🔷 همان طور که غذا در معده انباشته میشود، مطالعات ذهن را انباشته و خسته میکنند و حتی باعث اختلال دستگاه ذهن می شوند، لذا باید این مطالعات، با تفکّر هضم شوند و دسته بندی شوند و مورد بهره برداری قرار بگیرند.
🔷 مطالعات، مانند آب هایی است که در استخرِ ذهنِ آدمی انبار می شوند. این آب ها بر اثرر مرور زمان سبز می شوند و کِرم میگیرند و بر اثر حوادث تبخیر می شوند.
🔷 اما تفکرات، مانند چشمه هایی هستند که در درون می جوشند و همیشه زلال و گوارا و پاکیزه هستند و حتی استخرها را به جریان می اندازند و از رکود و از رسوب و از تبخیر و لجن رها میسازند.
🔷 مطالعات، عقیم و نازا هستند و شناخت و عشقی نمی آورند، چون معرفت و عشق، نتیجه تفکر است نه مطالعه.
🔷 پس باید مطالعات با تفکر تکمیل شوند تا از عُقم و نازایی خلاص شده، معرفت و عشق و حرکت و عمل بیاورند.
📚 روحانیت و حوزه، ص ۱۹۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 فكر و عقل و عشق با هم تضادى ندارند، كه هر يك ديگرى را به دنبال مىآورد. فكر مىيابد و عقل مىسنجد و عشق به بهترين دست مىدهد و حركت و عمل شروع مىشود.
🔷 اگر مىبينى كه با عشق هم هنوز كارى نكردهاى، اين به خاطر همان است كه بارها گفته شد. كسى كه مىخواهد كارى را انجام دهد بايد از كارهاى كوچك شروع كند.
🔷 اين قطعى است كه با فكر، شناختها سبز مىشوند و حركتها شروع مىشوند. ولى بايد توجه داشت كه فكر همچون بذرى است كه در زمينهى ذهن تو مىرويد. اين بذر به آبيارى و پاسدارى نياز دارد. هيچ كشاورز ابلهى، بذر را به خاك نمىدهد كه برود و در تابستان خرمن بگيرد.
🔷 بگذر از اينكه ما بر روى اين بذر ضعيف آن قدر پايكوبى كردهايم كه اگر رستم هم بود نمىتوانست از آن زير، سر بر كشد و برويد. اين است كه فكر، ذكر مىخواهد و يادآورى. و فكر و ذكر، عهد مىخواهد و پيمان.
🔷 فكر به تنهايى مىميرد و در تنهايى جوانه نمىزند؛ اما همراه پاسدارى و ذكرها و همراه آبيارىها، سر مىكشد و جان مىگيرد و به پيمان و عهد مىرسد؛ و به عشق و طلب مىرسد؛ و به تمرين و ورزش مىرسد؛ و در نتيجه به عمل مىرسد و در عمل، تولد مىيابد.
🔷 فكر و ذكر در ما شناختهايى را سبز مىكنند، البته ضعيف. و عهدهايى را به دنبال مىآورند، البته نه چندان سنگين. و عملهايى را به دوش مىگيرند، البته نه چندان بزرگ. ولى با عمل و حركت، همان شناختها و عشقها نيرومندتر مىشوند و به يقين مىرسند. با حركت و عمل و با عبادت، يقين ريشه مىدواند. «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقين»، با يقين هم، به شهود و ديدار و به لقاء مىرسند. «كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقين لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ»، و با يقين پردهها كنار مىروند و بدون واسطه، مسائل درك مىشوند.
🔷 و اين پيداست كه به دنبال شهود، حركت است؛ و پس از تشهد، تسليم. اين گونه مسائل به دنبال مىآيند: فكر ذكر عهد عمل يقين شهود تسليم. هنگامى كه در يك مرحله سستى كنيم و در يك مرحله شكر نداشته باشيم، به مرحلهى ديگر نمىرسيم و در جا مىزنيم.
🔷 و اين پيداست كه ايستايى و درنگ و ركود، گنديدگى دارد و خستگى و تنهايى و مرگ. تسليم براى آنهايى است كه به تشهد رسيده باشند و ديدار براى آنهايى است كه پس از شناخت، حركت كرده باشند.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۵۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔷 یک روز به استاد صفایی رحمة الله علیه گفتم: من وقتی از بعضی افراد گستاخ در کوچه و خیابان، حرفی می شنوم، پاسخ می دهم. شما چطور؟
🔷 استاد گفتند: من پاسخ نمی دهم؛ چون آدم ها انگیزه های گوناگون دارند؛ یا نمی دانند، یا از نفرت هایی انباشته اند و یا بدبین اند. من یا می گذرم «مَرُّوا كِرَامًا» یا با آنها حرف می زنم.
