eitaa logo
چشمه جاری
523 دنبال‌کننده
726 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
۷ ژوئیه،‏ ۱۸.۳۰​.mp3
24.02M
✅👈 سخنرانی استاد انصاریان در بیست و سومین آیین نکوداشت استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 علامه خبیر بزرگوار مرحوم صفایی به آیه «إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا...» دلخوش بود و حرکتش را ادامه داد. 🔷 ایشان یک طبیب اثرگذار، دوار و معالج بود و در تاثیر نفس و تربیت در عصر ما، در قافله ای بود که در آن قافله افرادی همچون آخوند ملاحسینقلی همدانی، سید علی شوشتری، سیدعلی قاضی بودند. 🔷 کسانی که علیه ایشان اقدام کردند، نوشتند، محکمه برگزار کردند، پیش وجدان خودشان راحتند؟ در قیامت چطور؟ هرچند او آنقدر بزرگ است که در قیامت از ایشان می گذرد. 🔷 خیرین، حوزه علمیه، وزارت ارشاد وظیفه دارند کتابهای ایشان را بین نوجوانان و جوانان منتشر کنند تا نسل امروز بیش از این ریزش نکند. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ دوستى داشتم كه به دنبال كرايه ى خانه، مدتها دربدر شده بود. و در جست و جوى خانه پايش به تاول نشسته بود. ✴️ و عجله هم داشت كه مى خواست پيش از محرم عروسى راه بيندازد و عجله داشت كه قرار گذاشته بود. ✴️ مى گفت يك روز آن قدر گشتم و به جايى نرسيدم و ردم كردند كه با نشستن در زير سقفى بغضم تركيد و مثل لش افتادم و گريه كردم و تركيدم. ✴️ من به او گفتم: تو مى خواهى خانه و بزم و عيشى داشته باشى؛ اين خواسته ى توست، در حالى كه فقط اين را براى تو نمى خواهند. ✴️ تو مى خواهى خانه بسازى ولى آنها مى خواهند خودت را بسازند و آنچه تو را مى سازد همين خانه خراب شدن هاست، همين شكست هاست، همين سوختن هاست كه سازنده مى شود. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۳، ص ۸۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين طبيعى است كه كسانى كه به خاطر ظلم عثمان، دور حضرت على علیه السلام جمع شدند، همان‏ها به خاطر عدل على علیه السلام از دور او پراكنده شدند و قاسطين و مارقين و ناكثين را تشكيل دادند. 💠 چون آنها به خاطر خدا از عثمان نبريدند تا به خاطر خدا با على علیه السلام جمع شوند. 💠 آنها دنياى خود را مى‏خواستند و هر كس كه دنيايشان را مى‏داد، مطيع او مى‏شدند. 📚 حرکت، ص ۲۷۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 واکنش عجیب در مقابل عمامه‌پرانی! ✅👈 سرنوشت جالب دو جوان عمامه‌‌ پران! 🎤👈 حاج آقا راجی 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری ❇️ استاد صفایی رحمة الله علیه گاه جمله ای کوچک و بسیار مختصر می گفتند که در شنونده تأثیر معجزه آسایی داشت. ❇️ در نشستی خودمانی، پذیرایی کننده ظرفی شربت آورد و شیخ به میزبان گفت: آخ که چقدر ما را دل شاد و خوشحال کردی. ❇️ میزبان، که اصالتا عرب بود و به تعارفات ایرانی خیلی آشنا نبود، با لهجه خودش و با شگفتی گفت: شما از یک شربت خوشحال شدی⁉️ ❇️ استاد گفتند: چه کنیم دل های ما کوچک است و با همین خرده ریزه‌ها مسرور می‌شود. 📚 مشهور آسمان، ص ۵۰ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 شناسنامه حقیقی 🔷 من پیش خودم می گویم: بهترینِ خوبان عالم هستم؛ ولی در واقع من همانی هستم که بر من اثر می گذارد. این یک معیار است؛ ما درست مساوی با چیزی هستیم که خوشحالمان می کند رنجمان می دهد. 🔷 این شناسنامه مان است. خودمان را بشناسیم. آدم زود می فهمد اندازه اش چقدر است و چه کسی است. اگر این فرش را به ما بدهند و خوشحال شویم، ما به اندازه آن فرش هستیم. اگر صندلی اول را به من دادند و خوشحال شدیم، ما به اندازه یک صندلی هستیم. 🔷 ما همان چیزی هستیم که بر ما اثر می گذارد. به سادگی می توانیم بفهمیم یک دانه کاغذیم، یک دانه عکسیم، یک دانه بارک الله هستیم! 