eitaa logo
چشمه جاری
522 دنبال‌کننده
722 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 همان طور که غذا در معده انباشته می‌شود، مطالعات ذهن را انباشته و خسته می‌کنند و حتی باعث اختلال دستگاه ذهن می شوند، لذا باید این مطالعات، با تفکّر هضم شوند و دسته بندی شوند و مورد بهره برداری قرار بگیرند. 🔷 مطالعات، مانند آب هایی است که در استخرِ ذهنِ آدمی انبار می شوند. این آب ها بر اثرر مرور زمان سبز می شوند و کِرم می‌گیرند و بر اثر حوادث تبخیر می شوند. 🔷 اما تفکرات، مانند چشمه هایی هستند که در درون می جوشند و همیشه زلال و گوارا و پاکیزه هستند و حتی استخرها را به جریان می اندازند و از رکود و از رسوب و از تبخیر و لجن رها می‌سازند. 🔷 مطالعات، عقیم و نازا هستند و شناخت و عشقی نمی آورند، چون معرفت و عشق، نتیجه تفکر است نه مطالعه. 🔷 پس باید مطالعات با تفکر تکمیل شوند تا از عُقم و نازایی خلاص شده، معرفت و عشق و حرکت و عمل بیاورند. 📚 روحانیت و حوزه، ص ۱۹۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 فكر و عقل و عشق با هم تضادى ندارند، كه هر يك ديگرى را به دنبال مى‏آورد. فكر مى‏يابد و عقل مى‏سنجد و عشق به بهترين دست مى‏دهد و حركت و عمل شروع مى‏شود. 🔷 اگر مى‏بينى كه با عشق هم هنوز كارى نكرده‏اى، اين به خاطر همان است كه بارها گفته شد. كسى كه مى‏خواهد كارى را انجام دهد بايد از كارهاى كوچك شروع كند. 🔷 اين قطعى است كه با فكر، شناخت‏ها سبز مى‏شوند و حركت‏ها شروع مى‏شوند. ولى بايد توجه داشت كه فكر همچون بذرى است كه در زمينه‏ى ذهن تو مى‏رويد. اين بذر به آبيارى و پاسدارى نياز دارد. هيچ كشاورز ابلهى، بذر را به خاك نمى‏دهد كه برود و در تابستان خرمن بگيرد. 🔷 بگذر از اينكه ما بر روى اين بذر ضعيف آن قدر پايكوبى كرده‏ايم كه اگر رستم هم بود نمى‏توانست از آن زير، سر بر كشد و برويد. اين است كه فكر، ذكر مى‏خواهد و يادآورى. و فكر و ذكر، عهد مى‏خواهد و پيمان. 🔷 فكر به تنهايى مى‏ميرد و در تنهايى جوانه نمى‏زند؛ اما همراه پاسدارى و ذكرها و همراه آبيارى‏ها، سر مى‏كشد و جان مى‏گيرد و به پيمان و عهد مى‏رسد؛ و به عشق و طلب مى‏رسد؛ و به تمرين و ورزش مى‏رسد؛ و در نتيجه به عمل مى‏رسد و در عمل، تولد مى‏يابد. 🔷 فكر و ذكر در ما شناخت‏هايى را سبز مى‏كنند، البته ضعيف. و عهدهايى را به دنبال مى‏آورند، البته نه چندان سنگين. و عمل‏هايى را به دوش مى‏گيرند، البته نه چندان بزرگ. ولى با عمل و حركت، همان شناخت‏ها و عشق‏ها نيرومندتر مى‏شوند و به يقين مى‏رسند. با حركت و عمل و با عبادت، يقين ريشه مى‏دواند. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقين‏»، با يقين هم، به شهود و ديدار و به لقاء مى‏رسند. «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقين ‏لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ»، و با يقين پرده‏ها كنار مى‏روند و بدون واسطه، مسائل درك مى‏شوند. 🔷 و اين پيداست كه به دنبال شهود، حركت است؛ و پس از تشهد، تسليم. اين گونه مسائل به دنبال مى‏آيند: فكر ذكر عهد عمل يقين شهود تسليم. هنگامى كه در يك مرحله سستى كنيم و در يك مرحله شكر نداشته باشيم، به مرحله‏ى ديگر نمى‏رسيم و در جا مى‏زنيم. 