🔷 تعریف کرد: روزی در تهران می رفتم. جوان موتور سواری به همراه سواری بر ترک، اشاره ای کردند که فهمیدم می خواهند زیر عمامه ام بزنند. برای همین به پیاده رو رفتم.
🔷 وقتی به کنارم رسیدند، از کارشان مأیوس شدند. توقف کوتاهی کردند و یکی از آن دو حرفی گفت که مفهوم آن تغوط به عمامه ام بود. دستی به عمامه ام کشیده و گفتم: خبری نشد⁉️
🔷 ناگهان ایستادند و موتور را روی جک گذاشته و به طرفم آمدند. سرها را پایین گرفته و با شرم گفتند: آقا عفو کنید. کلام مظلومانه و از سر خیرخواهی چنین اثر می گذارد.
🔷 با آن دو نفر صحبت هایی شد، بعد استاد نگاهش را به من دوخت و گفت: یکی از آنها به حوزه آمد و طلبه شد و دیگری به جبهه رفت و میان بر زد.
🔷 چه نفسی و چه نفوذ کلامی که از فحاشان، طلبه و شهید بیرون می کشید.
📚 مشهور آسمان، ص ۵۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لاَ أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي إِلَهِي أَنَا الْجَاهِلُ فِي عِلْمِي فَكَيْفَ لاَ أَكُونُ جَهُولاً فِي جَهْلِي».
💠 خداى من! من در متن بىنيازى و غنا، محتاجم؛ پس چگونه در وسعت فقر و نيازهاى خود، فقير نباشم.
💠 من در آنچه كه مىدانم جاهل و نادان هستم؛ پس چگونه در جهل و نادانى خودم، جهول نباشم.
💠 غنا و بىنيازى و علم و آگاهى من، محدود و محكوم است. نداشتهام، به آن رسيدهام و دو باره از دست مىدهم. اين محدوديت به تحول و بود و نبود و اين محكوميّت به دادن و گرفتن، مرا شرمنده مىسازد كه دم از بىنيازى و آگاهى بزنم.
💠 گذشته از حد و حكومت كه مرا در خود گرفته، من چقدر مىدانم و چقدر نمىدانم و نادانىها چقدر بر دانايىهاى من اثر خواهد گذاشت و آن را دگرگون خواهد ساخت؟
💠 خدا اى آخرين فرياد! بگو با اين همه فقر با اين همه جهل چه مىكنى؟ رهايم مىسازى، به خودم وامىگذارى؟ يا با تمام ادعاها و تفرعنها به تربيتم و شكستنم مىپردازى تا ديوارهايم بريزد و حصارم به وسعت باز گردد ...؟
📚 چهل حديث، ص ۲۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ ما وسایل اتاق را کنترل می کنیم. ماشین هایی را که داریم کنترل می کنیم. امکاناتی را که داریم کنترل می کنیم،
✴️ حتی قلمی را که داریم یا میز و تختی را که در اختیار ماست و یا چیزهایی را که به ما سپرده شده، همه اینها را کنترل می کنیم،
✴️ ولی خودمان را اصلاً به حساب نمی آوریم! در حالی که خود ما نیز یک چیزی هستیم.
✴️ خود ما یک سرمایه ای هستیم، وجودی هستیم که خداوند به خودش دست مریزاد گفته است «فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ».
✴️ پس این وجود را چه شده است؟ هم و غمش چیست؟ رنج وشادی اش کدام است؟ به چه روی آورده است⁉️
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ ماشینی می خواهم، کفشی می خواهم، بچه ام مشکل دارد، پروستات او مشکل دارد.
✴️ اینها همه مسأله من است. شب و روز من را می گیرد، حتی چاه خانه ام بند است و آب رد نمی کند، ذهن انسان را مشغول می کند،
✴️ چه شده که ما این قدر به این کم ها فکر می کنیم، ولی به آن زیادتی وجود خودمان هیچ توجهی نمی کنیم⁉️
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 آقای نیاکان
🔶 نمی دانستم استاد صفایی رحمة الله علیه تازه صبح از مشهد رسیده. گفتم: می آیید برویم مشهد؟
🔶 نگفت صبح رسیدم! گفت: برویم!. و دو نفری با اتوبوس به سمت مشهد راه افتادیم.