🔷 الان خیلی مدعی هستیم و خودمان را از ملائکه، از کروبیان، جلوتر می دانیم؛ ولی یک لحظه می بینم عجب، ته صف هستیم! 🔷 سنگی، توپی، گُلی بیشتر نیستیم. گل بزنیم خوشحال می شویم؛ گل بخوریم گریه می کنیم. 🔷 این همه وجود ماست. یک تکه آهنیم؛ چرا که درِ ماشینمان سوراخ می شود، می خواهیم خودمان را بکشیم. 📚 جمع ها و حاصل جمع ها، ص ۱۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مسئولیت بزرگ. 💠 سخنان زیبا از استاد علی صفایی رحمة الله علیه. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 اگر بناست رفیقی بگیری از کسانی بگیر که رو به پیشرفت هستند. 🔶 حتی اگر عیبشان زیاد است،نه از آنها که مانده اند،حتی اگر عیبشان یکی است. 🔶 که این یکی می زاید و آن عیب های زیاد می میرد و صالح می شوند. 📚 یاد نامه ص ۳۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 ملاک انتخاب 💟 ببين كه هنگامى كه با فلان شخص يا بهمان نفر مى ‏نشينى او چه چيزى را در تو بزرگ مى‏ كند⁉️ 💟 خودش را و يا خودت را و يا دنيا را يا خدا را. 💟 تو با اين ملاك دوست بگير و رفيق انتخاب كن و يا مرشد و پير و مرجع بگير. 📚 استاد و درس، ص ۴۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
❇️ دشمن، كسى است كه مرا براى خودش مى‏ خواهد و از من برداشت مى‏ كند. و دوست، آن كه مرا براى خودم مى‏ خواهد و بر من مى ‏افزايد. ❇️ و همين است كه نفس و خلق و شيطان، دشمن ما معرفى مى ‏شوند. كه: «أعْدى‏ عَدُوِّك نَفْسُكَ الَّتى‏ بَيْنَ جَنْبَيْك»، «إنَّ مِنْ أزْواجِكُمْ وَ أوْلادِكُمْ عَدُوّاً لَكُمْ»، «إنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبينٌ» ❇️ چون اين‏ها در برابر آنچه از ما مى‏ گيرند، چيزى نمى ‏دهند و بر سرمايه‏ هاى ما سودى نمى‏ افزايند و بهره‏ اى نمى ‏آورند. ❇️ و اگر دلى مى‏ سوزانند و پستانى كباب مى‏ كنند و راهى نشان مى‏ دهند مسأله ‏اى نيست. ❇️ كه آن خرسِ بيدار هم، براى زنبورهاى عسل دل مى ‏سوزاند، تا از فلان گل استفاده كنند و در فلان صحرا پرواز كنند؛ چون هر چه عسل مرغوب‏تر مى ‏شد، خرس نيرومندتر مى‏ گرديد. و هر چه عسل فراهم مى ‏آمد به روده‏ ى خرس راه مى ‏يافت! 📗 مسئولیت و سازندگی، ص ۹۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 استاد والد مى ‏فرمود: در بازارچه‏ ى نجّارهاى قم، دو نفر همسايه ‏ى هفتاد ساله بودند كه با خوبى زندگى مى‏ كردند. 🔶 تا آنجا كه به سفر حجّ، آن‏ هم با مدت‏هاى طولانى موفق شدند. 🔶 همان‏ها كه سال‏ها بدون مشكل با هم بودند، بر سر اين كه چه كسى اول قليان بكشد، درگير شدند. 🔶 تا آنجا كه مصالحه بر اين شد كه هر دو با هم، از دو طرف با دو نى استفاده كنند. 🔶 بى جهت نيست كه مى ‏فرمايند: دوستان را در سفر و حضر و در عشق و غضب امتحان كنيد. 🔶 چون در اين فضاهاست كه برخوردها شكل مى‏ گيرد و افراط و تفريط ها و تجاوزها از حدود سر برمى ‏دارد. 🔶 مى‏ بينيم آنها كه در تنگى زندان با دوستى سر كردند، در وسعت نعمت چگونه به مسابقه و بكش بكش رسيدند. 📚 وارثان عاشورا، ص ۲٠۹ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 يكى از اساتيد ما نقل مى‏كرد: دو رفيق بودند كه مدت‏ها با هم بودند. شريك و هم مغازه بودند. همديگر را امتحان كرده بودند. 💠 روزى از روزها با هم به سفر حجّ رفتند. سفر حدود سه يا چهار ماه طول كشيد. در سفر، بر سر اينكه اول چه كسى قليان بكشد، دعواشان شد. 💠 يكى به ديگرى مى‏گفت: تو تنباكوها را مى‏كشى و دود قليان را مى‏گيرى. خلاصه دعواى مفصلى داشتند. از طرفى هم نمى‏توانستند از همديگر جدا شوند. لذا كار به مصالحه كشيد. دو طرف قليان را سوراخ كردند و با هم كشيدند. 💠 وجودهايى كه در حَضَر، اين قدر فانى و فداكار هستند، در سفر نسبت به هم، سخت‏گير و خشن مى‏شوند. همين كه به راحتى و فراغتى مى‏رسند، شُل مى‏شوند. همين كه غضب مى‏آيد، آنچه در وجود آنهاست، ديوارهايى كه بسته است باز مى‏شود، نيروهايى كه كنترل شده، سركش مى‏شود. 