eitaa logo
گلچین یک از هزاران/حیفه نبینی
184 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
13.6هزار ویدیو
39 فایل
کرسی آزاداندیشی پیرامون مسائل روز ملت ایران و امت اسلام با ارائه مطالب دینی و سیاسی عنوان اولیه کانال؛ «چلچراغ معارف و احکام حم» است. (حم/HM = حسینی منتظر) @chelcheraaqHM در ادامه، ممکنست عنوان یا عکس پروفایل آن، تغییر کند اما نشانی آن، ثابت خواهد ماند!
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۱): مزیت و ایران، بر تمام انقلابات و نظامات تاریخ انسان در کل جغرافیای زمین، همین است که هر دو عنوان مذکور، اجازه نمی‌دهد بین و ، پارادوکس و تضاد مرسوم همه آن‌ها برقرار باشد. بزرگترین دهشتناک و بالتبع ضربه سنگین مهلک بر «نهضت+نظام» از جانب کسانی بر ، تحمیل گردید که انقلاب و نظام را آشتی‌ناپذیر تلقی کرده و حتی بر آن تصریح و تأکید می‌کنند! در این بر آنیم تا چنین معضلی را که بسیاری از و را به کام خود کشیده است، مورد قرار دهیم. نگارنده این سطور بلحاظ خانواده (روحانی سنتی بودن ابوی و روشنفکر شورشی بودن اخوی - در قالب شریعتی‌زدگی! - و لاجرم مباحثاتی طویل در حد مشاجراتی شدید!) بالتبع از مقطع ۱۴ سالگی (از ۱۳۵۵ هجری شمسی) وارد فعالیت‌های گردید که شاید زودهنگام ولیکن نقطه عطفی در مسیر زندگانی او بود! و شاید اولین و مهمترین دغدغه بنده از همان سال، همین بود که بدنبال مطالعه مقاله‌ای از ! با عنوان «نهضت و نظام» شکل گرفت که؛ نهضت یا نظام؟! و یا هر دو؟! توصیه می‌کنم متن کامل مقاله مذکور را در فصل ذی‌ربط کتاب و آن (در ذیل سلسله مباحث وی) مطالعه بفرمائید. (گلچینی از متن و صدای ذی‌ربط، ضمیمه این مقاله است) بعد از مطالعه مقاله مذکور، مصمم به ورود در انقلابی شدم که فرجام آن، استقرار بود که بعداً با به «جمهوری اسلامی» تغییر یافت. ولیکن با این دغدغه که آیا خواهیم توانست، نظامی را اقامه کنیم که انقلاب را قربانی خود نسازد؟! اشاره‌ای به جغرافیای زمانی این دغدغه: در سال ۱۳۵۱ از روستا به مهاجرت کرده و به مدت پنج سال در محله جنوبی ، ساکن بودیم و بنده در شهاب (واقع در ضلع جنوبی که بعد از انقلاب، به مجتمع آموزشی بعثت تغییر یافت) مشغول تحصیل بودم و در مقطع سوم راهنمایی، با شور انقلابی‌گری خود، اقدام به تشکیل سرّی نمودم. در آن دوران، شیفته داستان‌های ، بودم که عنوان خود را از نام یکی از کتاب‌های وی اقتباس کرده بودم. ایجاب می‌کرد که با اتمام ، کرده و در به (شاگردبازاری) بپردازم و اولین من زیر یک‌هزار تومان بود که حداقل فایده آن درآمد ناچیز، این بود که لااقل سربار خانواده نباشم و در مسیر قرار بگیرم. در بازار تهران () فعالیت‌های سیاسی بنده، تشدید شد و اقدام به تشکیل سرّی «گروه انقلابی بازار» نمودم. کارگران انجمنی؛ انقلابی‌تر از دانش‌آموزان سلحشوری بودند! میرزای حجره ما از اعضای بود که به قرابت و ارادت خاصی داشت که دارای گرایش‌های مثلاً ملی_مذهبی بود و در طیف و وفاداران به به شمار می‌رفت. بنده بلحاظ ملاحظات اسلامی، قاعدتاً با آن‌ها مرزبندی داشته و نمی‌توانستم جذب آن جریان بشوم که تدریجاً هم همه آن‌ها از بام بلند نهضت+نظام ما افتاد! گروه (و بتعبیری دقیق‌تر؛ گروهک!) ما نقش قابل توجهی در از طریق به آشوب و تظاهرات کشیدن سراهای آن داشت. لازم به ذکر است که تهران دارای سه طبقه اجتماعی بود که عبارت بودند از؛ ۱) ارباب‌ها که صاحبان سرمایه بودند و تجار نامیده می‌شدند. این عده معمولاً ساعت ۱۰ به بعد به حجره خود سر می‌زدند و هنگام ناهار هم می‌رفتند. ۲) میرزاها که طبقه کارمندان را تشکیل می‌دادند و معمولاً از ساعت ۸ الی ۹ صبح وارد محل کار شده و چند ساعتی پس از صرف ناهار، بازار را ترک می‌کردند. ۳) شاگردها که عمدتاً امور خدماتی (نظافت، آبدارچی، نامه‌بری، باربری و امثالهم) را بر عهده داشتند که معمولا از ساعت ۷ الی ۸ صبح در محل کار خود حضور یافته و تا غروب مشغول کار بودند. بنده جزو طبقه سه بودم اما کارهای من آنقدر زیاد نبود که و نداشته باشم. (حضور کارگرانه بنده در بازار؛ یک سال منتهی به ۱۳۵۷ تا یک سال بعد از آن بود. در سال ۵۹-۱۳۵۸ در سودای به همه جهان، قدم در راه و گذاشتم که با وقوع به محاق افتاد و لذا در سال ۱۳۶۰ عازم جبهه‌های شدم. غرض از ... ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۳۹۸ چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش ۰۴): ... بزرگم در مباحثات تندوتیز قبل از خود با ، تا آنجا پیش رفته بود که به پدرمان توصیه می‌کرد تا خود را از (بعنوان نماد تشیع صفوی!)، نماید! و به همین علت، وقتی که بنده هم معمم شدم، با حقیر هم تا حدودی تندخوئی پیشه کرد! اگرچه تدریجاً متوجه خبط و خطای خود گردید و در دفاع از از ما هم پیشی گرفت! که شاید بشود به کاسه داغ‌تر از آش هم تعبیر کرد!! ولیکن در دوران بودن او علیه (بعنوان نماد و بالتبع دشمن !) باعث گردید که بنده این را خیلی حساس‌تر دنبال نمایم و عمیق‌تر و دقیق‌تر بکاوم و نهایتاً خود به در آیم! اگر اخوی، شجاعانه به با نپرداخته بود، شاید بنده به امر مطالعه و ، حساس و علاقمند نمی‌شدم! در بخش قبلی این سلسله مقالات، قسمت اول سخنرانی دکتر شریعتی در موضوع نهضت و نظام تقدیم گردید و اینک تکمله آن: و (در بیان ): (قسمت دوم): ... حال با این پیش‌زمینه که گفته شد نگاهی اجمالی به می‌اندازیم: دارای دو دوره کاملا منفک و جدا از هم است یکی دوره‌ای از قرن اول – که خود تعبیری از است در برابر (= تسنن) تا اوائل ، دوره و حرکت شیعه است و یکی دوره‌ای از زمان صفویه تاکنون که، دوره تبدیل شدن است به . شیعه در زمان پیشین اقلیتی بود محکوم و بی‌قدرت که نمی‌توانست با به برود نمی‌توانست نام را بر زبان بیاورد و حتی نمی‌توانست خودش را در معرض چشمها انجام بدهد. همیشه تحت تعقیب بود و همیشه در و و پنهان در . حالا همان شیعه تبدیل شده به یک بر کشور که بزرگترین نیروهای رسمی از او حمایت میکند... همان و شیعه که همواره جبهه پیشتاز با حکومت‌ها