🔶 کلیه هایم مشکل داشت. تا اتوبوس نگه داشت پیاده شدم که بروم سرویس بهداشتی.
🔶 در توالت را که باز کردم حالم داشت به هم می خورد؛ چاه توالت گرفته بود و کاسه توالت پر از...
🔶 برگشتم داخل اتوبوس. شیخ گفت چه زود برگشتی!؟ قضیه را گفتم. شیخ چیزی نگفت و از اتوبوس پیاده شد.
🔶 بعد یک ربع حاج شیخ برگشت. با آستین و شلوار بالا کشیده صمیمی و مهربان، گفت: برو تا کلیه هات از کار نیفتاده.
🔶 استاد صفایی رضوان الله تعالی علیه توالت را برایم تمیزِ تمیز کرده بود!
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
۷ ژوئیه، ۱۸.۳۰.mp3
24.02M
✅👈 سخنرانی استاد انصاریان در بیست و سومین آیین نکوداشت استاد صفایی رحمة الله علیه
🔷 علامه خبیر بزرگوار مرحوم صفایی به آیه «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا...» دلخوش بود و حرکتش را ادامه داد.
🔷 ایشان یک طبیب اثرگذار، دوار و معالج بود و در تاثیر نفس و تربیت در عصر ما، در قافله ای بود که در آن قافله افرادی همچون آخوند ملاحسینقلی همدانی، سید علی شوشتری، سیدعلی قاضی بودند.
🔷 کسانی که علیه ایشان اقدام کردند، نوشتند، محکمه برگزار کردند، پیش وجدان خودشان راحتند؟ در قیامت چطور؟ هرچند او آنقدر بزرگ است که در قیامت از ایشان می گذرد.
🔷 خیرین، حوزه علمیه، وزارت ارشاد وظیفه دارند کتابهای ایشان را بین نوجوانان و جوانان منتشر کنند تا نسل امروز بیش از این ریزش نکند.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ دوستى داشتم كه به دنبال كرايه ى خانه، مدتها دربدر شده بود. و در جست و جوى خانه پايش به تاول نشسته بود.
✴️ و عجله هم داشت كه مى خواست پيش از محرم عروسى راه بيندازد و عجله داشت كه قرار گذاشته بود.
✴️ مى گفت يك روز آن قدر گشتم و به جايى نرسيدم و ردم كردند كه با نشستن در زير سقفى بغضم تركيد و مثل لش افتادم و گريه كردم و تركيدم.
✴️ من به او گفتم: تو مى خواهى خانه و بزم و عيشى داشته باشى؛ اين خواسته ى توست، در حالى كه فقط اين را براى تو نمى خواهند.
✴️ تو مى خواهى خانه بسازى ولى آنها مى خواهند خودت را بسازند و آنچه تو را مى سازد همين خانه خراب شدن هاست، همين شكست هاست، همين سوختن هاست كه سازنده مى شود.
📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۳، ص ۸۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين طبيعى است كه كسانى كه به خاطر ظلم عثمان، دور حضرت على علیه السلام جمع شدند، همانها به خاطر عدل على علیه السلام از دور او پراكنده شدند و قاسطين و مارقين و ناكثين را تشكيل دادند.
💠 چون آنها به خاطر خدا از عثمان نبريدند تا به خاطر خدا با على علیه السلام جمع شوند.
💠 آنها دنياى خود را مىخواستند و هر كس كه دنيايشان را مىداد، مطيع او مىشدند.
📚 حرکت، ص ۲۷۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 واکنش عجیب در مقابل عمامهپرانی!
✅👈 سرنوشت جالب دو جوان عمامه پران!
🎤👈 حاج آقا راجی
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
❇️ استاد صفایی رحمة الله علیه گاه جمله ای کوچک و بسیار مختصر می گفتند که در شنونده تأثیر معجزه آسایی داشت.
❇️ در نشستی خودمانی، پذیرایی کننده ظرفی شربت آورد و شیخ به میزبان گفت: آخ که چقدر ما را دل شاد و خوشحال کردی.
❇️ میزبان، که اصالتا عرب بود و به تعارفات ایرانی خیلی آشنا نبود، با لهجه خودش و با شگفتی گفت: شما از یک شربت خوشحال شدی⁉️
❇️ استاد گفتند: چه کنیم دل های ما کوچک است و با همین خرده ریزهها مسرور میشود.