💠 تو با اين توجه، براى خود رفيق بگير. رفيقت را به غضب وادار كن، ببين‏ چطور با تو كنار خواهد آمد! 💠 در حالت‏هاى طبيعى، در راه‏هاى هموار، هر راننده‏اى خوب رانندگى مى‏كند. در پيچ و خم و درگيرى‏هاست كه تعادل از دست مى‏رود و درست لحظه‏اى كه به آن احتياج داريم، آن را از دست مى‏دهيم. 💠 لحظه‏اى كه به تسامح و گذشت احتياج داريم، از دوست خشونت و سخت‏گيرى مى‏بينيم. لحظه‏اى كه دست خود را دراز مى‏كنيم تا ميوه‏اى بچينيم يا دست را مى‏بُرند و يا درخت را مى‏سوزانند. 💠 بايد مهره‏هايى را انتخاب كنيم كه در حادثه‏ها متزلزل نشوند. اين چنين افرادى التهاب ندارند و سقف‏هاى سنگين بر دوش آنها تَرَك بر نخواهد داشت. 📚 حرکت، ص ۲۴۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 «مَن أَحَبَّكَ نَهَاَك وَ َمن أَبغَضَكَ أَغرَاكَ»؛ امام حسین علیه السلام فرمود: كسى كه تو را دوست دارد تو را باز مى‏دارد و كسى كه تو را دشمن است، تو را وا مى‏دارد. 🔶 آدمى در برابر امر و نهى و بكن و نكن، به حساسيت گرفتار مى‏شود. بخصوص در سنين نوجوانى و دوره‏هاى بلوغ، اين دخالت‏ها چه بسا حمل بر فضولى و بيكارى و لج درآورى بشود. 🔶 در حالی كه اين دخالت‏ها مى‏تواند از محبّت و عشق سر چشمه بگيرد. چون تو به آنچه علاقه دارى، توجه مى‏كنى و خطرها و مانعش را حتى باحتمال در نظر مى‏آورى و همين توجه‏هاى مهربان مى‏تواند امر و نهى و بكن نكن بياورد. 🔶 پس بايد توجه داشت كه محبت هم مى‏تواند جلوگير باشد و دشمنى هم مى‏تواند آزادى بدهد و حتى به شتاب وا دارد. 📚 چهل حدیث، ص ۱۸۴ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 با شروع دوستى بايد به پرورش آن پرداخت. هنگامى كه دانه را در زمين كاشتى، بايد به آن بپردازى و از آن پاسدارى كنى. 🔷 آنها كه دانه را مى‏ريزند و مى‏روند و بهره‏اى نمى‏خواهند، يا ديوانه‏هايى هستند كه سنجشى ندارند و يا غافل‏هايى هستند كه توجهى نكرده‏اند و يا سفيه‏هايى كه قيّم مى‏خواهند؛ وگرنه كشاورز آگاه كه عاقل است و نيازهايش را مى‏شناسد و زمستان خسيس را در پيش دارد، دانه‏ها را به زمين نمى‏دهد، كه از زمين گرسنه‏تر را سراغ كرده است. 🔷 كسانى كه راه‏هاى درازى در پيش دارند و به همراه‏هاى زيادى نياز دارند، اينها با شروع دوستى، به پرورش آن روى آورند. اينها مى‏خواهند با هر وسيله، طرف را لاى گيره بگذارند و آن را صيقل بدهند. 🔷 اينها با اين هدف طرح دوستى مى‏ريزند و با اين هدف به پرورش آن همت مى‏گمارند. 🔷 اينها براى محكم شدن گيره‏هاى دوستى، راه‏هاى زيادى را تجربه مى‏كنند و از بهترين راه‏ها براى جذب و براى ايجاد صميميت وارد مى‏شوند و در انتظار نتيجه هستند. 🔷 هرگاه نتيجه‏اى نديدند دوستى را قطع مى‏كنند و راه را مى‏بندند. اينها بى‏حساب دوست نمى‏شوند و بى‏حساب به دوستى ادامه نمى‏دهند. 🔷 اگر مطلوب را بدست آوردند، با هم به سوى هدف سفر مى‏كنند و در اين سفر، همسفرهاى راه حق خواهند بود، وگرنه از هم مى‏برند؛ كه مؤمن اگر يارى نديد، بارها را به دوش نمى‏كشد و در پشت سنگ‏ها نمى‏ماند. 🔷 او سدها را مى‏شكند و سنگ‏ها را به زمين مى‏سپارد. مؤمن، بارهايش توشه‏هاى راه درازش هستند. دوستى و دشمنى، رفت و آمد، مهمانى و ميزبانى او، همه و همه با اين ديد همراه است. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۳۳۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 اين يك حقيقتى است كه اگر من دوستى انتخاب مى‏كنم، شرايطى مى‏گذارم، مى‏گويم اين آدم، آدم مهربانى است؛ اينطورى نيست كه تا آخرين لحظه زندگى‏اش همين خط مستقيم محبت را طى كند. 💠 لحظه‏هايى هم مى‏شود كه در دلش بغض مى‏آيد، نفرت مى‏آيد، خستگى مى‏آيد. حالا يا به حق يا به ناحق. مسأله اين است كه من با بغض و خستگى و نامهربانى او چگونه برخورد كنم. 