🔷 و اين پيداست كه ايستايى و درنگ و ركود، گنديدگى دارد و خستگى و تنهايى و مرگ. تسليم براى آنهايى است كه به تشهد رسيده باشند و ديدار براى آنهايى است كه پس از شناخت، حركت كرده باشند. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۵۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری 🔷 یک روز به استاد صفایی رحمة الله علیه گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟ 🔷 استاد گفتند: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمی دانند، یا از نفرت هایی انباشته اند و یا بدبین اند. من یا می گذرم «مَرُّوا كِرَامًا» یا با آنها حرف می زنم. 🔷 تعریف کرد: روزی در تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم. 🔷 وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوط به عمامه ام بود. دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد⁉️ 🔷 ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا عفو کنید. کلام مظلومانه و از سر خیرخواهی چنین اثر می گذارد. 🔷 با آن دو نفر صحبت هایی شد، بعد استاد نگاهش را به من دوخت و گفت: یکی از آنها به حوزه آمد و طلبه شد و دیگری به جبهه رفت و میان بر زد. 🔷 چه نفسی و چه نفوذ کلامی که از فحاشان، طلبه و شهید بیرون می کشید. 📚 مشهور آسمان، ص ۵۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي‏ غِنَايَ‏ فَكَيْفَ لاَ أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي إِلَهِي أَنَا الْجَاهِلُ فِي عِلْمِي فَكَيْفَ لاَ أَكُونُ جَهُولاً فِي جَهْلِي». 💠 خداى من! من در متن بى‏نيازى و غنا، محتاجم؛ پس چگونه در وسعت فقر و نيازهاى خود، فقير نباشم. 💠 من در آنچه كه مى‏دانم جاهل و نادان هستم؛ پس چگونه در جهل و نادانى خودم، جهول نباشم. 💠 غنا و بى‏نيازى و علم و آگاهى من، محدود و محكوم است. نداشته‏ام، به آن رسيده‏ام و دو باره از دست مى‏دهم. اين محدوديت به تحول و بود و نبود و اين محكوميّت به دادن و گرفتن، مرا شرمنده مى‏سازد كه دم از بى‏نيازى و آگاهى بزنم. 💠 گذشته از حد و حكومت كه مرا در خود گرفته، من چقدر مى‏دانم و چقدر نمى‏دانم و نادانى‏ها چقدر بر دانايى‏هاى من اثر خواهد گذاشت و آن را دگرگون خواهد ساخت؟ 💠 خدا اى آخرين فرياد! بگو با اين همه فقر با اين همه جهل چه مى‏كنى؟ رهايم مى‏سازى، به خودم وامى‏گذارى؟ يا با تمام ادعاها و تفرعن‏ها به تربيتم و شكستنم مى‏پردازى تا ديوارهايم بريزد و حصارم به وسعت باز گردد ...؟ 📚 چهل حديث، ص ۲۸ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ ما وسایل اتاق را کنترل می کنیم. ماشین هایی را که داریم کنترل می کنیم. امکاناتی را که داریم کنترل می کنیم، ✴️ حتی قلمی را که داریم یا میز و تختی را که در اختیار ماست و یا چیزهایی را که به ما سپرده شده، همه اینها را کنترل می کنیم، ✴️ ولی خودمان را اصلاً به حساب نمی آوریم! در حالی که خود ما نیز یک چیزی هستیم. ✴️ خود ما یک سرمایه ای هستیم، وجودی هستیم که خداوند به خودش دست مریزاد گفته است «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ». ✴️ پس این وجود را چه شده است؟ هم و غمش چیست؟ رنج وشادی اش کدام است؟ به چه روی آورده است⁉️ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ ماشینی می خواهم، کفشی می خواهم، بچه ام مشکل دارد، پروستات او مشکل دارد. ✴️ اینها همه مسأله من است. شب و روز من را می گیرد، حتی چاه خانه ام بند است و آب رد نمی کند، ذهن انسان را مشغول می کند، ✴️ چه شده که ما این قدر به این کم ها فکر می کنیم، ولی به آن زیادتی وجود خودمان هیچ توجهی نمی کنیم⁉️ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 آقای نیاکان 🔶 نمی دانستم استاد صفایی رحمة الله علیه تازه صبح از مشهد رسیده. گفتم: می آیید برویم مشهد؟ 🔶 نگفت صبح رسیدم! گفت: برویم!. و دو نفری با اتوبوس به سمت مشهد راه افتادیم. 🔶 کلیه هایم مشکل داشت. تا اتوبوس نگه داشت پیاده شدم که بروم سرویس بهداشتی. 🔶 در توالت را که باز کردم حالم داشت به هم می خورد؛ چاه توالت گرفته بود و کاسه توالت پر از... 🔶 برگشتم داخل اتوبوس. شیخ گفت چه زود برگشتی!؟ قضیه را گفتم. شیخ چیزی نگفت و از اتوبوس پیاده شد. 🔶 بعد یک ربع حاج شیخ برگشت. با آستین و شلوار بالا کشیده صمیمی و مهربان، گفت: برو تا کلیه هات از کار نیفتاده. 🔶 استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه توالت را برایم تمیزِ تمیز کرده بود! 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۷ ژوئیه،‏ ۱۸.۳۰​.mp3
24.02M
✅👈 سخنرانی استاد انصاریان در بیست و سومین آیین نکوداشت استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 علامه خبیر بزرگوار مرحوم صفایی به آیه «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا...» دلخوش بود و حرکتش را ادامه داد. 🔷 ایشان یک طبیب اثرگذار، دوار و معالج بود و در تاثیر نفس و تربیت در عصر ما، در قافله ای بود که در آن قافله افرادی همچون آخوند ملاحسینقلی همدانی، سید علی شوشتری، سیدعلی قاضی بودند. 🔷 کسانی که علیه ایشان اقدام کردند، نوشتند، محکمه برگزار کردند، پیش وجدان خودشان راحتند؟ در قیامت چطور؟ هرچند او آنقدر بزرگ است که در قیامت از ایشان می گذرد. 🔷 خیرین، حوزه علمیه، وزارت ارشاد وظیفه دارند کتابهای ایشان را بین نوجوانان و جوانان منتشر کنند تا نسل امروز بیش از این ریزش نکند. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ دوستى داشتم كه به دنبال كرايه ى خانه، مدتها دربدر شده بود. و در جست و جوى خانه پايش به تاول نشسته بود. ✴️ و عجله هم داشت كه مى خواست پيش از محرم عروسى راه بيندازد و عجله داشت كه قرار گذاشته بود. ✴️ مى گفت يك روز آن قدر گشتم و به جايى نرسيدم و ردم كردند كه با نشستن در زير سقفى بغضم تركيد و مثل لش افتادم و گريه كردم و تركيدم. ✴️ من به او گفتم: تو مى خواهى خانه و بزم و عيشى داشته باشى؛ اين خواسته ى توست، در حالى كه فقط اين را براى تو نمى خواهند. ✴️ تو مى خواهى خانه بسازى ولى آنها مى خواهند خودت را بسازند و آنچه تو را مى سازد همين خانه خراب شدن هاست، همين شكست هاست، همين سوختن هاست كه سازنده مى شود. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۳، ص ۸۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين طبيعى است كه كسانى كه به خاطر ظلم عثمان، دور حضرت على علیه السلام جمع شدند، همان‏ها به خاطر عدل على علیه السلام از دور او پراكنده شدند و قاسطين و مارقين و ناكثين را تشكيل دادند. 💠 چون آنها به خاطر خدا از عثمان نبريدند تا به خاطر خدا با على علیه السلام جمع شوند. 💠 آنها دنياى خود را مى‏خواستند و هر كس كه دنيايشان را مى‏داد، مطيع او مى‏شدند. 📚 حرکت، ص ۲۷۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 واکنش عجیب در مقابل عمامه‌پرانی! ✅👈 سرنوشت جالب دو جوان عمامه‌‌ پران! 🎤👈 حاج آقا راجی 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری ❇️ استاد صفایی رحمة الله علیه گاه جمله ای کوچک و بسیار مختصر می گفتند که در شنونده تأثیر معجزه آسایی داشت. ❇️ در نشستی خودمانی، پذیرایی کننده ظرفی شربت آورد و شیخ به میزبان گفت: آخ که چقدر ما را دل شاد و خوشحال کردی. ❇️ میزبان، که اصالتا عرب بود و به تعارفات ایرانی خیلی آشنا نبود، با لهجه خودش و با شگفتی گفت: شما از یک شربت خوشحال شدی⁉️ ❇️ استاد گفتند: چه کنیم دل های ما کوچک است و با همین خرده ریزه‌ها مسرور می‌شود. 📚 مشهور آسمان، ص ۵۰ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 شناسنامه حقیقی 🔷 من پیش خودم می گویم: بهترینِ خوبان عالم هستم؛ ولی در واقع من همانی هستم که بر من اثر می گذارد. این یک معیار است؛ ما درست مساوی با چیزی هستیم که خوشحالمان می کند رنجمان می دهد. 🔷 این شناسنامه مان است. خودمان را بشناسیم. آدم زود می فهمد اندازه اش چقدر است و چه کسی است. اگر این فرش را به ما بدهند و خوشحال شویم، ما به اندازه آن فرش هستیم. اگر صندلی اول را به من دادند و خوشحال شدیم، ما به اندازه یک صندلی هستیم. 🔷 ما همان چیزی هستیم که بر ما اثر می گذارد. به سادگی می توانیم بفهمیم یک دانه کاغذیم، یک دانه عکسیم، یک دانه بارک الله هستیم! 🔷 الان خیلی مدعی هستیم و خودمان را از ملائکه، از کروبیان، جلوتر می دانیم؛ ولی یک لحظه می بینم عجب، ته صف هستیم! 🔷 سنگی، توپی، گُلی بیشتر نیستیم. گل بزنیم خوشحال می شویم؛ گل بخوریم گریه می کنیم. 🔷 این همه وجود ماست. یک تکه آهنیم؛ چرا که درِ ماشینمان سوراخ می شود، می خواهیم خودمان را بکشیم. 📚 جمع ها و حاصل جمع ها، ص ۱۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مسئولیت بزرگ. 💠 سخنان زیبا از استاد علی صفایی رحمة الله علیه. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 اگر بناست رفیقی بگیری از کسانی بگیر که رو به پیشرفت هستند. 🔶 حتی اگر عیبشان زیاد است،نه از آنها که مانده اند،حتی اگر عیبشان یکی است. 🔶 که این یکی می زاید و آن عیب های زیاد می میرد و صالح می شوند. 📚 یاد نامه ص ۳۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ملاک انتخاب 💟 ببين كه هنگامى كه با فلان شخص يا بهمان نفر مى ‏نشينى او چه چيزى را در تو بزرگ مى‏ كند⁉️ 💟 خودش را و يا خودت را و يا دنيا را يا خدا را. 💟 تو با اين ملاك دوست بگير و رفيق انتخاب كن و يا مرشد و پير و مرجع بگير. 