📚 مشهور آسمان، ص ۵۰
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 شناسنامه حقیقی
🔷 من پیش خودم می گویم: بهترینِ خوبان عالم هستم؛ ولی در واقع من همانی هستم که بر من اثر می گذارد. این یک معیار است؛ ما درست مساوی با چیزی هستیم که خوشحالمان می کند رنجمان می دهد.
🔷 این شناسنامه مان است. خودمان را بشناسیم. آدم زود می فهمد اندازه اش چقدر است و چه کسی است. اگر این فرش را به ما بدهند و خوشحال شویم، ما به اندازه آن فرش هستیم. اگر صندلی اول را به من دادند و خوشحال شدیم، ما به اندازه یک صندلی هستیم.
🔷 ما همان چیزی هستیم که بر ما اثر می گذارد. به سادگی می توانیم بفهمیم یک دانه کاغذیم، یک دانه عکسیم، یک دانه بارک الله هستیم!
🔷 الان خیلی مدعی هستیم و خودمان را از ملائکه، از کروبیان، جلوتر می دانیم؛ ولی یک لحظه می بینم عجب، ته صف هستیم!
🔷 سنگی، توپی، گُلی بیشتر نیستیم. گل بزنیم خوشحال می شویم؛ گل بخوریم گریه می کنیم.
🔷 این همه وجود ماست. یک تکه آهنیم؛ چرا که درِ ماشینمان سوراخ می شود، می خواهیم خودمان را بکشیم.
📚 جمع ها و حاصل جمع ها، ص ۱۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مسئولیت بزرگ.
💠 سخنان زیبا از استاد علی صفایی رحمة الله علیه.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 اگر بناست رفیقی بگیری از کسانی بگیر که رو به پیشرفت هستند.
🔶 حتی اگر عیبشان زیاد است،نه از آنها که مانده اند،حتی اگر عیبشان یکی است.
🔶 که این یکی می زاید و آن عیب های زیاد می میرد و صالح می شوند.
📚 یاد نامه ص ۳۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ملاک انتخاب
💟 ببين كه هنگامى كه با فلان شخص يا بهمان نفر مى نشينى او چه چيزى را در تو بزرگ مى كند⁉️
💟 خودش را و يا خودت را و يا دنيا را يا خدا را.
💟 تو با اين ملاك دوست بگير و رفيق انتخاب كن و يا مرشد و پير و مرجع بگير.
📚 استاد و درس، ص ۴۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ دشمن، كسى است كه مرا براى خودش مى خواهد و از من برداشت مى كند. و دوست، آن كه مرا براى خودم مى خواهد و بر من مى افزايد.
❇️ و همين است كه نفس و خلق و شيطان، دشمن ما معرفى مى شوند. كه: «أعْدى عَدُوِّك نَفْسُكَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْك»، «إنَّ مِنْ أزْواجِكُمْ وَ أوْلادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ»، «إنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ»
❇️ چون اينها در برابر آنچه از ما مى گيرند، چيزى نمى دهند و بر سرمايه هاى ما سودى نمى افزايند و بهره اى نمى آورند.
❇️ و اگر دلى مى سوزانند و پستانى كباب مى كنند و راهى نشان مى دهند مسأله اى نيست.
❇️ كه آن خرسِ بيدار هم، براى زنبورهاى عسل دل مى سوزاند، تا از فلان گل استفاده كنند و در فلان صحرا پرواز كنند؛ چون هر چه عسل مرغوبتر مى شد، خرس نيرومندتر مى گرديد. و هر چه عسل فراهم مى آمد به روده ى خرس راه مى يافت!
📗 مسئولیت و سازندگی، ص ۹۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 استاد والد مى فرمود: در بازارچه ى نجّارهاى قم، دو نفر همسايه ى هفتاد ساله بودند كه با خوبى زندگى مى كردند.
🔶 تا آنجا كه به سفر حجّ، آن هم با مدتهاى طولانى موفق شدند.
🔶 همانها كه سالها بدون مشكل با هم بودند، بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، درگير شدند.
🔶 تا آنجا كه مصالحه بر اين شد كه هر دو با هم، از دو طرف با دو نى استفاده كنند.
🔶 بى جهت نيست كه مى فرمايند: دوستان را در سفر و حضر و در عشق و غضب امتحان كنيد.
🔶 چون در اين فضاهاست كه برخوردها شكل مى گيرد و افراط و تفريط ها و تجاوزها از حدود سر برمى دارد.