💠 ما خيال مى‏كنيم اگر دوستى گرفته‏ايم كه، صالح است، خوب است تا آخر مراحل زندگى‏اش همين خط را مستقيم طى مى‏كند. 💠 نوسان‏هاى آدم‏ها، فراز و نشيب آنها، ارتجاع و اقتحام آنها را ارزيابى نمى‏كنيم. 💠 چه بسا در يك مرحله‏اى برگردد، در يك مرحله‏اى فرو برود. فرو رفتن آدم‏ها، عقب گرد آدم‏ها را اگر حدس بزنيم، آن وقت در ارتباط با آنها اين را مى‏آموزيم كه براى شرايط گوناگون آنها چگونه حساب باز كنيم. 📚 روابط متکامل زن و مرد، ص ۵۱ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 دوست تو، كسى است كه تو را براى خودت مى‏خواهد. و دشمن تو، كسى است كه تو را براى خودش مى‏خواهد. 📚 تربیت کودک، ص ۱۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 زندگی انسانی ما در انتخاب، شکل می گیرد. آنها که مرده ها و میرنده ها را انتخاب کرده اند، حتی اگر خرناس هم بکشند مرده اند و اگر تمامی دنیا را نه در دست که در حلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محرومند که خود را به کمتر داده اند و برای بی ارزش تر از خود رنج برده اند و نفس کشیده اند. (چهل حدیث ص ۷۳) 🔶 انسان، فرزند انتخاب خویشتن است و جبر های گوناگون زمینه ساز انتخاب او هستند. (روش نقد، ج ۱۰۷) 🔶 شخصیت انسان را می توان از روی انتخابش درک کرد. (تربیت کودک، ص ۱۴) 🔶 کسانی که یافته اند شخصیت انسان درانتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگ تر ها را انتخاب می کنند و حق را می طلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان می دهند. (مسؤلیت و سازندگی، ص ۲۴۳) 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری ✅ استاد صفایی رحمة الله علیه برخاست و به قصد جایی حرکت کرد. راحت گفت: می آیید؟ گفتیم: بله! و رفتیم. ✅ در خیابان، برای میدان امام حسین ماشین گرفتیم. راننده جوان از ابتدا ی ورود ما پیوسته موج های گوناگون رادیو را می گرفت و انواع ترانه ها را گوش می کرد. ✅ من از اینکه ایشان چیزی نمی گفت قدری تعجب کرده بودم، اما به احترام ایشان چیزی نمی گفتم. ✅ به میدان که رسیدیم پیاده شدیم. استاد کمی تأمل کرد و در حالی که یک پایش بیرون و یک پایش داخل ماشین بود، دستش را به آرامی روی شانه جوان گذاشت. جوان برگشت. ✅ آن روح قدسی با مهربانی گفت:«خودت را در این عالم خرج چیزی کن که از تو بالاتر باشد». ✅ به نظرم جوان خواستار تکرار حرف شد. فرمود: بالاخره هر کس خودش را در عالم خرج چیزی می کند، تو خودت را خرج کسی کن که از تو بزرگ تر و بالاتر باشد. ✅ با همین چند کلمه در جوان تأثیر گذاشت. او با شرمندگی عذر خواهی کرد و کرایه ماشین را نمی گرفت. ایشان تشکر کرد و من شروع تحول جوان را با همان جمله احساس کردم. 📚مشهور آسمان، ص ۱۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 اين روزها، روزهاى فاطمه سلام الله علیها و اين شب‏ها، شب‏هاى على علیه السلام است. 🔷 با خودم مى‏ گويم چگونه در عمرهاى كوتاه و در بهاره ‏هاى محدود، اين همه جوشش و شكوفايى و اين همه زايش و بارورى‼️ 🔷 جوششى كه از مرز قرن‏ها گذشته و از محدوده ‏ى جغرافيا و تاريخ پركشيده و حتى اين دل خسته و اين كوير تشنه را در خود گرفته است. 🔷 بارها با خودم مى‏ گويم: «يك لحظه و اين همه ارزش؟! نه سال و اين همه استمرار؟!». همين لحظه از همين بلندگوهاى دور و خسته مى ‏شنوم: «فَاطِمَةُ امُّ ابِيهَا». 🔷 و در جواب فرشته‏ ها در مورد اصحاب كساء مى‏ شنوم: «هُمْ فَاطِمَةُ وَ ابِيهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنِيهَا».رسالت و ولايت و امامت را فاطمه سلام الله علیها رابط است و پيوند. 🔷 اگر بيشتر گوش بدهيم مى‏ توانيم صداى حزن آلود على علیه السلام را از مدينه‏ ى رسول بشنويم كه با چشم اشك و نواى غربت مى‏ گويد:«امَّا حُزْنِى فَسَرْمَدٌ وَ امَّا لَيْلِى فَمُسَهَّدٌ». 🔷 راستى اين فاطمه سلام الله علیها در كجا ايستاده كه على علیه السلام اين گونه از او مى‏ گويد؟ اين چه انس عميقى است كه اين گونه حزن سرمد مى ‏آورد؟ اين چه خورشيد در خاك نشسته ‏اى است كه اين گونه شام ديجور به دنبال مى ‏كشد⁉️ 🔷 من از فرزندان فاطمه سلام الله علیها، از آن كهكشان ‏هاى حلم و حماسه و فرياد و از آن خانه‏ ى مبارك، حرفى نمى ‏زنم. من فقط از فاطمه سلام الله علیها مى ‏پرسم؟ راستى در او چه درخششى است كه تا امروز در چشم‏ها و دل‏هاى ما نشسته است و راه‏ها را نشانه مى ‏زند. 📚 روزهای فاطمه، ص ۱۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 من مى‏ خواهم از دو شكل حمايت حضرت فاطمه خلاصه ‏اى بياورم: يكى حمايت‏هاى تاريخى و فراموش شده و توجيه شده و ديگرى حمايت‏هاى زنده كه تا امروز رسا و گوياست. 💠 كوچه‏ هاى سرد مدينه و خانه‏ هاى بى ‏بار انصار و در كوبه‏ هاى مكرر و سرهاى ذليل و زبان‏هاى بسته، گواه فاطمه است، همانطور كه ديوار مسجد و شعله‏ ى سركش و در سوخته و پهلوى شكسته و فرزند در خون نشسته، به شهادت ايستاده ‏اند. 💠 ولى مى ‏توان از اين شهادت و گواهى، خاموش گذشت و يا آن‏ها را توجيه كرد؛ كه گلايه از دوست بوده و شكايت از حبيب و بقيه پرگويى رافضى و آتش افروزى خارجى است. 💠 اما شكل دوم حمايت حضرت فاطمه ، قبر پنهان و كلام گويا و فرياد سنگين اوست؛ كه از گذشته تا امروز را پر كرده ‏اند و در تمامى محكمه‏ ها به گواهى ايستاده ‏اند و به شهادت زبان باز دارند. 💠 رسول خدا، تنها يك يادگار دارد؛ كه سيدة النساء است، كه بضعة الرسول است، كه ام ابيها ست؛ كه محبوب خداست. و رضا و سخط خدا به رضا و سخط او گره خورده است. و همين نشان مى‏ دهد كه او جز رضايت و سخط خدا، رضايت و سخطى ندارد. و از هرگونه انگيزه ‏ى دنيايى و نفسانى و شيطانى جداست و همين نشان مى‏ دهد كه معصوم است و صادق است و ذوالشهادت است. 💠 اين يادگار رسول در جوانى (نمى‏ گوييم مظلوم و مقتول) كه لااقل به گونه ‏اى مرموز و مجهول در خاك رفته و حتى از قبر او هيچ نشانى نمانده. و معلوم نيست كه در مسجد است، كه در كنار رسول خدا است، كه در بقيع است! اين بى ‏نشانى، نشان چيست؟ آيا نشان قهر فاطمه و دنيا طلبى فاطمه و زياده خواهى فاطمه است؟ 💠 اين از چه حكايت مى‏ كند؟ از تجاوز فاطمه و از عدالت و قاطعيت خلفاء، كه حتى بر زياده ‏طلبى‏ هاى تنها يادگار رسول شمشير مى‏ كشند و بر بازوى او مثل دُمْلُج (زیوری که بر بازو می بندد) مى‏ گذارند و آتش مى ‏افروزند و خانه را مى‏ سوزانند، حتى اگر فاطمه در آن باشد ... 💠 آن‏ها كه بر تجاوز خالد و قتل و فتنه و زناى او نياشفتند و آن‏ها كه بر چپاول معاويه در شام آن هم به مدت بيست سال چشم فرو بستند، آن هم در هنگامى كه ابوهريره و الاغ لخت او را با قانون از كجا آورده ‏اى، محاكمه‏ مى‏ كردند. آن‏ها فاطمه را متجاوزتر و زياده طلب‏ تر از خالد و معاويه مى ‏دانستند و يا او را تنهاتر و محدودتر از ابوهريره‏ ى حاكم بحرين به حساب مى ‏آوردند⁉️ 💠 در هر حال اين يك گواه است كه شهادت مى‏ دهد كه حضرت فاطمه با سردمداران همراه نبوده و از آن‏ها رضايت نداشته و بر آن‏ها غضب كرده، حتى پس از مرگش از حضور آن‏ها نفرت داشته است و قبرش را پنهان مى‏ خواسته است. 💠 مگر اينكه بگوييم اين كار حضرت فاطمه نبوده، كه كار على علیه السلام و يا بازماندگان فاطمه است و حضرت على از حضرت فاطمه جداست و حضرت فاطمه بر حضرت على غضب كرده است. و به خاطر تزويج على علیه السلام بر سر حضرت فاطمه، رسول‏ خدا فرموده كه خدا به خاطر غضب حضرت فاطمه غضب مى‏ كند. 💠 و گواه زنده‏ ى ديگر كلام اوست (خطبه فدک) كه اين گونه سركش و رساست؛ كه اكنون پيش روى شماست. 📚 روزهای فاطمه، ص ۱۸ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 حضرت فاطمه در ابتداى خطبه از نعمت‏ها شروع مى‏ كنند و از عنايت‏هاى حق و آنچه كه باعث استمرار اين نعمت‏ها و عنايت‏هاست گفت‏وگو مى ‏كنند. و بعد به توحيد و نبوّت روى مى ‏آورند و از رسول مى ‏گويند. و سپس به مردم خطاب مى‏ كنند و از آنها و تكاليف‏شان و آثار اين تكاليف مى ‏گويند. 🔶 حضرت در ادامه‏ ى خطبه به معرّفى خود مى‏ پردازند و از نسبت خويش با رسول چنين مى ‏گويند.«ايُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا انِّى فاطِمَةُ وَ ابِى مُحَمَّدٌ، اقُوُل عَوْدَاً وَ بَدْءَاً وَ لا اقُوُل ما اقُوُل غَلَطاً وَ لا افْعَلُ ما افْعَلُ شَطَطاً». 🔶 مى‏ فرمايند: من فاطمه و پدرم محمد صلی الله علیه و آله است و اين حرف را نه يك بار كه مكرّر و مستمرّ مى ‏گويم، اگر سخنى مى‏ گويم اشتباه نيست و اگر امروز اقدامى كرده ‏ام و اين‏گونه ايستاده ‏ام، پراكنده كارى نيست. 🔶 نكته‏ ى قابل تأمّل در بيان حضرت و سؤال اساسى اين است، كه آيا فاطمه اين قدر مجهول مانده است كه نياز به معرفى دارد؟ كسى كه همه، كودكى ‏اش را ديده‏ اند. بچّه‏ هايش را بر دوش رسول مشاهده كرده ‏اند، نياز به معرّفى دارد؟! 🔶 پس مشكل جاى ديگرى است، صحبت از فراموشى و انكارى است كه شكل گرفته و حقوقى كه از ايشان گرفته شده. سخن از اين است كه چگونه و با دقت و نقشه‏ هاى حساب شده، على علیه السلام را بستند و امكانات مالى او را گرفتند و يارانش را هم كشتند. 🔶 به خاطر همين، حضرت فاطمه، قدم به قدم، عنايات رسول را مطرح مى‏ كنند، از نسبت خود و على با رسول مى ‏گويند و وقتى هم كه محروميت و تنهايى آدمها را مطرح مى‏ كنند از نجات اينها توسط رسول و شجاعت على و قرب او به رسول مى ‏گويند. 📚 روزهای فاطمه، ص ۳۷ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ تو ضعف‏ هايت را در معاشرت ‏هايت مى‏ شناسى، نه اينكه معاشرت‏ ها به تو ضعفى بدهند. ✴️ اين قبول است كه در معاشرت ‏ها، آن حال نماز و توجه و آن تقدس‏ها كم مى‏ شود، اما اينگونه نيست كه اين مرض را معاشرت به من منتقل كرده باشد، نه، معاشرت، فقط اين مرض را به من نشان داده است. ✴️ آن پير دير می‏ گفت: فلانى می گويد اين كار را نكن، كفر مرا در می ‏آورى! و او هم در جواب می گفت: پس دارى! چيزى هست، فقط آشكار مى‏ شود. ✴️ ما از آشكار شدن مشكلات و ضعف هايمان فرار مى‏ كنيم و اين را پاى قدسيت روحى خودمان مى ‏نويسيم. روح مبتلايى كه بعد از ابتلائاتش می ماند، مقدس است؟ ✴️ اين معلوم است كه آب حوض تا وقتى به هم نخورده و آرام است و زير و رو نشده، زلال است. بوى گند هم می ‏دهد ولى زلال است! 📚 خط انتقال معارف، ص ۱۲۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✴️ امام حسین علیه السلام می‌فرماید: مرگ بر هر كس نوشته شده و همچون گلوبند، گلوى انسان را در برگرفته است ✴️ اكنون كه مرگ حتمى است، بگذار مرگى را انتخاب كنيم كه آبستن زندگى باشد و سازندگى ‏هايى بياورد و آگاهى‏ هايى متولد كند و روح‏هايى را حركت دهد. ✴️ بايد مرگى را انتخاب كنيم كه زندگى را بارور كند. 📚عاشورا، ص ۷۶ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 ايمان چيست؟ چه مراحلى دارد؟ چه آثار و چه علائمى به دنبال مى‏آورد؟ و چه بارهايى و چه حقوقى را بر دوش مى‏گيرد؟ 🔷 ايمان چيزى جز عشق و نفرت نيست. «هَلِ اْلايمانُ إلاّ الْحُبِّ وَ الْبُغْضُ». ايمان عشق در راه او و نفرت به خاطر اوست. ايمان رهبرى و جهت دادن به عشق و نفرت است. 🔷 ايمان حد قلبى مذهب است.«الَّذينَ آمَنُوا أَشَّدُ حُبّاً للَّهِ». آنها كه ايمان مى‏آورند از عشق بزرگترى براى خدا برخوردار مى‏شوند.«قالَتِ ألاعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا، وَ لكِن قُولُوا أَسْلَمْنا فَلَمَّا يَدْخُلِ الايمانُ فى‏ قُلُوبِكُم». اعراب مى‏گفتند ما ايمان آورده‏ايم، ما گرويده‏ايم. بگو شما ايمان نياورده‏ايد، بگوييد اسلام آورده‏ايم. هنوز ايمان در دل شما راهى نيافته است. هنوز اين عشق خدا در سينه‏ها خرگاه نزده است. هنوز ديگران پاسدار دل‏ها هستند. 