بودند و پیوسته سپر و آماج تیرهای ، همانها در عزیزترین و مجلل‌ترین و مرفه‌ترین شرایط، زندگی میکنند و دوش به دوش حاکم می‌نشینند و در مورد حاکم قرار میگیرند و حتی حاکم قدرت خودش را به عنوان قدرتی تلقی میکند که به از که زمان‌اند و ، گرفته و اینها هم به از به او کرده‌اند.! پیروزی بزرگ. شیعه درست از همین موقع که همه پیروزیها را به دست آورد، خورد و از زمانی که همه موانع انجام اعمال مذهبیش و مشکلات ابراز احساسات شیعه برطرف شد و از هنگامی که عوامل قدرتهای کوبنده او به تشویقش پرداختند و با او همگام شدند از حرکت ایستاد و به یک اجتماعی حاکم تبدیل شد. این «قانون تبدیل حرکت به نظام» است که بدین صورت یک ایمان جوشان که همه را به هیجان و حرکت دگرگونی انقلابی می‌آورد و تبدیل میشود به یک انتیتوسیون. (از کتاب و دکتر شریعتی) چنانکه ملاحظه شد؛ ، را نماد و و را نتیجه و سازمانی‌شدن و تلقی می‌کند. در باره دکتر شریعتی، متعاقبا توضیحاتی تقدیم خواهم کرد. همانطور که اشاره کردم؛ مطالعه این مقاله، دغدغه عجیبی به جانم افکنده بود و مرا در خود مچاله می‌کرد و لذا در صدد آن بودم که این را بنحوی حل نمایم که نه سیخ بسوزد نه کباب! البته تعبیه در عنوان و (و بالتبع؛ حکومت) تا حدودی مایه بود ولیکن بنظرم کافی نبود! حتی شعار فراگیر «تا نهضت ادامه دارد» و «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از محافظت بفرما» در دعای همگانی ) برای فرونشاندن بنده، کفایت نمی‌کرد و دنبال تضمینی مطمئن‌تر بودم! آن‌زمان، چندان دقت و تمرکزی روی هر دو کفه ترازوی نهضت و نظام، نداشتم! فلذا دلهره مذکور چنان در ذهنم خلیده بود که به هر بهانه‌ای مترصد آن بودم که نتیجه بگیرم، انقلاب تمام شد و الفاتحه!! یعنی هرچه از روز ایران که می‌گذشت، این در بنده عمیق‌تر می‌گردید و گویا برای آن روزشماری می‌کردم! اما فتح و عبارت «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» در تعبیر آن، همچون آبی بر حقیر بود اما .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸ بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434 بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435 مندرج در کانال چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff
✍️ تحریری «اسلامیت؛ قدر مشترک نهضت+نظام» و خطر سهمگین عدم فهم این مطلب خطیر!! (بخش 05): بخش 01 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/433 بخش 02 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/434 بخش 03 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/435 بخش 04 👈 https://eitaa.com/chelcheraaqHM/441 مندرج در کانال چلچراغ و حم: https://eitaa.com/joinchat/741802216C0aad7d8aff ، بدنبال سال‌ها علمی و عملی با و بالتبع تحمل مضایق مختلفی از تا در (ساواش) در خود از به خارج از کشور (به ؛ محل تحصیلات دانشگاهی او) غافل از اینکه کلیه تماسهای تلفنی از جمله خانواده او، به دقت می‌شوند، مرتکب دو شده و توسط به قتل می‌رسد: ۱) هنگام خروج از کشور با همسرش تماس می‌گیرد که ساواش، سوار تماس بوده و مانع گریز و الحاق همسرش می‌شود. ۲) دو دخترش که موفق به فرار از کشور می‌شوند، در فرودگاه ، دکتر شخصاً به استقبال آن‌ها رفته و بالتبع توسط ساواش برون‌مرزی تحت شناسائی و تعقیب قرار می‌گیرد و فردای آن‌روز بطرز مشکوکی در آپارتمان خود به قتل می‌رسد. همچنانکه بصورت مرموزی در همان سال و به می‌رسد. انجام دو «ترور بدون رد پا» در دو عرصه و نشان از حرفه‌ای‌تر شدن در بود. متقابلا دو مذکور موجبات پیوند و را فراهم ساخته و ۵۷ را رقم زده یا اینکه باعث تشدید و تسریع آن می‌گردند. عصاره عملکردهای علمی و عملی شهید شریعتی را می‌توان در ایده او خلاصه کرد که متأثر از فضای و خاندانی خود، تعقیب می‌کرد. وی از مقطع خود در و تکاپوی برپائی انقلابی از جنس نهضت (س) بود. صاحب کتاب «فاطمه، است» پیوسته بدنبال اقامه نهضتی و بتعبیر خودش بود که ریشه در «فاطمه و ابوها و بعل‌ها و بنی‌ها» و خانه گلی او داشته باشد ولیکن با موانعی هم مواجه بود که عمر و حیثیت و جان خود را بر سر تقابل با آن‌ها گذاشت. «قتل نوه عزیز توسط !!» در و اسارت قاعدتاً از بزرگترین معماهای شریعتی از کودکی بوده و کمتر نوجوانی پیدا می‌شود که به این نیاندیشد. و اینکه چرا (ص) توسط و تبدیل به علیه تک تک آن‌حضرت می‌گردد؟!! ظاهراً شریعتی از طرفی به این نتیجه رسیده بود که «هر نهضتی که به نظام برسد، تیشه به ریشه خود زده و نابود می‌گردد»! و از طرفی در جستجوی راه‌حل مناسبی برای «حل معضل تبدیل نهضت به نظام» بود. بهترین راه‌کار را توسل به (بویژه ) می‌دانست و لذا هرگز نمی‌توانست فردی بی‌دین و غیرشیعه باشد ولیکن با و اباطیلی در پوشش و هم هرگز نمی‌توانست کنار آید. فلذا به هر قیمتی را واجب‌ترین کار خود می‌دانست. او اگرچه در مراوده دائمی با چپ‌اندیش‌های عصر خود (بویژه توده‌ای‌ها و نیز ملی‌گراهائی که برای دین، چندان تره خورد نمی‌کردند!) بود که دین را توده‌ها تلقی می‌کردند، ولیکن او را گوهری گران‌بها و کیمیائی کم‌یاب می‌دانست که باید شود. شریعتی و در ذیل آن؛ (در قالب تشیع علوی و تشیع صفوی!)؛ مهمترین سرفصل‌های مطالعاتی و آنگاه او بودند. شریعتی، سرستیزی شورمندانه‌ای با خلفای اموی و عباسی و.. داشت که خود را جا زده و را فریفته‌اند ولیکن نه به قیمت میان و ، آنهم در مقابل دشمنانی عمدتاً ( و ) که به هیچ صراطی مستقیم نیستند. و همزمان زیربار «شیعه به هر شکلی» هم نمی‌رفت و شدیدا در تکاپوی مطلب بود. لذا برخی همچون را پلیدتر از می‌دانست که هر دو دست‌پخت و هستند. همانطور که اشاره کردم؛ (لغزش‌های فکری دکتر شریعتی) عنوان کتابی‌ست که در دکتر در دست تحریر داشتم و دارم. یکی از دکتر؛ در مسئله «تباین و یا حرکت و نهاد» در افکار اوست. وی در همین راستا به اندیشه و می‌رسد و در همین مسیر آنرا با یکی دیگر از زیرساخت‌های فکری خود مبنی بر اینکه حاکمان همیشه تاریخ؛ ، و بوده‌اند، می‌آمیزد! شریعتی ترجیح می‌دهد در «تعارض آشتی‌ناپذیر نهضت و نظام»، طرف نهضت و انقلاب را گرفته و با نهاد و نظام به برخیزد. از طرفی .. ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار۱۳۹۸
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 سه سید؛ کابوس اسراعیل و حرامیان کلیپی در دست به دست می‌شود که بنظر می‌رسد با تهیه شده است! (ص)، در این کلیپ (که بمنظور انتقا‌جویی از سادات و شیعیان تولید شده)، ناروا و توهین‌آمیزی را به (س) نسبت داده‌اند. سازنده این کلیپ، عبارات خود را به کتاب عبدالحسین زرین‌کوب مستند نموده که بعد از نقادی علمی و تاریخی (توسط استاد شهید مطهری و سایر محققین) و اثبات پوچ بودن ادعاهای واهی آن (که در زمان ستم‌شاهی و بر اساس کتاب نامعتبر تهیه و منتشر شده بود)، از تألیف کتاب خود پشیمان شده و برای جبران خبط خود، اقدام به تألیف کتاب نمود. البته بعید نیست که در به (که همانند ، عنوان مسلمانی را یدک می‌کشیدند) به فرماندهی عمربن‌خطاب (که دست‌پرورده خاخام‌های برای نفوذ در بود)، جنایات و مفاسدی علیه صورت گرفته باشد ولیکن نسبت دادن آن به منادیان اسلام ناب ، توطئه‌ای اسراعیلی از زنجیره است که از صدر اسلام تاکنون پیوسته بر آن دمیده‌اند. خصوصاً در عصر حاضر که رژیم دست‌نشانده به سرکردگی در منطقه تحت ضربات جبران‌ناپذیر امت ساداتی چون سیدعلی، سیدحسن و سیدبدرالدین قرار گرفته است و چون غریق به هر حشیشی چنگ می‌زند! : «و قل جاء الحق و زهق الباطل. إن الباطل کان زهوقا» (۱۷/۸۱) ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۷/۲۶ 🌐👈حیفه نبینی👉 💠 🎲👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 آینده شوم تهران! (قسمت ۰۵): بسمه تعالی تهران در روایات دینی (((مقاله دوم))) (علیه‌السلام) در باره در می‌فرماید: تهران به حدی می‌رسد که: کاخ‌هایش چون کاخ‌های بهشتی می‌شود و زنانش چون می‌گردند. لباس‌های را می‌پوشند، خود را به در می‌آورند، بر زین‌ها [زین اسب؟ زین دوچرخه؟ زین موتور؟] سوار می‌شوند، به همسران خود تمکین نمی‌کنند و درآمد شوهران‌شان آن‌ها را کفاف نمی‌دهد. از آن‌ها به قلّه کوه‌ها فرار کنید و همانند روباهی که بچه‌های خود را برداشته‌اند و از لانه‌ای به لانه‌ای می‌گریزند، کودکان خود را برداشته، از پناهگاهی به پناهگاهی بگریزید. (فرهنگ موعودنامه چاپ ۲۴ سال۱۳۹۰ ص۲۳۶ بنقل از: الزام‌الناصب ص۱۸۳؛ منتخب‌الاثر ص۴۳۰؛ بحارالانوار ج۵۲، ص۲۵۸؛ روزگار رهایی ج۲، ص۷۶۲) *** همچنانکه در قسمت قبل اشاره شد، دوران نزدیک به زمان (عج) طبق اشاره دهها جلد و مقارن با علائمی است که آنها را می‌نامند. یعنی اینکه آقا اصلاً بصورت ناگهانی نیست بلکه با علامتهای متعددی همراه خواهد بود. این در مورد اشاره قرار گرفته و تاکنون تفاسیر مختلفی هم از آنها به عمل آمده است. ولیکن اگر قدری بیشتر دقت کنیم بخوبی متوجه می‌شویم مفهوم دیگری هم موضوعیّت دارد که عبارتست از !! یعنی یک سلسله