✅👈 عبور از واسطهها
🔶 ساده دلى را ديدم كه به قرآن و به خدا اعتراض داشت مىگفت: مگر خدا نمىگويد از خود تعريف نكنيد؟ مگر نمىگويد منم نزنيد؟ پس چرا هر جاى قرآن را باز مىكنى او از خودش مىگويد كه چه كردهام و چه نكردهام و فقط از خودش دم مىزند؟!
🔶 گفتم ما از بس خودمان را پيچيدهايم و به بتها و حجابها چشم دوختهايم او مىخواهد خودش را نشان بدهد كه من هستم كه جلوه كردهام و تو هستى كه در جلوهها ماندهاى و آنها را بت ساختهاى و در آن محدودهها ماندهاى.
🔶 راه بيفت. اين شيرهاى آب، اگر منبعها نبودند آبى به تو نمىدادند و جز قرقر و باد گلو چيزى نداشتند و اين اوست كه منبعها را سرشار كرده است:«إنْ مِنْ شَىْءٍ الّا عِندنا خَزائِنُه»
🔶 كارى كه قرآن در رابطه با فكر ما دارد همين نكته است كه او را در تمامى بتهاى ما و حجابهاى ما نشان بدهد، كه تو با او پيوند بخورى و از محدودها بيرون بيايى.
📚 صراط، ص ۳۵
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 خدایی كه نياز شكم مرا و نفت و سماور و چاى امروز مرا از ميليونها سال پيش تهيه كرده، آيا نياز دل من و روح من را از من دريغ مىدارد؟ (📚 بشنو از نى، ص ۴۶)
🔷 خدايى كه نياز سماور امروز مرا از ميلياردها سال پيش تهيه كرده، نيازهاى عظيمتر مرا فراموش نمىكند. (📚 روش نقد، ج ۱ ص ۸۷)
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 وسعت کفر
🔷 كفر با فرض عمل به تمام احكام و انكار يك حكم مُسَلَّم، امكان دارد و آرام نباشيم كه در كجا ايستادهايم و به چه ايمان داريم؛ چون ما از آنچه نداريم صدمه مىخوريم.
🔷 هنگامى كه سيل سدى را سوراخ مىكند، قسمتهاى ديگر آسيبى ندارند. سلامتِ قسمتهاى ديگر كارساز نيست و نبايد غرور بياورد؛ كه سد از قسمتهاى سست و از نقطه ضعفهايش مىشكند، نه از قسمتهاى محكم و مستحكمش.
🔷 هنگامى كه ماشين ما مىماند و يا بدن ما صدمه مىخورد، ما دارايىهايش و موجودىهايش را به رخ مىكشيم، در حالى كه ماشين از ندارىها ايستاده است، ما مغرور دارايىها هستيم.
🔷 ما از ايمانها صدمه نمىخوريم، از كفرهايمان بايد جستجو كنيم كه هيچ كافرى به تمامى دين كافر نيست و ما در همينجا مىلنگيم.
🔷 زن در برابر يك حكم مىايستد، مرد در برابر يك حكم، ثروتمند در برابر يك حكم، فقير در برابر يك حكم، جوان در برابر يك حكم، پير در برابر يك حكم، و اين طور نيست كه همه به همهى دين كافر باشند.
🔷 كفر وسعتى دارد كه با ايمانهاى ما هم گره مىخورد، چه بسا ايمان صبح را با كفر شب آلوده كنيم و ايمان شب را با كفر صبح بشكنيم.
📚 تطهیر با جاری قرآن ج ۱ ص ۲۸۹
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 خوبی یا خوشی؟
💠 يك خوبى داريم و يك خوشى، تو كدامش را مىخواهى؟ خربزه براى مريض خوش است ولى خوب نيست. دارو براى او خوب است ولى خوش نيست. تو كدام را طالب هستى؟
💠 خوبى چيست؟ و براى رسيدن به خوبى بايد چه بكنى؟ خوبى آن است كه كمبودهاى مرا پر كند و كسرىهاى مرا جبران كند. به من بدهد، از من نگيرد.
💠 قرآن، هم خوبى را نشان مىدهد و هم راه رسيدنش را. براى رسيدن به خوبى بايد از خوشىها و محبوبها گذشت.
💠 «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون»؛ هيچگاه نيل به خوبىها پيدا نمىكنيد تا اينكه از محبوبها و عشقها بگذريد. براى رسيدن به خوبىها، از خوشىها مىگذرند.
📚 روش برداشت از قرآن، ص ۳٠
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 «وَ عَسَى أَن تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ»؛ بسا چيزى را نخواهيد و آن براى شما خوب باشد.
🔶 «وَ عَسَى أَن تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَّكُمْ»؛ بسا چيزى را دوست داشته باشيد و آن براى شما بد باشد؛ چون خوبى با خوشى متفاوت است.
🔶 دارو خوب است، مطابق نياز است ولى خوش نيست و خربزه براى مريض خوش است ولى خوب نيست و هلاك اوست.