🔶 مى بينيم آنها كه در تنگى زندان با دوستى سر كردند، در وسعت نعمت چگونه به مسابقه و بكش بكش رسيدند.
📚 وارثان عاشورا، ص ۲٠۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 يكى از اساتيد ما نقل مىكرد: دو رفيق بودند كه مدتها با هم بودند. شريك و هم مغازه بودند. همديگر را امتحان كرده بودند.
💠 روزى از روزها با هم به سفر حجّ رفتند. سفر حدود سه يا چهار ماه طول كشيد. در سفر، بر سر اينكه اول چه كسى قليان بكشد، دعواشان شد.
💠 يكى به ديگرى مىگفت: تو تنباكوها را مىكشى و دود قليان را مىگيرى. خلاصه دعواى مفصلى داشتند. از طرفى هم نمىتوانستند از همديگر جدا شوند. لذا كار به مصالحه كشيد. دو طرف قليان را سوراخ كردند و با هم كشيدند.
💠 وجودهايى كه در حَضَر، اين قدر فانى و فداكار هستند، در سفر نسبت به هم، سختگير و خشن مىشوند. همين كه به راحتى و فراغتى مىرسند، شُل مىشوند. همين كه غضب مىآيد، آنچه در وجود آنهاست، ديوارهايى كه بسته است باز مىشود، نيروهايى كه كنترل شده، سركش مىشود.
💠 تو با اين توجه، براى خود رفيق بگير. رفيقت را به غضب وادار كن، ببين چطور با تو كنار خواهد آمد!
💠 در حالتهاى طبيعى، در راههاى هموار، هر رانندهاى خوب رانندگى مىكند. در پيچ و خم و درگيرىهاست كه تعادل از دست مىرود و درست لحظهاى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مىدهيم.
💠 لحظهاى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سختگيرى مىبينيم. لحظهاى كه دست خود را دراز مىكنيم تا ميوهاى بچينيم يا دست را مىبُرند و يا درخت را مىسوزانند.
💠 بايد مهرههايى را انتخاب كنيم كه در حادثهها متزلزل نشوند. اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقفهاى سنگين بر دوش آنها تَرَك بر نخواهد داشت.
📚 حرکت، ص ۲۴۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 «مَن أَحَبَّكَ نَهَاَك وَ َمن أَبغَضَكَ أَغرَاكَ»؛ امام حسین علیه السلام فرمود: كسى كه تو را دوست دارد تو را باز مىدارد و كسى كه تو را دشمن است، تو را وا مىدارد.
🔶 آدمى در برابر امر و نهى و بكن و نكن، به حساسيت گرفتار مىشود. بخصوص در سنين نوجوانى و دورههاى بلوغ، اين دخالتها چه بسا حمل بر فضولى و بيكارى و لج درآورى بشود.
🔶 در حالی كه اين دخالتها مىتواند از محبّت و عشق سر چشمه بگيرد. چون تو به آنچه علاقه دارى، توجه مىكنى و خطرها و مانعش را حتى باحتمال در نظر مىآورى و همين توجههاى مهربان مىتواند امر و نهى و بكن نكن بياورد.
🔶 پس بايد توجه داشت كه محبت هم مىتواند جلوگير باشد و دشمنى هم مىتواند آزادى بدهد و حتى به شتاب وا دارد.
📚 چهل حدیث، ص ۱۸۴
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 با شروع دوستى بايد به پرورش آن پرداخت. هنگامى كه دانه را در زمين كاشتى، بايد به آن بپردازى و از آن پاسدارى كنى.
🔷 آنها كه دانه را مىريزند و مىروند و بهرهاى نمىخواهند، يا ديوانههايى هستند كه سنجشى ندارند و يا غافلهايى هستند كه توجهى نكردهاند و يا سفيههايى كه قيّم مىخواهند؛ وگرنه كشاورز آگاه كه عاقل است و نيازهايش را مىشناسد و زمستان خسيس را در پيش دارد، دانهها را به زمين نمىدهد، كه از زمين گرسنهتر را سراغ كرده است.
🔷 كسانى كه راههاى درازى در پيش دارند و به همراههاى زيادى نياز دارند، اينها با شروع دوستى، به پرورش آن روى آورند. اينها مىخواهند با هر وسيله، طرف را لاى گيره بگذارند و آن را صيقل بدهند.
🔷 اينها با اين هدف طرح دوستى مىريزند و با اين هدف به پرورش آن همت مىگمارند.
