eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
176 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
13.5هزار ویدیو
37 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش 05): بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434 بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435 بخش 04 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/441 مندرج در کانال چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff ، بدنبال سال‌ها علمی و عملی با و بالتبع تحمل مضایق مختلفی از تا در (ساواش) در خود از به خارج از کشور (به ؛ محل تحصیلات دانشگاهی او) غافل از اینکه کلیه تماسهای تلفنی از جمله خانواده او، به دقت می‌شوند، مرتکب دو شده و توسط به قتل می‌رسد: ۱) هنگام خروج از کشور با همسرش تماس می‌گیرد که ساواش، سوار تماس بوده و مانع گریز و الحاق همسرش می‌شود. ۲) دو دخترش که موفق به فرار از کشور می‌شوند، در فرودگاه ، دکتر شخصاً به استقبال آن‌ها رفته و بالتبع توسط ساواش برون‌مرزی تحت شناسائی و تعقیب قرار می‌گیرد و فردای آن‌روز بطرز مشکوکی در آپارتمان خود به قتل می‌رسد. همچنانکه بصورت مرموزی در همان سال و به می‌رسد. انجام دو «ترور بدون رد پا» در دو عرصه و نشان از حرفه‌ای‌تر شدن در بود. متقابلا دو مذکور موجبات پیوند و را فراهم ساخته و ۵۷ را رقم زده یا اینکه باعث تشدید و تسریع آن می‌گردند. عصاره عملکردهای علمی و عملی شهید شریعتی را می‌توان در ایده او خلاصه کرد که متأثر از فضای و خاندانی خود، تعقیب می‌کرد. وی از مقطع خود در و تکاپوی برپائی انقلابی از جنس نهضت (س) بود. صاحب کتاب «فاطمه، است» پیوسته بدنبال اقامه نهضتی و بتعبیر خودش بود که ریشه در «فاطمه و ابوها و بعل‌ها و بنی‌ها» و خانه گلی او داشته باشد ولیکن با موانعی هم مواجه بود که عمر و حیثیت و جان خود را بر سر تقابل با آن‌ها گذاشت. «قتل نوه عزیز توسط !!» در و اسارت قاعدتاً از بزرگترین معماهای شریعتی از کودکی بوده و کمتر نوجوانی پیدا می‌شود که به این نیاندیشد. و اینکه چرا (ص) توسط و تبدیل به علیه تک تک آن‌حضرت می‌گردد؟!! ظاهراً شریعتی از طرفی به این نتیجه رسیده بود که «هر نهضتی که به نظام برسد، تیشه به ریشه خود زده و نابود می‌گردد»! و از طرفی در جستجوی راه‌حل مناسبی برای «حل معضل تبدیل نهضت به نظام» بود. بهترین راه‌کار را توسل به (بویژه ) می‌دانست و لذا هرگز نمی‌توانست فردی بی‌دین و غیرشیعه باشد ولیکن با و اباطیلی در پوشش و هم هرگز نمی‌توانست کنار آید. فلذا به هر قیمتی را واجب‌ترین کار خود می‌دانست. او اگرچه در مراوده دائمی با چپ‌اندیش‌های عصر خود (بویژه توده‌ای‌ها و نیز ملی‌گراهائی که برای دین، چندان تره خورد نمی‌کردند!) بود که دین را توده‌ها تلقی می‌کردند، ولیکن او را گوهری گران‌بها و کیمیائی کم‌یاب می‌دانست که باید شود. شریعتی و در ذیل آن؛ (در قالب تشیع علوی و تشیع صفوی!)؛ مهمترین سرفصل‌های مطالعاتی و آنگاه او بودند. شریعتی، سرستیزی شورمندانه‌ای با خلفای اموی و عباسی و.. داشت که خود را جا زده و را فریفته‌اند ولیکن نه به قیمت میان و ، آنهم در مقابل دشمنانی عمدتاً ( و ) که به هیچ صراطی مستقیم نیستند. و همزمان زیربار «شیعه به هر شکلی» هم نمی‌رفت و شدیدا در تکاپوی مطلب بود. لذا برخی همچون را پلیدتر از می‌دانست که هر دو دست‌پخت و هستند. همانطور که اشاره کردم؛ (لغزش‌های فکری دکتر شریعتی) عنوان کتابی‌ست که در دکتر در دست تحریر داشتم و دارم. یکی از دکتر؛ در مسئله «تباین و یا حرکت و نهاد» در افکار اوست. وی در همین راستا به اندیشه و می‌رسد و در همین مسیر آنرا با یکی دیگر از زیرساخت‌های فکری خود مبنی بر اینکه حاکمان همیشه تاریخ؛ ، و بوده‌اند، می‌آمیزد! شریعتی ترجیح می‌دهد در «تعارض آشتی‌ناپذیر نهضت و نظام»، طرف نهضت و انقلاب را گرفته و با نهاد و نظام به برخیزد. از طرفی .. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 01): هواپیمای حامل و همراهانش در ۱۲ ۱۳۵۷ وارد آسمان ایران شده بود که از ایشان پرسیده شد: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ». تاکنون تعبیرها و تفسیرهای زیادی درباره این پاسخ امام منتشر شده و یکی از اولین توضیحات در این باره را حجت‌الاسلام داد که روز ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ به روزنامه اطلاعات گفت: «برای امام خمینی که سال‌ها عمرشان را صرف مبارزات ملی کرده‌اند، چه احساسی می‌تواند گویاتر از این باشد که جان در کف و با قبول تمام مخاطرات تصمیم گرفتند که به برگردند تا در کنار مردم مسلمان ایران باشند. کسی که بر مسلمین و جامعه بشری رهبری دارد همیشه باید جهان عمومی و منافع مردم را در نظر بگیرد و از جهان خصوصی و عواطف شخصی چشم بپوشد.» دو سال پس از ، حجت‌الاسلام‌والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور، از همراهان امام خمینی با شرح سفر ایشان به و بازگشت به ایران، ماجرای این پاسخ امام در هواپیما را نیز توضیح داد. «تاریخ ایرانی» روایت فردوسی‌پور را که در ۱۲ بهمن ۱۳۵۹ در ویژه‌نامه روزنامه اطلاعات منتشر شده، بازنشر می‌کند: *** پس از فشارهایی که دولت بر امام وارد ساخت و مانع ادامه فعالیت‌های ایشان گشت و حضور امام در عراق منوط به عدم فعالیت‌های سیاسی ایشان و همراهانشان شد، امام ترجیح دادند از عراق خارج شوند تا به فعالیت‌های سیاسی‌شان ادامه دهند. وقتی امام از مرز عراق – کویت رد می‌شدند، هنگام وداع با دوستان و یاران سخنرانی کوتاهی ایراد فرمودند: «من بین سکوت و ماندن در عراق یا ادامه فعالیت‌های سیاسی‌ام مخیر شدم و من شق دوم را انتخاب کرده‌ام و از عراق خارج می‌شوم و تصمیم گرفته‌ام ندای ملتم را به تمام دنیا برسانم و صلاح ندانستم که بیش از این در بمانم و به ادامه دهم.» قبلا در زمینه اینکه به کدام کشور باید رفت، با امام صحبت شده بود آیا کشورهای بهتر است یا کشورهای دیگر، ابتدا اصرار امام بر مسافرت به یکی از کشورهای بود. در همین رابطه به یکی از برادران که پیام امام را برای به برد، سفارش شد در مورد زمینه به بررسی کند تا معلوم شود زمینه آنجا چطور است، چون نظر امام هجرت به سوریه بود، ولی نظرشان این بود که مقدمتا سفری به بنمایند و برنامه هجرت به سوریه از طریق کویت صورت بگیرد تا در سوریه به ادامه فعالیت‌های سیاسی‌شان بپردازند؛ لذا مقدمات سفر امام به کویت را فراهم کردیم. از طریق قانونی اقدامات لازم صورت گرفت. به وسیله آقای مهری که در کویت بودند برای امام دعوتنامه اخذ شد، بنابراین اداره کویت به عنوان یک مسافر رسمی به امام اجازه ورود به کویت داد، مهر ورود به کویت هم در مرز بر گذرنامه امام و احمد آقا خورد که الان موجود است، تمبر هم در آنجا باطل کردند. منتهی بعدا که مقامات کویتی امام را شناختند و فهمیدند همان شخصیتی است که ایران را بر عهده دارد، یک نفر از کویت آمد و پس از عذرخواهی گفت ما شما را نمی‌توانیم بپذیریم. امام در آغاز اصرار کردند که خیر من برنمی‌گردم، شما به ما اجازه بدهید که از اینجا به فرودگاه کویت برویم و از آنجا به سوریه پرواز کنیم. ماموران کویتی پس از تماس گرفتن با مقامات بالاتر اظهار داشتند که این هم امکان‌پذیر نیست و شما باید برگردید. هنگام بازگشت، تا آخرین لحظه‌ای که آن شب در خدمت امام بودیم، اصرار مبنی بر رفتن به یک کشور غیراسلامی، کشوری که آزادی بیشتری برای فعالیت امام وجود داشته باشد مثل ، و نظایر آن به جایی نرسید و ایشان می‌فرمودند: «من نمی‌توانم در آنجا زندگی کنم، من باید به یک کشور اسلامی بروم.» ما با کمال ناامیدی از اینکه امام جای دیگری را برگزینند، از ایشان جدا شدیم و به استراحت پرداختیم. صبح که امام بلند شدند، آمد و گفت: «بشارت که امام پاریس را انتخاب کردند و تصمیم گرفته‌اند به فرانسه بروند.» حالا چه علتی داشت که امام تغییر رای دادند بر ما پوشیده ماند، لابد امام به واسطه توجهات خاص خود رایشان عوض شد و فرانسه را انتخاب کردند؛ لذا شب وقتی مدیر امن بصره (رئیس سازمان امنیت بصره) آمده بود تا بفهمد امام قصد دارند به چه کشوری مسافرت کنند، امام ابتدا گفتند، معلوم نیست ولی به کشورهای اسلامی خواهم رفت، صبح که ما بلند شدیم و فهمیدیم امام تصمیم گرفته‌اند به پاریس بروند بسیار خوشحال شدیم. آن‌ها هم وسایل بازگشت به را فراهم ساختند. ابتدا می‌خواستند امام را با ماشین به بغداد بفرستند که ما راضی نشدیم و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 02): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول ... و بالاخره یک طیاره ارتشی در اختیار ما گذاشتند که هفت ساواکی هم هفت هم همراه به فرستادند، امام در بغداد هم شدیدا تحت کنترل بودند. مسافرخانه‌ای را هم خود امام در نظر گرفته بودند و شب در آنجا ماندند، آن شب امام به مشرف شدند و صبح عازم شدند. احمد آقا، ، من و یکی از برادران به نام مرحوم که در یک سانحه اتومبیل در همان اوایل کشته شدند، همراه امام بودیم. در بین راه، در هواپیما مسائل و جهان، مسائل شرعی و مذهبی، مسائل علمی و غیره مطرح می‌شد و امام مرتب جواب سوالات را می‌دادند. امام تقیدی داشتند که اعمال و عبادات و که انجام می‌دادند، در هواپیما هم ترک نشود. این حدود ۶ ساعت از بغداد تا طول کشید، یک ساعت در ژنو توقف داشتیم، دوباره به طرف پاریس پرواز کردیم، پس از یک ساعت به پاریس رسیدیم. حرکت امام از بدون اطلاع بود و امام اصرار داشتند از این امر آگاهی پیدا نکند، حتی جز ۲۲-۲۰ نفر از اطرافیان امام که در جریان فعالیت‌های سیاسی ایشان بودند، کسی از نزدیکان هم از این مسئله خبر نداشتند. از ژنو با آقای در پاریس تماس گرفته شد که امام به پاریس می‌آیند و شما به فکر منزل باشید. در پاریس منزلی تهیه شده بود که متعلق به یکی از دوستان آقای بنی‌صدر بود، امام آنجا وارد شدند. شاید یک ساعت، یک ساعت و نیم به غروب مانده بود که امام وارد آن منزل شدند. مدتی نگذشت که دیدیم آپارتمانی که امام وارد آنجا شده بودند، از پر شد و خبر دادند که از پایین پله‌ها تا بالا (با اینکه آپارتمان محل اقامت امام در طبقه چهارم قرار داشت) خبرنگاران ایستاده‌اند و منتظرند. امام برای مصاحبه اجازه ندادند و فرمودند من فعلا مصاحبه نمی‌کنم. دو، سه ساعت از شب گذشته بود که دو نفر از (مقر ریاست‌جمهوری ) آمدند و تقاضای ملاقات نمودند. در این ملاقات آقای بنی‌صدر، آقای دکتر یزدی و آقای هم بودند. برخلاف آنچه ما تصور می‌کردیم که فرانسه یک کشور آزادی است که هر کسی در آنجا قادر به انجام فعالیت‌های سیاسی است، به محض ورود امام به آن منزل کوچک، دو نفر از طرف ریاست‌جمهوری فرانسه آمدند و اعلام کردند که ما در اینجا به شما اجازه فعالیت سیاسی نمی‌دهیم و اگر بخواهید در پاریس بمانید، به‌هیچ‌وجه ندارید. این مطلب برای ما غیرمترقبه بود و ما از دولت فرانسه که خود را مهد و می‌داند انتظار چنین برخوردی را نداشتیم. امام از عراق به واسطه محدودیت‌های ایجاد شده، خارج شدند چون عراق یک کشور کوچک دست‌نشانده بود، ولی در فرانسه انتظار نداشتیم بلافاصله بیایند و فعالیت‌های امام را محدود و کنترل نمایند. امام کردند و فرمودند: من آمده‌ام برای اینکه ندای ملتم را به گوش دنیا برسانم و اگر بنا باشد از فعالیت من جلوگیری شود ما از اینجا خارج می‌شویم. این نکته را لازم است بگویم که در بین راه که آمدیم، در ، این بحث مطرح شده بود که اگر دولت فرانسه هم از فعالیت‌های امام جلوگیری کند، چه باید کرد؟ آیا باید به جای دیگری رفت؟ امام چه تصمیمی خواهند گرفت؟ فکر کردیم که با خود امام صحبت کنیم. بعضی از برادران صلاح نمی‌دانستند این مطلب را با امام در میان بگذاریم، مبادا ناراحت شوند چنین امکانی وجود دارد؟ یعنی آیا زمینه مخالفت کردن دولت فرانسه هم وجود دارد؟ ولی ما با ایشان مسئله را مطرح کردیم، برخلاف انتظار ما، امام بلافاصله فرمودند: «مگر شما از خسته شدید؟ من که خسته نشدم، اگر نگذاشتند در پاریس فرود بیاییم ما به جای دیگری خواهیم رفت. کشور دیگری را در نظر بگیرید که بتوانیم در آنجا به فعالیت‌هایمان ادامه بدهیم.» همین خبر بود که در فرانسه به این شکل منعکس شد: « به زمین نمی‌چسبد» و تفسیری که بر این مطلب نوشتند، این بود که یک چریک ۸۰ ساله حاضر است که به فرودگاه بگردد و ندای مظلومیت امتش را به برساند و اگر در فرودگاه‌ها نگذاشتند که پیاده شود، آب‌های آزاد را با اجاره کردن یک انتخاب خواهد کرد تا مطالبش را به برساند. در همان شب ورود همان‌طور که گفتم دو نفر از کاخ الیزه نزد امام آمدند که شما حق فعالیت سیاسی ندارید، ولی بعد از بحث و گفت‌و‌گوی زیاد، امام به آنان فرمودند که: «فعالیت من در رابطه با ایران است و سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها به است، ربطی به کشور شما ندارد و ... https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ...ادامه دارد. 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 03): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم ... و شما نباید از آن جلوگیری کنید، چراکه انعکاسی در اینجا نخواهد داشت.» آن‌ها هم پذیرفتند، ولی گفتند شما کردن با و خبرگزاری‌های خارجی را ندارید. فردای آن روز ، آن مفصل را در ارتباط با افتتاح در صادر کردند، ما به وسیله تلفنی که در خانه داشتیم، همان‌طور که وسیله ارتباطی ما در هم با تلفن بود را برای برادرانی که در ، و بودند، خواندیم. بعد اطلاعیه‌ای هم از طرف در رابطه با مسافرت ایشان صادر شد. در آنجا کیفیت تصمیم‌گیری حرکت و تشریح شده بود. بعد از آن امام اعلامیه کوتاه دیگری در رابطه با صادر نمودند که آن هم به ایران فرستاده شد. روز بعد از ورود به ، و که در پاریس و شهرهای دیگر سکونت داشتند، به دیدن و آمدند و امام در همان قبل از ظهر دو، سه بار برای آنان سخنرانی کرد، بعد برپا شد و متفرق شده و رفتند. بعدا چون خانه کوچک و رفت‌و‌آمد زیاد بود، آژانس مربوطه هم اعتراض کرده بود که خانه به دو نفر اجاره داده شده، چرا این‌قدر جمعیت رفت‌و‌آمد می‌کند. امام که موضوع را متوجه شدند پیشنهاد کردند که محل بزرگتری تهیه شود. این بود که برادران دور هم نشستند، به خیال اینکه تشکیلاتی به وجود بیاورند و کمیته تصمیم‌گیری ایجاد نمایند. مسئول تهیه و ، مسئول تکثیر اعلامیه‌ها، مسئول تلفن و و کارهای دیگر را انتخاب کنند. پس از تشکیل این ، امام فرمودند من یک هستم و یک طلبه هم می‌تواند کارهای مرا انجام دهد، احتیاجی به این نیست، من مخصوص هم نمی‌خواهم و یکی دو طلبه‌ای که با من آمده‌اند با یک به خوبی از پس کارها برخواهیم آمد و نیازی به ، و کمیته ندارم. این موضوع تشکیل کمیته تصمیم‌گیری، بسیاری از برادران و خواهران دانشجو را ناراحت کرده بود، چراکه برای افراد تشکیل‌دهنده کمیته صلاحیت قائل نبودند و این امر را به نمی‌دیدند. به هر حال با نظر امام این برنامه به هم خورد و قرار شد خاصی هم از طرف امام معرفی نشود و هر کسی هم برای در میان گذاشتن مطالبش بتواند مستقیما با امام تماس گرفته، مطالبش را در میان بگذارد. روز دوم، در ، خانه‌ای در نظر گرفته شد که متعلق به یکی از برادران ایرانی بود. در آغاز نمی‌دانستیم صاحب‌ خانه کیست و بعدها فهمیدیم خانه به اسم یکی از برادران ما بوده است. امام به نوفل‌لوشاتو منتقل شدند چون راه دور بود، آنجا تلفن هم نبود. ما همان مرکز اول را برای داشتن تلفن حفظ کردیم و یکی از ما همیشه مسئولیت تلفن را بر عهده داشت و اعلامیه‌های امام را به وسیله تلفن برای ایران و نقاط دیگر می‌خواند. بعد از به نوفل‌لوشاتو، خانه قبلی به واسطه در دسترس بودن مراجعان تبدیل به شد و از آنجا به وسیله فولکس واگنی که اجاره‌ای بود و پس از دو هفته یک ماشین دست‌دوم خریداری شده بود، مراجعان به نوفل‌لوشاتو منتقل می‌شدند. این بود که ظهر و شب می‌خواندند، هر کسی می‌توانست در آنجا با امام تماس بگیرد و معمولا امام نیم ساعت، سه ربع ساعت زودتر از بیرون می‌آمدند و برای حاضرین می‌کردند بعد از و عشا هم امام می‌نشستند و برای حضار می‌کردند و اگر کسی سوالی داشت جواب می‌دادند. این برنامه منظمی بود که هر روز تکرار می‌شد. روزهای تعطیل و خاصی ما داشتیم، مثل ، و یا روزهای یکشنبه که در آنجا بود و از اطراف حتی از کشورهای دیگر می‌آمدند. در این روزها آنجا معمولا شلوغ می‌شد و امام برنامه فوق‌العاده داشتند و برای مراجعین سخنرانی می‌کردند، سخنرانی‌های امام ضبط و پیاده می‌شد و بعد تکثیر و ترجمه می‌شد، به خبرگزاری‌ها هم می‌دادیم. به مناسبت‌هایی هم که امام اعلامیه صادر می‌کردند، باز هم آن‌ها را به زبان‌های مختلف ترجمه کرده، به خبرگزاری‌ها می‌دادیم. ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/869 👈 قسمت چهارم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 04): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ... نکته‌ای که لازم به تذکر است این است که دولت ابتدا از با خبرگزاری‌ها جلوگیری کرد؛ ولی در اثر فعالیت‌های پیگیر برادران، این محدودیت برداشته شد و کردن هم یافتند. خبرگزاری‌های مختلف فرانسه، ، ، و هر یک مصاحبه‌هایی ترتیب می‌دادند. یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین این مصاحبه‌ها گفت‌و‌گوی امام با سی‌بی‌اس آمریکا بود که آن‌ها قول داده بودند آن را در ۴۴ به طور زنده پخش کنند ولی متوجه شدیم با فاصله دو ساعت اختلاف وقت فرانسه با آمریکا آن مصاحبه را پخش کرده‌اند. همان شب که مصاحبه پخش شد، تلفن‌های زیادی از داشتیم که تشکر می‌کردند، مخصوصا یک تلفنی را من جواب دادم که گفت: «ما تا به حال در آمریکا جرأت اینکه بگوییم و هستیم نداشتیم، همیشه مسلمان‌ها در و بوده‌اند، ولی پس از این مصاحبه امام و افتخاری در خود احساس می‌کنیم که مسلمان و ایرانی هستیم، امام ما را از انزوا نجات داده است.» تلفن‌های زیادی در این رابطه شد، مصاحبه‌های زیادی با شخصیت‌های ، و بسیاری که به دیدن امام می‌آمدند صورت گرفت که متن آن مصاحبه‌ها هم تکثیر شد. به این ترتیب مصاحبه نمودن امام هم آزاد شده بود و تقریبا هر روز مصاحبه داشتند که غیر از برنامه مرتب روزانه امام صورت می‌گرفت. اصل موضوع، از به بود. پس از از ایران، امام تصمیم گرفتند که به ایران برگردند. البته دید امام و ، دیدی است که مختص به خود ایشان است و در کس دیگری این و و سعه دید را سراغ نداریم. در پی این تصمیم تلفن‌ها، تلگراف‌ها و نامه‌ها ارسال شد و همچنین مسافرت‌هایی صورت گرفت تا امام از مسافرت منصرف شوند، حتی دوستان نزدیک امام هم که در آنجا همکاری نزدیک با امام داشتند، معتقد بودند تا حمایت نصف را جلب نکرده‌ایم مراجعت امام به‌هیچ‌وجه به نیست و خطرناک است. شاید از آمریکا و جاهای دیگر هم، توصیه کرده بودند که امام مراجعت نکنند؛ اما همان‌طوری که خود امام در سخنرانی‌ها مکرر فرمودند؛ «وقتی من تصمیم گرفتم به ایران بیایم و دیدم که همه دنیا می‌گویند رفتن شما به ایران صلاح نیست، فهمیدم که این موضوع صلاح است و باید هرچه زودتر به ایران برگردم.» هنگامی که امام تصمیم گرفتند به ایران برگردند، فرودگاه‌های ایران به دستور بر روی امام بسته شد و گفتند به‌هیچ‌وجه به اجازه ورود به ایران داده نخواهد شد. در اینجا لازم است که نکته‌ای را برای روشن شدن اذهان و مطرح نمایم؛ بعد از فرار شاه از ایران و آغاز حکومت بختیار خائن، ایادی شروع به فعالیت نمودند تا ترتیب ملاقاتی میان امام و بختیار را فراهم سازند، البته ملاقاتی بین امام و سید جلال تهرانی صورت گرفت. کیفیت آن ملاقات به این ترتیب بود که او در پاریس قصد رفتن به را داشت. امام فرمودند اگر از پست ریاست کند و را هم به برساند، او را می‌پذیرم. او نامه‌ای به عنوان استعفا خدمت امام نوشته بود؛ ولی امام نپذیرفتند و گفتند ایشان باید علت استعفایش را اعلام نماید که من چون را و می‌دانم از این پست استعفا کرده‌ام. وقتی سید جلال تهرانی نامه‌اش را به این ترتیب تصحیح کرد، امام او را به پذیرفت. بعد از این ملاقات بود که عده‌ای کوشیدند ترتیب ملاقات بختیار را با امام بدهند. یک روز در پاریس در اتومبیل بودیم که یکی از برادران که زبان فرانسه می‌دانست، را باز کرد. مطلبی که خبرگزاری‌های خارجی اعلام کرده بودند، برای من ترجمه کرد که «امام ملاقات با بختیار را پذیرفته است.» بلافاصله ما به نوفل‌لوشاتو بازگشتیم، از برادران پرسیدیم چه شده است. گفتند بله امام این ملاقات را پذیرفته است. آقای و آقای گفتند: «ما هم مصاحبه انجام داده‌ایم و اعلام کرده‌ایم که بختیار می‌آید و امام هم او را می‌پذیرد.» از ایران آیت‌الله و برادران دیگری که در بودند، به ما زنگ زدند که این قضیه چیست؟! و ما راضی نیستیم که امام چنین کاری بکنند و اگر امام، بختیار را بپذیرند به معنای روی کشیدن است و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 05): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/869 👈 قسمت چهارم ... و به‌هیچ‌وجه صلاح نیست که با ملاقات کنند. من رسیدم و پیام آنان را گفتم و پرسیدم که آیا ملاقات خواهید کرد؟ امام نامه‌ای مرقوم فرمودند که اگر هم بنا باشد ملاقاتی صورت گیرد پس از این است که بختیار از پستی که دارد استعفاء بدهد، پس از آن من او را خواهم پذیرفت و هرگز ملاقاتی با او در حالی که باشد واقع نخواهد شد. ما این مطلب را به خبرگزاری‌ها دادیم که بلافاصله مخابره شد. بعد از این جریان بود که فرودگاه‌های روی امام بسته شد. پس از بسته شدن فرودگاه‌ها و اعلام اینکه به در ایران اجازه فرود داده نخواهد شد، در جمع شدند و با امام یک بیست دقیقه‌ای ترتیب دادند. چون بسیار زیاد بود، امام از بالای اقامتگاهشان یک بسیار جامع ایراد فرمودند که «ما می‌کنیم تا هنگامی که فرودگاه‌ها باز شود. من به ایران خواهم رفت، از رفتن به ایران هرگز منصرف نشده‌ام.» پس از یک هفته و باز شدن فرودگاه‌ها، هواپیمایی از شرکت کرایه شد و امام با همراهانشان به طرف ایران حرکت کردند. بعد از و عشا، پلیس که واقعا زحمت زیادی برای و آن منطقه کشیده بودند تقاضا کردند به عنوان خدمت امام برسند. همه آن‌ها همراه رئیس‌ نوفل‌لوشاتو به رسیدند، امام به عنوان تقدیر، تشکرنامه‌ای نوشتند و به آن‌ها دادند. یکی از جملاتی که نوفل‌لوشاتو در آن جلسه گفت و بسیار جالب بود، این بود که گفت: «به برکت وجود شما در نوفل‌لوشاتو و در فرانسه، ما با شخصیت‌هایی تماس گرفتیم و آشنا شدیم که هرگز در دوران عمرمان برای ما چنین امکانی نبوده است. وجود شخصیتی مثل شما در و نوفل‌لوشاتو به ما چنین موقعیتی داد تا با عده‌ای از شخصیت‌های ، ، آشنا شویم.» بعد از رفتن آن‌ها برای به ایران آماده شدیم، البته هواپیمایی اعلام کرده بود که چون احتمال دارد در ایران به اجازه ورود ندهند، ما باید برای داشته باشیم؛ لذا نمی‌توانیم به اندازه ظرفیت هواپیما مسافر سوار کنیم، حدود ۷۰۰ نفر بود؛ اما بیش از ۳۰۰-۲۰۰ نفر نپذیرفتند، در حدود ۲۵۰ نفر شاید بیشتر سوار هواپیما شدیم، به سوی ایران حرکت کردیم. پس از آخرین نماز مغرب و عشای امام در نوفل‌لوشاتو از آنجا که همه اصرار داشتند به ایران بیایند، ایشان به یکی از برادران گفتند به آن‌ها بگویید که این سفر، سفر خطرناکی است و ما که برای رفتن به ایران سوار این هواپیما می‌شویم، صدی ۹۹ احتمال خطر است. یک درصد احتمال است و کسی که می‌خواهد با ما و با این هواپیما حرکت کند باید این خطر را بپذیرد که همه حضار اعلام کردند ما در خدمت شما هستیم و هرگونه خطری را برای خود می‌پذیریم! در طول راه هم گفت‌و‌گوهایی صورت گرفت. یکی از مطالبی که مطرح شد و مورد سوءاستفاده قرار گرفت که خود من بارها مورد سوال واقع شدم که چرا امام چنین حرفی فرمودند؟! لازم می‌دانم در اینجا درباره آن توضیح دهم و آن اینکه پرسیدند «حالا که به ایران می‌آیید چه احساسی دارید؟» امام فرمودند: «هیچ احساسی ندارم.» یکی از اشکالاتی که می‌شد و مکرر از من می‌پرسیدند، این بود که چطور پس از ۱۵ سال دوری از و با این ‌همه کشته و و در ایران امام هنگام آمدن به ایران هیچ‌گونه احساسی ندارند؟! من این مطلب را با خود امام در میان گذاشتم تا ببینم چه جوابی می‌دهند. ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/871 👈 قسمت ششم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 06): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم ... در رسیدم و در مورد این موضوع از ایشان سوال کردم. فرمودند «من جمله‌ای که گفتم در رابطه با آب و ایران بود.» سوال دو جنبه دارد، یک وقت از امام می‌پرسند شما هنگام آمدن به خاک ایران، چه احساسی دارید؟ امام فرمودند برای من ، ، تفاوتی ندارد و من از اینکه قدم به این خاک می‌گذارم احساس فوق‌العاده‌ای غیر از اینکه در جاهای دیگری نداشتم، ندارم، اما در برابر فداکاری‌های ، احساس در برابر ، احساس در برابر یا احساس در برابر آن همه عواطف و احساساتی که از خودشان نشان می‌دادند مطلب دیگری است. ایشان فرمودند: «من در فرودگاه گفتم که این همه عواطف و احساسات شما بر دوش من سنگینی می‌کند و من نمی‌توانم در مقابل این همه عواطف و احساسات از شما تشکر کنم»! و این در برابر ، فداکاری‌های مردم است؛ اما سوال اینکه آیا آمدن به خاک ایران برای شما احساس فوق‌العاده‌ ایجاد می‌کند؟ جوابش منفی بود. امام وارد ایران شدند که در هنگام ورود ایشان، و بی‌سابقه‌ای صورت گرفت که نظیر آن را به یاد ندارد. این استقبال با توجه به فشار و حاکم بر ایران، بسیار حیرت‌انگیز بود. قبل از حرکت امام از ، در مدرسه رفاه کمیته‌ای به نام از امام تاسیس شد. از این کمیته به ما تلفن شد که برای به مقدماتی تهیه کرده‌ایم. مثلا مفروش نمودن ، آوردن هلی‌کوپتر برای از فرودگاه به . خلاصه را به عرض امام رساندم، امام ناراحت شدند و جمله‌ای که فرمودند این بود که «مگر می‌خواهد به ایران برود که چنین مقدماتی را آماده کرده‌اند، طلبه‌ای از ایران خارج شده، همان وارد ایران می‌شود، من باید در میان ملتم باشم و هرگز با هلی‌کوپتر از فرودگاه به بهشت‌زهرا نخواهم رفت، باید در حرکت کنم.» آیت‌الله ، معتقد بودند که این کار است و ممکن است در میان ازدحام و شلوغی صدمه‌ای به امام وارد شود. ایشان می‌گفتند: عبور امام از میان ازدحام جمعیت، خطرناک است؛ ولی امام به‌هیچ‌وجه نپذیرفتند و می‌گفتند من باید در میان ملتم باشم، اگر هم از بین می‌روم در میان مردم از بین بروم، باید بدون تشریفات از میان مردم عبور کنم، به این ترتیب تشریفات حذف شد. هنگام فرود هواپیما در مهرآباد، یک مرتبه مطلبی به زبان فرانسه از بلندگوی هواپیما پخش شد و به دنبال آن هواپیما اوج گرفت، با این برنامه بسیاری از آن‌ها که در هواپیما بودند، دچار وحشت شدند و رنگشان را باختند. تنها کسی که هیچ‌گونه تغییری در قیافه‌اش حاصل نشد شخص امام بود، من از کسی که پهلوی من نشسته بود و زبان فرانسه می‌دانست پرسیدم: چه شده است؟ او گفت: اعلام کرده‌اند که آماده فرود آمدن هواپیما نیست؛ بنابراین می‌بایست یک ربع، بیست دقیقه هواپیما در فضا باشد تا آن‌ها آماده شوند. پس از نشستن هواپیما، استقبال پرشور مردم غیرمترقبه بود. بسیاری از افرادی که همراه ما بودند، مخصوصا حاج مکرر گفتند آماده کشته شدن، شدن باشید. ممکن است در فرودگاه امام را بگیرند ببرند و ما را به ببندند؛ ولی وقتی در فرودگاه پیاده شدیم و با آن جو پر از احساسات و مردم مواجه شدیم مایه خوشحالی و امیدواری ما شد. امام نطقی هم ایراد فرمودند. ... پس از خروج امام و از در، بلافاصله در را بستند و می‌خواستند مانع ورود ما که همراهان امام بودیم بشوند. حاج مهدی عراقی، من و چند نفر از برادران خود را در وسط در حائل قرار دادیم، به احتمال اینکه نکند امام را از ما بگیرند و ببرند، پافشاری کردیم و خود را از در عبور دادیم. آن‌ها حتی روی من کشیدند که اگر تکان خوردی می‌سوزی! حدود بیست ماشینی را که قرار بود امام سوار شوند، کرده بودند. وقتی امام در را باز کردند که سوار ماشین شوند در حالی که انتظار هیچ عکس‌العملی از ایشان نمی‌رفت، برگشتند و رو کردند به افسرانی که مسلح ایستاده بودند فرمودند: «تا کی شما افسران نیروی هوایی خوابید؟! چرا بیدار نمی‌شوید؟! تا کی باید بر شما کند؟!» این دو سه جمله امام به قدری در آن‌ها اثر گذاشت که بی‌اختیار دو سه متر از فاصله گرفتند. افرادی می‌خواستند سوار شوند و از «در کنار امام نشستن» برای خود موقعیتی کسب کنند؛ ولی امام فرمودند، غیر از کسی با من سوار نشود! 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
⚠️ رئیس‌پلیس با ارسال نامه‌ای تجمع سالیانه که از سال ۲۰۰۸ برگزار میشد را ممنوع کرد. 😂😉😂 📌چه عجب...! یک گام به جلو... ✍️ تجمع سالیانه منافقین که از سال ۲۰۰۸ هر ساله برگزار میشد را ممنوع کرد! 💢 رویترز معتقد است: این ممنوعیت در پی دنبال کردن سیاست قدرت‌های غربی با ایران و چند هفته پس از آنکه چندین اروپایی و ٢ تبعه فرانسوی را از زندان آزاد کرد؛ صورت گرفته ✍️ به نظرتون چی شده که غربی‌ها پس از ۹ ماه از شروع زن زندگی آزادی به بهانه فوت مهسا امینی و موج سنگین سیاسی، رسانه‌ای، روانی، اقتصادی علیه ؛ حالا اینطوری لگد میزنن به بزرگترین مهره‌های خودشون!! فرقی هم نمیکنه سلطنت‌طلب باشن یا مجاهدین خلق و تجزیه‌طلبان کوموله و... ✍️ بیچاره احمق‌هایی که غرب بازی‌شون میده و اینطوری به سخره گرفته‌شون!! ❤️ اللهم صل علی محمد و آل محمد 🇮🇷 @sedaye_zohoor313 🏴🚩 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM 🙏 لطفا نظرات انتقادی و پیشنهادی خود نسبت به پیام‌های این کانال را در گروه «چلچراغ و » به اشتراک بگذارید: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74fe
22.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻نگاه دوگانه پلتفرم‌های خارجی به اعتراضات در ایران و غرب 🔸پیام تیرانداز (کارشناس رسانه): 🔹میزان دشمنی و دخالت‌های خارجی در ایران و همراهی همان کشورها با دولت فرانسه، از جمله تفاوت‌هاست. 🔹نقش سلبریتی‌ها و برخی مسئولان هم در این بین قابل توجه است. 🔹شبکه‌های اجتماعی مثل توییتر، استانداردهای دوگانه‌ای در مواجهه با مسائل ایران و غرب دارند. 💠 کانال چلچراغ حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM گروه چلچراغ حم: https://eitaa.com/joinchat/3850895565Cc7624a74f
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻 @SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۲): روش بررسی منابع و مدارک تاریخی و وضع جاری ۱) بررسی خواهد شد که در عرضه این بر آیا با آن انطباق‌پذیر هستند و امکانپذیری چنین اوضاعی با سازگاری دارد یا خیر؟ ۲) همخوانی این روایات با سایر روایات مأثوره و موثق را مورد بررسی قرار خواهیم داد. ۳) بررسی خواهیم کرد که آیا واقعیت موجود و روند مشهود و محتمل اوضاع چنین روایاتی را می‌تواند تأیید کند؟ و آیا از مقدمات پدیده‌های بسیار زشت و تلخ مذکور از هم اکنون چیزی هویداست و قابل رصد کردن و مانیتورینگ هست یا خیر؟ ۴) تحلیل خواهیم نمود که آیا این روایات را می‌توان با احتمال «تنقیص تهران کنونی» (به عنوان ) مورد تخطئه و تکذیب قرار داده و حداقل آنکه الزاماً و ناچاراً مسکوت و مغفول نهاد؟! آنهم در حالیکه کتابت این روایات در ازمنه‌ای صورت گرفته که هیچ اثری از و اهالی آن به شکل کنونی وجود نداشته بجز دو سه روستای بسیار کوچک و پراکنده زیرزمینی و عقب افتاده با تعدادی از و غارتگر و و جنایتکار! و علیرغم آنکه ظاهراً چیزی نبوده و بالطبع انگیزه‌ای هم برای نبوده است، آیا معقول است که نویسندگان یا ناشرین آنها را متهم به خصومت بیجا و ناحق با نمائیم؟ حتی با این احتمال که شخصی توسط چند صد سال پیش اهالی این منطقه فرضاً آزار شده و بمنظور انتقامجویی چنین روایاتی را بر علیه تهران جعل و وارد کتابها نموده است، چگونه هضم کنیم که طرف تاراج شده، خود را چطور متقاعد کرده که یک عده یغماگر بی‌فرهنگ و بدون تمدن، روزی دارای مدنیتی خواهند گردید که بتوان شهرشان را نامید؟! (دارالزوراء بیشتر از تهران به اطلاق شده است. زیرا الزوراء اسم خاصی برای شهر بخصوصی نیست بلکه صفت عامی برای هر شهری است که دارای ویژگیهایی از قبیل؛ شهری عظیم، دارای استحکامات دفاعی و رفاهی مناسب، ساختمانهایی مجلل و زیبا و برافراشته و در یک کلمه منحصر بفرد و کم نظیر در دوران خود باشد. لذا بسیاری از شهرهای بزرگ امروزی دنیا از قبیل؛ ، ، ، ، ، و... را نیز می‌توان دارالزوراء نامید. چنانکه زمانی بغداد دارای چنین تمایزاتی نسبت به سایر شهرها بوده است و زمانی هم فرا خواهد رسید که تهران در مقایسه با سایر شهرهای دنیا چنان با شکوه و عظمت ظاهری خواهد گردید که باید آنرا دارالزوراء نامید.) ۵) بازخورد بازگوئی اینها در حال حاضر که این شهر مرکز است و فراوانی هم در داخل و خارج دارد تحلیل دیگر ما خواهد بود و اینکه آیا به است و تنقیص و آن نیست؟ قاعدتاً تبلیغ و برجسته‌سازی اینها چندان وجاهتی ندارد ولیکن هم اکنون وقتی کتابهایی در دسترس عموم مردم ما هست که مشتمل بر چنین روایاتی هستند، اطلاع محترم تهران از آنها که ضرورت قطعی دارد تا چنانچه لازمست ما را (قبل از تشویش آنها توسط دشمنان) با آمادگی قبلی به درستی توجیه نمایند وگرنه که بجای نکوهش بنده و تحقیر و توهین در حق امثال بنده (که چرا اینها را در اینجا گفتید؟!) آیا بهتر نیست که آقایان از دستگاههای ذیربط جمع‌آوری و سانسور چنین کتابها و منابعی را خواستار شوند؟ خصوصاً که ممکن است از هم باشند! در عین حال باید دقت کنیم که حساب تهران غیر از کل و شهرهای دیگر آنست. خصوصاً که تعدادی از یاران مخصوص (عج) از و خواهند بود که چندان فاصله‌ای هم با تهران ندارند. حتی در جایی هم دیدم که (فرمانده کل قوای (عج) که ضربه بسیار سنگین و فلج کننده‌ای بر لشگریان وارد می‌سازد) مردی از اهالی تهران است. فتأمل! همچنین ملاحظه روایات ذیل در این خصوص خالی از فایده نبوده و دلیلی است بر اسرائیلیات نبودن این ملاحم: ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐 کانال 👈حیفه نبینی👉 💠 🎲 گروه 👈محل نظرات👉 🙏