📚 تطهیر با جاری قرآن، ج ۳ ص ۳۷۴
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 روش تفكر و مطالعه
💠 ارديبهشت امسال با چند نفر از دوستان به ييلاقى كوهستانى رفته بوديم. كوه جالب بود و دوستان من مىخواستند از آن گلهاى قشنگ و آن سبزههاى مليح به سير و سلوكى هم برسند و صبحانه را با اين غذاى روحى تكميل كنند.
💠 يكى از آنها خيلى ساختگى، آمده بود (مثل معركه گيرها) كنار يك گل وحشى نشسته بود و سر تكان مىداد و لب وا مىچيد و مثلًا تفكر مىكرد كه جل الخالق، ببين خدا چه كرده و چه قدر زحمت كشيده است.
💠 او پس از اينكه خودش مقدارى مست مىشد، ديگران را به سر خمره مىطلبيد و آنها را دعوت مىكرد كه ببينيد چه رنگى! چه برگهايى! اصلًا چه خاصيتى! و بعد مرا حَكَم قرار مىداد كه لابد خيلى خاصيت دارد.
💠 من از آن همه تصنع خندهام گرفته بود. با اينكه از اين دلقكبازىها نفرت داشتم، فقط لبخند زدم و گفتم: تو با اين تفكرات عميقت آخر سر مىشوى يك گياه شناس و اگر موفق بشوى در همين حد مىمانى. اين تفكرها تو را به گياه نزديك مىكند و اين سير فكرى تو را تا همين حد پيش مىبرد نه بيشتر!
💠 چرت دوستم كاملًا پاره شد و با صميميت پرسيد: پس چگونه بايد فكر كنيم تا بيشتر پيش برويم و خدا را ببينيم؟
💠 گفتم: به اين مثال دقت كن. من و تو با هم مىآييم در منزلى كه تو در آنجا شبهايى را بيدار بودهاى و جامهاى لذتى را سر كشيدهاى. من و تو با هم مقدارى لباس را روى بند مىبينيم و اين گوشه هم كفشها و دمپايىهايى را مىبينيم و آن طرفتر هم تخت و فرش و وسائل ديگر را مىبينيم.
💠 گفتم: در اين صحنه من هر چه فكر مىكنيم، هرچه دمپايى را زير نظر بگيرم و آن را بشكافم، به كجا مىرسم؟ جز به چاههاى نفت و كارخانههاى پتروشيمى؟
همينطور هر جا لباسها را بررسى كنم، به چه چيز دست مىيابم؟ جز به سليقهها و ذوقها و هنرها؟ و هرچه تخت را زير و رو كنم، به چه چيز جالبى برمىخورم؟ جز خانهى موريانهها و يا جنگلها و باغها و باغبانها؟
💠 اين از من، اما تو! تو با هر نگاه، هزار خاطره در ذهنت زنده مىشود. از دمپايى به پاها و بدنها و قامتها و نازها مىرسى و از لباسها به محبتهايى پى مىبرى و از تخت چوبى خشن به لطافتها كوچ مىكنى.
💠 چرا؟ چون تو پيش از لباس، صاحب لباس را ديدهاى و بيش از خانه، با صاحبخانه بودهاى و انسها و بزمها و نوشانوشهايى داشتهاى. تو از لباس، قامت را مىبينى و لطافت را حس مىكنى و حتى زمزمههاى محبت را مىشنوى و در اين سطح است كه مىتوانى بگويى:
به صحرا بنگرم، صحرا ته بينم
به دريا بنگرم دريا ته بينم
به هرجا بنگرم كوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته بينم
💠 در اين مرحله تو در هر جا، قامت را مىبينى نه لباس را. و يار را مىبينى، نه اغيار را. و اين است كه مدهوش مىشوى و بدون هيچگونه تصنعى به اعماق سفر مىكنى.
💠 اگر تو پيش از اينكه با اين گل و صحرا و دشت مأنوس بشوى. به عشقى و جمالى و رحمتى و دوستى و دلدارى رسيده باشى، ديگر با هر برگ گل او را مىبينى و در هر كجا او را مىيابى. و از سطح يك گياهشناس آگاه فراتر مىروى.
كه او مو بيند و تو پيچش مو
وى ابرو بيند و تو اشارتهاى ابرو
📚 روش برداشت از قرآن، ص ۱۱۹
🆔👉@tavasolitabrizi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 لذّت یا رنج
🔶 لذّت و رنج مربوط به خارج از وجود ما نیست؛ بلکه به نوع نگاه ماست.
🔶 من میتوانم با تمامی امکانات در رنج باشم، چرا؟ چون وقوف دارم این امکانات از من جدا خواهند شد.
🔶 مرگ آگاهی و وقوف انسان نسبت به مرگ او را رها نمیکند و او رنج این دنیا؛ رنج رهایی و جدایی را خواهد داشت.
🔶 و میتوانم با تمامی رنجها راحت باشم. مع العُسر در یسار و راحتی باشم.
🔶 پس راحتی و یسار یا رنج و ناراحتی مربوط به بود و نبود دنیای خارج نیست، به نوع تعلق من، به توقع من، به موضعگیری من، به برخورد من برمیگردد.
📚 روزگار ستمگر، ص ۱۱۹
🆔👉@cheshmeyejarie
🔶 زندگی انسانی ما در انتخاب، شکل میگیرد. آنها که مردهها و میرندهها را انتخاب کردهاند، حتی اگر خرناس هم بکشند مردهاند و اگر تمامی دنیا را نه دردست که درحلقوم و شکم خویش بگذارند فقیرند و محرومند که خود را به کمتر دادهاند و برای بیارزش تر از خود رنج بردهاند و نفس کشیدهاند. (چهل حدیث، ص ۷۳)
🔶 انسان، فرزند انتخاب خویشتن است و جبرهای گوناگون زمینه ساز انتخاب او هستند. (روش نقد ج ۱۰۷)
🔶 شخصیت انسان را میتوان از روی انتخابش درک کرد. (تربیت کودک ص ۱۴)
🔶 کسانی که یافتهاند شخصیت انسان درانتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگترها را انتخاب میکنند و حق را میطلبند و با این انتخاب شخصیت خود را نشان میدهند. (مسؤلیت و سازندگی، ص ۲۴۳)
🆔 @cheshmeyejarie
💠 انسان با انتخابش زنده است. كسى كه كمترها را انتخاب كرده و يا خويشتن را انتخاب كرده و يا انتخاب نكرده است، شخصيتش در همان سطحى است كه انتخاب كرده است.
💠 انتخاب نكردن هم خود نوعى انتخاب است. كسانى كه يافته اند شخصيت انسان در انتخاب اوست و انسان هم ناچار از انتخاب است، ناچار بزرگترها را انتخاب مى كنند و حق را مى طلبند و با اين انتخاب شخصيت خود را نشان مى دهند.
💠 شخصيت انسان هنگامى مى شكند كه انتخاب نداشته باشد؛ به او تحميل و تزريق و تهديد كرده باشند.
🆔👉@cheshmeyejarie
🔷 انسان در انتخابش زنده است و با انتخابش ادامه مىيابد. آنها كه مردهها را انتخاب كردهاند، حتى در هنگام نفس كشيدنشان مردهاند و آنها كه زنده را خوستهاند و «حَىّ» را دنبال كردهاند، حتى در مرگشان زندهاند؛ چون مرگ سلولها و مرگ غريزهها، مرگ نباتى و مرگ حيوانى است.
🔷 زندگى انسان در ارزيابى و سنجش و انتخاب او خلاصه مىشود. در نتيجه آنها كه حق را انتخاب كردهاند و «حَىّ قَيُّوم» را خواستهاند، حتى با مرگ ادامه دادند.
🔷 و همين است كه نبايد خيال كنى آنها كه در راه حق و براى حق رفتهاند، مردهاند، كه آنها زنده هستند و رشد مىكنند و رزق مىگيرند. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ امْواتاً بَلْ احْياءٌ عِنْدَ رَبِهِّمْ يُرْزَقُونَ».
📚 مسئوليت و سازندگى، ۱۶۸
🆔👉@cheshmeyejarie
✅👈 خودسوزی قبل از دیگرسازی
🔷 كار اول من و تو اين است كه خود را بسازيم، زيرا ديگرسازى ممكن نيست تا خودسوزى صورت نگرفته باشد.
🔷 خودسازى نمىشود، مگر اينكه انسان، شهامت خودسوزى را بيابد و با دست تواناى خويش شعلهاى برافروزد، كثافتها و آلودگىهاى وجوديش را بسوزاند و تولدى تازه بيابد.
🔷 افسوس كه ما، پيش از آنكه از آلودگیها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيدهايم و خويشتن را جز آنكه هستيم به ديگران معرفى كردهايم.
🔷 ما به جاى آنكه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم. چگونه مىخواهيم ديگران را بسازيم و از اسارتها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساختهايم؟
🔷 ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران مى گوييم؟! نمىتوان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم. پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد.
📙 تربیت کودک، ص ۱۲
🆔👉@cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈بازی همان بازیست
✴️ «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الأَمْوالِ وَ الأَوْلادِ». زندگى دنيا بازى و سرگرمى و زينت و فخر فروشى و زياده طلبى در ثروتها و فرزندان است.
✴️ زندگى بازى است با توپ و عروسك و چرخ و ماشين و كبوتر و بلبل و تمبر و عكس و زن و درس و بحث و مدرك و مريد و مراد و خلق خدا و كتاب خدا.
✴️ زندگى بازى است، ما بازيگرهايى هستيم كه از بازى دست برنمىداريم نهايت، بازيچه ها را عوض مىكنيم و متنوع مىكنيم. و با تنوع خود را فريب مىدهيم.
✴️ و علامت بازيگرى ما همين است كه فائز و سربلند نيستيم كه خائض و فرو رفتهايم. و اين خطاب خداست كه به رسولش دستور مىدهد؛ «ذَرْهُم فى خَوضِهِم يَلعَبونَ». اينها در حال فرو رفتن هستند، بازى مى كنند، اينها را رها كن.
📚 قیام، ص ۷۷
🆔👉@cheshmeyejarie