eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
181 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
39 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
☫﷽☫ 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 ثقلین فاطمة الزهراء(س) گلچینی از سخنرانی‌های 👈 (بخش پنجم): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/88 بخش قبلی ☝️ بنابراین قصه ، امری بسیار فراتر از آن چیزی است که معمولاً حتی توسط بزرگ ، تصور شده و متاسفانه کاملا قرار گرفته است! شاید سؤال شود که اگر چنین باشد، پس چرا (ع) بجای از سخن رانده است؟! جواب آنست که؛ (حضرت روح‌الله هم اشاره کردند) بخاطر ملاحظه بوده است. زیرا درک مفهوم ، امر چندان سهل و آسانی حتی برای و نیست! «و ما أدراک ما لیلة‌القدر»؟! و مظلومیت اعظم ، همین‌جاست و عدم درک لیلة‌القدر! ⁉️ انواع ؛ در باب مظلومیت (س)، شاهد سه نوع «مظلومیت بزرگ/أُولیٰ»، «مظلومیت خیلی بزرگ/وُسطیٰ» و «مظلومیت بی‌نظیر/أُخریٰ» هستیم: 👈 «مظلومیت صغری»؛ نوع اول مظلومیت آن‌حضرت همان صدمات سنگین و لطمات مهلک و ضربات مرگباری بود که ، بلافاصله پس از شهادت‌گون (ص) بسیار جفاکارانه بر پیکر او تحمیل کردند و منتهی به شهادت محسن‌بن‌علی و سپس بیماری و نهایتا او گردید و و هم معمولاً عزادار همین نوع از مظلومیت او هستند و صد البته هم قابل عزاداری شدید است ولیکن محدودسازی مظلومیت آنحضرت به این میزان از زهر جفاء، خود مظلومیت مضاعف دیگری است. در این سطح از ذکر مصیبت، شاهدیم که حتی گاهی ماجرای شهادت حضرت به گسست پیوند پسرعمو و دخترعمو تنزل داده می‌شود و اینکه هنگام آخرین وصایای به ، مکالمه احساسی آن حضرات مقدسه با کلمات پسرعموجان و دخترعموجان بیان می‌شود تا بر ابعاد عاطفی دو تأکید شده باشد و اینکه «مفارقت پسرعمو و دخترعمو» (که عقدشان در آسمانها بسته شده!)، بزرگترین است که بر تحمیل شده است و...! 👈 «مظلومیت وُسطی»؛ نوع دوم مظلومیت واقعه بر فاطمه زهراء، عبارت از اینست که (طبق برخی روایات)، نزول (ع) بر حضرت زهراء(س) را با شدت و ضرورت آن‌حضرت تعلیل کنیم و بدان محدود سازیم! گوئی که آن صرفاً بخاطر کاهش آلام روحی حضرت علیهم‌السلام بوده است و تداعی حکایت‌های «قصه هزار و یک شب»! با این تفاوت که هم (العیاذبالله) برای لالائی کودکان آنحضرت بوده است و قصه‌گوی آن هم جناب و خلاصه اینکه یک ماجرای شخصی و خانوادگی بوده است! و حال آنکه قضیه بسیار فراتر از این حرفهاست و اینگونه روایت‌ها و تحلیل‌ها و تعلیل‌ها صرفاً از باب (در تعبیر امام خمینی) بوده است وگرنه (ایضاً به تعبیر ایشان) آب را در نتوان گنجانید! همچنانکه (باز هم به تعبیر دیگر )؛ در خصوص حضرت فاطمه، «دیگران هر چه گفته‌اند به خود بوده، نه به اندازه او»! آری، تنها کسی که توانست کرده و نگاهی بلندتر به آن‌حضرت بیافکند، بود که ایضاً در باره آن‌حضرت می‌فرماید: «زنی که تمام خاصه‌های انبیاء در اوست. زنی که اگر مرد بود، بود، به جای (ص) بود. معنویات، جلوه‌های ، جلوه‌های ، جلوه‌های ، همه در این موجود مجتمع است.» بیان عبارت «ما مفتخریم که ... که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به است از ما است.» در وصیتنامه امام خمینی، نشان از جایگاه رسمی والای (در اسناد بالادستی ) دارد و اینکه چنین افتخاری صرفاً نباید در حد و تعارفات باقی بماند و بلکه محتوای آن باید در میدانی، جاری و ساری باشد. بنابراین اگر آنحضرت را به جبرئیل منتهی به تحریر صحیفه‌ای در حد قصه‌های هزار و یک شب گردیده، تنزل بدهیم، هرگز به اعماق فحوای مفهوم خطیر «لو لا لما خلقتکما» و نقش بی‌بدیل و منحصربفرد آن حضرت در تکمیل زنجیره و ، نائل نخواهیم گشت که بالتبع مشایعت و تشیُّعی هم، آنچنان که باید و شاید نمی‌زاید. 