🔷 اين عشق به تدريج شكل مى‏گيرد و پيچيده مى‏شود. اين گياه آهسته سربلند مى‏كند تا از تمامى وجود تو سرازير مى‏شود و از دست و پا و چشم و گوش و فكر و خيال تو، جوانه مى‏دهد و بار مى‏آورد. 🔷 «إنَّ الايمانَ مَبْثُوثٌ عَلَى الْجَوارِحِ». ايمان بر تمامى وجود تو پراكنده است. ممكن است دست تو ايمان آورده باشد، ولى هنوز چشم تو ايمان نياورده باشد و خالى مانده باشد. هر كدام از اعضا و جوارح تو كه از اين عشق زنده شدند، به ايمان مى‏رسند، تا آنجا كه روحُ الايمان در تمامى وجود تو سايه مى‏گستراند. 🔷 سرعت و شتاب و يا كندى و حتى خشكيدن اين گياه عشق به تو بستگى دارد كه چگونه سيرابش كنى و بارورش سازى. هر چه بيشتر شكر كنى و بيشتر گام بردارى، زودتر مى‏رسى و بيشتر بار مى‏گيرى. 🔷 ايمان عمل را مى‏زايد و عمل ايمان را بارور مى‏سازد. آنها كه پرش‏هاى آهويى دارند و همراه مقايسه‏ها و ذكرها مدام با خودشان كار مى‏كنند و به خودشان نهيب‏ مى‏زنند، زودتر مى‏رسند. 🔷 بارها گفته شده كه بذر فكر و گياه عشق، اگر همراه ذكر و يادآورى تو نباشد، هيچگاه از زير خاك سر بر نمى‏آورد. من كسانى را سراغ دارم كه سال‏هاست در جا زده‏اند و گياه ايمانشان بى‏رنگ مانده و دارد مى‏خشكد. و كسانى را سراغ دارم كه هنوز ماهها نگذشته كه سربرآورده‏اند، چون داستان حركت انسان، داستان كفر و شكر است.«لَئِنْ شَكَرتُم لأَزيدَنَّكُم‏». 🔷 مدام نوسان دارد. در هر مرحله اگر اقدام نكنى، افت مى‏كنى و مدام پايين مى‏آيى و اگر اقدام كردى پيش مى‏روى و جلو مى‏افتى. تو كه فهميدى بايد از اين لقمه‏ى چرب بگذرى. اگر توجيه كردى، تو در همين جا نمى‏مانى كه رفته رفته، بخل در تو سبز مى‏شود. با اينكه چند لقمه دارى، از بشقاب رفيقت برمى‏دارى تا آنجا كه يك انبار احتكار كرده‏اى و باز هم نگاهت به كاسه‏ى ديگران است تا آنجا كه مجبور مى‏شوى با كسانى دوست شوى كه احتكار مى‏كنند و چشم به انبارت ندارند تا آنجا كه در بزمشان راه مى‏يابى و ... تا آنجا كه از دست مى‏روى. 🔷 و اگر در اين آخرين پله يك قدم برداشتى، يك حركت كردى، قدرت گام دوم را به تو مى‏دهند تا آنجا كه مى‏توانى دو لقمه و بيشتر و بيشتر بدهى و از تمامى انبارهايت بگذرى. 🔷 داستان انسان، داستان شكر و كفر است، در هر لحظه پيش مى‏برد و يا عقب مى‏افتد. اين طور نيست كه خيال كنى در يك جا ايستادن، در همانجا ماندن است، كه ايستادن عقب گرد است و پايين رفتن. 🔷 آن زنده دل گفته بود آنها كه در نينوا حسين را كشتند، همان‏هايى بودند كه از يك لقمه نگذشتند. از يك چاى داغ نگذشتند، از اول و دوم نگذشتند تا آنجا كه نتوانستند از گندم رى هم بگذرند تا آنجا كه دستشان را هم با خون حسين شستند. 📚 صراط، ص ۹٠ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
رابطه ایمان و عمل 🔶 ايمان است كه عمل را مى‏ آفريند و اين عمل است كه ايمان را نيرومندتر مى‏ سازد، همانند ريشه و برگ. 🔶 اين ريشه است كه برگ‏ها را مى‏ روياند و اين برگ‏ها هستند كه ريشه را غذا مى‏ دهند و نفس مى ‏دهند و رشد مى‏ دهند، تا حدى كه با مسدود شدن سوراخ‏هايشان ريشه مى ‏خشكد. 📚 رشد، ص ۶٠ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 علامت های ایمان 🔶 ايمان را با علامت‏هايش مى‏توان شناخت. مؤمن به امْن مى‏رسد،«أُولئِكَ لَهُمُ الأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ». پس نه خوفى از آينده دارد و نه حزنى برگذشته «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏». و نه حيرتى در حال. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ». 🔶 و با همين امْن به تسلّط مى‏رسد.«أَنْتُمُ الأَعْلَونَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ». او ذليل نخواهد شد. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ‏» حتى ذليل قدرت و توانايى خود، كه او به عزّت رسيده و بر قدرتش مسلّط شده‏است. 