🔷 اينها براى محكم شدن گيرههاى دوستى، راههاى زيادى را تجربه مىكنند و از بهترين راهها براى جذب و براى ايجاد صميميت وارد مىشوند و در انتظار نتيجه هستند.
🔷 هرگاه نتيجهاى نديدند دوستى را قطع مىكنند و راه را مىبندند. اينها بىحساب دوست نمىشوند و بىحساب به دوستى ادامه نمىدهند.
🔷 اگر مطلوب را بدست آوردند، با هم به سوى هدف سفر مىكنند و در اين سفر، همسفرهاى راه حق خواهند بود، وگرنه از هم مىبرند؛ كه مؤمن اگر يارى نديد، بارها را به دوش نمىكشد و در پشت سنگها نمىماند.
🔷 او سدها را مىشكند و سنگها را به زمين مىسپارد. مؤمن، بارهايش توشههاى راه درازش هستند. دوستى و دشمنى، رفت و آمد، مهمانى و ميزبانى او، همه و همه با اين ديد همراه است.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۳۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين يك حقيقتى است كه اگر من دوستى انتخاب مىكنم، شرايطى مىگذارم، مىگويم اين آدم، آدم مهربانى است؛ اينطورى نيست كه تا آخرين لحظه زندگىاش همين خط مستقيم محبت را طى كند.
💠 لحظههايى هم مىشود كه در دلش بغض مىآيد، نفرت مىآيد، خستگى مىآيد. حالا يا به حق يا به ناحق. مسأله اين است كه من با بغض و خستگى و نامهربانى او چگونه برخورد كنم.
💠 ما خيال مىكنيم اگر دوستى گرفتهايم كه، صالح است، خوب است تا آخر مراحل زندگىاش همين خط را مستقيم طى مىكند.
💠 نوسانهاى آدمها، فراز و نشيب آنها، ارتجاع و اقتحام آنها را ارزيابى نمىكنيم.
💠 چه بسا در يك مرحلهاى برگردد، در يك مرحلهاى فرو برود. فرو رفتن آدمها، عقب گرد آدمها را اگر حدس بزنيم، آن وقت در ارتباط با آنها اين را مىآموزيم كه براى شرايط گوناگون آنها چگونه حساب باز كنيم.
📚 روابط متکامل زن و مرد، ص ۵۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مىخواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مىخواهد.
📚 تربیت کودک، ص ۱۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 زندگی انسانی ما در انتخاب، شکل می گیرد. آنها که مرده ها و میرنده ها را انتخاب کرده اند، حتی اگر خرناس هم بکشند مرده اند و اگر تمامی دنیا را نه در دست که در حلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محرومند که خود را به کمتر داده اند و برای بی ارزش تر از خود رنج برده اند و نفس کشیده اند. (چهل حدیث ص ۷۳)
🔶 انسان، فرزند انتخاب خویشتن است و جبر های گوناگون زمینه ساز انتخاب او هستند. (روش نقد، ج ۱۰۷)
🔶 شخصیت انسان را می توان از روی انتخابش درک کرد. (تربیت کودک، ص ۱۴)
🔶 کسانی که یافته اند شخصیت انسان درانتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگ تر ها را انتخاب می کنند و حق را می طلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان می دهند. (مسؤلیت و سازندگی، ص ۲۴۳)
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
✅ استاد صفایی رحمة الله علیه برخاست و به قصد جایی حرکت کرد. راحت گفت: می آیید؟ گفتیم: بله! و رفتیم.
✅ در خیابان، برای میدان امام حسین ماشین گرفتیم. راننده جوان از ابتدا ی ورود ما پیوسته موج های گوناگون رادیو را می گرفت و انواع ترانه ها را گوش می کرد.
✅ من از اینکه ایشان چیزی نمی گفت قدری تعجب کرده بودم، اما به احترام ایشان چیزی نمی گفتم.
✅ به میدان که رسیدیم پیاده شدیم. استاد کمی تأمل کرد و در حالی که یک پایش بیرون و یک پایش داخل ماشین بود، دستش را به آرامی روی شانه جوان گذاشت. جوان برگشت.
✅ آن روح قدسی با مهربانی گفت:«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد».
✅ به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی می کند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگ تر و بالاتر باشد.
✅ با همین چند کلمه در جوان تأثیر گذاشت. او با شرمندگی عذر خواهی کرد و کرایه ماشین را نمی گرفت. ایشان تشکر کرد و من شروع تحول جوان را با همان جمله احساس کردم.
📚مشهور آسمان، ص ۱۳
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie