eitaa logo
حیفه نبینی/یک از هزاران
147 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
8.8هزار ویدیو
25 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: شَـرُّ النّاسِ عِندَ اللّه ِ يَوْمَ القِيـامَةِ الَّذينَ يُـكْرَمُونَ اتّـِقاءَ شَـرِّهِمْ. در روز قيامت، بدترين مردم نزد خدا آنانند كه بـه خـاطر پرهــيز از شـرّ و بـدى شان مورد احترام مردم قرار مى گيرند. 📗 [اصول كافى، ج 2 ص 327] 🔻مقام معظم رهبری(مدظله العالی): 🔸تخریب محیط زیست، از آن چیزهایی است که ضربه‌اش را یک ملت، یک منطقه‌ جغرافیایی، گاهی همه دنیا در وقتی احساس می‌کنند که دیگر قابل جبران نیست... حفظ و رعایت محیط زیست، یک وظیفه‌ حاکمیتی است. ۱۴۰۲/۰۳/۱۷ ‏ 🔻🔻عضو شوید🔻🔻 ♨️بزرگترین‌کانال‌خبری‌تحلیلی‌طلاب 💠کانال چلچراغ و حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
♨️ادامه اسلام هراسی در هند 🔻از راهپیمایی تحریم تجاری مسلمانان تا لغو مجوز یک مدرسه خصوصی به دلیل حجاب در ادامه روند سرکوب و آزار و اذیت مسلمانان در هند، گروه‌های ضد اسلامی هندو راهپیمایی‌های متعددی را در مناطق مسلمان نشین برپا کردند و طی آن اقدام به تخریب مغازه‌های مسلمانان کردند. آنها همچنین اعلامیه‌هایی با مضمون تحریم تجارت با مسلمانان، پخش کردند. فیلم ویدئویی منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، راهپیمایی گسترده گروه‌های تندرو وابسته به حزب حاکم بهاراتا جاناتا را نشان می دهد. همچنین یک مدرسه خصوصی در هند پس از انتشار تصاویر محجبه از دانش آموزان اول و ممتاز مجوزش لغو شد. دولت هند در ایالت مادیا پرادش مجوز یک مدرسه خصوصی در داموه را پس از ادعای اجبار دانش آموزان دختر به داشتن حجاب لغو کرد. این مدرسه هفته گذشته هنگامی که پوستری برای تبریک به دانش‌آموزان ممتاز را با تصاویری از دخترانی که روسری به سر داشتند بر روی دیوار خود نصب کرد، مورد توجه قرار گرفت. بنا به گزارش رسانه ها، دولت مادیا پرادش 31 می دستور تحقیقات در این زمینه را صادر کرد. در همین راستا، گروه های راست افراطی هندو خواستار لغو مجوز این مدرسه شدند و ادعا کردند این مدرسه دختران غیر مسلمان را مجبور به پوشیدن حجاب می کند. این درحالی است که هیچ یک از اعضای خانواده دانش آموزان در مدرسه شکایتی نکرده اند. در نتیجه این اقدامات، اداره آموزش و پرورش آن ناحیه، مجوز این مدرسه را که 1208 دانش آموز دارد، باطل کرد. رئیس ایالت مادیا در این مورد گفت: «من می ‌خواهم مطمئن شوم که چنین مؤسساتی تا زمانی که از سیاست آموزشی دولت نخست‌وزیر مودی پیروی نمی کنند، اجازه فعالیت نخواهند داشت.» 🔻🔻عضو شوید🔻🔻 ♨️بزرگترین‌کانال‌خبری‌تحلیلی‌طلاب 💠کانال چلچراغ و حم 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
♨️بیانات حضرت آیت الله سبحانی در اجلاسیه اساتید 🔻در این ۴۵ سال که از انقلاب می‌گذرد حوزه خیلی پیشرفت کرده است. کسی نمی‌تواند این پیشرفت‌ها را نادیده بگیرد. به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم: 1⃣ در تفسیر و علوم قرآنی و کلام آثار و دانش‌نامه و مجلات خوبی منتشر شده که افتخار است. 2⃣ دو دائرة المعارف فقه شیعه در قم نوشته شده است و من این‌ها را به کویت -که خودشان دائرة المعارف فقهی دارند- فرستادم؛ اعجاب کردند. 3⃣ فقه معاصر؛ من بخشی از آثار ایشان را دیدم. در موضوعات نوظهور قلم زدند و خیلی زحمت کشیدند. انسان وقتی خودش بخواهد یک برگ از این‌ها را بنویسد متوجه می‌شود چه خبر است. 🔻نکاتی را هم باید در حوزه رعایت کنیم 1⃣ باید فرهنگ حوزه را حفظ کنیم. حتی تعبیرهای خودمان را نباید از خارج الگو بگیریم و باید همان حجت الاسلام و آیت الله و محقق را استفاده کنیم. البته معادل‌سازی اشکالی ندارد. 2⃣ امتیاز حوزه‌های شیعه بر دانشگاه، انتخابی بودن استاد است. باید همین انتخابی بودن را بیشتر رواج دهید و کمتر انتصابی باشد. 3⃣ شیوه امتحانات باید عوض شود. امتحان ما باید امتحان قوه باشد نه امتحان حافظه و این با امتحان تستی درست نمی‌شود. امتحان مثل سابق این باشد که مثلا بخشی از مکاسب را می‌نوشتند و باید آن را در امتحان توضیح می‌دادند یا امتحان را شفاهی برگزار می‌کردند. 4⃣ من خدمت آیت الله اعرافی گفتم، درس مبلغ غیر از درس فقیه است. باید در تربیت مبلغ کوشش کنیم تا در سطح بین‌الملل مبلغ داشته باشیم. 5⃣ ما باید مجله فقهی بین‌المللی در احکام نو داشته باشیم. 🔻🔻عضو شوید🔻🔻 ♨️بزرگترین‌کانال‌خبری‌تحلیلی‌طلاب
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 01): هواپیمای حامل و همراهانش در ۱۲ ۱۳۵۷ وارد آسمان ایران شده بود که از ایشان پرسیده شد: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ». تاکنون تعبیرها و تفسیرهای زیادی درباره این پاسخ امام منتشر شده و یکی از اولین توضیحات در این باره را حجت‌الاسلام داد که روز ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ به روزنامه اطلاعات گفت: «برای امام خمینی که سال‌ها عمرشان را صرف مبارزات ملی کرده‌اند، چه احساسی می‌تواند گویاتر از این باشد که جان در کف و با قبول تمام مخاطرات تصمیم گرفتند که به برگردند تا در کنار مردم مسلمان ایران باشند. کسی که بر مسلمین و جامعه بشری رهبری دارد همیشه باید جهان عمومی و منافع مردم را در نظر بگیرد و از جهان خصوصی و عواطف شخصی چشم بپوشد.» دو سال پس از ، حجت‌الاسلام‌والمسلمین اسماعیل فردوسی‌پور، از همراهان امام خمینی با شرح سفر ایشان به و بازگشت به ایران، ماجرای این پاسخ امام در هواپیما را نیز توضیح داد. «تاریخ ایرانی» روایت فردوسی‌پور را که در ۱۲ بهمن ۱۳۵۹ در ویژه‌نامه روزنامه اطلاعات منتشر شده، بازنشر می‌کند: *** پس از فشارهایی که دولت بر امام وارد ساخت و مانع ادامه فعالیت‌های ایشان گشت و حضور امام در عراق منوط به عدم فعالیت‌های سیاسی ایشان و همراهانشان شد، امام ترجیح دادند از عراق خارج شوند تا به فعالیت‌های سیاسی‌شان ادامه دهند. وقتی امام از مرز عراق – کویت رد می‌شدند، هنگام وداع با دوستان و یاران سخنرانی کوتاهی ایراد فرمودند: «من بین سکوت و ماندن در عراق یا ادامه فعالیت‌های سیاسی‌ام مخیر شدم و من شق دوم را انتخاب کرده‌ام و از عراق خارج می‌شوم و تصمیم گرفته‌ام ندای ملتم را به تمام دنیا برسانم و صلاح ندانستم که بیش از این در بمانم و به ادامه دهم.» قبلا در زمینه اینکه به کدام کشور باید رفت، با امام صحبت شده بود آیا کشورهای بهتر است یا کشورهای دیگر، ابتدا اصرار امام بر مسافرت به یکی از کشورهای بود. در همین رابطه به یکی از برادران که پیام امام را برای به برد، سفارش شد در مورد زمینه به بررسی کند تا معلوم شود زمینه آنجا چطور است، چون نظر امام هجرت به سوریه بود، ولی نظرشان این بود که مقدمتا سفری به بنمایند و برنامه هجرت به سوریه از طریق کویت صورت بگیرد تا در سوریه به ادامه فعالیت‌های سیاسی‌شان بپردازند؛ لذا مقدمات سفر امام به کویت را فراهم کردیم. از طریق قانونی اقدامات لازم صورت گرفت. به وسیله آقای مهری که در کویت بودند برای امام دعوتنامه اخذ شد، بنابراین اداره کویت به عنوان یک مسافر رسمی به امام اجازه ورود به کویت داد، مهر ورود به کویت هم در مرز بر گذرنامه امام و احمد آقا خورد که الان موجود است، تمبر هم در آنجا باطل کردند. منتهی بعدا که مقامات کویتی امام را شناختند و فهمیدند همان شخصیتی است که ایران را بر عهده دارد، یک نفر از کویت آمد و پس از عذرخواهی گفت ما شما را نمی‌توانیم بپذیریم. امام در آغاز اصرار کردند که خیر من برنمی‌گردم، شما به ما اجازه بدهید که از اینجا به فرودگاه کویت برویم و از آنجا به سوریه پرواز کنیم. ماموران کویتی پس از تماس گرفتن با مقامات بالاتر اظهار داشتند که این هم امکان‌پذیر نیست و شما باید برگردید. هنگام بازگشت، تا آخرین لحظه‌ای که آن شب در خدمت امام بودیم، اصرار مبنی بر رفتن به یک کشور غیراسلامی، کشوری که آزادی بیشتری برای فعالیت امام وجود داشته باشد مثل ، و نظایر آن به جایی نرسید و ایشان می‌فرمودند: «من نمی‌توانم در آنجا زندگی کنم، من باید به یک کشور اسلامی بروم.» ما با کمال ناامیدی از اینکه امام جای دیگری را برگزینند، از ایشان جدا شدیم و به استراحت پرداختیم. صبح که امام بلند شدند، آمد و گفت: «بشارت که امام پاریس را انتخاب کردند و تصمیم گرفته‌اند به فرانسه بروند.» حالا چه علتی داشت که امام تغییر رای دادند بر ما پوشیده ماند، لابد امام به واسطه توجهات خاص خود رایشان عوض شد و فرانسه را انتخاب کردند؛ لذا شب وقتی مدیر امن بصره (رئیس سازمان امنیت بصره) آمده بود تا بفهمد امام قصد دارند به چه کشوری مسافرت کنند، امام ابتدا گفتند، معلوم نیست ولی به کشورهای اسلامی خواهم رفت، صبح که ما بلند شدیم و فهمیدیم امام تصمیم گرفته‌اند به پاریس بروند بسیار خوشحال شدیم. آن‌ها هم وسایل بازگشت به را فراهم ساختند. ابتدا می‌خواستند امام را با ماشین به بغداد بفرستند که ما راضی نشدیم و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 02): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول ... و بالاخره یک طیاره ارتشی در اختیار ما گذاشتند که هفت ساواکی هم هفت هم همراه به فرستادند، امام در بغداد هم شدیدا تحت کنترل بودند. مسافرخانه‌ای را هم خود امام در نظر گرفته بودند و شب در آنجا ماندند، آن شب امام به مشرف شدند و صبح عازم شدند. احمد آقا، ، من و یکی از برادران به نام مرحوم که در یک سانحه اتومبیل در همان اوایل کشته شدند، همراه امام بودیم. در بین راه، در هواپیما مسائل و جهان، مسائل شرعی و مذهبی، مسائل علمی و غیره مطرح می‌شد و امام مرتب جواب سوالات را می‌دادند. امام تقیدی داشتند که اعمال و عبادات و که انجام می‌دادند، در هواپیما هم ترک نشود. این حدود ۶ ساعت از بغداد تا طول کشید، یک ساعت در ژنو توقف داشتیم، دوباره به طرف پاریس پرواز کردیم، پس از یک ساعت به پاریس رسیدیم. حرکت امام از بدون اطلاع بود و امام اصرار داشتند از این امر آگاهی پیدا نکند، حتی جز ۲۲-۲۰ نفر از اطرافیان امام که در جریان فعالیت‌های سیاسی ایشان بودند، کسی از نزدیکان هم از این مسئله خبر نداشتند. از ژنو با آقای در پاریس تماس گرفته شد که امام به پاریس می‌آیند و شما به فکر منزل باشید. در پاریس منزلی تهیه شده بود که متعلق به یکی از دوستان آقای بنی‌صدر بود، امام آنجا وارد شدند. شاید یک ساعت، یک ساعت و نیم به غروب مانده بود که امام وارد آن منزل شدند. مدتی نگذشت که دیدیم آپارتمانی که امام وارد آنجا شده بودند، از پر شد و خبر دادند که از پایین پله‌ها تا بالا (با اینکه آپارتمان محل اقامت امام در طبقه چهارم قرار داشت) خبرنگاران ایستاده‌اند و منتظرند. امام برای مصاحبه اجازه ندادند و فرمودند من فعلا مصاحبه نمی‌کنم. دو، سه ساعت از شب گذشته بود که دو نفر از (مقر ریاست‌جمهوری ) آمدند و تقاضای ملاقات نمودند. در این ملاقات آقای بنی‌صدر، آقای دکتر یزدی و آقای هم بودند. برخلاف آنچه ما تصور می‌کردیم که فرانسه یک کشور آزادی است که هر کسی در آنجا قادر به انجام فعالیت‌های سیاسی است، به محض ورود امام به آن منزل کوچک، دو نفر از طرف ریاست‌جمهوری فرانسه آمدند و اعلام کردند که ما در اینجا به شما اجازه فعالیت سیاسی نمی‌دهیم و اگر بخواهید در پاریس بمانید، به‌هیچ‌وجه ندارید. این مطلب برای ما غیرمترقبه بود و ما از دولت فرانسه که خود را مهد و می‌داند انتظار چنین برخوردی را نداشتیم. امام از عراق به واسطه محدودیت‌های ایجاد شده، خارج شدند چون عراق یک کشور کوچک دست‌نشانده بود، ولی در فرانسه انتظار نداشتیم بلافاصله بیایند و فعالیت‌های امام را محدود و کنترل نمایند. امام کردند و فرمودند: من آمده‌ام برای اینکه ندای ملتم را به گوش دنیا برسانم و اگر بنا باشد از فعالیت من جلوگیری شود ما از اینجا خارج می‌شویم. این نکته را لازم است بگویم که در بین راه که آمدیم، در ، این بحث مطرح شده بود که اگر دولت فرانسه هم از فعالیت‌های امام جلوگیری کند، چه باید کرد؟ آیا باید به جای دیگری رفت؟ امام چه تصمیمی خواهند گرفت؟ فکر کردیم که با خود امام صحبت کنیم. بعضی از برادران صلاح نمی‌دانستند این مطلب را با امام در میان بگذاریم، مبادا ناراحت شوند چنین امکانی وجود دارد؟ یعنی آیا زمینه مخالفت کردن دولت فرانسه هم وجود دارد؟ ولی ما با ایشان مسئله را مطرح کردیم، برخلاف انتظار ما، امام بلافاصله فرمودند: «مگر شما از خسته شدید؟ من که خسته نشدم، اگر نگذاشتند در پاریس فرود بیاییم ما به جای دیگری خواهیم رفت. کشور دیگری را در نظر بگیرید که بتوانیم در آنجا به فعالیت‌هایمان ادامه بدهیم.» همین خبر بود که در فرانسه به این شکل منعکس شد: « به زمین نمی‌چسبد» و تفسیری که بر این مطلب نوشتند، این بود که یک چریک ۸۰ ساله حاضر است که به فرودگاه بگردد و ندای مظلومیت امتش را به برساند و اگر در فرودگاه‌ها نگذاشتند که پیاده شود، آب‌های آزاد را با اجاره کردن یک انتخاب خواهد کرد تا مطالبش را به برساند. در همان شب ورود همان‌طور که گفتم دو نفر از کاخ الیزه نزد امام آمدند که شما حق فعالیت سیاسی ندارید، ولی بعد از بحث و گفت‌و‌گوی زیاد، امام به آنان فرمودند که: «فعالیت من در رابطه با ایران است و سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها به است، ربطی به کشور شما ندارد و ... https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ...ادامه دارد. 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 03): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم ... و شما نباید از آن جلوگیری کنید، چراکه انعکاسی در اینجا نخواهد داشت.» آن‌ها هم پذیرفتند، ولی گفتند شما کردن با و خبرگزاری‌های خارجی را ندارید. فردای آن روز ، آن مفصل را در ارتباط با افتتاح در صادر کردند، ما به وسیله تلفنی که در خانه داشتیم، همان‌طور که وسیله ارتباطی ما در هم با تلفن بود را برای برادرانی که در ، و بودند، خواندیم. بعد اطلاعیه‌ای هم از طرف در رابطه با مسافرت ایشان صادر شد. در آنجا کیفیت تصمیم‌گیری حرکت و تشریح شده بود. بعد از آن امام اعلامیه کوتاه دیگری در رابطه با صادر نمودند که آن هم به ایران فرستاده شد. روز بعد از ورود به ، و که در پاریس و شهرهای دیگر سکونت داشتند، به دیدن و آمدند و امام در همان قبل از ظهر دو، سه بار برای آنان سخنرانی کرد، بعد برپا شد و متفرق شده و رفتند. بعدا چون خانه کوچک و رفت‌و‌آمد زیاد بود، آژانس مربوطه هم اعتراض کرده بود که خانه به دو نفر اجاره داده شده، چرا این‌قدر جمعیت رفت‌و‌آمد می‌کند. امام که موضوع را متوجه شدند پیشنهاد کردند که محل بزرگتری تهیه شود. این بود که برادران دور هم نشستند، به خیال اینکه تشکیلاتی به وجود بیاورند و کمیته تصمیم‌گیری ایجاد نمایند. مسئول تهیه و ، مسئول تکثیر اعلامیه‌ها، مسئول تلفن و و کارهای دیگر را انتخاب کنند. پس از تشکیل این ، امام فرمودند من یک هستم و یک طلبه هم می‌تواند کارهای مرا انجام دهد، احتیاجی به این نیست، من مخصوص هم نمی‌خواهم و یکی دو طلبه‌ای که با من آمده‌اند با یک به خوبی از پس کارها برخواهیم آمد و نیازی به ، و کمیته ندارم. این موضوع تشکیل کمیته تصمیم‌گیری، بسیاری از برادران و خواهران دانشجو را ناراحت کرده بود، چراکه برای افراد تشکیل‌دهنده کمیته صلاحیت قائل نبودند و این امر را به نمی‌دیدند. به هر حال با نظر امام این برنامه به هم خورد و قرار شد خاصی هم از طرف امام معرفی نشود و هر کسی هم برای در میان گذاشتن مطالبش بتواند مستقیما با امام تماس گرفته، مطالبش را در میان بگذارد. روز دوم، در ، خانه‌ای در نظر گرفته شد که متعلق به یکی از برادران ایرانی بود. در آغاز نمی‌دانستیم صاحب‌ خانه کیست و بعدها فهمیدیم خانه به اسم یکی از برادران ما بوده است. امام به نوفل‌لوشاتو منتقل شدند چون راه دور بود، آنجا تلفن هم نبود. ما همان مرکز اول را برای داشتن تلفن حفظ کردیم و یکی از ما همیشه مسئولیت تلفن را بر عهده داشت و اعلامیه‌های امام را به وسیله تلفن برای ایران و نقاط دیگر می‌خواند. بعد از به نوفل‌لوشاتو، خانه قبلی به واسطه در دسترس بودن مراجعان تبدیل به شد و از آنجا به وسیله فولکس واگنی که اجاره‌ای بود و پس از دو هفته یک ماشین دست‌دوم خریداری شده بود، مراجعان به نوفل‌لوشاتو منتقل می‌شدند. این بود که ظهر و شب می‌خواندند، هر کسی می‌توانست در آنجا با امام تماس بگیرد و معمولا امام نیم ساعت، سه ربع ساعت زودتر از بیرون می‌آمدند و برای حاضرین می‌کردند بعد از و عشا هم امام می‌نشستند و برای حضار می‌کردند و اگر کسی سوالی داشت جواب می‌دادند. این برنامه منظمی بود که هر روز تکرار می‌شد. روزهای تعطیل و خاصی ما داشتیم، مثل ، و یا روزهای یکشنبه که در آنجا بود و از اطراف حتی از کشورهای دیگر می‌آمدند. در این روزها آنجا معمولا شلوغ می‌شد و امام برنامه فوق‌العاده داشتند و برای مراجعین سخنرانی می‌کردند، سخنرانی‌های امام ضبط و پیاده می‌شد و بعد تکثیر و ترجمه می‌شد، به خبرگزاری‌ها هم می‌دادیم. به مناسبت‌هایی هم که امام اعلامیه صادر می‌کردند، باز هم آن‌ها را به زبان‌های مختلف ترجمه کرده، به خبرگزاری‌ها می‌دادیم. ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/869 👈 قسمت چهارم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 04): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم ... نکته‌ای که لازم به تذکر است این است که دولت ابتدا از با خبرگزاری‌ها جلوگیری کرد؛ ولی در اثر فعالیت‌های پیگیر برادران، این محدودیت برداشته شد و کردن هم یافتند. خبرگزاری‌های مختلف فرانسه، ، ، و هر یک مصاحبه‌هایی ترتیب می‌دادند. یکی از مهم‌ترین و جالب‌ترین این مصاحبه‌ها گفت‌و‌گوی امام با سی‌بی‌اس آمریکا بود که آن‌ها قول داده بودند آن را در ۴۴ به طور زنده پخش کنند ولی متوجه شدیم با فاصله دو ساعت اختلاف وقت فرانسه با آمریکا آن مصاحبه را پخش کرده‌اند. همان شب که مصاحبه پخش شد، تلفن‌های زیادی از داشتیم که تشکر می‌کردند، مخصوصا یک تلفنی را من جواب دادم که گفت: «ما تا به حال در آمریکا جرأت اینکه بگوییم و هستیم نداشتیم، همیشه مسلمان‌ها در و بوده‌اند، ولی پس از این مصاحبه امام و افتخاری در خود احساس می‌کنیم که مسلمان و ایرانی هستیم، امام ما را از انزوا نجات داده است.» تلفن‌های زیادی در این رابطه شد، مصاحبه‌های زیادی با شخصیت‌های ، و بسیاری که به دیدن امام می‌آمدند صورت گرفت که متن آن مصاحبه‌ها هم تکثیر شد. به این ترتیب مصاحبه نمودن امام هم آزاد شده بود و تقریبا هر روز مصاحبه داشتند که غیر از برنامه مرتب روزانه امام صورت می‌گرفت. اصل موضوع، از به بود. پس از از ایران، امام تصمیم گرفتند که به ایران برگردند. البته دید امام و ، دیدی است که مختص به خود ایشان است و در کس دیگری این و و سعه دید را سراغ نداریم. در پی این تصمیم تلفن‌ها، تلگراف‌ها و نامه‌ها ارسال شد و همچنین مسافرت‌هایی صورت گرفت تا امام از مسافرت منصرف شوند، حتی دوستان نزدیک امام هم که در آنجا همکاری نزدیک با امام داشتند، معتقد بودند تا حمایت نصف را جلب نکرده‌ایم مراجعت امام به‌هیچ‌وجه به نیست و خطرناک است. شاید از آمریکا و جاهای دیگر هم، توصیه کرده بودند که امام مراجعت نکنند؛ اما همان‌طوری که خود امام در سخنرانی‌ها مکرر فرمودند؛ «وقتی من تصمیم گرفتم به ایران بیایم و دیدم که همه دنیا می‌گویند رفتن شما به ایران صلاح نیست، فهمیدم که این موضوع صلاح است و باید هرچه زودتر به ایران برگردم.» هنگامی که امام تصمیم گرفتند به ایران برگردند، فرودگاه‌های ایران به دستور بر روی امام بسته شد و گفتند به‌هیچ‌وجه به اجازه ورود به ایران داده نخواهد شد. در اینجا لازم است که نکته‌ای را برای روشن شدن اذهان و مطرح نمایم؛ بعد از فرار شاه از ایران و آغاز حکومت بختیار خائن، ایادی شروع به فعالیت نمودند تا ترتیب ملاقاتی میان امام و بختیار را فراهم سازند، البته ملاقاتی بین امام و سید جلال تهرانی صورت گرفت. کیفیت آن ملاقات به این ترتیب بود که او در پاریس قصد رفتن به را داشت. امام فرمودند اگر از پست ریاست کند و را هم به برساند، او را می‌پذیرم. او نامه‌ای به عنوان استعفا خدمت امام نوشته بود؛ ولی امام نپذیرفتند و گفتند ایشان باید علت استعفایش را اعلام نماید که من چون را و می‌دانم از این پست استعفا کرده‌ام. وقتی سید جلال تهرانی نامه‌اش را به این ترتیب تصحیح کرد، امام او را به پذیرفت. بعد از این ملاقات بود که عده‌ای کوشیدند ترتیب ملاقات بختیار را با امام بدهند. یک روز در پاریس در اتومبیل بودیم که یکی از برادران که زبان فرانسه می‌دانست، را باز کرد. مطلبی که خبرگزاری‌های خارجی اعلام کرده بودند، برای من ترجمه کرد که «امام ملاقات با بختیار را پذیرفته است.» بلافاصله ما به نوفل‌لوشاتو بازگشتیم، از برادران پرسیدیم چه شده است. گفتند بله امام این ملاقات را پذیرفته است. آقای و آقای گفتند: «ما هم مصاحبه انجام داده‌ایم و اعلام کرده‌ایم که بختیار می‌آید و امام هم او را می‌پذیرد.» از ایران آیت‌الله و برادران دیگری که در بودند، به ما زنگ زدند که این قضیه چیست؟! و ما راضی نیستیم که امام چنین کاری بکنند و اگر امام، بختیار را بپذیرند به معنای روی کشیدن است و ... ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 05): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/866 👈 قسمت اول https://eitaa.com/chelcheraaqHM/867 👈 قسمت دوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/868 👈 قسمت سوم https://eitaa.com/chelcheraaqHM/869 👈 قسمت چهارم ... و به‌هیچ‌وجه صلاح نیست که با ملاقات کنند. من رسیدم و پیام آنان را گفتم و پرسیدم که آیا ملاقات خواهید کرد؟ امام نامه‌ای مرقوم فرمودند که اگر هم بنا باشد ملاقاتی صورت گیرد پس از این است که بختیار از پستی که دارد استعفاء بدهد، پس از آن من او را خواهم پذیرفت و هرگز ملاقاتی با او در حالی که باشد واقع نخواهد شد. ما این مطلب را به خبرگزاری‌ها دادیم که بلافاصله مخابره شد. بعد از این جریان بود که فرودگاه‌های روی امام بسته شد. پس از بسته شدن فرودگاه‌ها و اعلام اینکه به در ایران اجازه فرود داده نخواهد شد، در جمع شدند و با امام یک بیست دقیقه‌ای ترتیب دادند. چون بسیار زیاد بود، امام از بالای اقامتگاهشان یک بسیار جامع ایراد فرمودند که «ما می‌کنیم تا هنگامی که فرودگاه‌ها باز شود. من به ایران خواهم رفت، از رفتن به ایران هرگز منصرف نشده‌ام.» پس از یک هفته و باز شدن فرودگاه‌ها، هواپیمایی از شرکت کرایه شد و امام با همراهانشان به طرف ایران حرکت کردند. بعد از و عشا، پلیس که واقعا زحمت زیادی برای و آن منطقه کشیده بودند تقاضا کردند به عنوان خدمت امام برسند. همه آن‌ها همراه رئیس‌ نوفل‌لوشاتو به رسیدند، امام به عنوان تقدیر، تشکرنامه‌ای نوشتند و به آن‌ها دادند. یکی از جملاتی که نوفل‌لوشاتو در آن جلسه گفت و بسیار جالب بود، این بود که گفت: «به برکت وجود شما در نوفل‌لوشاتو و در فرانسه، ما با شخصیت‌هایی تماس گرفتیم و آشنا شدیم که هرگز در دوران عمرمان برای ما چنین امکانی نبوده است. وجود شخصیتی مثل شما در و نوفل‌لوشاتو به ما چنین موقعیتی داد تا با عده‌ای از شخصیت‌های ، ، آشنا شویم.» بعد از رفتن آن‌ها برای به ایران آماده شدیم، البته هواپیمایی اعلام کرده بود که چون احتمال دارد در ایران به اجازه ورود ندهند، ما باید برای داشته باشیم؛ لذا نمی‌توانیم به اندازه ظرفیت هواپیما مسافر سوار کنیم، حدود ۷۰۰ نفر بود؛ اما بیش از ۳۰۰-۲۰۰ نفر نپذیرفتند، در حدود ۲۵۰ نفر شاید بیشتر سوار هواپیما شدیم، به سوی ایران حرکت کردیم. پس از آخرین نماز مغرب و عشای امام در نوفل‌لوشاتو از آنجا که همه اصرار داشتند به ایران بیایند، ایشان به یکی از برادران گفتند به آن‌ها بگویید که این سفر، سفر خطرناکی است و ما که برای رفتن به ایران سوار این هواپیما می‌شویم، صدی ۹۹ احتمال خطر است. یک درصد احتمال است و کسی که می‌خواهد با ما و با این هواپیما حرکت کند باید این خطر را بپذیرد که همه حضار اعلام کردند ما در خدمت شما هستیم و هرگونه خطری را برای خود می‌پذیریم! در طول راه هم گفت‌و‌گوهایی صورت گرفت. یکی از مطالبی که مطرح شد و مورد سوءاستفاده قرار گرفت که خود من بارها مورد سوال واقع شدم که چرا امام چنین حرفی فرمودند؟! لازم می‌دانم در اینجا درباره آن توضیح دهم و آن اینکه پرسیدند «حالا که به ایران می‌آیید چه احساسی دارید؟» امام فرمودند: «هیچ احساسی ندارم.» یکی از اشکالاتی که می‌شد و مکرر از من می‌پرسیدند، این بود که چطور پس از ۱۵ سال دوری از و با این ‌همه کشته و و در ایران امام هنگام آمدن به ایران هیچ‌گونه احساسی ندارند؟! من این مطلب را با خود امام در میان گذاشتم تا ببینم چه جوابی می‌دهند. ...ادامه دارد. https://eitaa.com/chelcheraaqHM/871 👈 قسمت ششم 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
☫﷽☫ از پیامهای دریافتی؛ (سایت «تاریخ ایرانی» http://tarikhirani.ir/fa/news/5728 ): داریم تا احساس! (قسمت 06): https://eitaa.com/chelcheraaqHM/870 👈 قسمت پنجم ... در رسیدم و در مورد این موضوع از ایشان سوال کردم. فرمودند «من جمله‌ای که گفتم در رابطه با آب و ایران بود.» سوال دو جنبه دارد، یک وقت از امام می‌پرسند شما هنگام آمدن به خاک ایران، چه احساسی دارید؟ امام فرمودند برای من ، ، تفاوتی ندارد و من از اینکه قدم به این خاک می‌گذارم احساس فوق‌العاده‌ای غیر از اینکه در جاهای دیگری نداشتم، ندارم، اما در برابر فداکاری‌های ، احساس در برابر ، احساس در برابر یا احساس در برابر آن همه عواطف و احساساتی که از خودشان نشان می‌دادند مطلب دیگری است. ایشان فرمودند: «من در فرودگاه گفتم که این همه عواطف و احساسات شما بر دوش من سنگینی می‌کند و من نمی‌توانم در مقابل این همه عواطف و احساسات از شما تشکر کنم»! و این در برابر ، فداکاری‌های مردم است؛ اما سوال اینکه آیا آمدن به خاک ایران برای شما احساس فوق‌العاده‌ ایجاد می‌کند؟ جوابش منفی بود. امام وارد ایران شدند که در هنگام ورود ایشان، و بی‌سابقه‌ای صورت گرفت که نظیر آن را به یاد ندارد. این استقبال با توجه به فشار و حاکم بر ایران، بسیار حیرت‌انگیز بود. قبل از حرکت امام از ، در مدرسه رفاه کمیته‌ای به نام از امام تاسیس شد. از این کمیته به ما تلفن شد که برای به مقدماتی تهیه کرده‌ایم. مثلا مفروش نمودن ، آوردن هلی‌کوپتر برای از فرودگاه به . خلاصه را به عرض امام رساندم، امام ناراحت شدند و جمله‌ای که فرمودند این بود که «مگر می‌خواهد به ایران برود که چنین مقدماتی را آماده کرده‌اند، طلبه‌ای از ایران خارج شده، همان وارد ایران می‌شود، من باید در میان ملتم باشم و هرگز با هلی‌کوپتر از فرودگاه به بهشت‌زهرا نخواهم رفت، باید در حرکت کنم.» آیت‌الله ، معتقد بودند که این کار است و ممکن است در میان ازدحام و شلوغی صدمه‌ای به امام وارد شود. ایشان می‌گفتند: عبور امام از میان ازدحام جمعیت، خطرناک است؛ ولی امام به‌هیچ‌وجه نپذیرفتند و می‌گفتند من باید در میان ملتم باشم، اگر هم از بین می‌روم در میان مردم از بین بروم، باید بدون تشریفات از میان مردم عبور کنم، به این ترتیب تشریفات حذف شد. هنگام فرود هواپیما در مهرآباد، یک مرتبه مطلبی به زبان فرانسه از بلندگوی هواپیما پخش شد و به دنبال آن هواپیما اوج گرفت، با این برنامه بسیاری از آن‌ها که در هواپیما بودند، دچار وحشت شدند و رنگشان را باختند. تنها کسی که هیچ‌گونه تغییری در قیافه‌اش حاصل نشد شخص امام بود، من از کسی که پهلوی من نشسته بود و زبان فرانسه می‌دانست پرسیدم: چه شده است؟ او گفت: اعلام کرده‌اند که آماده فرود آمدن هواپیما نیست؛ بنابراین می‌بایست یک ربع، بیست دقیقه هواپیما در فضا باشد تا آن‌ها آماده شوند. پس از نشستن هواپیما، استقبال پرشور مردم غیرمترقبه بود. بسیاری از افرادی که همراه ما بودند، مخصوصا حاج مکرر گفتند آماده کشته شدن، شدن باشید. ممکن است در فرودگاه امام را بگیرند ببرند و ما را به ببندند؛ ولی وقتی در فرودگاه پیاده شدیم و با آن جو پر از احساسات و مردم مواجه شدیم مایه خوشحالی و امیدواری ما شد. امام نطقی هم ایراد فرمودند. ... پس از خروج امام و از در، بلافاصله در را بستند و می‌خواستند مانع ورود ما که همراهان امام بودیم بشوند. حاج مهدی عراقی، من و چند نفر از برادران خود را در وسط در حائل قرار دادیم، به احتمال اینکه نکند امام را از ما بگیرند و ببرند، پافشاری کردیم و خود را از در عبور دادیم. آن‌ها حتی روی من کشیدند که اگر تکان خوردی می‌سوزی! حدود بیست ماشینی را که قرار بود امام سوار شوند، کرده بودند. وقتی امام در را باز کردند که سوار ماشین شوند در حالی که انتظار هیچ عکس‌العملی از ایشان نمی‌رفت، برگشتند و رو کردند به افسرانی که مسلح ایستاده بودند فرمودند: «تا کی شما افسران نیروی هوایی خوابید؟! چرا بیدار نمی‌شوید؟! تا کی باید بر شما کند؟!» این دو سه جمله امام به قدری در آن‌ها اثر گذاشت که بی‌اختیار دو سه متر از فاصله گرفتند. افرادی می‌خواستند سوار شوند و از «در کنار امام نشستن» برای خود موقعیتی کسب کنند؛ ولی امام فرمودند، غیر از کسی با من سوار نشود! 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
از پیام‌های دریافتی؛ 👇 📌 🔹اظهارات عوام‌فریبانه خاتمی علیه حجاب اسلامی 🔸خاتمی از موضع یک روحانی بی‌سواد و مغرض مدعی شد چون خداوند در قرآن گفته «لا اکراه فی‌الدین»، بنابراین الزام حجاب معنا ندارد!! او در سالگرد فوت یکی از اصلاح‌طلبان و در دیدار جمعی از زنان منسوب به این طیف، عفاف و ستر را با حجاب یکی ندانست و تاکید کرد: ما از جامعه‌ عفیف حمایت می‌کنیم، اما به آن معنا نیست که عفت را با حجاب یکی بدانیم و آن را به زور به جامعه تحمیل کنیم. وی گفت: وقتی خداوند می‌گوید «لا اکراه فی‌الدین»، یعنی در دین خدا که اصل است، زور و اجبار وجود ندارد پس چرا باید در فرع آن زور و تحکم باشد؟ وی در ادامه به تعبیری در فقه سنتی ‌اشاره و بیان کرد: زمان و مکان دو عنصر تعیین‌کننده در احکام اسلامی است؛ فرض کنید در یک دوره‌ای خون هیچ فایده و کاربردی نداشت؛ بنابراین هیچ ارزش خاصی برای دیگران نداشت اما وقتی معلوم شد خون مایه حیات است ارزش پیدا کرد و موضوعات پیرامون آن و احکام و قوانین در مورد آن متناسب شد. خاتمی این منطق را در موضوع زنان هم حاکم دانست و افزود: در یک دوره‌ای حتی در مترقی‌ترین نگاه به زن گفته می‌شد که «مرد از دامن زن به معراج می‌‌رود»، اما الان این نگاه وجود دارد که چرا زنان خودشان نباید به معراج بروند و چرا باید فقط به عنوان وسیله‌ای برای رشد مردان در نظر گرفته شوند و چرا این رشد، در وجوه معنوی، در قالب تصویری مردانه صورت‌بندی می‌شود و زنان در این نگاه کجا هستند؟ خاتمی ادامه داد: در گذشته، چون نگاه به بدن زنان بود و نگاه تزئینی به زن می‌شد، او را مانند «درّی که باید در صدف باشد» توصیف می‌کردند اما سؤال این است واقعا خاصیت این درّ چیست؟ آیا به جز یک زینت خاصیت دیگری دارد؟ و اصلا چرا زن باید درّ باشد؟ این تغییر نگاه آن چیزی است که به آن نیاز داریم. اظهارات عوام فریبانه خاتمی در حالی است که هر فرد مبتدی نسبت به اسلام می‌داند، «لا اکراه فی الدین» در حوزه ‌اندیشه و انتخاب دین است و نه در حوزه احکام حاکم بر جامعه اسلامی. این مهم، صرفا مربوط به جامعه اسلامی هم نیست بلکه در تمام کشورها حاکم است. به عنوان مثال، فارغ از این که افراد در کشورهای لیبرالیستی و کمونیستی یا لائیک و سکولار، چه قضاوتی نسبت به این مکاتب دارند - می‌پذیرند یا نمی‌پذیرند- ملزم به اطاعت از قوانین و الزامات بر آمده از این تلقی‌های حاکم بر آن کشور‌ها هستند. بر اساس مغالطه خاتمی، باید همه احکام الزام‌آور اسلام و قرآن در حوزه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تعطیل شود، چون خداوند فرموده «لا اکراه فی الدین»! معنای این مغالطه نعوذ بالله، تشکیک در حکمت پروردگار و سیره پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام است و حال آن که خداوند اختیار را شرط مسئولیت و تکلیف‌پذیری انسان دانسته، نه این ... ادامه مطلب👇 https://kayhan.ir/fa/news/266607/ 🔻نشانی ما در پیام‌رسان‌های سروش، آی‌گپ، ایتا @kayhannewspaper 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ویدئوی جالبی از مقایسه اندازه موشک‌های فضایی ساخته دست بشر . 🌔 @nojoom_et 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM
از پیام‌های دریافتی؛ 👇 🌷چندواحد👈 ☀️ یکی از نزدیکان امام خمینی(ره) می گوید: روز ۱۲ بهمن ۵۷ هنگامی که امام از هواپیما پیاده شد، به هیچ وجه حاضر نشد جلوتر از برادر بزرگش راه برود... امام (ره) با همه محترمانه برخورد می کردند، در دوران زندگی شان تاکنون ندیدم یک مرتبه کسی را بلند صدا کنند، اسم کارگرشان را هم سبک صدا نمی زنند و با احترام نام می بردنند... ☀️یکی از مسئولین حکومتی برای انجام کاری اومده بود پیش امام خمینی (ره). ایشون میگه وقتی می خواستم به حضور امام خمینی (ره) برسم، من جلو رفتم و پدرم پشت سرم وارد اتاق شد. بعد از ورود، پدرم رو به امام(ره) معرفی کردم. امام خمینی نگاهی کردند و فرمودند: این آقا پدر شما هستند؟ گفتم: بله... فرمودند: پس چرا شما جلوتر ازایشان راه افتادی و وارد اتاق شدی؟!!!... ☀️یکی از نوادگان دختر حضرت امام (ره) از ایشون پرسیدند: آقا! ما چه کنیم که شوهرمان رفتارشون با ما مثل رفتار شما با خانم شود؟ حضرت امام فرمودند: شما هم فداکاری کنید... دکتر گفت: برو به امام بگو به خاطر این که کمتر دارو بخورید، باید این یک سیخ کباب را میل کنید. امام فرمود: نمی خورم. به دکتر که گفتم... گفت: به امام بگو برای این که فلان قرص را نخورید،کباب را بخورید. مطلب را به امام گفتم.او یک نگاهی به من کرد و فرمود: این میز را بخور. گفتم: بله آقا؟ فرمود: این میز را بخور. حاج احمد آقا و نوه امام (خانم اعرابی) هم بودند که زدند زیر خنده. خودد امام هم خندید و بعد گفتم: آقامن که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تونمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم... منبع: برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، محمد حسین رحیمیان ☀️حضرت امام روزی به آقا مصطفی می فرمایند تو که میگویی ایشان عارف بزرگی هستند بروید و به ایشان بگوئید که من در فلان تاریخ چه خوابی دیده ام؟... حاج آقا مصطفی می روند خدمت آیت الله کشمیری... آیت الله کشمیری در جواب سوال آقا مصطفی می فرمایند: که به پدرتان عرض کنید که شما خواب دیدید که فوت کرده اید و شما را در قبر می گذارند ودرکنار پهلوی راستت سنگی هست که شما را اذیت میکند، آقا امیرالمومنین (ع) می آیند و آن سنگ را بر می دارند و شما راحت میشوید... پس از این که آقا مصطفی صحبت های آیت الله کشمیری را بیان می کند در این موقع حضرت امام (ره) می فرمایند: بله! من همین خواب را دیده ام، حالا برگرد و تعبیرش را بپرس... آیت الله کشمیری می فرمایند: که این نجف به مانند قبر است، ایشان در مضیقه و تنگنا هستند و آن سنگ شاه ایران است و موانعی هست که در سر راه اهداف ایشان هست و آقا امیرالمومنین (ع) آن مشکلات را از سر راه ایشان بر می دارند و ایشان پیروز میشوند و بر می گردند به ایران و به اهداف شان می رسند... در توضیح ماجرای خواب امام خمینی(ره) و تعبیر آن توسط آیت الله کشمیری ادامه داد: آقا مصطفی میگویند که در اینجا از آیت الله کشمیری سوال کردم که من در آن پیروزی جایم کجاست؟... آیت الله کشمیری در پاسخ می فرمایند که شما در آن زمان نیستید... ❌ شما جایز نیستید با این تلفن تماس بگیرید! ▪️خبر دادند حاج آقا مصطفی، پسر بزرگش شهید شده. خانواده خواستند، با تلفن منزل تماس بگیرند تهران. امام گفت: تلفن بیت از بیت المال است. شما کار شخصی دارید، جایز نیست با این تلفن تماس بگیرید! °•◉✿@yafatemeh313yar✿◉•° 💠کانال چلچراغ معارف و احکام 👇 🆔eitaa.com/chelcheraaqHM