🔶 ذلّت در او راهى ندارد. و اين تسلّط او را به شهادت مى‏رساند، كه تمامى حادثه‏ها در وجود او پيش بينى شده‏اند. «تِلْكَ الأَيَّامُ نُداوِلُها بَيْنَ النَّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَداءَ » و با اين شهادت به انتظار مى‏رسد و آماده مى‏گردد. «فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ». 🔶 اين امْن و تسلط و شهادت و انتظار، علامت‏هاى اين وجود راه رفته و اين مؤمن خود يافته است. 🔶 و همان‏طور كه گذشت، در وسعت امن، خوف، حزن، حيرت، ذلت، راه ندارد. مؤمن را با اين علامت‏ها بشناس نه با عمل‏ها و اين علامت‏ها در حالت‏هاى او هستند، نه در اعمال او. 🔶 همان‏طور كه بارها به اين نكته اشاره شده، آدم نه با حرف و نه با عمل، كه با علامت‏ها شناسايى مى‏شود. 🔶 آدم‏هايى را مى‏بينى كه كوچك‏ترين حادثه او را در هم مى‏پيچيد و زمين مى‏زند. اين وجود راه نيفتاده و خود را نيافته است وگرنه كوچكترها، او را زير و رو نمى‏كردند. 📚 صراط، ص ۹۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💙 در روايت هست: «لاَ يَجِدُ الرَّجُلُ حَلاَوَةَ الإيمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّى لاَ يُبَالِیَ‏ مَنْ‏ أَكَلَ‏ الدُّنْيَا ...»؛ ايمان و عشق خدا در دل مؤمن به كمال نمى‏رسد مگر آن‏جايى كه باكش نباشد كه چه كسى دنيا را خورد. 💙 دلى كه از عشق‏هاى ديگر پر است و هزار رنج دارد، از عشق خدا سرشار نمى‏ شود. كوزه به اندازه‏ اى كه از هوا خالى شده از آب پر مى‏ شود. 💙 مغرور نباش كه در كنار فراتى و در ميان آب. كوزه ‏ى واژگون در ميان آب از آب خالى است. هوايش مانع سرشارى و لبريزى است. بايد از هوا خالى شود كه آن وقت پر مى ‏شود. 💙 تو كه رنج مى ‏برى كه فلانى، فلان پست، فلان منزل، فلان زن، فلان مغازه، فلان برنامه را دارد، تو هنوز وابسته‏ اى. و اگر كارى بكنى و قيامى، به خاطر همين وابستگى است. نه به خاطر دستور و تكليف. مادامى كه خودت در گردونه هستى، نمى‏ توانى گرداننده باشى. 💙 اگر تمامى سنگ‏هاى بيابان‏ها را يك نفر براى خودش جمع كند، تو خنده‏ ات مى‏گيرد و باكت نيست، چرا؟ چون وابستگى ندارى. پس آن‏جا كه باكت شد و رنج بردى، از اين علامت خودت را بشناس. و بى‏ خود حرفى را مطرح نكن كه دلت پشتوانه‏اش نيست. 📚 تطهير با جارى قرآن ج ۱ ص ۱۴۳ 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا عزیزالله حیدری 💟 استاد صفایی رحمة الله علیه روزی در اثر رسیدگی به افراد و اهتمامش به حل مشکلات دیگران، دچار قرض شدیدی شد. به منزلشان که رفتیم، قدری در فکر بود. سپس برخاست و رفت. 💟بعضی از دوستان گفتند: استاد گفته اند: اگر خیلی مستأصل شدم، خانه را می فروشم. در همین موقع یکی از دوستان که معمولاً خودش کمک می گرفت، وارد شد. 💟 وقتی پرس و جو کرد و مشکل حاج شیخ را شنید، گفت: من پولی دارم و حالا به آن نیاز ندارم. استاد بعد از ساعتی برگشت و خبر گشایش داده شد. 💟 یکی از بچه‌ها پرسید: کجا رفتید؟ پاسخ داد: حرم حضرت معصومه سلام الله علیها. پرسیدند: برای گشایش در قرضتان؟ 💟 حاج شیخ جواب داد: نه! برای این مسأله در مسیر، سر قبر مادرم رفتم. من این مسائل کوچک را از اهل بیت علیهم السلام نمی خواهم. از آنها باید خودشان را خواست. 📚 مشهور آسمان، ص ۸۵ 💐 میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و روز مادر و روز زن مبارک باد. 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅👈 کتاب های صوتی استاد صفایی رحمة الله علیه کتاب رشد (با صدای نجم الدین شریعتی) 📲 : 👈🏻 دانلود کتاب اخبات (باصدای استاد صفایی حائری) 📲 : 👈🏻 دانلود کتاب انسان در دو فصل(باصدای استاد صفایی حائری) 📲 : 👈🏻 دانلود کتاب تربیت کودک (باصدای خانم رادمردان) 📲 : 👈🏻 دانلود کتاب روابط متکامل زن و مرد (باصدای خانم رادمردان) 📲 : 👈🏻 دانلود 🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie