eitaa logo
چشمه جاری
534 دنبال‌کننده
721 عکس
141 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 بلاء موجب مى ‏شود انسان بشكند و انكسار پيدا كند و الاّ رياضت‏ها غرور ايجاد مى‏ كنند. 🔷 اين درست است كه تمركزها قدرت مى ‏آورند. ملائكه را نازل مى‏ كنند. جن را مسخر مى ‏كنند. ما فى الضمير را مى‏ خوانند. پشت ديوار را مى ‏بينند و ... همه اينها هست و تحقق پيدا مى‏ كند، ولى اين قدرت‏ها يك مشكل ايجاد مى‏ كنند و آن مشكل اين است كه انسان را طلبكار مى ‏كنند. 🔷 سالكى كه بر اساس تمركز و رياضت حركت مى ‏كند، مبتلاست. مغرور است و متوقع. بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى ‏داديم و ورزش مى‏ كرديم، به ماهيچه ‏هامان دست مى ‏زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است! 🔷 سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى‏ گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى‏ شود، خيال مى‏ كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد. لذا متوقع مى‏ شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همه بساط او را بر باد مى ‏دهد. 🔷 وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى ‏ماند؟ خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل‏ها را نگه مى ‏دارد و متواضع مى‏ كند. غرور را مى ‏ريزد و عظمت‏ها كنار مى ‏رود. در اين موقع، غربتى را احساس مى‏ كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى‏ آيد. 📚 اخبات، ص 55 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپی از مزار استاد صفایی رحمة الله علیه 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 سؤال استاد صفایی رحمة الله علیه در حرم امام رضا علیه السلام از آقای قرائتی. 💠 أمیرالمومنین علیه السلام یارانش (مثل سلمان و ابوذر) را می دید لذّت می برد، شده حضرت مهدی علیه السلام تو را ببیند و لذّت ببرد⁉️ 🆔کانال👈 چشمه جاری
💠 يكى از دوستان مى ‏گفت چه كنيم تا به يقين برسيم؟ به او گفتم: «يقين‏ لازم نيست، كه انسان با احتمال هم كار و حركت مى ‏كند». در تجارت، با احتمال حركت مى ‏كنند. در كشاورزى با احتمال آغاز مى ‏كنند. دانه ‏هايى كه يك كشاورز در زمين مى ‏پاشد، يقين ندارد كه رشد كند و ممكن است هزار آفت سر راهش باشد، اما با همين توجه اقدام مى‏ كند. 💠 حال چه شده وقتى انسان مى‏ خواهد در راه خدا حركت كند، مى‏ گويد بايد يقين داشته باشم! در اينجا يقين را اول مى‏ خواهيم، ولى در تجارت با يك احتمال هم حركت مى‏ كنيم تا جايى كه بيست بار ضرر مى‏ دهيم، ولى باز هم ادامه مى‏ دهيم و تازه اين ادامه را جزء پشتكار خود تلقى مى‏ كنيم و به حساب حماقت‏ها و سفاهت‏ها نمى ‏آوريم. 💠 وقتى مى‏ خواهيم با خدا معامله كنيم، مى ‏گوييم: يقين نداريم! ما كجا و كى يقين داشته ‏ايم؟! در حركت‏هاى خود و در اين دنياى احتمالات، با چه يقينى اقدام كرده‏ ايم؟ اينجاست كه كم مى‏ آوريم. 💠 وقتى مى‏ خواهيم به فقيرى كمك كنيم، بايد يقين داشته باشيم كه صد درصد فقير باشد. اصلاً مگر مى‏ توانيم كسى را پيدا كنيم و قسم حضرت عباس بخوريم كه هيچ نان شب نداشته باشد؟! 💠 وقتى مى‏ خواهيم در راه خدا حركت كنيم، يك جور معامله مى‏ كنيم و وقتى مى‏ خواهيم در راه خود و براى خود حركت كنيم، طور ديگرى عمل مى‏ كنيم. همين چيزهاست كه براى انسان مشكل ايجاد مى‏ كند. 📚 اخبات، ص 86 🆔 کانال👈 چشمه جاری
💠 آنچه تو را به يقين مى ‏رساند شكر تو و به كار گرفتن معرفت و آگاهى و هدايت‏هاى مستمر است كه: «مَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرِ بِاياتِ رِبِّهِ ثُمَّ أعْرَضَ عَنْها انَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِموُن». 💠 چه كسى ستمكارتر است ‏از آنها كه به نشانه‏ هاى خدا يادآورى شدند و هدايت‏هاى مستمر او به آنها رسيد و آنها با مهلت از آن اعراض كردند و در اين فرصت، شكر نياوردند. 💠 ما از مجرم‏ها انتقام مى ‏گيريم و منابع آگاهى و چشم و گوش و دل آنها را مختوم مى‏ كنيم و مهر مى ‏زنيم. تا آنجا كه چيزى از آگاهى آنها بكارشان نيايد و بهره ‏مند نشوند. 💠 من كه مى ‏يابم در اين مرحله بايد از غذايم بگذرم و يا فلانى را تحمل كنم و يا به او محبت نمايم، ولى به خاطر بخل و يا حسادت و يا بديهاى او، چشم پوشى مى‏ نمايم، چگونه توقع دارم كه به يقين برسم در حالى كه از اين هدايت‏ها و ياد آوري ها، چشم پوشيده ‏ام. 💠 بدنبال شكر و پذيرش يادآوری ها و هدايت‏ها، به يقين مى ‏رسيم و در يقين اين دو خاصيت هست تحمل رنج و مصيبت و شهود و بصيرت. 📚 قيام، ص 226 🆔 کانال👈 چشمه جاری
💠 دوستى مى ‏ناليد كه من با اين همه برهان و استدلال به يقين و اطمينان‏ نرسيده ‏ام و نمى‏ دانم از كجا بايد به يقين رسيد، گفتم تو با احتمال شروع كن و شكر كن و آنچه را كه يافته‏ اى به كار بگير تا آنچه را كه ندارى به تو بدهند كه «مَنْ عَمِلَ بِما عَلِمَ، وَفَّقهُ اللَّهُ عِلْمَ ما لَمْ يَكُنْ يَعْلَمْ». هر كس به دانش خود و معرفت خود عمل كند، خداوند او را توفيق مى‏ دهد و آنچه نمى ‏داند و نمى ‏توانست بداند، به او مى‏ سپارد. 💠 يقين مزد شاكران است، مزد آنهايى است كه به تذكرات حق و هدايت‏هاى او، توجه داشته‏ اند و عمل كرده ‏اند كه:«مَنْ اظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ اعْرَضَ عَنْها انَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون». چه كسى ستمكارتر است از كسى كه به نشان‏ هاى پروردگارش يادآورى شد و با تمام هدايت‏ها و فرصت‏ها، «ثُمَّ اعْرَضَ»؛ اعراض كرد ما از كسانى كه مجرم هستند و اعراض كرده ‏اند انتقام مى‏ گيريم و آنها را به ختم و طبع و وقر و خزى و وهن، مبتلا مى ‏سازيم، تا آنجا كه از ادراكات حسى و قلب و گوش و چشم خود هم محروم مى‏ گردند. 💠 كسانى كه كفر مى ‏ورزند و به هدايت‏ها روى نمى ‏آورند و شكر يادآورى‏ ها و هدايت‏ها را نمى ‏كنند، محروم مى ‏شوند و گرفتار مى‏ گردند. گفتم اين هدايت‏ها، مستمر و مداوم براى همه مى‏ آيد، مى‏ بينم كه به من تذكر مى ‏دهند كه به فلان كمك كن، از فلان بگذر، فلانى را درياب، مى‏ فهمم كه تو گرسنه ‏اى و من امكان دارم، تو گرفتارى و من توانايى دارم، مى ‏فهمم و به من‏ تذكر مى ‏دهند و برايم جا مى ‏اندازند و به من فرصت مى ‏دهند، ولى اعراض مى‏كنم. 💠 گفتم داستان، فقط داستان كلى محرمات و واجبات نيست، كه هدايت‏هاى مستمر و تذكرات مداوم، در راه است و انسانى كه چشم مى‏ پوشد، ناچار بايد غرامت بدهد، كه دست انتقام در كار است، گفتم ما آنچه لازم داشته ‏ايم، همراه داريم و خيال مى‏ كنيم كه اطمينان لازم است در حالى كه حتّى همراه يقين مى‏ توانيم اعراض و جحود داشته باشيم. 💠 و مثل شيطان صداى خدا را بشنويم و ملكوت او را ببينيم و اشياء را همانطور كه هست درك كنيم و به حقيقت معرفت برسيم و با اين حال، كافر شويم و با اين عرفان و شهود، رجيم و مطرود گرديم. 💠 گفتم ما آنچه را كه لازم داشته‏ ايم. همراه داريم و اگر احساس كمبود مى‏ كنى، اين كمبود، اطمينان و يقين نيست، اين احساسى كه تو دارى و اين كمبودى كه حس مى ‏كنى، مربوط به قرب و رفع حجاب است. 💠 گفتم من اطمينان دارم و يقين دارم كه شير هست و درنده هست، ولى احساسى ندارم چون دورم و اگر نزديك هم بشوم و شير را در قفس ببينم باز اين احساس را ندارم كه حجاب در كار است. پس مشكل با مسأله اطمينان و يقين حل نمى‏ شود كه شكر مى‏ خواهد و اطاعت مى‏ خواهد، تا قرب حاصل شود و به تدريج حجابها و مانعها برطرف گردد. و انس و احساس و آشنايى، دل را سرشار نمايد، ويقين و مراتب و درجات آن، دل را بگيرد. و به فضيلت يقين دست بيابى. 📚 قيام، ص 163 🆔 کانال👈 چشمه جاری
🎤👈 حاج آقا حیدری 💠 استاد صفایی رحمة الله علیه در شب عروسی دخترشان، داماد و دخترش را صدا زدند و گفتند: دخترم را به مرد می دهم نه به مَهر. 💠 و به آنها توصیه نمودند: به یکدیگر حکومت نکنید، بلکه حکومت خدا را بپذیرید. 📚 مشهور آسمان، ص ۲۰۱ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
💙 آيت الله مرعشی نجفی در دوران طلبگی پس از آنكه مقطعی از درسش را در نجف به پايان مي ‏برد به تهران مي ‏آيد و مقدمات ازدواج ايشان فراهم می‏ گردد. 💙 دختری معرفی شده و به خواستگاری مي‏ روند. پدر دختر شرطی را براي داماد مطرح می ‏كند و آن اينكه: يك جفت گوشواره، 4 عدد النگو، 2 عدد پيراهن، 2 قوّاره چادری و 2 جفت كفش بايد تهيه كند. 💙 گرچه درخواست، چندان سخت نبود ولكن برای ايشان تهيه همين مقدار هم مقدور نبود. ايشان نااميد از انجام شرط عازم قم می‏ شود امّا قبل از حركت به قصد زيارت عبدالعظيم علیه السلام در شهر ری توقف می‏ كند. 💙 پس از توقفی در صحن، مشكل را با حضرت در ميان می ‏گذارد و با حالی دل شكسته زار زار می‏ گريد و عبايش را روی صورتش می‏ كشد.چند لحظه بعد كسی دست روی شانه‏ اش می‏ گذارد و آرام می‏ گويد آقا بسته ‏تان را برداريد تا خدای نكرده كسی نبرد. 💙 ايشان ناراحت از اينكه او را از چنين حالی بيرون آورده، نگاه ميی كند، بسته جلوی پايش افتاده است. ابتدا اعتنايی نمی‏ كند، ولی بعد بسته را می‏ گشايد. 💙 درون بسته اين اشياء به طور مرتب چيده شده بود: 2 جفت كفش زنانه، 2 قواره چادری، 2 عدد پيراهن، 4 عدد النگوی طلا و يك جفت گوشواره‏ 📚 سرزمین کرامت، ص ۴۳ 💐 ۴ ربیع الثانی سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک باد ❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 حاج آقا ری شهری 🔶 آیت الله سیّد عبدالجواد عَلَم الهدی گفتند: سیّد عبدالمهدی سِلمی نجفی، پسر دایی پدرم، که در زمان رضاخان پهلوی در تهران تبلیغ می کرد، به دستور طاغوت وقت دستگیر شد. 🔶 ایشان بعد از آزادی به ما گفت: بعد از یک سال زندان به شهر بیرجند تبعید شدم. یکی از شب ها که بسیار دلتنگ بودم، به حضرت عبدالعظیم حسنی متوسّل شدم و با چشم گریان به خواب رفتم. 🔶 در رؤیا دیدم وارد مجلسی شدم که جالسین همه روحانی بودند، و صدر مجلس سیّد عبدالعظیم با صورت نورانی و مجلّل نشسته است. 🔶 جلو رفتم و بعد از سلام شکایت حالم را به عرض رساندم. گفتند: وقتی در تهران بودی نزد ما نمی آمدی؛ ولی بعد از این به دیدار ما بیا. 🔶 از خواب بیدار شدم و تا صبح فکر می کردم. بعد از اذان صبح مأمور شهربانی در منزل آمد و گفت: عبدالمهدی سِلمی اینجاست؟ در منزل رفتم و خود را معرّفی کردم. 🔶 گفت: آزاد شدی، هر کجا می خواهی برو! بدون هیچ تعرّض و تعقیب به تهران آمدم و با خود عهد کردم تا آخر عمر زیارت آن حضرت را شب های جمعه ترک نکنم. 📚 خاطره های آموزنده، ص 72 ❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 شکر این است که آنچه را او به ما داده است، برای او خرج کنیم. وقتی ماشین در مسیر خودش راه می افتد، سرعت و شتاب می گیرد. به جریان انداختن استعدادهای انسان در مسیری که برای او گذاشته شده نیز باعث رشد و پیشرفت او می گردد. 💠 شکر، به معنای به جریان انداختن داده های او در راهی است که او می خواهد. این جریان باعث زیادتیِ خودِ انسان می شود:«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ». تعبیر این نیست:«لأزیدَنَّ نِعمَتَکُم»؛ نعمت را زیاد نمی کنند؛ بلکه خود انسان زیاد می شود. 💠 در نتیجه می تواند به آنچه دارد، جهت بدهد و به مقصد برساند تا هستی پای او باشد، نه بار او. حضرت علی علیه السلام، امیر داشته های خود است و اسیرشان نیست. 💠 برای همین، قدرت و ثروت و حتّی سلطنت بار علی علیه السلام نخواهند بود و برای او پا هستند؛ او به آنها جهت می دهد و این قدرت در نتیجه شکر و به جریان انداختن استعدادها در راه حق، به دست انسان می رسد. 📚 عوامل رشد، رکود، انحطاط، ص ۷۱ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
🎤👈 حاج آقا حیدری 💠 روزی طلبه ای از استاد صفایی رحمة الله علیه پرسید: چه کنیم تا دنیا ما را نگیرد و مزاحم راه نگردد؟ 💠 گفتند: باید از دنیا بزرگتر شوی، آن وقت راحت می شوی. چنانکه وقتی کوچک و کودک بودی دنیایت توپ و عروسک بود و اسیرش بودی ولی حالا که بزرگتر شده ای دیگر در آن دنیا نمی گنجی و به بچه های کنونی می خندی و از اسارتشان در شگفتی. 📚 مشهور آسمان، ص ۲۱۹ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 دعای عجیب و غریب 💠 خدایا به بدی ها و گناه های ما پاداش بده. 🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅👈 نصیحتى مشفقانه 🔷 حاج آقا حیدری: روزی از استاد صفایی رحمة الله علیه خواستم رهنمودی آموزشی بدهند. 🔷 گفتند: قبل از خواب سه حدیث و سه مسأله بخوان و بخواب. 🔷 توصیه را جدّی نگرفته و یک هفته گذشت. با خود گفتم اگر خوانده بودم ۲۱ حدیث و ۲۱ مسأله شده بود. 🔷 سرانجام شروع نمودم و از برکت آن هدایت در یک سال، اصول کافی و رساله با تأمل خوانده شد و سرمایه ای نورانی شد. 📚 مشهور آسمان، ص ۲۲۶ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅👈 حورالعین های بزرگ 💠 روزی یکی از اساتید دانشگاه با طنز به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: برخی از این احادیث درباره حورالعین ها چه چیزها که نمی گویند.استاد پرسید:چه چیزی می گویند؟ 💠 او با همان طنز و ناباوری گفت: می گویند یک حورالعین می دهند که قدش چند متر، پیشانیش چنان بلند که روی آن بسم الله نوشته و از این دست حرفا و سپس پیروز مندانه خندید. 💠 حاج شیخ پاسخ داد: جغرافیای هر حرفی را باید فهمید. اگر زمانی که یک ذره اسپرم در پشت پدرت بودی به تو می گفتند که می خواهند همسری به تو بدهند که چند میلیارد برابر توست، تو در شگفت می شدی و می گفتی: من چنین زنی را می خواهم چه کنم⁉️ 💠 اما توجّه نداری که آن زن در محیط دیگری با ظرفیت و استعداد دیگری مورد نظر است و همین مرد هم در دنیا طراز همان زن می شود. بنابراین هیچ جای تعجبی نیست. 📚 مشهور آسمان، ص ۱۸۹ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
🎤👈 آیت الله حسن زاده آملی 💠 در شب چهارشنبه 29 جمادی الاولی سال 1405 ه ق برابر با اول اسفند سال 1363 ه ش در خواب به زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیهم السلام تشرّف حاصل کردم. 💠 در ابتدا به اشارت تفهیم فرمود که چرا کمتر خودت را به ما نشان می دهی. و پس از آن به عبارت تصریح فرمود که ما ضامن چشم تو هستیم. 💠 الحمدلله که از این بشارت آن ولیّ الله اعظم که به لقب ضامن هم شناخته شده است، برایم یقین حاصل است که هر دو چشم من تا آخرین دقایق عمرم بینا خواهند بود؛ چون ضامنشان معتبر است. 💠 و آنکه حضرت فرمود: چرا کمتر خودت را به ما نشان می دهی، شاید علّتش این بود که در آن زمان بر اثر تراکم اشتغال درس و بحث و تصنیف و تصحیح، مدتی به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها خواهر آنجناب توفیق نیافتم و تشرّف حاصل نکردم. 📚 هزار و یک نکته، ج 2 ص 616 ❌ نشر با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 تولدی دوباره 🔷👈 فصل اول سیر مطالعاتی کتاب های استاد صفایی رحمة الله علیه 🆔 چشمه جاری
✅ بِسْمِ اللَّهِ. أَتَوَسَّمُ بِسْمِ اللَّهِ، با علامت اللَّه خودم را علامت مى‏ گذارم. الرّحمن، كه او مى‏ دهد، اما ديگران مى‏ گيرند. او بخشنده است و ديگران مصرف كننده ‏ى استعدادهاى من. ✅ بت‏هاى ديگر از نفس و خلق گرفته تا دنيا و شيطان، به من چيزى نمى‏ دهند و اگر بدهند اين بخشش از روى رحمت نيست. اينها رحيم نيستند. مى ‏دهند تا بيشتر بگيرند. علوفه مى‏ دهند تا از شير و كشك و پشم ما استفاده كنند. ✅ در نتيجه اينها سزاوار ستايش و سپاسى نيستند و تمام سپاس‏ها براى اللَّه است، أَلْحَمْدُللَّهِ، كه با بخشش (رحمانيّت) و محبتش (رحيميّت) به رشد و تربيت ما مى‏ پردازد. ✅ دوستى او، دوستى خاله خرسه نيست كه به نابودى بينجامد. او ربّ است، آن هم نه براى يك محدوده و براى يك عده، كه براى همه و در تمام هستى، رَبِّ العالَمين. 📚 روش برداشت از قرآن، ص 93 🆔 کانال👈 چشمه جاری
✅👈 دو بت لطیف 💠 ما بت‏هايى داريم كه از پسِ اين بت‏هاى بزرگ؛ يعنى نفس، خلق، دنيا و شيطان برنيامده ‏ايم و نخواهيم آمد، مگر اينكه او مدد و دستگيرى كند. 💠 علاوه بر آنها، گرفتار دو بت خيلى لطيف و نشكن شده ‏ايم و آن هم ابتلاء ما به حالت‏ها و اغترار ما به طاعت‏ها است. عمرى به همين حالت‏ها مشغول شده ‏ايم و حتى گامى هم برنداشته‏ ايم. 💠 وقتى جمع ‏بندى مى ‏كنيم، مى‏ بينيم هيچ چيز در دست‏هامان باقى نمانده است. با مقدارى تمركز و ديدن چند تا جن و نشستن گنجشك يا زنبورى بر روى يك روايت و جهت وزش باد و ... مى‏ خواهيم به جايى برسيم و چيزى بدست آوريم. 💠 ببنديم اين دكان‏ها را! گام اول در حركت، اين است كه از حالت‏ها و طاعت‏ها بگذريم، كه اينها ملاك نيستند. آنچه از انسان مى‏ خواهند، انكسار است. اين ادعا، ادعاى بزرگى است. در آن تأمل كنيد! 📚 اخبات، ص 63 🆔 کانال 👈 چشمه جاری
💠 چرا بايد از غير خدا و بريد و با خدا پيوند خورد؟ چون «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»؛ او خداى طلوع و غروب است. آوردن‏ها و بردن‏ها با اوست. رب تو كيست؟ خداى طلوع و غروب، خداى شرق و غرب كه رفت و آمدها از اوست. 💠 تمام هستى و همه بت‏هايى كه ما با آنها پيوند خورده‏ ايم، در حال حركت و تغيير هستند. ما در كنار اين متغيرها به ثبات نمى ‏رسيم، مگر هنگامى كه پيوندهايمان را از اين متغيرها بريده باشيم و در اين ضربه خوردن‏ها، راه را پيدا كرده باشيم و در كنار اين شكسته شدن بت‏ها، به بت شكن رو آورده باشيم. 💠 اين ثبات‏ها براى كسى است كه به ثابتى رسيده، كه او تغييرها و دگرگونى‏ ها را ايجاد مى‏ كند، پس او را كارگزار بگير: «لاَ الهَ إلاَّ هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكيلاً». اين تكيه گاه گرفتن، اين توكل، در اين هنگام معنا مى‏ دهد. 📚 حركت، ص 190 🆔 کانال👈 چشمه جاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈 تولدی دوباره 🔷👈 فصل دوم سیر مطالعاتی کتاب های استاد صفایی رحمة الله علیه 🆔 کانال 👈 چشمه جاری
✅👈 نشانه های تبلیغ خوب 🔷 گاهی که درباره مقاصد تبلیغ صحبت می شد، استاد صفایی رحمة الله علیه می گفتند: دو کار باید کرد: ۱_ ایجاد رفعت در همت ها. ۲_ بی قراری در دنیا. 🔷 ایشان تبلیغ خوب خوب را آن می دانست که همتی را از خاک به خدا برسانی و دنیا را در دل و چشمی حقیر کنی و اینکه اشخاص بفهمند که اینجا جای ماندن و گندیدن نیست. 🔷 گاهی استاد می گفت: آدم می تواند سه کار کند: یا خودش را در دل ها بزرگ کند و سنگ راه شود. یا مردم را مغرور و راکد کند و یا دنیا و جلوه هایش را در چشم ها بنشاند. 🔷 اما اگر خواستی کاری کارستان کنی، باید از هیچ کدام از اینها نباشد، بلکه باید خدا را در دل ها بزرگ کنی تا هجرت از بدی ها و پلیدی ها آغاز شود،«وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ وَالرُّجْزَ فَاهْجُر»ْ 📚 مشهور آسمان، ص ۴۸ 🆔 کانال👈 چشمه جاری
🎤👈 استاد صفایی رحمة الله علیه 🔷 با يكى از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بوديم، او به پياز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. 🔷 كودكى كه در آن‏جا بود مقدارى از آن‏ پياز را در دهان گذاشت، اشكش سرازير شد و زبانش سوخت و آن را رها كرد. 🔷 دوستم خنديد، خنده ‏اى پربار و پر از برداشت؛ كه عده ‏اى به خاطر جهتى از چيزهايى مى‏ گذرند اما عده ديگر، همان چيز را به همان خاطر مى ‏خواهند. 🔷 آن تيزى و تندى كه كودك را فرارى كرده، مرا به سوى خود كشانده است. 🔷 و سپس ادامه داد: در برابر سختى ‏ها و ناراحتى ‏ها عده ‏اى به همان خاطر كه ما فرار مى‏ كنيم به استقبال مى ‏روند و از سختى ‏ها بهره مى‏ گيرند. 🔷 همان دردها و فشارها كه ما را از پاى در مى ‏آورد، همان‏ها به عنوان پا، عامل حركت و پيشرفت و ورزيدگى عده‏ اى مى‏ شود. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 109 🆔 کانال👈 چشمه جاری