📚 استاد و درس، ص ۴۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ دشمن، كسى است كه مرا براى خودش مى‏ خواهد و از من برداشت مى‏ كند. و دوست، آن كه مرا براى خودم مى‏ خواهد و بر من مى ‏افزايد. ❇️ و همين است كه نفس و خلق و شيطان، دشمن ما معرفى مى ‏شوند. كه: «أعْدى‏ عَدُوِّك نَفْسُكَ الَّتى‏ بَيْنَ جَنْبَيْك»، «إنَّ مِنْ أزْواجِكُمْ وَ أوْلادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ»، «إنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ» ❇️ چون اين‏ها در برابر آنچه از ما مى‏ گيرند، چيزى نمى ‏دهند و بر سرمايه‏ هاى ما سودى نمى‏ افزايند و بهره‏ اى نمى ‏آورند. ❇️ و اگر دلى مى‏ سوزانند و پستانى كباب مى‏ كنند و راهى نشان مى‏ دهند مسأله ‏اى نيست. ❇️ كه آن خرسِ بيدار هم، براى زنبورهاى عسل دل مى ‏سوزاند، تا از فلان گل استفاده كنند و در فلان صحرا پرواز كنند؛ چون هر چه عسل مرغوب‏تر مى ‏شد، خرس نيرومندتر مى‏ گرديد. و هر چه عسل فراهم مى ‏آمد به روده‏ ى خرس راه مى ‏يافت! 📗 مسئولیت و سازندگی، ص ۹۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 استاد والد مى ‏فرمود: در بازارچه‏ ى نجّارهاى قم، دو نفر همسايه ‏ى هفتاد ساله بودند كه با خوبى زندگى مى‏ كردند. 🔶 تا آنجا كه به سفر حجّ، آن‏ هم با مدت‏هاى طولانى موفق شدند. 🔶 همان‏ها كه سال‏ها بدون مشكل با هم بودند، بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، درگير شدند. 🔶 تا آنجا كه مصالحه بر اين شد كه هر دو با هم، از دو طرف با دو نى استفاده كنند. 🔶 بى جهت نيست كه مى ‏فرمايند: دوستان را در سفر و حضر و در عشق و غضب امتحان كنيد. 🔶 چون در اين فضاهاست كه برخوردها شكل مى‏ گيرد و افراط و تفريط ها و تجاوزها از حدود سر برمى ‏دارد. 🔶 مى‏ بينيم آنها كه در تنگى زندان با دوستى سر كردند، در وسعت نعمت چگونه به مسابقه و بكش بكش رسيدند. 📚 وارثان عاشورا، ص ۲٠۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 يكى از اساتيد ما نقل مى‏كرد: دو رفيق بودند كه مدت‏ها با هم بودند. شريك و هم مغازه بودند. همديگر را امتحان كرده بودند. 💠 روزى از روزها با هم به سفر حجّ رفتند. سفر حدود سه يا چهار ماه طول كشيد. در سفر، بر سر اينكه اول چه كسى قليان بكشد، دعواشان شد. 💠 يكى به ديگرى مى‏گفت: تو تنباكوها را مى‏كشى و دود قليان را مى‏گيرى. خلاصه دعواى مفصلى داشتند. از طرفى هم نمى‏توانستند از همديگر جدا شوند. لذا كار به مصالحه كشيد. دو طرف قليان را سوراخ كردند و با هم كشيدند. 💠 وجودهايى كه در حَضَر، اين قدر فانى و فداكار هستند، در سفر نسبت به هم، سخت‏گير و خشن مى‏شوند. همين كه به راحتى و فراغتى مى‏رسند، شُل مى‏شوند. همين كه غضب مى‏آيد، آنچه در وجود آنهاست، ديوارهايى كه بسته است باز مى‏شود، نيروهايى كه كنترل شده، سركش مى‏شود. 💠 تو با اين توجه، براى خود رفيق بگير. رفيقت را به غضب وادار كن، ببين‏ چطور با تو كنار خواهد آمد! 💠 در حالت‏هاى طبيعى، در راه‏هاى هموار، هر راننده‏اى خوب رانندگى مى‏كند. در پيچ و خم و درگيرى‏هاست كه تعادل از دست مى‏رود و درست لحظه‏اى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مى‏دهيم. 💠 لحظه‏اى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سخت‏گيرى مى‏بينيم. لحظه‏اى كه دست خود را دراز مى‏كنيم تا ميوه‏اى بچينيم يا دست را مى‏بُرند و يا درخت را مى‏سوزانند. 💠 بايد مهره‏هايى را انتخاب كنيم كه در حادثه‏ها متزلزل نشوند. اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقف‏هاى سنگين بر دوش آنها تَرَك بر نخواهد داشت. 📚 حرکت، ص ۲۴۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 «مَن أَحَبَّكَ نَهَاَك وَ َمن أَبغَضَكَ أَغرَاكَ»؛ امام حسین علیه السلام فرمود: كسى كه تو را دوست دارد تو را باز مى‏دارد و كسى كه تو را دشمن است، تو را وا مى‏دارد. 🔶 آدمى در برابر امر و نهى و بكن و نكن، به حساسيت گرفتار مى‏شود. بخصوص در سنين نوجوانى و دوره‏هاى بلوغ، اين دخالت‏ها چه بسا حمل بر فضولى و بيكارى و لج درآورى بشود. 🔶 در حالی كه اين دخالت‏ها مى‏تواند از محبّت و عشق سر چشمه بگيرد. چون تو به آنچه علاقه دارى، توجه مى‏كنى و خطرها و مانعش را حتى باحتمال در نظر مى‏آورى و همين توجه‏هاى مهربان مى‏تواند امر و نهى و بكن نكن بياورد. 🔶 پس بايد توجه داشت كه محبت هم مى‏تواند جلوگير باشد و دشمنى هم مى‏تواند آزادى بدهد و حتى به شتاب وا دارد. 📚 چهل حدیث، ص ۱۸۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 با شروع دوستى بايد به پرورش آن پرداخت. هنگامى كه دانه را در زمين كاشتى، بايد به آن بپردازى و از آن پاسدارى كنى. 🔷 آنها كه دانه را مى‏ريزند و مى‏روند و بهره‏اى نمى‏خواهند، يا ديوانه‏هايى هستند كه سنجشى ندارند و يا غافل‏هايى هستند كه توجهى نكرده‏اند و يا سفيه‏هايى كه قيّم مى‏خواهند؛ وگرنه كشاورز آگاه كه عاقل است و نيازهايش را مى‏شناسد و زمستان خسيس را در پيش دارد، دانه‏ها را به زمين نمى‏دهد، كه از زمين گرسنه‏تر را سراغ كرده است. 🔷 كسانى كه راه‏هاى درازى در پيش دارند و به همراه‏هاى زيادى نياز دارند، اينها با شروع دوستى، به پرورش آن روى آورند. اينها مى‏خواهند با هر وسيله، طرف را لاى گيره بگذارند و آن را صيقل بدهند. 🔷 اينها با اين هدف طرح دوستى مى‏ريزند و با اين هدف به پرورش آن همت مى‏گمارند. 🔷 اينها براى محكم شدن گيره‏هاى دوستى، راه‏هاى زيادى را تجربه مى‏كنند و از بهترين راه‏ها براى جذب و براى ايجاد صميميت وارد مى‏شوند و در انتظار نتيجه هستند. 🔷 هرگاه نتيجه‏اى نديدند دوستى را قطع مى‏كنند و راه را مى‏بندند. اينها بى‏حساب دوست نمى‏شوند و بى‏حساب به دوستى ادامه نمى‏دهند. 🔷 اگر مطلوب را بدست آوردند، با هم به سوى هدف سفر مى‏كنند و در اين سفر، همسفرهاى راه حق خواهند بود، وگرنه از هم مى‏برند؛ كه مؤمن اگر يارى نديد، بارها را به دوش نمى‏كشد و در پشت سنگ‏ها نمى‏ماند. 🔷 او سدها را مى‏شكند و سنگ‏ها را به زمين مى‏سپارد. مؤمن، بارهايش توشه‏هاى راه درازش هستند. دوستى و دشمنى، رفت و آمد، مهمانى و ميزبانى او، همه و همه با اين ديد همراه است. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۳۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين يك حقيقتى است كه اگر من دوستى انتخاب مى‏كنم، شرايطى مى‏گذارم، مى‏گويم اين آدم، آدم مهربانى است؛ اينطورى نيست كه تا آخرين لحظه زندگى‏اش همين خط مستقيم محبت را طى كند. 💠 لحظه‏هايى هم مى‏شود كه در دلش بغض مى‏آيد، نفرت مى‏آيد، خستگى مى‏آيد. حالا يا به حق يا به ناحق. مسأله اين است كه من با بغض و خستگى و نامهربانى او چگونه برخورد كنم. 💠 ما خيال مى‏كنيم اگر دوستى گرفته‏ايم كه، صالح است، خوب است تا آخر مراحل زندگى‏اش همين خط را مستقيم طى مى‏كند. 💠 نوسان‏هاى آدم‏ها، فراز و نشيب آنها، ارتجاع و اقتحام آنها را ارزيابى نمى‏كنيم. 💠 چه بسا در يك مرحله‏اى برگردد، در يك مرحله‏اى فرو برود. فرو رفتن آدم‏ها، عقب گرد آدم‏ها را اگر حدس بزنيم، آن وقت در ارتباط با آنها اين را مى‏آموزيم كه براى شرايط گوناگون آنها چگونه حساب باز كنيم. 📚 روابط متکامل زن و مرد، ص ۵۱ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مى‏خواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مى‏خواهد. 📚 تربیت کودک، ص ۱۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 زندگی انسانی ما در انتخاب، شکل می گیرد. آنها که مرده ها و میرنده ها را انتخاب کرده اند، حتی اگر خرناس هم بکشند مرده اند و اگر تمامی دنیا را نه در دست که در حلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محرومند که خود را به کمتر داده اند و برای بی ارزش تر از خود رنج برده اند و نفس کشیده اند. (چهل حدیث ص ۷۳) 🔶 انسان، فرزند انتخاب خویشتن است و جبر های گوناگون زمینه ساز انتخاب او هستند. (روش نقد، ج ۱۰۷) 🔶 شخصیت انسان را می توان از روی انتخابش درک کرد. (تربیت کودک، ص ۱۴) 🔶 کسانی که یافته اند شخصیت انسان درانتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگ تر ها را انتخاب می کنند و حق را می طلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان می دهند. (مسؤلیت و سازندگی، ص ۲۴۳) 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری ✅ استاد صفایی رحمة الله علیه برخاست و به قصد جایی حرکت کرد. راحت گفت: می آیید؟ گفتیم: بله! و رفتیم. ✅ در خیابان، برای میدان امام حسین ماشین گرفتیم. راننده جوان از ابتدا ی ورود ما پیوسته موج های گوناگون رادیو را می گرفت و انواع ترانه ها را گوش می کرد. ✅ من از اینکه ایشان چیزی نمی گفت قدری تعجب کرده بودم، اما به احترام ایشان چیزی نمی گفتم. ✅ به میدان که رسیدیم پیاده شدیم. استاد کمی تأمل کرد و در حالی که یک پایش بیرون و یک پایش داخل ماشین بود، دستش را به آرامی روی شانه جوان گذاشت. جوان برگشت. ✅ آن روح قدسی با مهربانی گفت:«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد». ✅ به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی می کند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگ تر و بالاتر باشد. ✅ با همین چند کلمه در جوان تأثیر گذاشت. او با شرمندگی عذر خواهی کرد و کرایه ماشین را نمی گرفت. ایشان تشکر کرد و من شروع تحول جوان را با همان جمله احساس کردم. 📚مشهور آسمان، ص ۱۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie