل #مجلس و #دولت مسعود پزشکیان بپردازیم!»
اما امروز بعد از ۲۷ روز، حرف آن «پیرزن ترک بیسواد» مرا به خود آورد که عینک تحلیلی من در ارزیابی صحنه، بر حسب عادت، محدود بوده است!
زیرا همین که به زبان آذری گفت: «اگر باهاش حرف بزنم، زبان مرا میفهمد»! فهمیدم که همه تبلیغات و تحلیلهای مثلاً تیزبینانه من و امثال من، تماماً باد هوا بوده است! و من بیهوده غرق در دنیای سیاسی خودم بودم و گویا که کاملاً کور بودم!
زیرا در کلام این پیرزن ترک بیسواد، هزاران حرف نهفته است! این جمله ساده او یکی از گرانترین و سنگینترین پتکهایی بود که بر سرم کوبیده شد و از مسجد تا منزل و هنوز هم، اشکهای من جاریست! زیرا احساس میکنم یک دنیا #مظلومیت بر باد رفته در حرف این پیرزن نهفته است که حتی مورد توجه کسی مثل من هم که دائماً در متن مردم (از جمله جامعه ترکزبانها) هستم، نبوده است!
این پیرزن همانند میلیونها ترکزبان ایرانی دیگر (که خود من هم یکی از آنها هستم) نیازمند این هستند که حرفشان (رنجها و دردها و مشکلاتشان) شنیده شود و گویا که صدها سال است شنیده نشده و حال کسی مثل پزشکیان پیدا شده و قرار است حرف آنها را بشنود!
بنابراین رقابت دوره چهاردهم ریاست جمهوری، بین اصولگرایان و اصلاحطلبان نبود و بلکه دعوای اصلی بین ترکها و مشهدیها بود!
بخاطر آوردم که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، جنگی بر ما تحمیل شد که پیامد آن، گویا خوزستانیها حکومت را در قبضه خود گرفتهاند و م.رضایی و ع.شمخانی، بازماندگان همان دوران هستند!
طولی نکشید که اصفهانیها هم به آنها پیوستند و خراسانیها و آنگاه کویریها (رفسنجانیها و کرمانیها و یزدیها) و سپس سمنانیها و سرخهایها و خلاصه اینکه دولتها دائماً بین فارسها در حال تداول بود! حتی در این دوره از انتخابات، ۳ نفر از ۶ نامزد مؤید، از مشهدیها بودند! و این شایعه چندان هم بیربط نبود که مشهدیها همهجا را گرفتهاند!
#دولت_پایه و #دولت_سایه و #مجلس و #شورایعالی_امنیت_ملی ووو... همه و همه در سلطه مشهدیها!!!
پزشکیان خود را در پشت مدعیان اصلاحطلبی پنهان کرد و لذا تمام رقبای او، دونکیشوتوار در هوا شمشیر میزدند و حال آنکه پایگاه اصلی او قومیتها بود بدون جلب توجه آنچنانی! اگرچه ترکها خودجوش هم به میدان آمدند!
..ادامه دارد.
✍سیدمحمدحسینی(منتظر)
۱۴۰۳/۴/۱۶
🆔@chelcheraaqHM
💠
🎲 چلچراغ
🙏