👈 «مظلومیت کبری»؛ نوع سوم مظلومیت حضرت صدیقه کبری که نه تنها کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر است، از جانب کفار (و منافقین بدتر از کفار) نبوده و نیست، بلکه از جانب خود و بلکه بهتر است بگوئیم از طرف مدعیان تشیع آنحضرت هم اتفاق افتاده است!! و این بزرگترین معمای است! ...ادامه دارد👇 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 01): هواپیمای حامل و همراهانش در ۱۲ ۱۳۵۷ وارد آسمان ایران شده بود که از ایشان پرسیده شد: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ». تاکنون تعبیرها و تفسیرهای زیادی درباره این پاسخ امام منتشر شده و یکی از اولین توضیحات در این باره را حجت‌الاسلام داد که روز ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ به روزنامه اطلاعات گفت: «برای امام خمینی که سال‌ها عمرشان را صرف مبارزات ملی کرده‌اند، چه احساسی می‌تواند گویاتر از این باشد که جان در کف و با قبول تمام مخاطرات تصمیم گرفتند که به برگردند تا در کنار مردم مسلمان ایران باشند. کسی که بر مسلمین و جامعه بشری رهبری دارد همیشه باید جهان عمومی و منافع مردم را در نظر بگیرد و از جهان خصوصی و عواطف شخصی چشم بپوشد.» دو سال پس از ، حجت‌الاسلام‌والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور، از همراهان امام خمینی با شرح سفر ایشان به و بازگشت به ایران، ماجرای این پاسخ امام در هواپیما را نیز توضیح داد. «تاریخ ایرانی» روایت فردوسی‌پور را که در ۱۲ بهمن ۱۳۵۹ در ویژه‌نامه روزنامه اطلاعات منتشر شده، بازنشر می‌کند: *** پس از فشارهایی که دولت بر امام وارد ساخت و مانع ادامه فعالیت‌های ایشان گشت و حضور امام در عراق منوط به عدم فعالیت‌های سیاسی ایشان و همراهانشان شد، امام ترجیح دادند از عراق خارج شوند تا به فعالیت‌های سیاسی‌شان ادامه دهند. وقتی امام از مرز عراق – کویت رد می‌شدند، هنگام وداع با دوستان و یاران سخنرانی کوتاهی ایراد فرمودند: «من بین سکوت و ماندن در عراق یا ادامه فعالیت‌های سیاسی‌ام مخیر شدم و من شق دوم را انتخاب کرده‌ام و از عراق خارج می‌شوم و تصمیم گرفته‌ام ندای ملتم را به تمام دنیا برسانم و صلاح ندانستم که بیش از این در بمانم و به ادامه دهم.» قبلا در زمینه اینکه به کدام کشور باید رفت، با امام صحبت شده بود آیا کشورهای بهتر است یا کشورهای دیگر، ابتدا اصرار امام بر مسافرت به یکی از کشورهای بود. در همین رابطه به یکی از برادران که پیام امام را برای به برد، سفارش شد در مورد زمینه به بررسی کند تا معلوم شود زمینه آنجا چطور است، چون نظر امام هجرت به سوریه بود، ولی نظرشان این بود که مقدمتا سفری به بنمایند و برنامه هجرت به سوریه از طریق کویت صورت بگیرد تا در سوریه به ادامه فعالیت‌های سیاسی‌شان بپردازند؛ لذا مقدمات سفر امام به کویت را فراهم کردیم. از طریق قانونی اقدامات لازم صورت گرفت. به وسیله آقای مهری که در کویت بودند برای امام دعوتنامه اخذ شد، بنابراین اداره کویت به عنوان یک مسافر رسمی به امام اجازه ورود به کویت داد، مهر ورود به کویت هم در مرز بر گذرنامه امام و احمد آقا خورد که الان موجود است، تمبر هم در آنجا باطل کردند. منتهی بعدا که مقامات کویتی امام را شناختند و فهمیدند همان شخصیتی است که ایران را بر عهده دارد، یک نفر از کویت آمد و پس از عذرخواهی گفت ما شما را نمی‌توانیم بپذیریم. امام در آغاز اصرار کردند که خیر من برنمی‌گردم، شما به ما اجازه بدهید که از اینجا به فرودگاه کویت برویم و از آنجا به سوریه پرواز کنیم. ماموران کویتی پس از تماس گرفتن با مقامات بالاتر اظهار داشتند که این هم امکان‌پذیر نیست و شما باید برگردید. هنگام بازگشت، تا آخرین لحظه‌ای که آن شب در خدمت امام بودیم، اصرار مبنی بر رفتن به یک کشور غیراسلامی، کشوری که آزادی بیشتری برای فعالیت امام وجود داشته باشد مثل ، و نظایر آن به جایی نرسید و ایشان می‌فرمودند: «من نمی‌توانم در آنجا زندگی کنم، من باید به یک کشور اسلامی بروم.» ما با کمال ناامیدی از اینکه امام جای دیگری را برگزینند، از ایشان جدا شدیم و به استراحت پرداختیم. صبح که امام بلند شدند، آمد و گفت: «بشارت که امام پاریس را انتخاب کردند و تصمیم گرفته‌اند به فرانسه بروند.» حالا چه علتی داشت که امام تغییر رای دادند بر ما پوشیده ماند، لابد امام به واسطه توجهات خاص خود رایشان عوض شد و فرانسه را انتخاب کردند؛ لذا شب وقتی مدیر امن بصره (رئیس سازمان امنیت بصره) آمده بود تا بفهمد امام قصد دارند به چه کشوری مسافرت کنند، امام ابتدا گفتند، معلوم نیست ولی به کشورهای اسلامی خواهم رفت، صبح که ما بلند شدیم و فهمیدیم امام تصمیم گرفته‌اند به پاریس بروند بسیار خوشحال شدیم. آن‌ها هم وسایل بازگشت به را فراهم ساختند. ابتدا می‌خواستند امام را با ماشین به بغداد بفرستند که ما راضی نشدیم و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 02): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول ... و بالاخره یک طیاره ارتشی در اختیار ما گذاشتند که هفت ساواکی هم هفت هم همراه به فرستادند، امام در بغداد هم شدیدا تحت کنترل بودند. مسافرخانه‌ای را هم خود امام در نظر گرفته بودند و شب در آنجا ماندند، آن شب امام به مشرف شدند و صبح عازم شدند. احمد آقا، ، من و یکی از برادران به نام مرحوم که در یک سانحه اتومبیل در همان اوایل کشته شدند، همراه امام بودیم. در بین راه، در هواپیما مسائل و جهان، مسائل شرعی و مذهبی، مسائل علمی و غیره مطرح می‌شد و امام مرتب جواب سوالات را می‌دادند. امام تقیدی داشتند که اعمال و عبادات و که انجام می‌دادند، در هواپیما هم ترک نشود. این حدود ۶ ساعت از بغداد تا طول کشید، یک ساعت در ژنو توقف داشتیم، دوباره به طرف پاریس پرواز کردیم، پس از یک ساعت به پاریس رسیدیم. حرکت امام از بدون اطلاع بود و امام اصرار داشتند از این امر آگاهی پیدا نکند، حتی جز ۲۲-۲۰ نفر از اطرافیان امام که در جریان فعالیت‌های سیاسی ایشان بودند، کسی از نزدیکان هم از این مسئله خبر نداشتند. از ژنو با آقای در پاریس تماس گرفته شد که امام به پاریس می‌آیند و شما به فکر منزل باشید. در پاریس منزلی تهیه شده بود که متعلق به یکی از دوستان آقای بنی‌صدر بود، امام آنجا وارد شدند. شاید یک ساعت، یک ساعت و نیم به غروب مانده بود که امام وارد آن منزل شدند. مدتی نگذشت که دیدیم آپارتمانی که امام وارد آنجا شده بودند، از پر شد و خبر دادند که از پایین پله‌ها تا بالا (با اینکه آپارتمان محل اقامت امام در طبقه چهارم قرار داشت) خبرنگاران ایستاده‌اند و منتظرند. امام برای مصاحبه اجازه ندادند و فرمودند من فعلا مصاحبه نمی‌کنم. دو، سه ساعت از شب گذشته بود که دو نفر از (مقر ریاست‌جمهوری ) آمدند و تقاضای ملاقات نمودند. در این ملاقات آقای بنی‌صدر، آقای دکتر یزدی و آقای هم بودند. برخلاف آنچه ما تصور می‌کردیم که فرانسه یک کشور آزادی است که هر کسی در آنجا قادر به انجام فعالیت‌های سیاسی است، به محض ورود امام به آن منزل کوچک، دو نفر از طرف ریاست‌جمهوری فرانسه آمدند و اعلام کردند که ما در اینجا به شما اجازه فعالیت سیاسی نمی‌دهیم و اگر بخواهید در پاریس بمانید، به‌هیچ‌وجه ندارید. این مطلب برای ما غیرمترقبه بود و ما از دولت فرانسه که خود را مهد و می‌داند انتظار چنین برخوردی را نداشتیم. امام از عراق به واسطه محدودیت‌های ایجاد شده، خارج شدند چون عراق یک کشور کوچک دست‌نشانده بود، ولی در فرانسه انتظار نداشتیم بلافاصله بیایند و فعالیت‌های امام را محدود و کنترل نمایند. امام کردند و فرمودند: من آمده‌ام برای اینکه ندای ملتم را به گوش دنیا برسانم و اگر بنا باشد از فعالیت من جلوگیری شود ما از اینجا خارج می‌شویم. این نکته را لازم است بگویم که در بین راه که آمدیم، در ، این بحث مطرح شده بود که اگر دولت فرانسه هم از فعالیت‌های امام جلوگیری کند، چه باید کرد؟ آیا باید به جای دیگری رفت؟ امام چه تصمیمی خواهند گرفت؟ فکر کردیم که با خود امام صحبت کنیم. بعضی از برادران صلاح نمی‌دانستند این مطلب را با امام در میان بگذاریم، مبادا ناراحت شوند چنین امکانی وجود دارد؟ یعنی آیا زمینه مخالفت کردن دولت فرانسه هم وجود دارد؟ ولی ما با ایشان مسئله را مطرح کردیم، برخلاف انتظار ما، امام بلافاصله فرمودند: «مگر شما از خسته شدید؟ من که خسته نشدم، اگر نگذاشتند در پاریس فرود بیاییم ما به جای دیگری خواهیم رفت. کشور دیگری را در نظر بگیرید که بتوانیم در آنجا به فعالیت‌هایمان ادامه بدهیم.» همین خبر بود که در فرانسه به این شکل منعکس شد: « به زمین نمی‌چسبد» و تفسیری که بر این مطلب نوشتند، این بود که یک چریک ۸۰ ساله حاضر است که به فرودگاه بگردد و ندای مظلومیت امتش را به برساند و اگر در فرودگاه‌ها نگذاشتند که پیاده شود، آب‌های آزاد را با اجاره کردن یک انتخاب خواهد کرد تا مطالبش را به برساند. در همان شب ورود همان‌طور که گفتم دو نفر از کاخ الیزه نزد امام آمدند که شما حق فعالیت سیاسی ندارید، ولی بعد از بحث و گفت‌و‌گوی زیاد، امام به آنان فرمودند که: «فعالیت من در رابطه با ایران است و سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها به است، ربطی به کشور شما ندارد و ... https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ...ادامه دارد. 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 💎@SMHM212 آسیب‌شناسی پیش‌بینی‌ها (بخش سیزدهم): عینک دو بُعدی ما را ندید! «شورای نگهبان؛ کماکان در سلطه اصول‌گرایان!!» عنوان تمسخرآمیزی بود برای اولین عبارتی که ذیل آن نوشتم (، با عجیبی، ۱۴۰۳ را به سپرد!). این برداشت (بمحض شنیدن اسامی نامزدها در ساعت ۱۵ بیستم خرداد ۱۴۰۳) قدری عجولانه بود! زیرا با عینک مرسومی به صحنه نگاه می‌کردم که و بود! و را ندیدم! یعنی با یک چشم و با چشم دیگر، در منظر من بود و اینکه لابد و در رفتار انتخاباتی خود این دو مطلب را معیار گرایشات خود قرار می‌دهند و اینکه متأثر از ، رفتار نخواهند کرد! و حال آنکه خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم! فلذا نوشتم: «مدعیان اصول‌گرایی با ۵ کاندید، قطعاً دچار اختلافات و تنازعات شده و آراء متفرقه آن‌ها زمینه لازم را به مدعیان اصلاح‌طلبی خواهد داد که تنها نامزد تأیید شده خود را بر جمهوری بنشانند!» البته این عبارت که: «... غریو «آی خر برفت آی خر برفت» در حال طنین‌اندازی است!» را درست نوشته بودم ولیکن آنرا هم از همان عینک محدود و مرسوم خود می‌دیدم! و اینکه مردم در گرایشات انتخاباتی خود لابد یا اصول‌گرایی را ترجیح می‌دهند یا اصلاح‌طلبی و نهایتاً اعتدال‌طلبی را!! زیرا تحلیلم صرفاً بر همین مبنا بود که نوشتم؛ «آیا ، ممکنست به این برسد که چهار نفر بنفع یک نفر کنار بروند؟! بنده که بسیار بعید می‌دانم!» و ضمن توصیه به غیرمشهدی‌ها (آقایان زاکانی و پورمحمدی) برای از ، ادامه دادم: «بنده به نامزد مورد نظر خود (آقای ) در همین‌جا توصیه می‌کنم هرچه زودتر خود را از این بیرون بکشد و شریک چنین بازی مفتضحی [=پیروزی پزشکیان] نباشد! به پورمحمدی هم بعنوان یک هم‌کسوت توصیه می‌کنم هرچه زودتر انصراف بدهد و پای را از این خارج سازد. لطفاً اجازه بدهید، شکست اصول‌گرایی فقط بدست قالیباف و جلیلی و هاشمی [هر سه نفر مشهدی] رقم بخورد که کمترین تمایلی به انصراف نخواهند داشت!» (آن‌ها که انصراف دادند، عقل‌شان کار کرد و پورمحمدی هم که لجاجت کرد مفتضح شد!) و غلبه پزشکیان بر بقیه را بنده چنان پررنگ دیدم که آن مقاله را ختم کردم به این جمله؛ «حال وقت آن است که به میزان و انحاء یا و مسعود پزشکیان بپردازیم!» اما امروز بعد از ۲۷ روز، حرف آن «پیرزن ترک بیسواد» مرا به خود آورد که عینک تحلیلی من در ارزیابی صحنه، بر حسب عادت، محدود بوده است! زیرا همین که به زبان آذری گفت: «اگر باهاش حرف بزنم، زبان مرا می‌فهمد»! فهمیدم که همه تبلیغات و تحلیل‌های مثلاً تیزبینانه من و امثال من، تماماً باد هوا بوده است! و من بیهوده غرق در دنیای سیاسی خودم بودم و گویا که کاملاً کور بودم! زیرا در کلام این پیرزن ترک بی‌سواد، هزاران حرف نهفته است! این جمله ساده او یکی از گران‌ترین و سنگین‌ترین پتک‌هایی بود که بر سرم کوبیده شد و از مسجد تا منزل و هنوز هم، اشک‌های من جاری‌ست! زیرا احساس می‌کنم یک دنیا بر باد رفته در حرف این پیرزن نهفته است که حتی مورد توجه کسی مثل من هم که دائماً در متن مردم (از جمله جامعه ترک‌زبان‌ها) هستم، نبوده است! این پیرزن همانند میلیون‌ها ترک‌زبان ایرانی دیگر (که خود من هم یکی از آن‌ها هستم) نیازمند این هستند که حرف‌شان (رنج‌ها و دردها و مشکلات‌شان) شنیده شود و گویا که صدها سال است شنیده نشده و حال کسی مثل پزشکیان پیدا شده و قرار است حرف آن‌ها را بشنود! بنابراین رقابت دوره چهاردهم ریاست‌ جمهوری، بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان نبود و بلکه دعوای اصلی بین ترک‌ها و مشهدی‌ها بود! بخاطر آوردم که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، جنگی بر ما تحمیل شد که پیامد آن، گویا خوزستانی‌ها حکومت را در قبضه خود گرفته‌اند و م.رضایی و ع.شمخانی، بازماندگان همان دوران هستند! طولی نکشید که اصفهانی‌ها هم به آن‌ها پیوستند و خراسانی‌ها و آنگاه کویری‌ها (رفسنجانی‌ها و کرمانی‌ها و یزدی‌ها) و سپس سمنانی‌ها و سرخه‌ای‌ها و خلاصه اینکه دولت‌ها دائماً بین فارس‌ها در حال تداول بود! حتی در این دوره از انتخابات، ۳ نفر از ۶ نامزد مؤید، از مشهدی‌ها بودند! و این شایعه چندان هم بی‌ربط نبود که مشهدی‌ها همه‌جا را گرفته‌اند! و و و ووو... همه و همه در سلطه مشهدی‌ها!!! پزشکیان خود را در پشت مدعیان اصلاح‌طلبی پنهان کرد و لذا تمام رقبای او، دون‌کیشوت‌وار در هوا شمشیر می‌زدند و حال آنکه پایگاه اصلی او قومیت‌ها بود بدون جلب توجه آنچنانی! اگرچه ترک‌ها خودجوش هم به میدان آمدند! ..ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۴/۱۶ 🆔@chelcheraaqHM 💠 🎲 چلچراغ 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🔻بزرگترین متحد مسیحی حزب الله رسما اعلام جدایی کرد! جبران باسیل، رهبر جریان آزاد ملی لبنان طی مصاحبه‌ای ضمن قطع رابطه با حزب الله به ائتلاف با سمیر جعجع رئیس حزب القوات اللبنانية پیوست. وی در یک مصاحبه خبری با انتقاد از مواضع منطقه‌ای ایران گفت: ایران از حزب الله و لبنان در جنگ نیابتی با اسرائیل استفاده می‌کند. ایران باید خودش مستقیما با آنها بجنگد نه از طریق ما. ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌تحقق پیش‌بینی امام خمینی‌ره! جدائی بزرگترین متحد لبنان و این گفته احمقانه که؛ «ایران باید خودش مستقیماً با آن‌ها بجنگد نه از طریق ما»!! مرا یاد 👈هشدار ۴۲ سال قبل امام راحلمان👉 انداخت که فرمودند: «...خوف آن را دارم که داستان ما با ، داستان آن اصفهانی بشود که دید دو نفر اول صبح دعوا می‌کنند یک آدم و مزاحم با صاحب مغازه، این شرور و مزاحم به صاحب مغازه تعدی و تجاوز کرده، نفر سوم وقتی صاحب مغازه را احساس می‌کند به دفاع از صاحب مغازه می‌آید و با شخص شرور درگیر می‌شود که چرا می‌کنی، چرا تعدی و تجاوز می‌کنی؟ آن فرد شرور متجاوز صاحب مغازه را رها می‌کند، با این آقا درگیر می‌شود. یک مقداری که درگیری ادامه پیدا می‌کند صاحب مغازه می‌گوید: آقاجان بروید دعوایتان را آن طرف بکنید. بگذارید من کاسبی‌ام را بکنم! شما چه تضمینی دارید که ما یک روزی به اینجا نرسیم و به ما نگویند، آقا دعوایتان را ببرید توی کشور خودتان بکنید. در کشور ما نایستید.»! ، در ۱۳۶۱ امروز را دیده بود! ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۸/۴ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
☫﷽☫ 🌸🌸🌸 🌸🌸 🌸 🌸 ثقلین فاطمة الزهراء(س) گلچینی از سخنرانی‌های 👈 (بخش پنجم): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/88 بخش قبلی ☝️ بنابراین قصه ، امری بسیار فراتر از آن چیزی است که معمولاً حتی توسط بزرگ ، تصور شده و متاسفانه کاملا قرار گرفته است! شاید سؤال شود که اگر چنین باشد، پس چرا (ع) بجای از سخن رانده است؟! جواب آنست که؛ (حضرت روح‌الله هم اشاره کردند) بخاطر ملاحظه بوده است. زیرا درک مفهوم ، امر چندان سهل و آسانی حتی برای و نیست! «و ما أدراک ما لیلة‌القدر»؟! و مظلومیت اعظم ، همین‌جاست و عدم درک لیلة‌القدر! ⁉️ انواع ؛ در باب مظلومیت (س)، شاهد سه نوع «مظلومیت بزرگ/أُولیٰ»، «مظلومیت خیلی بزرگ/وُسطیٰ» و «مظلومیت بی‌نظیر/أُخریٰ» هستیم: 👈 «مظلومیت صغری»؛ نوع اول مظلومیت آن‌حضرت همان صدمات سنگین و لطمات مهلک و ضربات مرگباری بود که ، بلافاصله پس از شهادت‌گون (ص) بسیار جفاکارانه بر پیکر او تحمیل کردند و منتهی به شهادت محسن‌بن‌علی و سپس بیماری و نهایتا او گردید و و هم معمولاً عزادار همین نوع از مظلومیت او هستند و صد البته هم قابل عزاداری شدید است ولیکن محدودسازی مظلومیت آنحضرت به این میزان از زهر جفاء، خود مظلومیت مضاعف دیگری است. در این سطح از ذکر مصیبت، شاهدیم که حتی گاهی ماجرای شهادت حضرت به گسست پیوند پسرعمو و دخترعمو تنزل داده می‌شود و اینکه هنگام آخرین وصایای به ، مکالمه احساسی آن حضرات مقدسه با کلمات پسرعموجان و دخترعموجان بیان می‌شود تا بر ابعاد عاطفی دو تأکید شده باشد و اینکه «مفارقت پسرعمو و دخترعمو» (که عقدشان در آسمانها بسته شده!)، بزرگترین است که بر تحمیل شده است و...! 👈 «مظلومیت وُسطی»؛ نوع دوم مظلومیت واقعه بر فاطمه زهراء، عبارت از اینست که (طبق برخی روایات)، نزول (ع) بر حضرت زهراء(س) را با شدت و ضرورت آن‌حضرت تعلیل کنیم و بدان محدود سازیم! گوئی که آن صرفاً بخاطر کاهش آلام روحی حضرت علیهم‌السلام بوده است و تداعی حکایت‌های «قصه هزار و یک شب»! با این تفاوت که هم (العیاذبالله) برای لالائی کودکان آنحضرت بوده است و قصه‌گوی آن هم جناب و خلاصه اینکه یک ماجرای شخصی و خانوادگی بوده است! و حال آنکه قضیه بسیار فراتر از این حرفهاست و اینگونه روایت‌ها و تحلیل‌ها و تعلیل‌ها صرفاً از باب (در تعبیر امام خمینی) بوده است وگرنه (ایضاً به تعبیر ایشان) آب را در نتوان گنجانید! همچنانکه (باز هم به تعبیر دیگر )؛ در خصوص حضرت فاطمه، «دیگران هر چه گفته‌اند به خود بوده، نه به اندازه او»! آری، تنها کسی که توانست کرده و نگاهی بلندتر به آن‌حضرت بیافکند، بود که ایضاً در باره آن‌حضرت می‌فرماید: «زنی که تمام خاصه‌های انبیاء در اوست. زنی که اگر مرد بود، بود، به جای (ص) بود. معنویات، جلوه‌های ، جلوه‌های ، جلوه‌های ، همه در این موجود مجتمع است.» بیان عبارت «ما مفتخریم که ... که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به است از ما است.» در وصیتنامه امام خمینی، نشان از جایگاه رسمی والای (در اسناد بالادستی ) دارد و اینکه چنین افتخاری صرفاً نباید در حد و تعارفات باقی بماند و بلکه محتوای آن باید در میدانی، جاری و ساری باشد. بنابراین اگر آنحضرت را به جبرئیل منتهی به تحریر صحیفه‌ای در حد قصه‌های هزار و یک شب گردیده، تنزل بدهیم، هرگز به اعماق فحوای مفهوم خطیر «لو لا لما خلقتکما» و نقش بی‌بدیل و منحصربفرد آن حضرت در تکمیل زنجیره و ، نائل نخواهیم گشت که بالتبع مشایعت و تشیُّعی هم، آنچنان که باید و شاید نمی‌زاید. 👈 «مظلومیت کبری»؛ نوع سوم مظلومیت حضرت صدیقه کبری که نه تنها کم‌نظیر بلکه بی‌نظیر است، از جانب کفار (و منافقین بدتر از کفار) نبوده و نیست، بلکه از جانب خود و بلکه بهتر است بگوئیم از طرف مدعیان تشیع آنحضرت هم اتفاق افتاده است!! و این بزرگترین معمای است! ...ادامه دارد👇 ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) آذر ۱۴۰۱ 💠کانال اطلاع‌رسانی چلچراغ معارف و احکام حم 👇 eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام👇 https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها ....... بشکند دستی که سیلی زد به. زهرای علی،ع، آن خبیثی که جسارت کرد برهمتای، ولی،ع، خانه وحی است اینجا محرمش جبریل امین فتاده سخت پشت در کفو حبل الله المتین ازچه رو دخت، رسول، افتاده میان کوچه ها ازچه رو یاس نبی،ص، میسوزد میان شعله ها هان! چه شد آن بیعت و آن عهدتان روز غدیر هان! چه شد آن لبیک ها آنهمه تکبیر تکبیر ننگ تان ای مردمان بی خبر از عقل و دین ای گرفتار هرچه آز و طمع هر حرص و کین آن فسونگرها بصد ترفند افتاده به جانهای شما رخ به رخ کرده شمارا از عداوت با مولای شما العجب ای وانهاده امر مطاع مصطفی ،ص، از ضعفتان افتاده ریسمان به دست مرتضی،ع، آنکه خود حبل المتین است و نجات بخش شما او سبب ساز هزاران مرحمت اتصال ارض وسما آنکه خیر میخواهد شما را او نذیر و هادی است آنکه بیرون آردازطاغوتتان ملجأیی بنیادی است بهر دنیای دنی تان حضرت علی ،ع، عالی اعلی ا با همه اهلبیت معظم گشته اسیر هرچه سفلی ا وانهادید آیات منیر وحی را ای سبکسر مردمان در پی نفس خود ودر پی آن قاسطین و ناکثان وای ازاین رخوت وای ازاین سستی وبدعهدی اینهمه تضعیف و تحریف در دین به ترفندی وای آنروزی ثلث سادات ازشما واخواهی کند مهدی زهرا،عج، باعدل وعدالت خونخواهی کند سرافکنده گشته در آن محضر والای آیات قرآنی روزی که فراگیرد زمین راوزمان را انوار نورانی فاطمیه اهلبیت علیهم السلام سقیفه نشینان خواص مردم
. 🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨🚨 خریت سیاسی هم مراتبی دارد ، ۱- یک مرتبه از خریت مال کسانیست که فکر می کنند می شود دولت ایران با دولت وابسته بحرین رابطه برادرانه یا حتی دوستانه یا حسن همجواری داشته باشد . این خریت ناشی از آن است که نمی دانند یا غفلت می کنند امیر بحرین بدون اجازه بن سلمان وبنی سعود نمی تواند آب هم بخورد ، وهرگاه امکان رابطه ایران وسعودی برقرار شد ، آنگاه ممکن است بن سلمان به آل خلیفه بحرین اجازه بدهد با ایران رابطه داشته باشد و چه بسا در همان وضعیت هم بحرین اجازه رابطه عادی با ایران نخواهد داشت . دولت بحرین سوای از وابستگی کامل به سعودی پایگاه امریکاست و مضاف بر اینها تمام ذخایر طلای خلیفه ودربار دولت بحرین در امریکاست و تراکنش وگردش ارزی وحتی پولی بحرین تحت رژیم سفت وسخت بانک مرکزی فدرال رزرو امریکا می باشد بطوریکه در عرض کمتر از یک دقیقه امریکا می تواند کل سیستم مالی بحرین را قفل کند که حتی دولت ومردم بحرین نتوانند در همان روز نان خود را خرید کنند. ۲--مرتبه دیگر خریت مال کسانیست که نمی دانند رژیم بن سلمان دست نشانده امریکاست واساسا" بن سعود یا همان آل سعود دست پرورده انگلیس هستند که چندین سال قبل از نفود و استقرار رژیم صهیونیست در سرزمین فلسطین، در عربستان سرکار آمدند و حالا در رقابت فامیلی بن سلمان سرکار باشند یا بن طلال یا دیگر عموزادگان از قبیله وعشیره بن سعود فرقی ندارد همه چهار میخ به لحاظ سیاسی ، نظامی ، اقتصادی وابسته کامل به امریکا فرزند خوانده بلوغ یافته انگلیس هستند . در مرتبه سوم خریت ، که ساکنان این طبقه خیلی خر تشریف دارند همان کسانی هستند که فکر می کنند دارند همه را فریب می دهند و وتوجیه می آورند که میشود بین امریکا واسراییل جدایی انداخت در حالیکه معلوم است ، اسراییل صرفا" یک پایگاه یا پادگان بزرگ امریکاست. اما مرتبه اوج خریت که خیلی خیلی خیلی خرها در آن جای می گیرند همان کسانی هستند که فریبکارانه مواضع سست والتماس آمیزشان را توجیه می کنند و اسم آن را دیپلماسی استراتژیک گذاشته می گویند می خواهیم ترامپ را از اسراییل جدا کنیم یا حمایت ترامپ از اسراییل را قطع نماییم . کدام خر است که نداند جنگ طلبان جمهوری خواه که جاهلان درون حاکمیت امریکا هستتد واکثریت سنای امریکا را در اختیار دارند همیشه موافتشان با وحشی گری اسراییل بیش از دموکراتها بوده است و ترامپ یکی از احمق ترین و خطرناک ترین این طیف جمهوری خواهان است او همان کسیست که دستور داد سردار سلیمانی را که برای مذاکره به بغداد رفته بود غافلگیرانه وبه طور نامردی بزنند. و هنوز خرابی های حمله مستقیم او به تاسیسات هسته ای ایران جمع وترمیم نشده است . ارتباطات رسانه ای دقیق و راهبردی ایران با مردم امریکا برای تفهیم اینکه شبکه ثروتمندان وذی نفوذان سردمدار امریکا چه جمهوری خواه چه دموکرات وچه طیف های سوم مثل ایلان ماسک برای منافع اقتصادی باندی خودشان جان بی گناهان را می گیرند وهزینه سنگین بر مالیات وجیب شهروندان امریکا تحمیل می نمایند در دراز مدت می تواند جواب بدهد که حمایت مردم امریکا از دولتشان قطع شود یا حتی دست به مخالفت وشورش وانقلاب بزنند . اما این هدف با پالس مذاکره وآمادگی برای معامله تامین نمی شود بلکه بایستی اولا" جواب تجاوزات امریکا سخت وسنگین باشد وهزاران کشته روی دست رژیم امریکا بگذارد ثانیا" مواضع مسئولان ایران این باشد که در صورت کوچکترین تجاوز دوباره جان چندین هزار امریکایی را در منطقه می گیریم و تریلیاردها خسارت متقابل به کشور امریکا می زنیم . دیپلماسی عمومی وتبیین مظلومیت مردم ایران برای شهروندان امریکا ودنیا کار مقامات رسمی ایران نیست ، این کار باید توسط اندیشمندان و شعرا و نویسندگان ومبلغین وعلما ورسانه ها وشبکه ها صورت گیرد وبرعکس هرگاه یک مقام سیاسی ایران حرف از مظلومیت ایران وتحریم ظالمانه امریکا ومانند این مفردات بزند نشانه ضعف است و این را باید آویزه گوش کرد که حتی شهروندان امریکا و شهروندان اروپا فقط وقتی حامی ایران می شوند که زیر چتر قدرت ایران بیایند هیچکس زیر چتر نمی اید در دنیای امروز فقط قدرت می آورد و همراه با اقتدار می آورد وقلوب را جلب می نماید. ✌️👍🙏 ✒