مسائلی هم هست که مانع ظهور امام زمان (علیه‌السلام) هستند. همچنانکه نیز دشمنان و مخالفینی دارد و لذا در تحقق خود با موانعی مواجه هست که دوازده فرقه از آنها را (تحت عنوان 👈موانع تحقق جمهوری اسلامی👉) در مقالات قبلی بر شمردیم. ظهور آقا هم موانعی دارد. یکی از بزرگترین موانع ظهور (عج) «اهالی شهر تهران» هستند. شاید باور این مسئله برای ما تهران‌نشینان قدری سخت باشد؛ آنهم در این عصر خاصی که اهالی آن به امامشان می‌بالند ولیکن واقعیت بسیار تلخی است که نیازمند تأمل و کالبدشکافی و آسیب‌شناسی است. عمق تا آنجاست که «تهران تا خراب نشود امام نخواهد آمد»! و این مسئله بسیار تلخ و گران، براستی خیلی عجیب و شگفت‌انگیز است! روایتی داریم مبنی بر اینکه که در آخرالزمان ۱۳ طایفه و شهر با امام زمان(علیه‌السلام) به شدت دشمنی و خصومت خواهند ورزید که یکی از آنها اهالی شهر تهران هستند. حالا بفرمایید که شما حضار [وعاظ] محترم تهرانی کجای کارید؟! ما ساکن و شاغل در این شهر بدفرجام هستیم و در معرض این قرار داریم. مردمی که پرچمدار (ص) و است و کمتر کوی و برزنی در آنست که و کمتر محله‌ای هست که نداشته باشد و مردمانش اینهمه و دارند و ندای و فریاد یا امام زمان؛ یا امام زمانشان بر آسمان بلند است و یکروز قطع نمی‌شود و هر معبری هم به نام نامی شهیدی مزین و معطر است و... چگونه می‌شود که تبدیل به زمان(عج) خواهند شد؟! بسیار قابل تأمل و عبرت‌انگیز است. باید کنیم تا بدائی رخ دهد. روایات حاکی از آنست که تا مردم این شهر خفه نشوند آقا ظهور نمی‌کنند! ولیکن مسئله اینجاست که قبل از اتفاقاتی واقع خواهند گشت که حائز اهمیت می‌باشند. یعنی اینطور نیست که یک‌شبه تبدیل شوند به دشمنان قسم خورده آنحضرت. بلکه متأثر از فتنه‌ها و پروسه‌های متعددی بوده و به چنان و پستی خواهند رسید. بیهوده نیست که از یاران امام زمان(عج) حتی یک‌نفرشان از تهران نیست. اگرچه تعداد قابل توجهی از آنان و بلکه اکثرشان از هستند. اما ایران یکطرف و تهران یک طرف! اگرچه طبق روایتی از هم لشگری (۷۰ هزار نفری) برای جنگیدن با امام زمان حرکت خواهد کرد و تا حمله خواهند کرد! تحقیقات حاکی از آنست که تقابل و خصومت دشمنان امام زمان و دشمنان ریشه در دو مسئله دارد یکی و دیگری . کسی که نطفه‌اش باشد یا لقمه‌اش حرام باشد و بلکه هر دو (زیرا لقمه حرام به نطفه حرام هم می‌کشد و بالعکس) مطمئناً سرانجامی جز مقابله و مقاتله با (عج) و نیابت عامه و ندارد. البته در روایات مربوط به تهران موارد متعددی بیان شده است که همه آنها دست به دست هم می‌دهند تا به یک و وحشتناکی دچار شوند. نتیجه این بسیار خطرناک مردم تهران، تشکیل شورایی در این شهر است که بزرگترین شاهکار آن قانونی خواهد بود که طبق بیان دیگری از امام صادق(ع) با آن (= ) برای بار دوم در اینجا شکسته خواهد شد. ...ادامه دارد. ✍سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۳/۹/۲۴ 🌐کانال👈حیفه نبینی👉 💠 🎲گروه👈محل نظرات👉 🙏
هدایت شده از پژوهشگاه حم
4.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تعبیر جالب رهبر انقلاب راجع به کسانی که خیلی ادعای «ایران» را دارند و شعار «جانم فدای ایران» سر می‌دهند: ما که ندیدیم این‌ها برای ایران سینه سپر کنند، شما کِی به قربان ایران رفتید؟ ‌‌‌📌 لشکر انقلابی را دنبال کنید⚡️ 🚨@lashkare0120 ☝️از پیام‌های وارده☝️ نقدونظر 👌جانم فدای ایران! این شعار در طول قرون متمادی، از زمانی پیدا کرد که نقش آخرالزمانی در سخنان گران‌مایه (ص)، برجسته شد. در عمل هم تاکنون شاهدیم که این سرزمین مقدس و شهید پرور، قطب بوده است و روز به روز هم علوی‌تر و فاطمی‌تر و حسینی‌تر و مهدوی‌تر شده و می‌شود و خواهد شد. البته وجود نحس (سرسپرده به و ) در بین این و ، قابل انکار نیست، تا آن‌جا که از دشمنان (عج) شده و نهایتاً نابود خواهند شد. ایران، کماکان بصورت توفنده در صحنه بوده و خواهد بود و با خود، را از لوث وجود کلیه دشمنان داخلی و خارجی، پاکسازی خواهد کرد و در نبردی جهانی، نظام پلید را درهم خواهد شکست و بی‌درنگ به یاری (عج) خواهد شتافت. بنابراین، هرگز تجزیه و حتی تضعیف نخواهد شد و این هستند که به هزیمت و اضمحلال کشیده خواهند شد. و اما بی‌شرف‌های وطن‌فروشی که با شعار کذب «نه غزه نه لبنان/جانم فدای ایران»، تهران را به آشوب کشیدند و در گوشه کنار می‌کشند، مشتی بیش نیستند که صرفاً «عرض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند»! ✍️حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۰۱/۱۶
هدایت شده از پژوهشگاه حم
🇮🇷﷽☫ 🔻@SMHM212 یقظه مغموم با غزه مظلوم ؛ «ام لهم قلوب اقفال‌ها» (۴۷/۲۴) ... یا برای آن‌هاست قفل‌هایی بر دل‌هایی؟! : «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة» ؛ جمع قلب ؛ جمع قفل ؛ بیداری و هشیاری ؛ رهایی و نجات هنوز هم بیداری‌های متأثر از قضایای بسیار تلخ ، برایم مسئله عجیب را تداعی می‌کند که 👈قبلاً هم اشاره‌ای رفته‌ام!👉 انسان‌هایی که به عللی از جمله غرق در خودخواهی بودن، ، ، ، ، و خود را قفل‌ها زده‌اند! و گشودن آن‌ها بالطبع، نیازمند کلیدهایی است متناسب با همان قفل‌ها! ⁉️ ولیکن سؤال اینجاست که چرا بعضی قفل‌ها بسیار گران‌بها هستند؟! شاید جوابش این باشد که کلیدهای گران‌بها، قفل‌های کمی یا کیفی ارزشمندی را می‌گشایند که باید بگشایند! چنانکه اقتضای رهایی انسان‌ها از قفل‌های نادانی و حیرت گمراهی، ضرورت می‌یابد تا صحنه ، رقم بخورد! از گرانی این کلید، می‌توان به عمق بحرانی قفل‌های حاکم بر قلب‌ها پی برد! بیداری غرق در فرهنگ منحط ، عجیب است اما عجیب‌تر از آن اینست که در همین ایران، با حیواناتی (بل هم أضل) مواجهیم که دم از می‌زنند و در عین‌حال از کشتار وحشیانه ، خوشحالند! زیرا که آنان را می‌پندارند! و جوابی هم به این مطلب ندارند؛ چگونه است که خود (ع)، از کندن خلخال از پای یک زن ، نزدیک است دق کند! ⁉️بیداری این ، رهین چیست؟! ✍حسینی(منتظر) 🌐 حیفه نبینی | نظرات ۱۴۰۴/۳/۳